خاطره جزو ادبیات داستانی است اما داستان نیست

سمیه جمالی در جلسه نقد و بررسی کتاب «سدنصرالدین» گفت: خاطرات جزو ادبیات داستانی است اما داستان نیست. در عین حال به داستان نزدیک است و می تواند با آن گره بخورد.

به گزارش مشرق، کتاب «سدنصرالدین» در سلسله نشست‌های ایستگاه نقد کتاب در متروی تئاتر شهر مورد نقد و بررسی قرار گرفت. این نشست با حضور امیرخیام نویسنده این اثر و سمیه جمالی نویسنده و منتقد همچنین اهالی کتاب و رسانه همراه بود.

امیر خیام نویسنده کتاب با بیان اینکه این نوشته و نحوه روایت برگرفته از کودکی متفاوت اوست، گفت: من در خانه‌ای بزرگ شدم که چهار مدل فکری به طور مسالمت‌آمیز کنار یکدیگر زندگی می‌کردند، مهربانی کردن را بلد بودند و با شعر و کنایه حرف می‌زدند. از نظر من حیف بود که از آن گفته نشود. نگفتن از نسل قدیم نتیجه‌اش همین جامعه‌ای می‌شود که دور از معرفت و معنویت است. ممکن است با گذر زمان مکان‌ها تغییر کنند اما معرفت، معنویت و هویت ما نباید تغییر کند.

در ادامه نشست سمیه جمالی نویسنده و منتقد با اشاره به اینکه خاطرات در دسته داستان قرار نمی‌گیرند گفت: خاطرات جزو ادبیات داستانی است اما داستان نیست. در عین حال به داستان نزدیک است و می‌تواند با آن گره بخورد. برخی از افراد خاطرات خود را می‌نویسند و منتشر می‌کنند، چرا که اشخاص معروفی هستند و در آن خاطرات از تجربیات خود در زمینه خاص مشخصی حرف زده‌اند مانند کتاب خاطرات غلامرضا تختی و امثالهم. برخی هم ممکن است که افراد معروفی نباشند اما خاطرات و تجربیاتی را دارند که شنیدن آن برای مخاطب جذاب باشد. خاطرات آقای امیر خیام از دسته دوم است. خاطرات او میان اتفاقات و آدم‌های خاص گذشته است مانند شهید چمران و یا آقای سعدی افشار. نوشته ایشان جدا از اینکه نوستالژیک است، ارزش روایی بالایی دارند. ممکن است دیگران نیز در مورد تهران نوشته باشند اما کم پیش می‌آید که وارد یک زندگی خاص شویم و جزئیات آن مطرح شود. نکته مهم این کتاب این است که خود آقای خیام آن را نوشته‌اند و نه اینکه تنها راوی باشند و یک فرد دیگری آن را بنویسد. در کتاب خاطرات و معمولاً هم کتاب خاطرات شهدا و رزمندگان این پیش می‌آید که نویسنده دیگری آن را می‌نویسد. اگر نویسنده و راوی با یکدیگر ارتباط برقرار نکنند، جان مطلب ادا نمی‌شود.

این نویسنده و منتقد همچنین در مورد ماندگاری یک اثر طنز گفت: مطلب طنز اگر درست نوشته شود، جای خودش را بین مخاطب پیدا کند و درست نشانه بگیرد ماندگار می‌شود. مانند نوشته‌های عبید زاکانی اما اگر سطحی باشد، گذراست و باقی نمی‌ماند.آقای خیام علاوه بر نحوه روایت درست، زمان روایت خوبی را هم انتخاب کردند. بازه سال‌های ۱۳۴۱ تا ۱۳۶۳ زمانی است که نه خیلی قدیمی است که به آن گره نخوریم و خاطره‌ای نداشته باشیم و نه خیلی جدید است که در روزمره بگذرانیم. درست هم همین است و خاطرات باید ته‌نشین شوند و بعد آن چیزی را که شفاف است روایت کنیم.

جمالی در پایان افزود: آیتمی بودن خاطرات به خودی خود بد نیست اما اغلب آیتم‌های کتاب «سدنصرالدین» بسیار کوتاه است و زمانی برای شناخت شخصیت‌ها به مخاطب نمی‌دهد. مخصوصاً که شخصیت‌های این خانه و خانواده، بسیار رنگارنگ و کاملاً غیرتیپیکال هستند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس