سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
"رفراندوم تشییع حاجقاسم" و مشکل جریان چپ
محمود میرلوحی، فعال چپ و عضو سابق شورای شهر تهران که پیش از این با شکایت قالیباف به حبس و شلّاق محکوم شده بود؛ به تازگی در بخشی از یک مصاحبه که سایت جماران آنرا منتشر کرد، گفته است:
"اخیرا تعدادی از چهرههای اصلاحطلب با آقای اژهای و آقای شمخانی دیدارهایی داشتند. بالاخره مشخص شود اگر صحبتی بوده نتایجشان چه بود؟ مقامات نتایجشان را مطرح کنند، نشستهای گستردهتری با دبیران کل احزاب و چهرههای سرشناس و کسانی که در جامعه مقبولیت داشتند برقرار کنند. به طور مثال آقای روحانی دیدارهایی با مطبوعات، شخصیتها و هنرمندان داشت. اینها باید شکل بگیرد و گفت وگوها شروع شود. اینها از مقدمات بحث گفتگو است که متاسفانه در دهه اخیر همواره انکار شد و حاکمیت همواره احساس کرد مردم همراه هستند. بعد از شهادت سردار سلیمانی و حضور آن جمعیت باعث احساس بینیازی شد که همه این موارد مؤید سیاستها و برنامههای آقایان است که نتیجه آن را امروز میبینیم."
او همچنین با اشاره به دیدار اخیر برخی چهرههای اصلاحطلب با آقایان شمخانی و اژهای تصریح میکند: دوستان رفتند به آقایان بگویند که با انکار مشکلات نمیشود حکمرانی کرد و مسائل حکمرانی کشور دچار مشکلات جدی است. بحرانهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، روابط عاطفی و مسائل اقشار مختلف عمیقتر از حرفی است که مرتب به خارج نسبت داده شود.[1]
*از صحبتهای میرلوحی پیداست که حضور میلیونی مردم ایران در تشییع شهید حاجقاسم سلیمانی؛ رفراندوم ناخواسته و البته پیروزی بوده که اصلاحطلبان را وادار به کنایه و طعنه کرده است.
ضمن اینکه این رفراندوم طبعا چپهای مدعی رفراندوم را دچار گزارههای تعارض نیز میکند.
گزارههای تعارضی از جمله آنکه آنها اگرچه میدانند برگزاری رفراندوم برای اصل نظام غیر ممکن است اما در فرض محال نیز نیک میدانند که آن جمعیت در صحنه، اکثریتی و میلیونی حامیان نظام که به تشییع پیکر سردارشان آمده بودند؛ همانند عصای موسای کلیم(ع) مدعیان قلیل و مخالف نظام را محو خواهند کرد.
ماجرای اغتشاشات نیز بر خلاف طعنه میرلوحی؛ اثر هیچ چیز نیست و بلکه یک پروژه بیاهمیت و بیتأثیر اما از پیش طراحی شده توسط دشمن و ایادی داخلی او بود که مادام که "بانیان آشوب" زیر ضربه امنیتی و تبیینی قرار نگیرند؛ همچنان خطر بروز دارد و هدفش نیز ایجاد "فتنه اقتصادی" و معارضه با اصل نظام است.
***
"لکّههای خون" بر دامن علی ربیعی
آقای خیابان "خطر خیابان" را پذیرفت!
علی ربیعی، فعال اصلاحطلب و سخنگوی دولت اصلاحات که پیش از این نوشته بود: "صدای خیابان ترسناک نیست"! طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه اطلاعات نوشته است: متاسفانه شنیده میشود برخی افراد، اصلاح و متعادل سازی را به معنای عقبنشینی قلمداد کرده و مدعی هستند که عقبنشینی یعنی تا به ناکجا عقب رفتن که البته به نظرم نظریهای غلط بوده و دامی بیش نیست.
او با بیان اینکه واقعیت عریان شده تغییرات نسلی و ارزشها در کف خیابانها به خوبی قابل مشاهده است، مینویسد: متناسب کردن سیاستهای اجتماعی_فرهنگی با تغییرات ارزشی نه تنها عقبنشینی نیست بلکه حرکتی رو به جلو به شمار میرود.
ربیعی در ادامه تصریح میکند: ما با جامعهای ناآرام بدون واسطه _که خود این وضعیت معلول سیاستهای نادرست میانجیزدا در گذشته میباشد_ روبرو هستیم. مسأله اینجاست که جامعه معترض سیال را چگونه میتوان در یک منطق تعاملی و گفتگویی، در مسیری درست قرار داد. به نظر میرسد حضور جریانها و افراد اثرگذار اجتماعی و مستقل که در درون و برای این سرزمین، گفته، نوشته و هزینه دادهاند، میتوانند چنین نقشی را ایفا کنند. لازمه این فرایند، شنیده شدن، بهمپیوستن و جهت دادن این صداهای مصلحانه است که تحقق این مهم، هوشمندی و پذیرش توسط ساخت قدرت را میطلبد.
او سپس با اشاره به اعزام هیئتهای گفتوگوی سیاسی شورای انقلاب به برخی شهرهای کردستان در عنفوان انقلاب اسلامی بعنوان شاهد مثال خود، میافزاید: نگرانی اصلی، نه از خواستهها در اعتراضات بلکه در فرمولهکردنهایی است که هر روز به شکافها و خشونتهای بیشتر منجر میشود.
در بخش دیگری از یادداشت ربیعی میخوانیم:
"عامل سومی هست که بر روی صدای مردم صداگذاری کرده و شعار خوب زندگیخواهی را با خشونتهای زندگیزدا جابجا میکند. سرزمینمان در خاورمیانه، منطقهای پر از منفعت برای قدرتهای جهانی است. من با همه تجربه و وجودم حس میکنم عامل سوم که به نظر من ترکیبی از برخی دولتهای عرب منطقه، ایرانستیزان و همچنین طالبان به دست گرفتن قدرت با هر روشی (حتی مسلحانه) است شکل گرفته که نمیخواهند اجازه دهند مسائل ایران در درون ایران به سامان رسیده و افق گشایی صورت گیرد. خونین کردن خیابانها و هدف گرفتن هرگونه امکان شکلگیری وسطها و میانجیها در همین راستاست."[2]
*درباره یادداشت ربیعی گفتنیهایی هست که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
یکم_ عجبا که فردی که میگفت صدای خیابان ترسناک نیست و به هشدار عقلا درباره خطرناک بودن دعوت به خیابان گوش نمیداد؛ اکنون پذیرفته که هدف دشمن خونین کردن خیابانهاست!
آیا آقای ربیعی نقش خود و دوستانش را در قمار کردن جان افراد فریبخورده در خیابانها بر سر مطالبات هیچ و پوچ میپذیرد؟
یا احیانا فریبخوردگانی که با تشویقهای امثال ربیعی به خیابان شتافتند را شهید میپندارد؟
دوم_ پس از عقلانیت؛ "گفتگو" گزینه اول تفکر شیعی و نخستین راه حل مشکل در مقولات اجتماعی است.
لکن فردی که خود را به خواب زده است با هیچ گفتوگویی از خواب برنمیخیزد و تکان دادنش لازم و ضروری است.
از طرفی مسئله حجاب با مسائلی مثل برجام تفاوت دارد و این دو یکی نیستند!
مسئله برجام ابواب مختلفی داشت و فهم قدر متیقّن آن برای همه میسور نبود.
اما فهم اینکه حجاب، ضرورت دین و لازمه اجتماع در حکومت دینی است؛ پس از 43 سال تبیین که سخت نیست! (همانطور که فهم جرم بودن حمل سلاح سرد و حرمت شرابفروشی سخت نیست)
ضمن آنکه اساسا در کجای دنیا هنگامی که عدهای در کف خیابان مطالبه زیر پا گذاشتن قانون را دارند؛ با آنها گفتوگو میشود؟
پس گفتوگو پیششرطهایی دارد که ربیعی هیچ اشارهای به آنها ندارد.
در بحث تیمهای گفتوگوی صدر انقلاب نیز انتظار بود آقای ربیعی نتیجه این گفتوگوها را هم برای مردم شرح میداد تا نسلهای جدید بدانند پاوه با گفتوگو آزاد شد یا با گزینه مسلحانه و مقاومت و چرا کاوه و بروجردی و وصالی و بقیه در انتهای این بحثها و با شروع توطئه در کردستان به شهادت رسیدند؟
سوم_ عقبنشینی عقلانی و اصلاح همواره خوب است.
اما هیچ عقلی عقبنشینی از قانون رسمی کشور که مورد تأیید عقلانیت است و یا تجدیدنظر در باورهای شرع مقدس را تأیید نمیکند.
اینکه چرا علی ربیعی وارد شبههپراکنی در قبال عقلانیتهای بدیهی شده؛ سؤالیست که باید مورد تأمل قرار گیرد.
***
حامیان حزبی سگ و فحش و قمه خواستار "اعتراض خیابانی کودکان" شدند
دستور "بانیان آشوب" برای به خیابان کشاندن کودکان!
"امتداد"، ارگان رسانهای حزب اصلاحطلب اتحاد ملت اخیراً در یادداشتی خواستار زمینهسازی برای حضور کودکان در اغتشاشات خیابانی شد!
در این گزارش که میگوید کودکان طبق پیماننامه حقوق کودک از حق اعتراض برخوردارند؛ با تأکید بر ظرفیت بودن کودکان بعنوان جزئی از نیروهای مؤثر اجتماعی (بخوانید اغتشاش) آمده است: به باور بسیاری از صاحبنظران، جنبشهای اجتماعی باید ضمن ایجاد ظرفیتهای لازم برای کنشگری فعالانه و اثربخش که خود میتواند عامل افزایش امیدواری، همبستگی و پویایی گروههای مختلف اجتماعی باشد؛ بر لزوم کنشگری آگاهانه و استفاده از تکنیکهای خود مراقبتی برای کاهش آثار و تبعات روانی ناشی از احتمال قرار گرفتن در معرض برخوردهای محدودکننده تاکید کنند و استراتژیهایی برای افزایش سطح امنیت روانی همه گروههای اجتماعی به خصوص «کودکان» که طبق پیماننامه حقوق کودک از حق اعتراض برخوردارند، داشته باشند.
در ادامه مطلب مذکور همچنین میخوانیم:
" تاکنون گزارش رسمی در خصوص گستره این برخوردها، کمیت و کیفیت آن منتشر نشده اما گزارشهای متعددی نشان میدهد که دهها تن از کودکان و نوجوانان در نتیجه مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم در این اعتراضات جان باخته و یا مورد بازداشت، ضرب و شتم، تحقیر، تنبیه و افزایش احساس ناامنی قرار گرفتهاند. همچنین گفت وگوهای پراکنده انجام شده با سه گروه والدین، فعالان حقوق کودک و معلمان مدارس حاکی از آن است که کودکان و نوجوانان در کنار احساس همبستگی و هیجانی که در نتیجه مشارکت در یک فرآیند جمعی تجربه میکنند، ممکن است در نتیجه مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم در وقایع اخیر در معرض مخاطرات زیر قرار گیرند. از جمله؛
1_ضرب و شتم، تحقیر، آزار، بازداشت، زندان، انتقال به مراکز اصلاح و تربیت و اخذ تعهد اجباری در جریان سرکوب
2_افزایش کنترل و نظارت در برخی مدارس
3_افزایش احساس ناامنی و اختلالات رفتاری در نتیجه دیدن صحنهها و وقایع خشونتآمیز [+]
*حقیقتا این سطح از بدخواهی و سوء استفاده، شاید برای دشمن خارجی مردم ایران هم مسدود باشد...
"ابزار سازی از کودکان" و به مسلخ کشاندن اطفال صرفا از حزبی برمیآمد که دبیر کل آن شهره به سگبازی است و ارکانش یا انتخابات را تحریم میکنند و یا در حمایت از بیقانونی و رواج اباحهگری قلم میفرسایند.
تباهی موجود در خواستهی ارگان رسانهای حزب اتحاد ملت برای به خیابان کشاندن کودکان در طرحهای خونآلود ستاد اصلاحات را شاید در وادی قلم و کاغذ هم نتوان نوشت و این صرفا "جهاد تبیین" و افشاگری در تریبونها و منابر است که میتواند عمق سیاهی و خباثت این خواسته را عیان کند.
جالب است که همزمان با انتشار همین مطلب بود که علی ربیعی در روزنامه اطلاعات از "خونین بودن خیابانها" گفت.
سکوت رجال اصلاحطلب در قبال خواسته شریرانه حزب اتحاد ملت برای به خیابان کشاندن کودکان مصداق اتمّ همراهی با این حرکت رذیلانه و بیانگر علاقه چپهای ستادی به سوء استفاده از کودکان و سنگر گرفتن پشت آنهاست.
***
1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1575293
2_ https://www.ettelaat.com/archives/657442#gsc.tab=0