
اين هنرمند در گفتوگو با ايسنا از علاقهاش براي به تصوير كشيدن بخشي از زندگي حضرت محمد(ص) در سينما سخن گفته بود: «بيش از يك سال و نيم درمورد زندگي حضرت رسول (ص) بخصوص دوران قبل از هجرت درمكه از زاويهي حضرت خديجه مطالعه كردم و منابع مختلف قديمي و جديد را خواندم. چهارچوب اوليه قصه را هم بهدست آوردم اما هنوز راضي نيستم و احساس ميكنم بايد فرقي بين فيلم تاريخي كه در سينما ساخته ميشود با اين مجموعههاي تلويزيوني كه بيانشان تاريخي است، باشد.»
او معتقد بود: «آنقدر در مجموعههاي تلويزيوني به تاريخ و حوادث آن و بخصوص به سرگرم کردن بيننده اهميت داده ميشود كه روح شخصيتهاي اصلي و پيام و مضمون اصلي فدا ميشود، مانند داستان يوسف که احسن القصص قرآن است اما با اين شگردها به يك داستان عادي تبديل شده است.
در ساخت فيلمي درباره حضرت رسول(ص) برايم اهميت اصلي اين است كه در زمانهاي كه اسلام را با انواع تهمتها به ديني خشن معرفي ميكنند، ما وقت بيننده و فرصتهايي كه بهدست ميآيد را صرف داستانپردازيهاي سرگرم کننده نكنيم و چهرهاي از پيغمبر اكرم (ص) القا كنيم كه بخشي از اين سوء تبليغات را خنثي كند. براي همين هم نزديك به دوسال روي اين قضيه كاركردم و هنوز هم نااميد نيستم و اميدوارم روزي اين اتفاق در قالب يك كار سينمايي بيفتد.»
اما با درگذشت اين هنرمند، فرصت ساخت فيلم حضرت محمد (ص) فراهم نشد.
مسعود جعفريجوزاني كارگردان سينما در مراسم بزرگداشتي كه براي سيفالله داد چند سال قبل در دانشگاه تهران برگزار شد، گفته بود:«اي كاش سيفالله داد فيلمهاي بيشتري ميساخت.»
وي فيلم «بازمانده» سيفالله داد را يكي از بهترين و به يادماندنيترين آثار سينمايي ايران توصيف كرد و مطرح كرده بود:« اي كاش به او مسووليت اجرايي نميدادند تا در عمر كوتاهش فيلمهاي بيشتري از اين گونه بسازد. اين فيلم بيش از همه شعارهاي خطرناكي كه در دفاع از فلسطين سر داده ميشود اثرگذار است و كاريترين گلولهاي است كه نشسته است. به كساني كه به عنوان ظلمستيزي شعار ميدهند، ميگويم بهجاي شعارگويي مانند سيفالله داد دست به عمل بزنند و شهامت صداقت داشته باشند. او در فيلم خود نشان داد درخت ظلم نابود ميشود.»
فخرالدين انوار نيز در آن برنامه به ذكر خاطراتش از سيفالله داد به عنوان يك مدير سينمايي پرداخته و يادآور شده بود: « در طول يازده سال كه در ارشاد بوديم در جلسات سياستگذاري يكي از اعضاي هميشه حاضر بود. بخشي از مجموعهي عملكرد سينما در آن دوره مرهون تلاشها و بحثهاي سيفالله داد است.»
انوار با اشاره به تنوع فرهنگي در ايران راهاندازي انجمنهاي سينماي جوانان در سراسر كشور را از جمله اهداف سيفالله داد در توجه به فرهنگهاي گوناگون كشورمان دانست.
همانطور كه سيدمحمد بهشتي هم گفته بود:« مرحوم سيفالله داد از شخصيتهاي استثنايي سينما بود؛ هم در عرصه هنري توانايي بسيار خوبي نشان داد و هم در عرصه مديريتي.»
همكار سابق و از بنيانگذاران بنياد سينمايي فارابي در گفتوگويي با ايسنا، گفته بود:«سيفالله داد همه آثارش را خودش نوشت و در كارهاي ديگران هم به عنوان نويسنده سهم قابل توجهي داشت. او در مونتاژ فيلم هم كارهاي ارزندهاي انجام داد. سيفالله داد با اينكه فيلمهاي زيادي نساخت، اما همين فيلمهايي كه ساخت، حكايت از توانايي ايشان در كارگرداني دارد.»
و سيفالله داد معتقد بود:«سينما هر چه فرهنگيتر و زايندهتر باشد، مردم با آن همراهترند، جامعهي امروز از سينما صرفا سرگرمي نميخواهد.»
اين هنرمند در مراسمي که آبان ماه سال 87 براي تجليل از اساتيد رشته سينما در فرهنگستان هنر برگزار شد، با موضوع بررسي جامعهشناسي سينما و هنر سخنراني کرد و با اشاره به سند چشمانداز بيست ساله كه از سوي دولت ترسيم شده و آيندهي كشور را تا سال 1404 پيشبيني كرده است، ميگفت:«در اين سند پيشبيني شده كه ايران چه مسيري را بايد طي كند و به كجا ميرسد، اما متاسفانه اين مقوله تنها در شكل اقتصادي ، صنعتي، علمي و سياسي ديده شده است و بحث فرهنگ در سند چشمانداز بيست ساله مورد توجه نيست.
او معتقد بود: «معلوم نيست وضعيت فرهنگ و هنر ما در سال 1404 چگونه باشد؟! در حالي كه اگر به گذشتهي ايران بنگريم با وجود تمام فراز ونشيبها همواره كشور ما به واسطهي فرهنگ و هنرش شناخته شده و اگر امروز مدعي و صاحب تمدن هستيم به واسطهي افرادي چون حافظ و سعدي و مولاناست.»
اين کارگردان تاکيد داشت بر اينکه؛ در اين سند بايد قبل از هر چيز چشمانداز فرهنگي كشور بررسي شود، يعني بدانيم كه تا آن سال چه انديشمندان، هنرمندان وخدمتگذاراني را به دنيا عرضه ميكنيم و آيا مسيري كه طي كردهايم درست است يا همه چيز در حد يك آرزوست.
سيف الله داد در حالي آبان در آن برنامه از نگراني و دغدغهاش پيرامون آينده فرهنگ و هنر سخن گفته بود که بازخواني گفتههاي او در دورهاي که معاونت سينمايي وزارت ارشاد بود نيز نشان ميدهد دغدغهي آينده همواره با او بوده است.
همان طور که در شهريور 79 و در جشن صدسالگي سينما، ضمن نگراني از وضعيت سينماي ايران خطاب به سينماگران ميگفت: «ما كساني هستيم كه ميدانيم كساني ديگر،جشن دويست سالگي سينما را برگزار خواهند كرد، پس بايد بپرسيم، سينماي كشور ما در صد سال ديگر در بين جهان چگونه است؟ و اين سينما در صد سال ديگر چه خصوصيات و صفاتي بايد داشته باشد؟
ايران عزيز در كارهايش نيازمند تلاش مضاعف همه است؛ همآنطور كه در 20 سال پس از انقلاب توانستيم 80 سال عقبماندگي سينما را جبران كنيم، باز بايد تلاش كنيم كه فرهنگ و هنجارها طوري جا بيافتد كه از ايران يك كشور نستوه در دنيا بسازد. »
کارگردان «بازمانده» معتقد بود:« بايد كمك كنيم صد سال ديگر وقتي فرزندان ما جشن دويست سالگي سينما را ميگيرند از همياري كساني كه در اين صدسال گذشته دست داشتهاند، درود بفرستند و چون از بارقهي پيشكسوتانشان در سينما اميد بگيرند. سيفالله داد در حاشيهي همان جشن يکصد سالگي سينما در ايران از عنوان «سينماي مصلحانه» نام برد و آن را هديهي صد سال سينماي ايران به آينده دانست.»
او اذعان داشت بر اينکه؛ سينماي «مصلحانه» اعم است و تمام موضوعات را ميپوشاند. اما فيلمهاي اجتماعي يك موضوع را دنبال ميكنند. سيفالله داد متولد 1334 خرمشهر بود و فارغالتحصيل رشته جامعهشناسي از دانشگاه شيراز (1358) داشت.
عضويت در شوراي بررسي فيلمنامه و گروه فيلم شبكه يك سيما (1362) و بخش فرهنگي بنياد سينماي فارابي و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، از موسسان سازمان سينمايي سينافيلم، رييس هيئتمديره خانه سينما در سالهاي 1374 تا 1376 بخشي از سابقهي كاري او بود.
سيفالله داد به عنوان معاون امور سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از سالهاي 1376 تا 1379 فعال بود و دوران طلايي براي سينماي ايران رقم زد.
فعاليت در سينما را با كارگرداني فيلم «زير باران» در سال 1364 آغاز كرد. «بازمانده» و «كانيمانگا» را كارگرداني كرد و تدوينگر فيلمهاي «بچههاي طلاق» تهمينه ميلاني، «ابليس» احمدرضا درويش، «در مسلخ عشق» كمال تبريزي، «عمليات كركوك» جمال شورجه، «هور در آتش» عزيزالله حميدنژاد بوده است و به عنوان مجري طرح با«از كرخه تا راين» ابراهيم حاتميكيا نيز همكاري داشته است.
سيفالله داد در سالهاي اخير تدوين فيلم «فرزند صبح» بهروز افخمي را انجام داد و قصد داشت اپيزودي دربارهي شهر تهران مقابل دوربين ببرد كه فرصت نشد.