کد خبر 133267
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۵

جعفر دهقان گفت: اميدواريم در حوزه هنري را گل بگيرند اميدوارم درش را تخته كنند چرا كه ادعا مي‌كنند ما كارهاي اسلامي انجام مي‌دهيم كارهاي قرآني مي‌كنيم ادعاي كار ديني دارند اما به هيچ كدام از ادعاهايشان عمل نمي‌كنند.

به گزارش مشرق به نقل از خبرگزاري دانشجو، جعفر دهقان را با نقش ماكسي ميليان مي شناسیم؛ نقشی كه ماندگارترين كار دهقان است.
 
وقتي پاي حرف ها و درد و دل هايش نشستیم اينقدر از كوته فكري زمانه و آدمهايش حرف زد كه ديگر جايي براي خاطره گويي نماند.
 
شايد ماندني ترين صحنه مصاحبه جايي بود كه دهقان براي فرزندان شهدا اشك ريخت، هميشه معتقدم در همه كارهاي خدا حكمتي است حتي در پريدن عكس هاي جعفر دهقان از فايل عكاس.
 
دهقان لابه لاي حرف هايش گفت براي خدا كار مي‌كند و منت بنده خدا را حتي در زماني كه بيكار است نمي‌كشد چرا كه روزي همه بنده‌ها دست خداي جهان است.
 
خدا اين بار هم دهقان را دوست داشت و نخواست عكس هايي كه نشان از گريه و اشك هاي اين بازيگر ارزشي براي فرزندان شهدا بود ذزه اي از اخلاصش را خدشه دار كند.
 
حرف هاي جعفر دهقان را بخوانيد:
 
قبل از انقلاب با مجيد مجيدي تمرين تئاتر مي كرديم
 
من قبل از انقلاب از 12 سالگي فعاليتم را با تئاتر شروع كردم، خاطرم هست 12 ساله كه بودم در محله زندگي‌مان مجموعه‌اي بود به نام مركز رفاه خانواده كه امروزه اسمش را به مركز رفاه خانواده شهيد ذوالفقاري تغيير دادند. ما در محله مهرآباد جنوبي زندگي مي‌كرديم. خاطرم هست وقتي جوان بودم يكي از دوستانم كه نسبت خانوادگي‌ هم با ما داشت آقاي كشن‌فلاح دانشجوي هنرهاي دراماتيك بود.
 
قبل از انقلاب ايشان بچه‌هاي محله را جمع كرد تا با هم كار تئاتر انجام دهيم، بچه‌هايي مثل فريد كشن‌فلاح،‌ برادر سعيد كشن‌فلاح كه استادي ما را در تئاتر مي‌كرد اصغر محبي، رضا چراغي، داوود رحمتي و مجيد مجيدي از جمله بچه‌هايي بودند كه روزهاي قبل از انقلاب با هم خاطرات خوبي را در حيطه تمرين تئاتر داريم.

اولين باري كه در حوزه هنري شروع به فعاليت كردم/با سلحشور و خيلي از بچه هاي قديمي حوزه را راه انداختيم
 
اين بچه‌ها هر كدام‌شان در فضاي سينماي امروز تبديل به وزنه‌اي شده‌اند و در حال فعاليت هستند. فعاليت تئاتري‌مان را ادامه داديم تا به پيروزي انقلاب خورديم، بعد از انقلاب آقاي كشن‌فلاح ما را به حوزه هنري برد و آن زمان حوزه هنري امروز نامش حوزه انديشه و هنر اسلامي بود.
 
آنجا يكسري كلاس‌هاي فشرده بازيگري تشكيل دادند و خاطرم هست همزمان بود با تعطيلي دانشگاه‌ها و مصادف شده بود با انقلاب فرهنگي.
 
آن زمان دو سال كلاس بازيگري زير نظر آقاي فلاح و هنرمندان ديگري مثل سلحشور و تاج‌بخش با بچه‌هاي ديگر گذرانديم و شروع به فعاليت تئاتر به شكل جدي كرديم.
 
يكسري تئاتر در حوزه سالن اصلي تئاتر شهر و حوزه هنري برگزار كرديم كه از اين تئاترها مي‌توانم به نمايشنامه‌هايي مثل تير غيب، بند و صابرين، بهشت من اينجاست و حصار در حصار اشاره كنم.
 
اولين فيلم سينمايي كه بازي كردم/وقتي پركارترين بازيگر سينماي ايران شدم
 
خاطرم هست بعضي از نمايشنامه‌ها در آن زمان توسط صدا و سيما فيلمبرداري شد. اولين فيلم سينمايي كه بازي كردم فيلمي بود به نام توجيه با نويسندگي مخملباف و كارگرداني منوچهر حقاني‌پرست آن زمان در حوزه فعاليت مي‌كردم و كم كم از فضاي تئاتر فاصله گرفتم و وارد فضاي سينمايي شدم.
 
فيلم هايي سينمايي مثل تيرباران،‌ هراس، پرواز در شب.
 
خاطرم هست فعاليتم در حوزه سينما آنقدر بالا رفته بود كه به پركارترين بازيگر سينماي دفاع مقدس تبديل شدم. 40 فيلم سينمايي بازي كردم و در سريال‌هاي مختلف و تله‌فيلم‌ها حضور داشتم تا اينكه در جشنواره دوازدهم فيلم فجر به عنوان بهترين بازيگر نقش مرد شناخته شدم و در جشنواره سينماي ديني جايزه بهترين بازيگر ارزشي را گرفتم.

جوايزي كه به ما مي دهند بايد در انباري خاك بخورد
 
خيلي‌ از اين جوايز را بالاي طاقچه منزل‌مان گذاشتم و بعد از آن همه آنها را در انباري قرار دادم ارزش معنوي جوايز به كنار اما اين هديه‌ها به خودي خود هيچ ارزشي مادي‌اي براي ما ندارند ما كار را براي خودمان و خداي خودمان انجام داده‌ايم و كيفيت كارمان قضاوتش به عهده مردم است.

اين جوايزي كه برخي مسئولين به ما مي‌دهند بايد بگذاريم در انباري خاك بخورد چرا كه هيچ دردي از ما دعوا نمي‌كند، جايزه را مي‌بريم وزارت ارشاد و به آنها مي‌گوييم آن زماني كه ما جواني‌مان را پاي اين كارها گذاشتيم وقتي دانشگاه‌ها تعطيل بود و نتوانستيم به دانشگاه برويم و با عشق و علاقه وارد فضاي سينما شديم آيا نبايد ما مدرك معادل داشته باشيم.
 
من در سن 55 سالگي بايد كجا بروم كه استخدام شوم انگار ما هم قرار است برويم كنار جايزه‌ها خاك بخوريم.

مشكل اساسي سينماي ما در اين تشكيلات موجود عدم پشتيباني است
 
من مخالف حضور جوان‌ها در فضاي سينما نيستم، به نظر من هر كسي در حال فعاليت است حتما لياقت و صلاحيت دارد كه در حال بازيگري است.
 
كسي كه بازيگري مي‌كند حتما عوامل سينما او را مي‌خواهند كه در حال بازي كردن است نمي‌توان آدم‌هاي سينمايي را مجبور كرد كه حتما بايد از فلان بازيگر براي بازي در فيلم‌تان استفاده كنيد چرا كه بخش عمده ماجراي سينما بحث فروش فيلم‌هاست.
 
فيلم‌هاي سينمايي بايد از عواملي استفاده كنند كه فيلم‌شان پرفروش شود چرا كه اگر اين اتفاق نيفتد فيلم سينمايي فروش نخواهد كرد و در سينما تخته خواهد شد.

مشكل اساسي سينماي ما در اين تشكيلات موجود عدم پشتيباني است. اگر جعفر دهقان در برهه‌اي كار نداشت و بيكار شد بايد از جعفر دهقان حمايت شود، بايد بيايند و از من بپرسند مني كه اين همه فعاليت كردم يك زمان پركاترين بازيگر سينما بودم بهترين بازيگر نقش مرد سينما شدم الان كه شش ماه است بيكارم پول دارم براي زندگي كردن؟ با وجود دو تا بچه دانشجو كه رشته‌هاي سنگيني هم مي‌خوانند در اين وضع زندگي و اين اوضاع اقتصادي آيا براي زندگي كردن درآمدي دارم؟

بعد از بازنشستگي چه كاري مي توانيم انجام دهيم؟
 
متاسفانه هيچ كس نيست كه از ما سوال كند كه چطور امرارمعاش مي‌كنيد؟ من يكسال ديگر مي‌خواهم بازنشست شوم اما اگر خودم را بازنشست كنم چطور مي‌توانم فعاليت كنم؟ كجا مي‌توانم بروم؟ وقتي مردم مرا يك عمر پشت صفحه تلويزيون و سينما ديدند چطور مي‌توانم در شغل ديگري ظاهر شوم اين بزرگ‌ترين ضربه ‌اي است كه مي‌تواند به من وارد شود.
 
آيا در سن 60 سالگي بايد بروم مسافركشي كنم و به شركتي بروم و ويزيتور شوم آيا اين كارها در شان من است؟!
 
اين همه هنرمند از سن جواني كار كردند زحمت كشيدند و سينما را به اينجا رساندند سينما بدهكار بچه‌هاي قديمي هنرمند است مسئولين بايد نگاه‌شان كنند بايد دست‌شان را بگيرند.
 
سر يك فيلم‌برداري از اسب به زمين خوردم و اسب روي من حركت كرد دو تا مهره گردنم شكست و 50 ميليون خرج بيمارستان و عملم شد. آيا كسي آمد به من بگويد آقاي دهقان شما كه سركار دچار اين مشكل شديد شما كه يكسال بعد از اين اتفاق مجبور به خانه‌نشيني شديد آيا پول داري براي زندگي كردن؟
 
متاسفانه هيچ كس حال ما را نمي‌پرسد اگر سينما و تلويزيون ما بخواهد رشد كند و به جايي برسد اصلا فرض كنيد به عنوان بهترين سينماي جهان مطرح شود اما هيچ حمايتي از عواملش نشود هيچ ارزشي ندارد.
 
واقعا بعضي وقت‌ها پيش خودم فكر مي‌كنم ما چي فكر مي‌كرديم و الان چي شده؟ كجاها بوديم و به كجاها رسيديم؟ اول انقلاب 10 و 15 نفر جوان با نشاط چطور حوزه هنري را مي‌گردانديم در 24 ساعت حتي 2 ساعت هم نمي‌خوابيديم حوزه هنري با دست‌هاي ما جان گرفت اما همين كه پير شديم بازخريدمان كردند و چند ميليون ناقابل به ما دادند و گفتند بريد بشنيد در خانه‌هايتان چرا كه ديگر توليد نداريم.
 
اميدوارم در حوزه هنري را گل بگيرند
 
اميدواريم در حوزه هنري را گل بگيرند اميدوارم درش را تخته كنند چرا كه ادعا مي‌كنند ما كارهاي اسلامي انجام مي‌دهيم كارهاي قرآني مي‌كنيم ادعاي كار ديني دارند اما به هيچ كدام از ادعاهايشان عمل نمي‌كنند.
 
نگاه كنيد كوچك‌ترين وظيفه‌شان نگهداري همين عوامل و بر و بچه‌هاي قديمي بود حوزه هنري حتي عرضه نگه داشتن بر و بچه‌هاي قديمي را نداشت.

مگر امثال ما در حوزه هنري چقدر پول مي‌گرفت؟ ما به خاطر پول در حوزه هنري كار نمي‌كرديم خاطرم هست من با 600 تومان در حوزه هنري استخدام شدم. وقتي از حوزه رفتم حقوقم 40 هزار تومان بود در كنار اين حقوق وقتي فيلم سينمايي بازي مي‌كرديم اگر پول اضافه‌اي مي‌خواستند مي‌دادند و اگر هم نمي‌دادند ما حرفي نمي‌زديم.
 
ما بچه هاي حوزه هنري بوديم، الان كه داريم پير و از كارافتاده مي شويم احتياج به كمك داريم
 
آن موقع جوان بوديم انرژي داشتيم و هر طور كه مي‌توانستيم زندگي‌مان را مي‌گذرانديم اما الان كه دارم پير مي‌شوم و الان كه دارم از كار افتاده مي‌شوم الان احتياج به كمك دارم احتياج به رسيدگي دارم كاري كه اينها در حق ما كردند مثل اين است كه من بچه‌ام را بزرگ كنم و بعد به او بگويم برو دنبال زندگي‌ات ديگر با تو كاري ندارم.
 
آيا من نبايد از بچه‌ام حمايت كنم؟ ما عين بچه‌هاي حوزه هنري بودم آيا نبايد از ما حمايت مي‌كرد؟ ديگر هيچ ارتباطي با حوزه هنري ندارم نگاه كنيد خيلي از هنرمندان بزرگ از همين بر و بچه‌هاي ما در حوزه هنري بودند مجيد مجيدي، پرويز شيخ‌طادي اينها همه از حوزه هنري بيرون آمدند.
 
همه اين بچه‌ها نيروهاي ساده‌اي بودند كه با تلاش به اينجا رسيدند. فضاي سينماي الان را نگاه كنيد طرف فيلمنامه مي‌نويسد يك دستمزد براي نوشتن فيلمنامه مي‌گيرد يك دستمزد براي مشاوره مي‌گيرد دستمزد ديگري براي نويسندگي‌اش مي‌گيرد. سوال من اين است چه خبر است؟ مگر مي‌خواهيد به كجا برويد؟
 
دنيايي هم كه ثروت داشته باشيد بايد بگذاريد و با كفن از اين دنيا برويد.

اين مثلا از حوزه هنري كه ادعا داشت مي خواهد حوزه انديشه هنر اسلامي بشود، فرج‌الله سلحشور كجا رفت؟ از دست بي‌مهري‌هاي حوزه رفت ساختماني گرفت و در دفتر كارش فعاليت سينمايي جدا فعاليت سينمايي مي كند؛ مي گويد مي خواهم كار قرآني كنم حوزه هنري عرضه اين كار را نداشت، اما سلحشور اصحاب كهف مي‌‌سازد يوسف پيامبر مي‌سازد سريال‌هايي كه همه‌شان پرمخاطب بود.
 
خانه سينما براي من هيچ كاري نكرده
 
در خصوص خانه سينما من مخالف اين هستم كه در خانه سينما بسته شود. چون ما بايد تشكيلاتي داشته باشيم ولي خانه سينما هم براي ما كاري نكرده! من 30 سال است عضو خانه سينما هستم خانه سينما براي من چه كرد؟‌ آيا يكبار به من گفت كه دو سال كار نكرده‌اي ما از تو حمايت مي‌كنيم تا زن و بچه‌ات از گرسنگي نميرند.

سياست‌هايي كه دارند غلط است من از خانه سينما تا به حال يك ريال پول نگرفته‌ام حتي خانه سينما ما را بيمه هم نكرده است، متاسفانه صنفي است كه كاري براي بچه‌ها نكرده و اگر هم فعاليتي كرده صرفا براي خودشان بوده. در اين تشكل بايد آدم‌هايي بيايند كه براي بچه‌ها فعاليت كنند نه اينكه تازه آن تكه قبري هم كه در بهشت‌زهرا به ما مي‌دادند اعلام كنند كه در قطعه هنرمندان بايد 50 درصد هم پول بدهيم.

چطور مي‌شود كه ديگران را با زن و بچه و پدر و مادر و حتي بچه‌ كوچكش به حج مي‌فرستي تا به ما مي‌رسد مي‌گويي سهميه نداريم
 
واقعا چه فكر مي‌كرديم! چه تلاش‌هايي كرديم! خدا كند تلاش‌هاي ما بي‌فايده نبوده باشد. من كارهايم را براي خداي خودم كردم اگر خدا هم از دست من راضي باشد من روزي‌ام را از او خواهم گرفت. نيازي به بنده‌هاي خدا ندارم اما توقع داشتم اين افراد از ما حالي بپرسند.

نگاه كنيد دو سال است به من زنگ مي‌زنند كه آقاي دهقان بيا ثبت نام كن تا بفرستيمت حج. من دنيا را براي فيلمبرداري فيلم‌هايي كه در آنها بازي كرده‌ام گشته‌ام. آيا انتظار زيادي دارم كه اگر بخواهم به حج بروم با همسرم بروم؟ من نمي‌خواهم تنها حج بروم. اگر مي‌خواستم تنها بروم 10 سال پيش رفته بودم. مطمئن باشيد از خيلي از صدا و سيمايي‌ها و ارشادي‌ها هم براي تنها رفتن زرنگ تر بودم.
 
الحمدالله اينقدر پول دارم كه براي خودم و همسرم ثبت‌نام كنم ولي خطابم به آقايي است كه مدام براي به حج رفتن به من زنگ مي‌زند. آقاي عزيز شما كه مي‌دانيد من بارها اعلام كردم بدون همسرم نخواهم رفت اگر مي‌خواهي لطف كني و من را به حج بفرستي با همسرم بفرست. آقا جواب مي‌دهد سهميه و جا نداريم. سهميه بر سرتان بخورد! چطور مي‌شود كه ديگران را با زن و بچه و پدر و مادر و حتي بچه‌ كوچكش مي‌فرستي تا به ما مي‌رسد مي‌گويي سهميه نداريم.

چرا صريح نمي گويند مي خواهند بازيگر هاي ارزشي قديمي را كنار بگذارند؟
 
رودروايسي نكنيد صريح بگوييد مي‌خواهيم بچه‌هاي قديمي و بچه‌هاي متعهد را از صحنه سينما و تلويزيون محو كنيم. مي‌خواهيم امثال جعفر دهقان را كنار بگذاريم روي‌تان نمي‌شود؟
 
ما اين حرف‌ها را خيلي وقت است كه فهميديم. تويي كه مي‌داني جعفر دهقان بدون همسرش به حج نمي‌رود ديگر زنگ نزن. اين قدر شعورتان نمي‌رسد كه وقتي همسرش يك عمر در كنارش بوده و با نداري‌ها و بدبختي‌هايش ساخته آيا ارزش ندارد بازيگر را با همسرش بفرستيد؟ مدام مي‌گويند سهميه نداريم. پول سهميه‌اش را خودم مي‌پردازم.
 
اين آقايان دارند با رفتارهايشان به ما نشان مي‌دهند كه بايد كم‌كم خانه‌نشين شويم.
 
من نمي‌دانم پول‌هاي اين مملكت كجا مي‌رود كه براي ساخت تله‌فيلم و يك سريال قرآني پول نيست.
 
صداوسيما بايد سريال‌هايي مثل يوسف پيامبر بسازد، سريالي كه در 62 كشور بارها پخش شده نشان دهنده موفقيت است. ديگر چه معياري مي‌خواهيد براي ديده شدن سريال‌ها؟ چرا نمي‌رويم سراغ كارهاي اين چنيني چرا به سراغ كارهاي نازل مي‌رويم؟ كارهايي كه وقتي امروز از تلويزيون پخش مي‌شود ديگر نكته‌اي آموزنده براي مخاطب ندارد.
 
به نظر من اگر تلويزيون در سال يك سريال مثل اصحاب كهف با يوسف پيامبر داشته باشد و يا سريال‌هايي مثل امام علي برايش كافي است. تا حرف مي‌زنيم مي‌گويند براي ساخت سريال‌هاي قرآني و سريال‌هاي اين چنيني پولي نداريم.
 
من نمي‌دانم پول‌هاي اين مملكت كجا مي‌رود كه براي ساخت تله‌فيلم و يك سريال قرآني پول نيست.
 
مشكل سياست‌گذاري فرهنگي ماست، سياست‌گذاران بايد بنشينند و مشخص كنند كه مثلا قرار است امثال 50 فيلم سينمايي داشته باشيم. بايد متناسب با دغدغه‌هاي اجتماعي و مسائل اجتماعي فيلم‌ها در ژانرهاي مختلفي ساخته شود تا مخاطب بتواند براي انتخاب فيلم‌ها قدرت انتخاب داشته باشد.

يك زماني فيلم‌هاي جنگي زيادي وجود داشت همه اين فيلم‌ها هم مخاطب داشتند اما جنگ كه تمام شد سينماي جنگ هم تمام شد و سينماي جنگ به دست فراموشي سپرده شد فيلم اخراجي‌هاي مسعود ده‌نمكي مي‌شود سينماي جنگ.
 
واقعا خاك بر سر ما چي فكر مي‌كرديم و چي شد؟ خودم را مي‌گويم اگر من نوعي بخواهم اخراجي‌ها را سينماي جنگ بدانم همان اوايل جنگ مي‌توانستم فيلم‌هاي اين چنيني زياد بسازم اگر اسم اخراجي‌ها سينماي جنگ است ديگر پرواز در شب، ديده‌بان و مهاجر نمي‌ساختيم.
 
اگر مي‌دانستيم سينماي جنگ سينماي ارزشي‌اي نيست و سينماي اخراجي‌ها است به جاي 5 فيلم ده‌ها فيلم ساخته مي‌شد.
 
كارگردان هاي انقلابي هم براي ساخت فيلم سراغ هنرمندان قديمي نمي‌روند/دوست كارگرداني دارم كه تا به حال من را دعوت به كار نكرده

متاسفانه بچه مذهبي‌هاي ما همديگر را قبول ندارند. براي هم سنگ‌اندازي مي‌كنند خيلي از بچه‌ مسلمان‌هاي مذهبي كه كارگردان شدند وقتي مي‌خواهند فيلمي بسازند اولين آدم‌هايي كه فراموش مي‌كنند همين آدم‌هاي قديمي هستند. ماها را در كارشان دعوت نمي‌كنند چرا كه مي‌ترسند از ارزش كارشان كم شود.

اين را در نظر نمي‌گيرند كه اگر جعفر دهقان را سركار ببرد من چون مي‌شناسمش هوايش را در كار كردن دارم. كمكش مي‌كنم. پيش خودش فكر مي‌كند چون دهقان پيشنه من را مي‌داند ممكن است برايم بد تمام شود.
 
آخر حرف من اين است اگر تو از فعاليت ساده به كارگرداني و بازيگري رسيدي من هم كه از شكم مادر بازيگر زاده نشده بودم! من هم سختي‌هايي كه تو كشيدي را كشيدم.
 
يكي از دوستان قديمي من كه از بچگي با هم بزرگ شديم هنوز كه هنوز است بعد از چند سال براي يكي از كارهايش هم به من زنگ نزده كه مثلا فلاني آيا تو سركار هستي؟ مياي با من كار كني؟ متاسفانه  عدم دعوت اين آدم‌ها از ما دو حالت بيشتر ندارد يك حالتش اين است كه چون مي‌داند من پيشينه‌اش را مي‌دانم برايش بد تمام مي‌شود و حالت ديگر اين است كه اصلا شايد تغيير كرده و آن آدم قبلي نيست.

سركار باشم يا نباشم يكي آن بالا است كه نمي‌گذارد دستم را جلوي بعضي آدم‌هاي نامرد دراز كنم
 
من معتقدم روزي آدم‌ها را خدا مي‌دهد و روزي من دست بندگان خدا نيست. من سركار باشم يا نباشم يكي آن بالا است كه نمي‌گذارد دستم را جلوي بعضي آدم‌هاي نامرد دراز كنم كسي آن بالا است كه جلوي زبان مرا مي‌گيرد كه زماني كه بيكار هستم مبادا به امثال اين آدم‌ها زنگ بزنم و بگويم كه كاري ندارم اينقدر هم طبعم بلند است كه به كسي نياز ندارم.

بالاخره يك روز قيامتي است همه از اين دنيا مي‌رويم اما خيلي دلم مي‌خواهد روز قيامت وقتي نگاهم در چشمان بعضي از اين آدم ها مي‌افتد سرشان را از خجالت پايين بيندازند و شرمنده شوند.

هنرمنداني داريم كه قبلا داعيه دار سينماي دفاع مقدس بودند الان مي گويند بچه هاي شهدا سهميه اي هستند/اگر مي‌تواني پدر اين بچه‌ها را بهشان بازگردانيد و بعد سهميه و حق و حقوق اين بچه‌ها مال شما.
 
بعضي از اين آدم‌ها همان هنرمنداني بودند كه ادعا مي‌كردند دل‌مان براي سينماي دفاع مقدس مي‌سوزد مي‌گفتند بايد براي سينماي جنگ كاري بكنيم.

اي آدم‌ها چي شد اين حرف‌ها همه را فراموش كرديد؟ بعضي آدم‌ها الان عوض شده‌اند و مي‌گويند بچه‌هاي شهدا روي‌شان زياده شده و به دنبال سهميه هستند. اين آدم‌هاي مثلا هنرمند ادعا مي‌كنند كه هر چقدر به فرزندان‌ شهدا بدهيم باز هم طلب دارند.
 
مي‌خواهم به اين آدم‌هاي مثلا هنرمند بگويم بلي اين افراد طلب دارند آن زمان كه تو خواب بودي و پدر اين بچه به جنگ رفت و جانش را داد تو در راحتي زندگي مي‌كردي. اگر مي‌تواني پدر اين بچه‌ها را بهشان بازگردانيد و بعد سهميه و حق و حقوق اين بچه‌ها مال شما.

تا حرف مي‌زنيم مدام مي‌گويند فرزندان شهدا سهميه دارند پدرشان را از دست داده‌اند حالا نظام براي‌شان كمترين كاري كه مي‌تواند بكند مثلا اين است كه درصدي براي قبولي كنكورشان ارفاق كند كجاي كارش ايراد است.
 
نه سينما مي روم و نه در سينما بازي مي كنم
 
من هيچ وقت جشنواره هاي سينمايي نرفته‌ام 15 سال است پايم را در سينما نگذاشتم از زماني كه جنگ تمام شد و احساس كردم سياست‌گذاري‌ها تغيير كرد و فيلم‌هاي ارزشي تبديل شد به فيلم‌هايي مثل عشق + 2 و فيلم‌هايي مثل عشق هميشگي ديگر فيلم سينمايي كار نكردم.
 
اين وسط فقط دو الي  سه تا فيلم كار كردم مثل سيب و سلما و گلوگاه شيطان كه به نظرم فيلم‌هاي ارزشي بودند ديگر نه به سينما مي‌روم و نه فيلم سينمايي بازي مي‌كنم چرا كه ديگر سينما جاي امثال من نيست هر وقت احساس كردم سينما ارزشي شده به سينما باز خواهم گشت.

تلويزيون را از سينما بيشتر دوست دارم و اولين كار تلويزيوني‌ام سريال اصحاب كهف بود آن زمان احساس مي‌كردم چون بهترين بازيگر سينماي ايران هستم ورود به صدا و سيما باعث تضعيف جايگاهم مي شود اما جايگاهم نه تنها بدتر نشد بلكه در نگاه مخاطب با سريال اصحاب كهف ارتقا پيدا كرد.
 
به نظر من فضاي صدا و سيما بهتر و سالم‌تر از سينماست و من در صدا و سيما راحت‌تر كار مي‌كنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • melika ۱۸:۰۲ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
    1 0
    به نظرمن حق بااقاي دهقان است سينمابراي بازيگران قديمي تره هم خردنميكنددرحالي كه اين قديمي هابودندكه فيلم هاي جذابشان ادم رابهت زده مي كردمن خودم فيلم هاي قديمي بيشتردوست دارم تافيلم هاي امروزي فيلم هاي قديمي بيامي رابه مخاطب انتقال مي داداماامروزه فقط دنبال نشان دادن قيافه هاهستندوبيشترانهامحتواي خاصي هم ندارد

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس