توجه: همه تاريخ ها در اين مقاله به سال قمري است و در غير اين صورت, شمسي يا ميلادي بودن آنها مشخص شده است.
بارگاه در قرن اول
نظر به اين كه ساختمان سازي در قرن اول بسيار آسان بوده, ساخت بنا بر قبر مطهر در اين قرن كاملاً امكان دارد, مخصوصاً پس از مرگ يزيد در سال 64 و باز شدن فضاي سياسي به نفع اهل بيت(ع) و قدرت گرفتن امثال مختار و نيز رو آوردن مردم جهت زيارت. كمي امكانات اياب و ذهاب و اقامت چند روزه در كنار مزار و نيز گرمي هوا حدسِ وجود بنا را بيشتر تقويت مي كند.
در عين حال معاصران گزارش هايي از وجود بنا در قرن اول ذكر مي كنند كه هيچ مستند تاريخي ندارند و نمي توان آن را واقعه اي تاريخي دانست, از جمله اين ادعاها عبارتند از:
الف) بني اسد نخستين كساني اند كه بر قبر امام(ع) سقيفه اي احداث كردند.1
ب) سال 64 قبيله هاي بني نضير و بني قينقاع اولين بار صندوقي براي قبر ساختند كه توابين اطراف آن گرد آمدند.2
ج) مختار عمارتي از گچ و آجر و با نظارت محمد بن ابراهيم بن مالك اشتر ساخت و مرقد داراي دو در شرقي و غربي بود.3

جمعيت فراوان كنار قبر مطهر در قرن اول
در كتاب شهر حسين, صفحه 164 و 165 مي خوانيم: (كامل الزيارات نقل كرده ابوحمزه [ثمالي] در آخر زمان بني مروان از كوفه به قصد زيارت كربلا خارج گرديد و از پاسبان شامي خود را پنهان مي كرد تا آن كه خود را در يك آبادي مخفي كرد. پس از نصف شب متوجه قبر حسين(ع) گرديد و اتفاقاً شب عرفه بود و جمع كثيري در اطراف قبر به نماز مشغول بودند. از بس كه جماعت زياد بود, هرچه مي خواست خود را به قبر برساند و دعا كند ممكن نمي شد).
خبر فوق در صفحه 221 كامل الزيارات آمده است. مراجعه به اصل خبر نشان مي دهد كه در نقل چند اشتباه رخ داده است:
1. اين خبر مربوط به حسين پسر دختر ابوحمزه ثمالي است نه خود ابوحمزه.
2. حضور او در شب عرفه از خبر برداشت نمي شود.
3. ترجمه و متن خبر در كامل الزيارات نشان مي دهند كه زائر با ترس فراوان از حكومت وقت به زيارت رفته است, پس چگونه مي توان باور كرد كه چنين جمعيتي در جوار قبر مطهر باشد.
4. خبر در كامل الزيارات صراحت دارد كه براي زائر مكاشفه اي پيش آمده و كساني كه بر گرد مزار تجمع كرده بودند ملائكه بودند نه انسان.
تخريب بارگاه
متوكل عباسي چند بار بارگاه سيدالشهدا(ع) را تخريب كرد. گفته شده كه اولين تخريب او در سال 232 صورت گرفت. هنگامي كه متوكل خبر شد در شعبان اين سال يكي از كنيزان آوازخوانش جهت زيارت به كربلا رفته است دستور داد كه بارگاه را ويران كنند.4 چنين نقلي از دو جهت ايراد دارد:
ـ در خبري كه به زيارت رفتن كنيز اشاره دارد تنها ماه شعبان ذكر شده و سال آن از خبر استفاده نمي شود.5
ـ متوكل در ذي حجه سال 232 به حكومت رسيد,6 پس تخريب بارگاه در شعبان همين سال نمي تواند باشد, از اين رو برخي تخريب اول را سال 233 دانسته اند. نصي وجود ندارد كه اولين تخريب در اين سال بوده, بلكه از خبر كنيز كه در شعبان به زيارت رفته بود, استظهار كرده اند در اوايل حكومت متوكل تخريب صورت گرفته و آن را مطابق با سال 233 دانسته اند.7
به نظر مي رسد اولين تخريب به سال 236 باز مي گردد كه مورخان متعدد به آن تصريح كرده اند.8 نويسنده شهر حسين (ص206) سال 233 را از قول ابوالفرج اصفهاني ـ صاحب مقاتل الطالبيين ـ نقل كرده كه اشتباه است.

دفعات تخريب بارگاه از سوي متوكل
برخي نويسندگان نوشته اند متوكل چهار بار قبر مطهر را تخريب كرد.9 از اخبار متون كهن چنين استفاده مي شود كه متوكل تنها دو بار و نهايت سه بار مرقد را خراب كرد, زيرا در اخبار از دو نفر به نام هاي ابراهيم ديزج10 و عمر بن فرج11 نام برده شده كه به ويراني حرم مأمور بوده اند و نيز دو سال 12326 و 13247 را تاريخ اين خرابي آورده اند. استناد تخريب در سال 237 خبر زير است: (… فأنفذ [المتوكل] قائداً من قوّاده و ضم اليه كتفاً من الجند كثيراً ليشعب قبر الحسين(ع) و يمنع الناس من زيارته و الاجتماع إلي قبره. فخرج القائد إلي الطف و عمل بما امر و ذلك في سنة سبع و ثلاثين و مأتين… ; 14 متوكل عده زيادي از لشكريان را با يكي از فرماندهان فرستاد تا قبر حسين(ع) را خراب كنند و مردم را از زيارت و اجتماع در آن جا منع كنند. فرمانده به طف رفت و طبق دستور عمل كرد و آن در سال 237 است).
در بعضي نسخه ها به جاي (ليشعب قبر الحسين), (ليشعّث من قبر الحسين) است. در اين صورت به معناي پراكندن مردم از قبر امام(ع) خواهد بود. علامه مجلسي عبارت دوم را از نسخه هاي مصحّح نقل كرده است.15 بنابراين معلوم نيست متوكل در سال 237 قبر را خراب كرده باشد.
استدلال ابوالفرج اصفهاني
گفته شده ابوالفرج اصفهاني در مقاتل الطالبيين دو استدلال آورده كه تخريب اول متوكل در سال 233 بوده است و يكي از مستندات او كتاب تسلية المُجالس است.16
اولاً ابوالفرج در مقاتل الطالبيين اصلاً سخن از سال تخريب به ميان نياورده است,17ثانياً ابوالفرج در قرن چهارم مي زيسته و محمد بن ابي طالب نويسنده تسلية المجالس در قرن دهم حيات داشته است.
ساخت بارگاه
از كتاب منتظم ابن جوزي نقل شده كه محمد بن زيد علوي (م 283) در طول سيزده سال, همه ساله اموالي را براي علوي هاي مستحق در جوار مرقد امام علي(ع) و امام حسين(ع) مي فرستاد و با اين اموال, بناي گنبد سيدالشدا(ع) به اتمام رسيد و در كنار آن مسجدي بنا گرديد و ديوار حائر ساخته شد. 18
چنين مطلبي را در منتظم نيافتيم.

زيارت ابوطاهر
در مدينة الحسين (سلسله 2, ص101) از كتاب منتظم ابن جوزي آمده است كه ابوطاهر سلمان بن حسن جنابي ـ رهبر قرامطه ـ در سال 313 با كوفه جنگيد و پس از پيروزي به زيارت بارگاه رفت.19چنين مطلبي را در منتظم نيافتيم.
بناي گسترده به دست عضدالدوله
در كتاب شهر حسين (ص251) ذيل عنوان (بارگاه حسين(ع) و تعمير پنجم از عضدالدوله به سال 369) مي خوانيم:
(بنا به نوشته ابن اثير تاريخ نويس معروف, كه عضدالدوله در باره مكه و مدينه خدمات مهمي انجام داد و مخصوصاً آثار باعظمت او نسبت به حرم علي(ع) و در خصوص حرم مطهر سيدالشهدا طوفان كرده قبه حرم را تجديد نمود و چهار اطراف آن را ايجاد رواق نمود و در استحكام اين بنا اهميت فوق العاده به خرج داد و سپس در تزيينات قبه و رواق ها مبالغه نمود و ضريح را با چوب ساج كه يك نوع چوب هندي است و پارچه هاي ديباج زينت داد).
ظاهر عبارت فوق اين است كه همه اين مطالب در كامل ابن اثير آمده است, اما در وقايع مربوط به سال 369 چنين طوفاني از سوي عضدالدوله نيامده است. در كامل ابن اثير (ج 5, ص 437) آمده است:
(في هذه السنة شرع عضدالدولة في عمارة بغداد و كانت قد خربت بتوالي الفتن فيها و عمّر مساجدها و اسواقها و ادرّ الاموال علي الائمة و المؤذنين و العلماء و القرّاء و الغرباء و الضعفاء الذين يأوون إلي المساجد و الزم أصحاب الاملاك الخراب بعمارتها و جدد ما دثر من الانهار و أعاد حفرها و تسويتها و اطلق مكوس الحجاج و أصلح الطريق من العراق إلي مكة ـ شرّفها اللّه تعالي ـ و أطلق الصلات لاهل البيوتات و الشرف و الضعفاء المجاورين بمكة و المدينة و فعل مثل ذلك بمشهدي علي و الحسين ـ عليهما السلام ـ و سكّن الناس من الفتن و أجري الجرابات علي الفقهاء و المحدّثين و… ).
سال زيارت عضدالدوله
از فرحة الغري نقل شده كه عضدالدوله ـ حاكم مقتدر آل بويه ـ مرقد سيدالشهدا(ع) را در سال 370 زيارت كرده است,20 در حالي كه در فرحة الغري مي خوانيم:
(كانت زيارة عضدالدولة للمشهد الشريفين الطاهرين الغروي والحائري في شهر جمادي الاولي في سنة احدي و سبعين و ثلاثمأة;21 زيارت عضدالدوله از بارگاه شريف و پاك امام علي(ع) و امام حسين(ع) در ماه جمادي الاولي سال 371 بود).
در تاريخ جغرافيائي كربلاي معلي نيز سال 370 (ص166 و172) ضبط شده است. علامه حلي در رسالة الدلائل البرهانيه (جلد 2, ص869) سال 371 را ضبط كرده است.

سال آتش سوزي در حرم مطهر
بنا به منابع تاريخي معتمد, حرم مطهر در سال 407 آتش گرفت.22 اما در كتاب تاريخ جغرافيائي كربلاي معلي (ص174) سال 408 ضبط شده است.
سال غارت حرم حسيني
سال غارت حرم حسيني به دست مسترشد باللّه را 526 نوشته اند. 23 در منابع تاريخي به سال آن تصريح نشده است, اما قرينه اي در خبر است كه سال 529 از آن استفاده مي شود. ابن شهر آشوب مي نويسد:
(أخذ المسترشد من مال الحائر و كربلاء و قال إن القبر لايحتاج إلي الخزانة و أنفق علي العسكر فلما خرج قتل هو و ابنه; 24 مسترشد اموال حائر و كربلا را گرفت و گفت: قبر نيازي به خزانه ندارد. اموال را ميان لشكريان تقسيم كرد و هنگام خروج, او و پسرش به قتل رسيدند).
با توجه به اين كه مسترشد در سال 529 كشته شد25 ظاهراً قضيه غارت اموال به اين سال برمي گردد.
سال زيارت ابن بطوطه
ابن بطوطه در گزارش سفر خود به كربلا چگونگي بنا را بيان كرده است.26 سال ورود او به كربلا را 27726 و 28727 نوشته اند. هيچ يك از اين دو تاريخ درست نيست و مراجعه به سفرنامه نشان مي دهد كه او در سال 728 به كربلا رسيد.

زيارت شاه اسماعيل
گفته شده كه شاه اسماعيل در سال 920 به زيارت سيّدالشهدا(ع) رفت و دستور داد صندوقي براي قبر بسازند و براي مرقد دوازده قنديل از طلاي خالص وقف كرد و رواق ها را با فرش هاي قيمتي مفروش ساخت.29 بنا به گواهي آثار قرن دهم, زيارت شاه اسماعيل و دستور تقديم اين هدايا در سال 914 است.30
در تاريخ جغرافيائي كربلاي معلي (صفحه 112) نيز آمده است كه در سال 932 شاه اسماعيل دستور داد براي عتبات عاليات صندوقي بسازند. دستور مربوط به سال 914 است و ممكن است در سال 932 ساخت صندوق ها به پايان رسيده يا در اين سال موفق به نصب شده باشند.
سال اقدامات گوهرشاه خانم
گوهرشاه خانم ـ دختر سلطان حسين صفوي و همسر نادرشاه ـ اقداماتي در تعمير و تزئين بارگاه مطهر انجام داد. سال آن را31 113532 و 113833 و 1153 نوشته اند. او در اين راه بيست هزار نادري صرف كرد.34 نادرشاه سال 1148 به حكومت رسيد, بنابر اين او در سال هاي 1135 و 1138 حكومت نمي كرد كه گوهرشاه بتواند (نادري) صرف كند و نيز در كتاب تاريخ كربلاء و حائر الحسين آمده است كه اقدامات عمراني همسر نادرشاه پس از فتح هند بوده است.35 بنابر اين سال 1153 درست است.
سازنده صندوق
بر قبر مطهر صندوقي ارزشمند بوده كه در هجوم وهابي ها در سال 1216 آسيب ديد. سازنده آن را شاه سلطان حسين36 و دخترش گوهرشاه خانم37 و شاه طهماسب دوم38 گفته اند.
گذشت كه در تاريخ كمك هاي گوهرشاه خانم به بارگاه سال 1153 را ترجيح داديم و بر صندوق سال 1133 به عنوان تاريخ ساخت نوشته شده است.
بنابر اين ساخت آن در زمان شاه سلطان حسين (پايان حكومت 1135) است,اما دليلي نيافتيم كه او دستور ساخت را داده باشد, هرچند معمولاً كارهاي مهمي از اين نوع به دست افراد توانمندي مانند شاهان و درباريان صورت مي گرفته است.
سال ساخت صندوق
سال ساخت صندوق را 391133, 401135, 411138 و 421153 گفته اند. هردو تاريخِ 1133 و 1138 در كتاب مدينة الحسين آمده و هردو جا ادعا شده كه بر صندوق اين تاريخ ها نوشته شده است. تاريخ درست 1133 است, زيرا اين تاريخ بر صندوق نوشته شده و تصوير آن در كتاب بغية النبلاء(ص168) چاپ شده است.

سال زيارت نادرشاه
مسلماً نادرشاه از بارگاه منوّر زيارت كرد. در مورد تاريخ آن, سال هاي 431155 و 441156 گفته اند. سال 1156 ترجيح دارد, زيرا اين تاريخ در كتاب دوحة الوزراء (تأليف رسول كركوكلي ـ م 1240, ص51) آمده است.
سال طلاكاري آقامحمدخان قاجار
آقامحمدخان گنبد منوّر را طلاكاري كرد. سال آن را مختلف گفته اند: 451205, 461206, 471207, 481211.
برخي گفته اند: سال 1206 دستور طلاكاري را صادر كرد و در سال 1211 به پايان رسيد. 49 از ميان تاريخ هاي فوق, سال 1205 ترجيح دارد, زيرا اين تاريخ در كتاب تاريخ محمدي آمده كه تأليف آن در سال 1211 پايان يافته است. در خور ذكر است كه در اين كتاب ماده تاريخ آن از قول سليمان صباحي كاشاني چنين آمده است: (در گنبد حسين علي زيب جست زر) اما عددي كه از اين مصرع به دست مي آيد 1207 است. در برخي منابع ماده تاريخ به صورت (در گنبد حسين علي زيب يافت زر) نوشته شده50 كه عدد 1235 استخراج مي شود كه مسلماً اشتباه است.
طلاكاري فتحعلي شاه
فتحعلي شاه را از افرادي دانسته اند كه گنبد را طلا گرفت و سال آن را 1232 دانسته اند51 و نيز گفته شده كه در سال 1227 دستور داد پس از تجديد بناي گنبد, طلا را تعويض كنند.52 همچنين گفته اند: پس از آن كه آقامحمدخان گنبد را تذهيب كرد, طلاهاي او به مرور سياه شدند; اهالي كربلا طي نامه اي به فتحعلي شاه, خواستار تجديد تذهيب شدند, شاه هم دستور تجديد طلاها را صادر كرد53 و طلاهاي پيشين را در گنبدهاي كاظمين(ع) به كار بردند.54
به نظر مي رسد تذهيب گنبد به فرمان فتحعلي شاه از اساس نادرست است, زيرا:
اولاً اين امر به معناي سياه شدن طلاهاي آقامحمدخان پس از 27 سال است, در حالي كه طلا به اين سرعت سياه نمي شود و در ناسخ التواريخ طلاهاي آقامحمدخان موصوف به (ناب) شده اند;55 ثانياً سپهر از نويسندگان دربار قاجار است و اگر از سوي فتحعلي شاه چنين اقدامي صورت مي گرفت در ناسخ التواريخ ضبط مي كرد, چنان كه طلاكاري گنبد حضرت معصومه(س) را گزارش كرده است;56 ثالثاً به كار بردن طلاي سياه شده در بارگاه كاظمين(ع) نوعي توهين به آن دو امام بزرگوار است و اگر بگوييم خشت ها دوباره روكش شدند و طلاي آنها نو شد, در اين صورت لزومي نداشت آنها را به جاي ديگر ببرند; رابعاً ناصرالدين شاه در سال 1287 به كربلا سفر كرد و در سفرنامه اش يادآور شده كه طلاي موجود در گنبد از اقدامات آقامحمدخان است,57 اگر فتحعلي شاه تذهيب كرده بود وي خبر داشت و چنين نمي نوشت; خامساً اديب الملك در سال 1272 به كربلا سفر كرد و در سفرنامه اش طلاي موجود در گنبد را از آن آقامحمدخان ضبط كرده است.58
احتمالاً فتحعلي شاه طلاي گنبد را تعمير كرده يا قسمت اندكي از آن را كه باقي مانده بود, تكميل كرد.
تعمير بارگاه با نظارت شهرستاني
گفته شده كه با نظارت سيد محمد مهدي شهرستاني در سال 1259 بارگاه مطهر تعمير شد.59 درست است كه شهرستاني تعميرات درخور توجهي در بارگاه انجام داد, اما وي در سال 1216 از دنيا رفت; پس در تاريخ مذكور اشتباهي رخ داده است.
سال مهاجرت شيخ عبدالحسين تهراني
سال مهاجرت شيخ عبدالحسين تهراني ملقب به شيخ العراقين از تهران و سكونت در كربلا جهت تعمير و آباداني عتبات عاليات را مختلف ضبط كرده اند: 601270, 611274, 621276, 631280 و 641283.
دو تاريخ اخير مسلّماً اشتباه است, زيرا شيخ عبدالحسين اقدامات گسترده اي از جمله طلاكاري گنبد عسكريين را انجام داد. با توجه به درگذشت او در سال 1286 عادتاً نمي تواند اين امور در حدود شش سال انجام شده باشد. ظاهراً سال 1283 تاريخِ توسعه صحن از طرف غرب و بناي ايوان بزرگ طرف قبله است65 كه با ورود او به كربلا اشتباه شده. از سوي ديگر سيد شفيع جاپلقي(م 1280) تدوين كتاب الروضة البهيه را سال 1278 به پايان رسانده و در خاتمه آن نوشته است كه اكنون شيخ عبدالحسين مشغول تعمير بارگاه سيدالشهدا(ع) است.66
از ميان سه تاريخ نخست ظاهراً سال 1270 درست است, زيرا از جمله اقدامات او طلاكاري قسمتي از گنبد سيدالشهدا(ع) يا تعمير طلاكاري آن است67 و تاريخ آن در پايين گنبد سال 1273 است 68 و نيز در ناسخ التواريخ در ثبت وقايع سال 1272 و 1273 آمده كه پيش از اين شيخ عبدالحسين جهت تعمير و توسعه عتبات عاليات به كربلا رفته است.69
يكي از ناقلان سال 1270 شيخ آقابزرگ تهراني است و شيخ عبدالحسين استاد استاد او محدث نوري است و به خبر او بيشتر مي توان اعتماد كرد.
منبع مالي شيخ عبدالحسين تهراني
در كتاب هاي مربوط به تاريخ بارگاه امام حسين(ع) تأمين هزينه اقدامات گسترده شيخ عبدالحسين را تنها از سوي ناصرالدين شاه دانسته اند يا عباراتشان به گونه اي است كه اين امر از آن استفاده مي شود,70 در حالي كه شيخ آقابزرگ تهراني يادآور شده است كه شيخ عبدالحسين وصي امير كبير بود و ثلث تركه او در اختيار شيخ عبدالحسين قرار داشت. شيخ عبدالحسين در برابر ناصرالدين شاه ايستادگي مي كرد و تخلفاتش را گوشزد مي كرد. ناصرالدين شاه براي خلاص شدن از دست او به وي پيشنهاد كرد كه اين اموال را در راه گسترش عتبات هزينه كند و بودجه اصلي او ثلث تركه امير كبير بود,71 هر چند شاه نيز كمك هاي مالي اي در اين راه كرد و مقدار آن را پانزده هزار72 و بيست هزار تومان زر مسكوك73 نوشته اند.
تجديد بناي حجره هاي صحن
سيف الدوله در سال 1280 به كربلا سفر كرد و در سفرنامه خود مي نويسد: (شيخ عبدالحسين تهراني از جانب ناصرالدين شاه مأمور شد… حجرات صحن مطهر را دوباره ساختند, داخل حرم را تعمير كردند).74 اما ناصرالدين شاه كه در سال 1287 به كربلا سفر كرد, سخن از تعمير حجره ها مي كند نه تجديد بنا, وي مي نويسد: (… بعد رفتم دور حجرات صحن را گشتم; شيخ عبدالحسين مرحوم با پول ما تعمير كرده است).75
تجديد گنبد به دستور ناصرالدين شاه
برخي منابع تجديد بناي گنبد را به ناصرالدين شاه نسبت داده اند76 و سال آن را 1273 ذكر كرده اند.77 ناصرالدين شاه سال 1287 به كربلا رفت و در سفرنامه اش نوشته است كه بناي گنبد از آثار آقامحمدخان قاجار است.78 اگر وي گنبد را از نو بنا كرده بود چنين نمي نوشت.
طلاكاري گنبد توسط ناصرالدين شاه
برخي به ناصرالدين شاه نسبت داده اند كه گنبد را از نو طلاكاري كرد79 و سال آن را 1276 نوشته اند.80 چنين نقلي اشتباه به نظر مي رسد, زيرا:
اولاً محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در سال 1306 به مناسبت چهلمين سال پادشاهي ناصرالدين شاه كتاب المآثر والآثار را نوشت و در باب هفتم اقدامات عمراني شاه را نگاشت. در اين باب از طلاكاري ايوان بارگاه امام رضا(ع) و ايوان هاي كاظمين(ع) سخن رفته است, اما اشاره اي به طلاكاري گنبد سيدالشهدا(ع) به دستور شاه نشده است;81 ثانياً ناصرالدين شاه در سال 1287 به كربلا سفر كرد و در سفرنامه اش نگاشته است كه طلاي موجود در گنبد از آثار آقامحمدخان قاجار است.82 ظاهراً نقل درست آن است كه وي تنها بخشي از گنبد را طلا گرفت.83
سال درگذشت شيخ عبدالحسين
در كتاب تاريخ جغرافيائي كربلاي معلي (صفحه هاي 131 و 149) سال فوت شيخ عبدالحسين تهراني 1282 نوشته شده كه مسلّماً اشتباه است و بر اساس نقل هاي متعدد به سال 1286 درگذشت.84 او در سال 1283 صحن مطهر را گسترش داد.85
سال زيارت ناصرالدين شاه
در كتاب تاريخ كربلاء و حائر الحسين (ص258) سال زيارت ناصرالدين شاه 1288 نوشته شده, در حالي كه اين تاريخ مسلماً اشتباه است و خود او در سفرنامه اش سال سفر را 1287 ضبط كرده است.86 تاريخ فوق در تاريخ كربلاء و حائر الحسين اشتباه چاپي نيست, زيرا در آن آمده است كه شيخ عبدالحسين تهراني در سال 1286 دو سال قبل از سفر ناصرالدين شاه درگذشت.
نويسنده كتاب شهر حسين (ص408) با استناد به كتاب تاريخ كربلاء و حائر الحسين سفر ناصرالدين شاه را در سال 1288 دانسته است.
تاريخ اين سفر در كتاب عراق از ديدگاه سياحان و جهانگردان (جلد 2, صفحه 1571 و در جلد 3, صفحه 2241) نيز به اشتباه سال 1278 ضبط شده است. اين تاريخ نيز اشتباه چاپي نيست, زيرا در اين كتاب, سفرنامه ها به ترتيب سال است و در هر دو جا سفرنامه ناصرالدين شاه پيش از سفرنامه سيف الدوله است كه مربوط به سال 1280 مي باشد. شاهد اشتباه بودن اين تاريخ اين است كه ناصرالدين شاه در سفرنامه اش از محل دفن شيخ عبدالحسين تهراني87 و ملاآقاي دربندي88 سخن مي گويد در حالي كه آن دو در سال 1286 از دنيا رفته اند.

طلاكاري گنبد در سال 1299
در كتاب تاريخ جغرافيائي كربلاي معلي (ص130) و شهر حسين (ص346) آمده است كه سال 1299 طلاهاي گنبد زنگ زد و به دستور فتحعلي شاه طلاهاي گنبد تعويض شد. اولاً گذشت كه فتحعلي شاه طلاهاي گنبد را تعويض نكرد, ثانياً او سال 1250 درگذشت. ظاهراً اين اشتباه از تاريخ جغرافيائي كربلاي معلي به شهر حسين راه يافته است.
طلاكاري مناره ها
گفته شده تاجري به نام عبدالجبار در سال 1309 به كربلا رفت و نصف بالايي مناره شرقي و همه مناره غربي را طلا گرفت. سپس شخصي هندي وجوهي را پرداخت تا نيمه باقي مانده از مناره شرقي طلاكاري شود.89 همچنين گفته شده سيد طاهر سيف الدين هندي در سال 1360 دو مناره را از سطح بام تا بالا طلاكاري كرد.90
ظاهر عبارات فوق اين است كه مناره ها تا سال 1309 يا 1360 تذهيب نشده بود, در حالي كه ناصرالدين شاه سال 1287 به كربلا رفت و در سفرنامه اش چنين نوشته است:
(طلاي مناره ها كه از نصف به بالاست از زن خاقان مرحوم (فتحعلي شاه) از دختر مصطفي خان عمو [است]).91
پيش از ناصرالدين شاه, اديب الملك و سيف الدوله به ترتيب در سال هاي 1273 و 1280 به كربلا رفتند و در سفرنامه هاي خود از طلا بودن مناره ها خبر داده اند.92
بعيد نيست عبدالجبار تنها نيمه پايين مناره غربي را تذهيب كرده و نيمه پايين مناره شرقي را شخص هندي تذهيب كرده باشد.
سال تخريب منارةالعبد
منارةالعبد از آثار باستاني باشكوه بود كه تاريخ بناي آن را سال 767 نوشته اند.93 در قرن چهاردهم به دستور وزير اوقاف عراق تخريب شد و علت واقعي آن به درستي معلوم نيست. در كتاب تاريخ العراق بين الاحتلالين (ج4, ص116) سال تخريب آن 1356 ضبط شده كه اشتباه است. در اين سال, سلطان طاهر سيف الدين هندي مناره غربي بارگاه را كه مايل شده بود تخريب كرد و از نو بنا كرد.94 در تراث كربلاء (ص56) سال 1357 ضبط شده كه اين نيز اشتباه است. تاريخ تخريب منارةالعبد سال 1354 است و ماده تاريخ هاي متعدّد براي آن گفته اند.95
تجديد گنبد در سال 1371
در كتاب تاريخ مرقد الحسين و العباس (صفحه 91) آمده است كه در سال 1371 گنبد تجديد بنا شد. اگر چنين اتفاق مهمي افتاده بود در كتاب هاي متعدد ديگر كه نويسندگان آنها در آن عصر مي زيسته اند درج مي شد, حال آن كه چنين نيست.