به گزارش مشرق، "مؤسسه امریکن اینترپرایز" (American Enterprise Institute) یکی از مراکز تحقیقاتی در حوزه سیاستگذاری عمومی است. این مرکز
که در واشنگتن مستقر گشته به مدت سه دهه به عنوان یکی از بزرگترین حامیان و اعضای
جامعه نئومحافظهکار آمریکا و یکی از مهمترین مراکز سیاستگذاری در این کشور مطرح
بوده است.
فعالیتهای مؤسسه امریکن اینترپرایز از مسائل اقتصادی بازار آزاد تا خطمشیهای امنیتی نظامی را در بر میگیرد.[1] این سازمان همواره نگاهی جنگطلبانه به مسائل جهانی داشته و یکی از بزرگترین حامیان فکری سیاستهای جنگطلبانه آمریکا طی چند دهه اخیر بوده است. تأثیرگذاری این سازمان با روی کار آمدن جرج دبیلیو بوش به اوج خود رسید و اعضای آن بیش از پیش توانستند در سطوح مختلف امنیتی و نظامی دولت آمریکا نفوذ نمایند. در مقاله حاضر سعی میشود این سازمان، اعضا و نیز خط مشیهای آن به صورت اجمالی معرفی گردد.
مؤسسه امریکن اینترپرایز، اتاق فکر نئومحافظهکاران آمریکا
تاریخچه مؤسسه امریکن اینترپرایز
مجمعی در نیویورک تبدیل به مؤسسهای لابیگر در واشنگتن میشود
مؤسسه امریکن اینترپرایز که در سال 1943 تأسیس گردیدی یکی از قدیمیترین مؤسسات سیاستگذاری در واشنگتن است. ریشه این مرکز را میتوان در مجمع اقتصادی مستقر در نیویورک با عنوان "مجمع امریکن اینترپرایز" (American Enterprise Association) یافت که در سال 1938 بنا گشته بود. این مجمع بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم شعبهای در واشنگتن گشود تا علیه تنظیم بازار داخلی توسط دولت به لابیگری بپردازد. اعضای مجمع فوق پس از خرید چندین فقره از بزرگترین شرکتهای کشور، عنوان خود را از مجمع به مؤسسه تغییر دادند.[2]
لوئیس هرالد براون (Lewis Herold Brown) رئیس "مجمع امریکن اینترپرایز"
او را میتوان پدر "مؤسسه امریکن اینترپرایز" نامید
اوجگیری قدرت امریکن اینترپرایز
یکی از اولین حامیان مؤسسه امریکن اینترپرایز در کاپیتالهیل، جرالد فورد، نماینده وقت مجلس نمایندگان آمریکا، بود که در سال 1950 زبان به تحسین از مؤسسه پرداخت. مؤسسه امریکن اینترپرایز این دوستی را چنین توصیف نمود: "رابطهای طولانی و خوشحالکننده با رئیسجمهور آتی". یکی از چهرههای شاخص مؤسسه ویلیام بارودی (William Baroody) بود که توانست برخی از محافظهکارترین چهرههای اقتصادی کشور به مانند میلتون فریدمن (Milton Friedman) و پل مککراکن (Paul McCracken) را وارد مؤسسه نماید. در زمان بارودی مؤسسه توانست ایدههای محافظهکارانه جدید را به رسانهها تزریق نماید. وی نه تنها تلاش نمود تا نمایندگان کنگره و دولتمردان حتما از ایدههای محققین مؤسسه مطلع گردند، بلکه تمام سعی خود را به کار گرفت تا اعضای مؤسسه بتوانند به ردههای بالای حکومتی نفوذ نمایند. رویدادی که در دوران فورد، ریگان و بوش رخ داد.[3]
ویلیام بارودی، جرالد فورد و ایروینگ کریستول در نشست مؤسسه امریکن اینترپرایز
ورود پدر نئومحافظهکاری آمریکا به حلقه اعضای مؤسسه امریکن اینترپرایز
در دهه 1970 اروینگ کریستول (Irving Kristol)، چهره شاخص نئومحافظهکاری آمریکا، وارد مؤسسه شد. وی در ابتدا تحصیل کرده مکتب سوسیالیسم رادیکال بود اما بعدها از چپ روی گردانید و تبدیل به بنیانگذار ایدئولوژی نئومحافظهکاری شد، جنبشی که بخش اعظمی از رهروان آن را یهودیان صهیونیست تشکیل میدادند. وی نقش بسیار مؤثری در جذب محققین یهودی بدین جنبش داشت. در حقیقت میتوان گفت که نئومحافظهکاران، یهودیان لیبرال قدیمی بودند که یک دیدگاه تهاجمی در مورد برتری جهانی آمریکا داشتند، دیدگاهی که شامل برقراری یک رابطه استراتژیک با اسرائیل میشد. نباید این حقیقت را هرگز فراموش نماییم که نئومحافظهکاری تأثیر بسیاری از ایدئولوژی صهیونیستی داشته است.[4]
ایروینگ کریستول در کنار جرج بوش
دوران ریگان و تثبیت قدرت امریکن اینترپرایز
در دهه 1980، دولت ریگان بسیاری از اعضای مؤسسه
را به خدمت خود در آورد تا جایی که دفاتر مؤسسه متروکه گشتند. اعضای امریکن
اینترپرایز چه در حوزه سیاست خارجی به مانند پشتیبانی از کنتراهای نیکاراگوئه و یا
"جنگجویان آزادی" در آفریقا و چه در مسائل داخلی به مانند تنظیم مجدد
قوانین شرکتی نقش چشمگیری ایفاء نمودند. در همین دوران بود که بارودی در سال 1981
درگذشت و این مؤسسه یکی از بزرگترین اعضای خود را از دست داد.[5]
کریستوفر دیمات و اوج قدرت مؤسسه امریکن اینترپرایز در دوران بوش
انتصاب کریستوفر دیمات (Cristopher DeMuth) در سال 1986، باعث احیای مجدد سازمان گشت. دیمات که قبل از ورود به مؤسسه ریاست اداره مدیریت و بودجه را در دولت اول ریگان بر عهده داشت، 22 سال متوالی به عنوان رئیس امریکن اینترپرایز فعالیت نمود. در زمان ریاست وی درآمدهای سالیانه مؤسسه افزایش چشمگیری یافت و به 40 میلیون دلار در سال 2005 رسید.[6] شاید بتوان گفت که دیمات ریاست مؤسسه را در قویترین دوران آن یعنی دور اول ریاست جمهوری بوش بر عهده داشت. دهها نفر از اعضای امریکن اینترپرایز وارد پستهای دولتی یا نقشهای مشورتی شدند.
کریستوفر دیمات، در زمان وی امریکن اینترپرایز به اوج قدرت رسید
در سال 2008 ریاست مؤسسه به عضو دیگری آرتور بروکس (Arthur Brooks) واگذار گردید.
فعالیتهای مؤسسه امریکن اینترپرایز
نظامیگری
اگرچه بسیاری از محقین و اعضای مؤسسه در طیف وسیعی از مسائل سیاستگذاری داخلی و اجتماعی تخصص داند اما این مرکز بخش اعظمی از شهرت خود را مدیون فشار در جهت پیشبرد سیاستهای خارجی و امنیتی نظامی است که در حقیقت منعکس کننده دیدگاههای نئومحافظهکاران و دیگر ملیگراهای تندرو است. بسیاری از اعضای این مؤسسه جزو حامیان سرسخت جنگ عراق در عرصه عمومی به شمار میروند – حتی قبل از حملات 11 سپتامبر – و دعوت به "جنگ گسترده علیه تروریسم" مینمایند.
مؤسسه امریکن اینترپرایز یکی از بانفوذترین اندیشکدههای طرفدار جنگ در آمریکا است
این مؤسسه همکاری نزدیکی نیز با "پروژه قرن جدید آمریکایی" (Project for the New American Century) داشت که البته هماکنون دیگر منحل گشته است. این عنوان نام یک گروه نئومحافظهکار بود که در سالهای قبل از حملات 11 سپتامبر به عنوان دستگاهی برای ایجاد ائتلافی گسترده از بازیگران سیاسی محافظهکار به منظور پیشبرد یک سیاست تهاجمی پس از جنگ سرد به کار میرفت.
ایرانستیزی مؤسسه امریکن اینترپرایز
در سالهای پایانی زمامداری بوش، نویسندگان و محققین مؤسسه توجه خود را معطوف به ایران نمودند. در میان کارهای انجام گرفته توسط آنها میتوان به ایجاد "مؤسسه اینترپرایز ایران" در سال 2006 اشاره نمود که توسط لورا روزن (Laura Rozen) یکی از بانیان آن چنین توصیف شده :"مؤسسه اینترپرایز ایران توسط جمعی از مخالفین ایرانی که به تازگی وارد آمریکا شده و جنبش آنها اخیرا مورد حمایت مؤسسه امریکن اینترپرایز و ریچارد پرل، مشاور سابق پنتاگون، است، اداره میشود."[7]
این مؤسسه برنامههای تبلیغاتی زیادی را در مورد برنامههای هستهای کشورمان پیاده میسازد. اخیرا در سال 2011، گزارشی با عنوان "بازدارندگی و مهار یک ایران هستهای" منتشر نموده و در آن سناریوهای مختلف رویارویی با ایران در صورت دستیابی به سلاح هستهای را بررسی نمود.
"بازدارندگی و مهار یک ایران هستهای"
برای دانلود اینجا کلیک کنید
این مؤسسه در اقدامی دیگر و د ژانویه 2012 گزارشی با عنوان "برنامه هسته ای ایران؛ جدول زمانی، داده ها و برآوردها" به قلم "مسیح ظریف" را منتشر کرده است. در این گزارش یک ارزیابی ظرفیتی از زمان لازم برای دستیابی ایران به میزان کافی از اورانیوم غنی شده برای ساخت سلاح هسته ای صورت گرفته و تفسیری از اطلاعات فنی که در گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی آمده، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.[8]
"برنامه هسته ای ایران؛ جدول زمانی، داده ها و برآوردها"
برای دانلود اینجا کلیک کنید
در وبسایت مؤسسه بخشی با موضوع ایران وجود دارد که در آن به صورت پیوسته تحلیلهایی مغرضانه در مورد مسائل مختلف مرتبط با ایران منتشر میشود. علاوه بر این، یک وبسایت دیگر با عنوان irantracker.org نیز وجود دارد که یکی از بخشهای وابسته به مؤسسه امرکن اینترپرایز بوده و در آن نیز مسائل ایران به صورت اختصاصی مورد بحث قرار میگیرند.
وبسایت اختصاصی امریکن اینترپرایز در مورد ایران با عنوان irantracker.org
امریکن اینترپرایز و جنگ عراق
این موسسه همچنین نقشی حائز اهمیت در سرپوش
گذاشتن مباحثات بی وقفه مربوط به اشغال عراق توسط آمریکا ایفا کرد و به عنوان یکی
از نهادهای حامی تصویب طرح افزایش نیرو در عراق در سال 2007 میلادی عمل کرد.
فردریک کاگان، از اعضای موسسه امریکن اینترپرایز
و یکی از مخالفان شناخته شده و صریح اللهجه افزایش سطح نیروها در عراق به دنبال
انتخابات میان دورهای نوامبر 2006 در هفته نامه ویکلی استاندارد نوشت "اکنون
انتخاب سختی در پیش رو داریم. میتوانیم پایگاه ها و نیرویی قابل توجه در عراق
داشته باشیم یا عقب نشینی کنیم. اگر عقب نشینی کنیم ارتش عراق دچار فروپاشی می شود
و ما قادر به کمک به آن نخواهیم بود مگر با ورود مجدد به این کشور آن هم با حجم قابل
توجهی از نیرو و شرایطی که به مراتب بدتر خواهد بود".
فردریک کاگان
کارشناس امور عراق در مؤسسه امریکن اینترپرایز
در اوایل سال 2007 کاگان به همراه ژنرال بازنشسته
جک کئان در قالب طرح موسسه امریکن اینترپرایز تحت عنوان "انتخاب پیروزی: طرحی
برای موفقیت در عراق" نوشتاری را به رشته تحریر درآورد که هدف آن زمینه
سازی برای اجرای طرح افزایش نیرو در عراق بود.
این گزارش با همکاری یکی از گروه های تحقیقاتی
موسسه امریکن اینترپرایز تحت عنوان "گروه برنامه ریزی عراق" تهیه شد که
به نظر می رسید مستقیما به دنبال مقابله با نفوذ گروه دیگری با نامی مشابه یعنی "گروه
تحقیق عراق" متشکل از گروهی از کارشناسانی است که در ابتدای سال 2006 توسط
بوش منصوب شده بودند تا پیشنهاداتی برای کمک به حل مشکلات رو به تزاید جنگ عراق
ارائه دهند.
بخشی از سخنان کاگان در دفاع از افزایش نیروها در عراق و موفقیت این حربه
برای دانلود اینجا کلیک کنید
گروه تحقیق عراق که به طور مشترک توسط جیمز بیکر،
وزیر امور خارجه واقع گرای پیشین و لی همیلتون، نماینده سابق دموکرات ها از
ایندیانا مدیریت می شد در گزارش نهایی خود که در دسامبر سال 2006 میلادی منتشر شد
اینگونه استنتاج کرده بود که هیچ "راهکار معجزه آسایی" برای حل معضل
عراق وجود ندارد.
در این گزارش آمده بود ایالات متحده باید در قالب
دیپلماسی تهاجمی با هدف کاهش تنشها در منطقه به همسایگان عراق از جمله سوریه و
ایران نزدیک شود. دولت بوش در ابتدا قصد داشت توصیه های گروه تحقیق عراق را نادیده
گرفت و افزایش نیروی را در سطحی کمتر از سطح پیشنهادی موسسه امریکن اینترپرایز ولی
در راستای سایر توصیه های این موسسه اجرایی کرد.[9]
اعضای مؤسسه امریکن اینترپرایز
بیش از بیست نفر از اعضای کنونی مؤسسه در کمیسیونها و یا سطوح مختلف دولتی حضور داشتهاند. برخی از این مقامات دولت سابق که هماکنون اعضای مؤسسه را تشکیل میدهند عبارتند از لین چنی (Lynne Cheney) (همسر دیک چنی)، رئیس سابق بنیاد ملی علوم انسانی؛ جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل؛ نیوت گینگریچ، سخنگوی سابق کاخ سفید و یکی از نامزهای شکست خورده جمهوریخواه در انتخابات سال 2012؛ پل وولفویتز (Paul Wolfowitz)، ماون سابق وزیر دفاع؛ ایان حرصی علی، نماینده سابق پارلمان هلند. برخی دیگر از افراد برجسته حاضر در مؤسسه عبارتند از فردریک دبیلیو. کاگان (Frederick W. Kagan)، ریچارد پرل (Richard Perle)، کیوین هاست (Kevin Hassett)، لئون کاس (Leon Kass)، مایکل نوواک (Michael Novak)، نورمن اورنشتاین (Norman J. Ornstein)، چارلز مورای (Charles Murray)، پیتر والیسون (Peter J. Wallison)، رادک سیکورسکی (Radek Sikorski) و کریستینا هاف سامرز . [10]
گینگریچ، چنی و وولفویتز؛ از شناختهشده ترین اعضای امریکن اینترپرایز
برای اشاره به میزان خصومتطلبی این مؤسسه نیست به اسلام کافی است به فعالیت یکی از اعضای آن با نام ایان حرصی علی اشاره نمود. آَیان حرصی علی (زاده ۱۳ نوامبر ۱۹۶۹ در موگادیشو، سومالی) یکی از فعالین سیاسی شدیدا اسلامستیز در هلند بود. او عضو سابق حزب مردم برای آزادی و مردمسالاری و از ۳۰ ژانویه ۲۰۰۳ تا ۱۶ مه ۲۰۰۶، عضو پارلمان هلند بود. در این تاریخ به رای وزیر مهاجرت هلند، به علت عدم روایت حقایق هنگام ورود به کشور، شهروندی هلندی اش لغو شد. وی در پی این اقدام از پارلمان استعفا داد و اعلام کرد به زودی عازم آمریکا میشود.
ایان حرصی علی، اسلامستیز معروف و عضو امریکن اینترپرایز
تسلیم، یکی از فیلمهای او، موجب خشم اسلامگرایان و تهدید به قتل او شد. در ادامه خشم اسلامگرایان از این فیلم، تئو ون گوگ، کارگردان فیلم، در ۴ نوامبر ۲۰۰۴ توسط محمد بویری به هلاکت رسید. حرصی علی به همراه کسانی چون سلمان رشدی از امضا کنندگان "بیانیه: علیه تمامیتخواهی نوین" بود که علیه اسلامگرایی به عنوان یک خطر هشدار میداد.[11]
بخشی از سخنان ایان حرصی علی در نشست هرتصلیا
برای دانلود اینجا کلیک کنید
از پل وولفویتز یکی دیگر چهرههای این مؤسسه با عنوان معمار جنگ آمریکا با عراق یاد می کنند. از نزدیکترین یاران وولفویتز میتوان به ریچارد پرل اشاره نمود که دوستی بسیار نزدیکی نیز با ویلیام کریستول دارد. پرل نیز به مانند سایز همکیشان خود چه در وران جنگ سرد و چه پس از آن نگاهی کاملا به جنگطلبانه به مسائل جهانی داشته و هنوز هم یکی از حامیان اصلی سیاست جنگطلبانه واشنگتن محسوب میشود.
منابع در آمد مؤسسه امریکن اینترپرایز
درآمد سالیانه دهها میلیون دلاری مؤسسه از جانب طیف وسیعی از شرکتها، افراد و بنیادها تأمین میگردد.[12] حامیان مالی بزرگ این مؤسسه را بنیادهای محافظهکار اصلی آمریکا تشکیل میدهند: "بنیاد اسمیت ریچاردسون" (Smith Richardson Foundation)، "بیان اولین" (Olin Foundation)، "بنیاد اسکایف" (Scaife Foundation) و "بنیاد لیندی و هری برادلی" (Lynde and Harry Bradley Foundation) و همچنین برخی بنیادهای دست راستی کوچکتر به مانند کارتاژ (Carthage)، ارهارت (Earhart) و "کاستل راک" (Castle Rock).[13]
گفتگوی کارشناسان مؤسسه امریکن اینترپرایز در مورد انتخابات 2012
برای دانلود اینجا کلیک کنید
خطمشی رسمی مؤسسه امریکن اینترپرایز نیز کسب حمایت شرکتهای بزرگ است: "شرکتهای آمریکایی و چند ملیتی که از مؤسسه حمایت میکنند دارای روابط نزدیکی با محققین مؤسسه بوده و به طور مرتب تحقیقات و تحلیلهای سطح بالایی در مورد اولویتها و منافع ویژه حوزه سیاستگذاری ارائه میدهند. علاوه بر این، شرکتها در مورد طیف متنوعی از مسائل دروندادهای مهمی در اختیار مؤسسه میگذارند."[14]
بنا بر گزارشهای منتشره حامیان مالی امریکن اینترپرایز شامل موارد زیر هستند: بنیاد جنرال الکتریک (General Electric Foundation)، آموکو (Amoco)، کرافت (Kraft)، صندوق شرکت موتور فورد (Ford Motor Company Fund)، بنیاد جنرال موتورز (General Motors Foundation)، بنیاد ایستمن کداک (Eastman Kodak Foundation)، بنیاد مترو پولیتن لایف (Metropolitan Life Foundation)، بنیاد شرکتهای شل (Shell Companies Foundation)، شرکت کلایسلر (Chrysler Corporation)، صندوق تضامنی مورگان (Morgan Guarantee Trust)، بنیاد ایتیاندتی (AT&T Foundation) و چندین شرکت و بنیاد دیگر.[15]
منابع و مآخذ:
[1] http://www.aei.org/about/filter.all/default.asp
[2] http://www.aei.org/about/contentID.20031212154735838/default.asp
[3] http://www.aei.org/about/contentID.20031212154735838/default.asp
[4] http://us.altermedia.info/zionism/the-neocon-zionist-aei_449.html
[5] http://www.rightweb.irc-online.org/profile/american_enterprise_institute
[6] http://www.aei.org/docLib/20061220_2006ARweb.pdf
[7] Laura Rozen, "Iran Hawks Reorganize," American Prospect online, November 13, 2006.
[8] http://eshraf.ir/index.php/1389-10-25-11-10-47/1696-1390-11-09-04-48-29
[9] http://eshraf.ir/index.php/geography/45-media/1657-1390-10-28-05-56-11
[10] http://www.aei.org/scholars
[11] http://en.wikipedia.org/wiki/Ayaan_Hirsi_Ali
[12] http://www.aei.org/about/filter.,contentID.20038142214000053/default.asp.
[13] www.mediatransparency.org/recipientprofile.php?recipientID=19
[14] http://www.aei.org/support/filter.,contentID.20038142216000136/default.asp
[15] http://www.pfaw.org/pfaw/general/default.aspx?oid=4456.