سرویس سیاست مشرق- جبهه اصلاحات لیست انتخاباتی خود برای شورای شهر تهران را منتشر کرد؛ پیشازاین اصلاحطلبان اعلام کرده بودند که در انتخابات ریاست جمهوری نامزد نداشته و بهنوعی این انتخابات را تحریم خاموش کردهاند.
شرکت در انتخابات شوراهای شهر و عدم حضور در انتخابات ریاست جمهوری وضعیتی را در میان جبهه اصلاحات ساخته که ستاد مهرعلیزاده آن را «تناقض در عمل» خوانده است.
ستاد این نامزد اصلاحطلب در بیانیهای نوشته است: «جا دارد در اینجا خطاب به همکاران خود در نهاد اجماع ساز یادآور شویم که باوجود تفاوتهای شکلی و ظاهری انتخاباتی شوراهای اسلامی و ریاست جمهوری، این دو به هم تنیده شده است».
در ادامه این بیانیه مهر علیزاده با پیشبینی شکست اصلاحطلبان در انتخابات مینویسد:توجه مردم به رأی دادن به لیست شوراها و عدم سفارش به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری تناقضی است که هدف اولیه را نیز با عدم توفیق همراه خواهد نمود.
مهرعلیزاده از ابتدای آغاز کارزار مبارزات انتخاباتی سعی کرد با افزایش اقدامات رادیکال، نظر تندروها را بهسوی خود جلب کرده اما درنهایت موفق به آن نشد. نامزد دیگر جریان لیبرال نیز وضعیت بهتری نسبت به معاون سابق خاتمی نداشته و باوجودآنکه او در مناظره آخر دست یاری به سمت چند عنصر امنیتی و رادیکال چون تاجزاده و صفایی فراهانی دراز کرد؛ اما پاسخ مثبتی از جانب آنها دریافت نکرد.
البته مهرعلیزاده و همتی غافل از آن هستند که جناح رادیکال برنامه خودش را با شکست یا پیروزی این دو نامزدی حداقلی تنظیم نکرده و دیگر زیر بار انذار و گمان یا شیخوخیت نخواهد رفت.
نشانهاش آنکه نهاد اجماع ساز حتی حاضر نشد برنامه انتخاباتی همتی و مهرعلیزاده را موردبررسی قرار دهد، جناح تندرو اصلاحطلبان با گرفتن ژست نداشتن نامزد حداکثری، اعلام کرده است که از کاندیدای نیابتی حمایت نکرده و افرادی چون مهرعلیزاده را نیز در سطح حمایت نمیداند.
به نظر میرسد دیگر حنای پدرخواندههای سالخورده در میان اصلاحطلبان تندرو رنگی ندارد و این گروه با شعار اجتماعی شدن و میل به تحولات رادیکال، بهزودی راهش را از میانهروها جدا میکند.
مدتی قبل عطریان فر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با ترسیم یک نقشه راه به روزنامه شرق گفته بود که یکی از دو نامزد اصلاحطلب به سود دیگری کنار کشیده و درنهایت فرد باقیمانده نامزد نهایی نهاد اجماع ساز در انتخابات است؛ اندکی بعد کرباسچی و مرعشی نیز به صحنه واردشده و یکی با نسبت دادن نامزد پنهانی به همتی و دیگری با تهدید اصلاحطلبان به از دست دادن فرصتها و پشیمانی پسازآن سعی کردند، فضایی فراهم آوردند تا جبهه اصلاحات گوشه چشمی به نامزدهای اصلاحطلب انتخابات داشته باشد. این آرزو با اعراض اصلاحطلبان از همتی و مهرعلیزاده نقش بر آب شد.
چندتکه شدن اصلاحطلبان در آستانه انتخابات؛ شیوه عمل آنها در آینده را بهخوبی نمایش میدهد:
۱ - شکست احتمالی دو نامزد اصلاحطلب در انتخابات باعث میشود، جناح تندرو انتقادات شدیدی نسبت به سنتیها(حامیان همیشگی شرکت در انتخابات) مطرح کرده و یکی از دو سناریو برای آنها قابل پیشبینی است: تندروها با کودتا علیه میانهروها آنها را متهم به مماشات کرده و مقدمات حذفشان را فراهم میآوردند، در سناریو دوم اشخاصی چون حجاریان، تاجزاده و تعدادی از اعضای مجمع روحانیون مبارز با اعلام خروج و شکستن تعهد از جبهه اصلاحات حزب جدید برای خودساخته و بدنه ناراضی را همراه با خود را از تشکیلات قدیمی جدا میکنند.
۲-اقدام لیدر اصلاحات(خاتمی) در بیانیه نویسی در انتخابات تنها ویترین این جبهه برای فروکاستن عوارض جانبی تحریم خاموش برای اصلاحطلبان است و خاتمی پس از بازی در نقش ضربهگیر اصلاحات به جناح رادیکال ملحق شده و مقدمات عبور از طیف سنتی را فراهم میکند.
۳- جناح رادیکال با جدا شدن از جبهه اصلاحات رصد خود بر تحولات را ادامه داده تا زمان رسیدن به نقطهجوش در موقعیت منتقد باقی خواهند ماند؛ فیضالله عرب سرخی از چهرههای نزدیک به خاتمی اخیراً در گفتگویی با وبسایت جماران گفته است که این جریان به حالت ساکن باقی نمانده و با جامعه سخن خواهد گفت. او اصلاحطلبان را متعلق به یک جریان و طبقه خاص اجتماعی اقتصادی ندانسته و عملاً راه را برای اجتماعی شدن اصلاحات باز گذاشته است.
۴- مقدمات تحرکات رادیکالها با شعار «جمهور علیه جمهوری اسلامی» کلید خورده است؛ در نشستهای دورهای، این افراد به این نتیجه رسیدهاند که تا فرارسیدن موسم جدایی از جبهه اصلاحات نباید دست روی دست گذاشته و نسبت به تغییرات سیاسی بیتفاوت بود؛ ازاینرو میتوان بهجای رأی دادن به نامزد اصلاحطلب کمپین اعتراضی نه به نامزد رقیب (ابراهیم رئیسی) راه انداخت و با زدن زیر میز، فضا را مهندسی کرد.
۵- تمایل به حضور رادیکالها در انتخابات شورای شهر به آن مفهوم است که این جناح همچنان تمایل دارد از مواهب حضور در قدرت نیز بهرهمند بوده و از دریای بیکران امکانات شهرداری در جهت منافع حزبی و باندی حداکثر استفاده را کرده و از سویی بالاتر بودن میزان مشارکت در انتخابات شورای شهر تهران نوعی ابراز وجود نیز محسوب میشود.
اصلاحطلبان در اواخر سال ۶۹ با سرخوردگی از تغییرات سیاسی و اجتماعی در کشور با پروژه عبور از نخبگی(در مجلات روشنفکری) و پیوند با جامعه دریچهها را برای حضور در قدرت در سال ۷۶ باز کردند؛ این بار گره خوردن افراطیها به یکدیگر و عبور از طیف محافظهکار (برادرکشیهای سیاسی) آغاز میشود.
این تحرکات یادآور تسویهحسابهای تقی شهرام و انتشار جزوه سبز است که با حذف منتقدان و مخالفان در سازمان منافقین در سال ۵۳ آغاز شد؛ آیا تاجزاده و علوی تبار میخواهند نقش تقی شهرام و وحید افراخته را در جبهه اصلاحات بازی کنند؟ حجاریان مدتی قبل با تقسیم اصلاحطلبان به تقریرگران حقیقت و تقلیل گران مرارت مقدمات این جدایی را فراهم آورده است؛ اما پاسخ به این پرسش را با نشانههای دقیق به مدتی بعد موکول میکنیم.