
ويژگي همه اين آثار در يک خط داستاني خلاصه مي شد. دختر و پسري زيبا که در پايان داستان با تحمل سختي ها به هم مي رسيدند و ازدواج مي کردند و در نهايت تا اخر عمر زندگي خوب و خوشي با هم داشتند.تقريبا در همه اين آثار تيپ و قيافه غربي در چهره قهرمانان رعايت شده بود. حتي علاء الدين عرب نيز اگر چه قرار بود شبيه عرب ها باشد اما شباهتش به يک آمريکايي- حالا با موهاي مشکي- بيشتر بود تا يک عرب شرقي.
کارشناسان رسانه انبوه توليدات رسانه اي والت ديسني را بخشي از پروژه اي مي دانند که با عنوان گسترش سبک زندگي آمريکايي در سال هاي پس از جنگ سرد آغاز شده بود و تا اوايل دهه 90 ميلادي نيز ادامه پيدا کرد.
يکي از افسانه هايي که هاليوودي ها ان را از دست نداده بودند " شاهزاده خانم و قورباغه" است. اين افسانه داستان شاهزاده اي است که بر اثر يک طلسم به قورباغه تبديل شده و تنها در صورتي که توسط يک شاهزاده خانم بوسيده شود به حالت عادي باز خواهد گشت. شاهزاده طلسم شده بالاخره بعد از کلي درگيري و خطر شاهزاده خانم اش را پيدا کرده و شاهزاده قبول مي کند که او را ببوسد. طلسم مي شکند و آن دو با هم ازدواج کرده و سال هاي سال با خوبي و خوشي با هم زندگي مي کنند... اما.
در قرن بيست و يکم والت ديسني روايت جديدي از اين داستان دارد. با روي کار آمدن رئيس جمهور سياهپوست در امريکا همه رسانه ها قرار دادن قهرمان رنگين پوست را در توليدات خود در اولويت قرار مي دهند. از شبکه فاکس گرفته تا ان بي سي و سرانجام والت ديسني. روايت جديد از انيميشن شاهزاده خانم و قورباغه در ايالت نيواورلئان به وقوع مي پيوندد و مربوط به دوران قرون وسطي نيست بلکه زماني است نزديک به عصر جديد. نيواورلئان مرکز زندگي سياهپوستان در آمريکا محسوب مي شود و البته ايالت فقيري است. قهرمان داستان، يعني شاهزاده خانم قصه دختر سياهپوستي است که اتفاقا پدر و مادرش شباهت زيادي به باراک و ميشل اوباما دارند. با اين تفاوت که اين دو هيچ کدام سناتور نيستند. پدر شاهزاده خانم يک کارگر ساده است که با وجود کار کردن شبانه روزي تنها مي تواند شکم زن و بچه اش را سير کند و مادر او نيز زن ساده اي است که در خانه مردي ثروتمند کار مي کند. تمام آرزوي دختر در آرزوي پدرش خلاصه مي شود. او آرزو دارد تا روزي رستوراني باز کند که از همه نقاط دنيا براي غذا خوردن در آن به اين رستوران بيايند. دختر با همين آرزو بزرگ مي شود. تا اينکه درست روزي که قرار است با پس اندازش، انباري متروکه را که براي رستورانش در نظر گرفته است بخرد يک شاهزاده وارد شهرشان مي شود. شاهزاده که مردي خوشگذران و در عين حال بي پول است – پدر و مادرش براي تربيت حقوقش را قطع کرده اند- او به دنبال اين است تا با دختر يکي از مردان متمول ازدواج کند و به ثروتي برسد؛ اما در عين حال گرفتار طلسم فالگير دوره گردي شده و به قورباغه تبديل مي شود. از قضا اين شاهزاده قورباغه شده با دختر قهرمان قصه برخوردي دارد و به او قول مي دهد که در ازاي بوسه اي که او را به شکل اوليه در آورد و پس از اينکه با شارلوت دختر ثروتمند ازدواج کند، پول خريد رستوران رويايي و بين المللي را به دختر بدهد.دختر سياهپوست قهرمان قصه قبول مي کند و قورباغه را مي بوسد اما اتفاق، به عکس رخ مي دهد و دختر نيز به قورباغه تبديل مي شود. ماجراهاي فانتزي از اين به بعد قصه را جلو مي برد تا اين که در يک سوم نهايي داستان دو قورباغه به هم دل مي بندند تا جايي که شاهزاده حاضر مي شود به خاطر شاهزاده خانمش چشم بر انسان شدن ببندد و با او بماند و شاهزاده خانم هم به خاطر او از انسان بودن و داشتن رستوران مي گذرد. اما در نهايت مانند ديگر افسانه هاي اينگونه عشق کار خودش را مي کند و هر دو به انسان تبديل مي شوند، با هم ازدواج مي کنند و رستوران روياها را به راه مي اندازند، رستوراني که از تمام نقاط جهان مهمان دارد.
سال 2009 سال به قدرت رسيدن اوباما
انيميشن شاهزاده خانم و قورباغه در سال 2009 در حالي به بازار عرضه شد که هنوز چند ماهي از به کاخ سفيد وارد شدن اوباما نگذشته بود. اينکه چگونه به سرعت سياهپوستان به قهرمانان فانتزي هاي کودکانه تبديل مي شوند، بحث ديگري است که در سريالها و سينماييهايي که براي بزرگسالان نيز توليد ميشود قابل پيگيري است، بطوري که برخي سريالهاي تلويزيوني در زمان بوش، و در حالي که چند سالي به انتخابات باقي مانده بود جايگاه قهرماني خود را به افرادي با ويژگي باراک اوباما سپرده بودند.
حالا انيميشن شاهزاده خانم و قورباغه آمده است تا حتي کودکان دنيا نيز احساس خوبي نسبت به اوباما و خانواده اش داشته باشند. ضمن اين که داستان در ايالتي اتفاق مي افتد که تنها چند سال پيش و در زمان وقوع طوفاني بزرگ در آمريکا خاطره خوشي از دولت آمريکا نداشته است. خاطرات تلخي که حتي براي مردم جهان، به واسطه رسانه اي شدن فجايع نيواورلئان، آشنا است. اوباما اگر چه اهل نيواورلئان نيست اما محل زندگي او براي مخاطب غير آمريکايي چندان اهميتي نخواهد داشت. مهم اين است که مخاطب در حالي که منتظر حضور يک دختر سپيد پوست مو بور و چشم آبي به عنوان شاهزاده خانم است، ناگهان دختري سياهپوست را مي بيند که در شهري از شهرهاي امريکا و نه در دنياي لازمان و لامکان افسانه ها بر روي صحنه ظاهر مي شود و مخاطب جهاني ناخودآگاه به ياد انتخاباتي مي افتد که همان سال در آمريکا رخ داده است.
داستان شاهزاده خانم و قورباغه با داشتن مفاهيم فانتزي هسته اي واقع گرا دارد. فضاي قصه شبيه به دوره رکود بزرگ در آمريکا است که با رکود اقتصادي موجود در اين کشور قرابت هايي دارد. قصه مي کوشد تا دخترک سرشار از اميد سياهپوست را به نمادي براي تلاش گري و مايوس نشدن براي ملت آمريکا تبديل کند تا از اين طريق در فضايي واقع گرا به مخاطب آمريکايي خود بفهماند که گذر از بحران ممکن است.
جالب اينکه تضاد در اين فيلم ناقص بوده و هيچ گاه شکل نمي گيرد.اگر چه افتتاحيه انيميشن شاهزاده خانم و قورباغه با نمايش تضاد ميان خانواده ثروتمند با خانواده فقير سياهپوست آغاز مي شود، اما اين تضاد هرگز به تقابل تبديل نمي شود. دختر ثروتمند دختر خوش قلبي است و در نهايت در سکانس هاي پاياني به دليل عشق شاهزاده به دخترک ساهپوست از آرزوي خود براي ازدواج با يک شاهزاده مي گذرد.
از سوي ديگر براي مخاطب جهاني همچنان تصوير بهشت آمريکا با تمام نواقص و کاستي هايش در اولويت قرار دارد. به هر حال با همه مشکلات تنها در آمريکا است که مي شود با کار و تلاش رشد اقتصادي کرد و حتي زندگي متمولانه اي را پايه نهاد. اين پيام چيزي است که مخاطب غير آمريکايي بدون اينکه متوجه باشد از فيلم برداشت مي کند.
رستوران بين المللي، آرزوي مشترک همه آمريکايي ها
در سال هاي پس از جنگ سرد، اصطلاحي در ميان دستگاه هاي تبليغاتي امريکا رايج شد. اين اصطلاح چيزي نبود جز؛"قصه آمريکا". منظور از قصه آمريکا داستاني بود که در آن همه مردم پس از شنيدنش شيفته روياي آمريکايي شوند و بخواهند به هر روشي که شده خود را به بهشت آمريکا گره بزنند. در آن سال ها دستگاه هاي تبليغاتي آمريکا در تلاش بودند تا اين داستان را براي جهانيان تعريف کنند و اين زمينه اي شد براي ظهور نسل اول «ديپلماسي عمومي آمريکا».
شاهزاده خانم قصه، در تمام روياهايش به اين مي انديشد که رستوراني برپا کند که مردم از همه دنيا به آنجا بيايند و ازغذاهايش لذت ببرند. آيا نمي شود فکر کرد که اين رستوران خود شمايي از جامعه آمريکايي است؟ شايد اين فرض را ان هم براي يک انيميشن، خيلي راديکال بدانيم، اما حداقل فرضي قابل تامل است.
دستورالعمل هاي ديپلماسي عمومي که توسط اتاق فکرهاي آمريکايي منتشر مي شود هميشه همه رده هاي سني و همه ابزارهاي رسانه اي را بر روي ميز نگه داشته و از آنها غفلت نمي کند و به هيچ وجه بعيد به نظر نمي رسد که انيميشن پر مخاطبي مانند "شاهزاده خانم و قورباغه" نيز مورد توجه قرار گيرد.
ارزشهاي آمريکايي و بازخواني افسانه هاي والت ديسني
"شاهزاده خانم و قورباغه" نکات ريز و درشت درباره فرهنگ آمريکايي و تبليغ آنها کم ندارد. از شاخصه هاي خوشبختي گرفته تا جادوگري خوب و بد، به طور مثال در حالي که جادوگري خوب مربوط به پيرزني با فرم و قيافه مادر بزرگ هاي آمريکايي است، جادوگري بد با منشاء آفريقايي و صورتک هاي باستاني قاره سياه نمايانده مي شود.
با اين همه اين جريان که حالا به درام هاي جديد والت ديسني تبديل شده، تنها همين محصول را ندارد. انيميشن با گستره مخاطبيني که از بزرگسال تا خردسال را پوشش مي دهد گاه از آثار جدي و سينمايي هاي پر خرج نيز موثرتر است.