خدایا! جان و خون من، هدیه‌ای ناقابل و ناچیز در برابر نعمت‌های توست

شهید «سیدرشید امامی» در بخشی از وصیت‌نامه خود می‌نویسد: خدایا! من یک هدیه بسیار ناقابل و ناچیز در برابر این نعمت تو دارم که به حضورت عرضه می‌کنم و آن، جان و خون من است، امیدوارم پذیرا باشی.

به گزارش مشرق، «سید رشید امامی» فرزند ابراهیم یکم تیر سال ۱۳۴۵ در روستای ولاغوز از توابع شهرستان کردکوی در خانواده‌ای کشاورز چشم به جهان گشود و تا اول راهنمایی بیشتر درس نخواند و تصمیم گرفت به عنوان بسیجی در جبهه ها حضور پیدا کند و سرانجام در سوم اسفند سال ۱۳۶۲ با سمت تک تیرانداز در دهلران توسط نیروهای عراقی براثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.

فرازی از وصیتنامه شهید:

خدایا تو شکر می کنم که به من این بیداری و آگاهی را بخشیدی تا بتوانم در راه مقدس تو و در راه هدف الهی امام خود بجنگم و به ندای «هل من ناصر» امام خمینی پاسخ گویم.

خدایا !این نعمت را به من اعطا کردی تا پیرو تو باشیم و امام را نیز به ما شناساندی تا در ضلالت و گمراهی، سرگردان نشویم.

خدایا! من یک هدیه بسیار نا قابل و ناچیز در برابر این نعمت تو دارم که به حضورت عرضه می‌کنم و آن، جان و خون من است، امیدوارم پذیرا باشی.

خدایا! از این که این رهبر بزرگ را فرستادی که ما را به سوی تو رهنمون کند، نهایت سپاسگزاری را دارم و امیدوارم که اگر در یاری کردن تو سستی کردم مرا به بزرگواری خودت ببخشی.

منبع: دفاع پرس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس