به گزارش مشرق، اخیرا حسن روحانی رئیس جمهور در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا گفته است: «مردم اگر میخواهند برای کمبود و مشکلات در کشور لعن و نفرین کنند، آدرس این لعن و نفرین کاخ سفید در واشنگتن است و یک عدهای بخاطر منافع غلط گروهی و باندی به مردم آدرس غلط ندهند. آدرس صحیح تمام جنایات و فشار بر مردم عزیز ایران، واشنگتن دی سی کاخ سفید است و آنهایی که در این ساختمان هستند و این همه جنایات علیه ملت ایران روا داشته اند و شما هر روز فشار و مشکلات را می بینید. البته مردم ایران ایستادگی و مقاومت کردند. خم به ابرو نیاوردند. در برابر این قلدرها خم نشدند. اما آثار سوء آن، سختی و مشکلات است. مردم میبایست در این سالها زندگی خیلی راحتتر و آسانتری میداشتند. میبایست اجناس به مراتب ارزانتر میبود و میبایست قیمت دلار معقول خودش بود. تمام این جنایات پای کاخ سفید است. چون جمهوری اسلامی ایران هیچ کاری نکرده و به عهد خود وفادار بوده و پای عهد خود مانده است».
بیشتر بخوانید:
این در حالی بود که روحانی در تاریخ ۲۲ فروردین ماه ۹۲ و در جریان رقابت های انتخاباتی گفته بود: «با چه حقی هر روز دست تو جیب مردم میکنیم و پول مردم را نصفش برداشت میکنیم؟ ارزش پول ملی را نصف کردهایم و هنوز هم شعار میدهیم؟ تورم بالای ۳۰ درصد، کاهش قدرت خرید پول ملی به کمتر از نصف، بیکاری بالای ۱۳ درصد و رشد اقتصادی صفر یا حتی منفی. چقدر شرم آور است که بانک مرکزی ما سکوت کند و IMF (صندوق بینالمللی پول) برای ما اعلام کند که رشد امسال ما منفی بود. قرار بود که رشد ۸ درصد و قرار بود نرخ تورم و بیکاری تک رقمی شود. همه ضعفها و همه ناکارآمدیها را نمیتوان پای تحریم نوشت. من دولت راستگویان و درستکاران را تشکیل خواهم داد».
حال این سوال مطرح می شود که کدام اظهارات رئیس جمهور صحیح است؟ آیا همه مشکلات کشور بخاطر تحریمهاست یا اینکه نمی توان همه این مشکلات را پای تحریم ها نوشت؟
*استراتژی کشور در مواجهه با تحریمها در سالهای پایانی دولت دهم
با تصویب و اجرایی شدن قانون جامع تحریم های ایران (سیسادا) توسط آمریکا در خردادماه ۸۹، تحریم های آمریکا بر علیه کشورمان به شدت افزایش یافت و عملا شاهد آغاز جنگ اقتصادی غرب علیه ایران بودیم.
با تحریم شدن صادرات نفت و بانک مرکزی کشورمان توسط آمریکا و اتحادیه اروپا در اواخر سال ۹۰، تحریم های غرب علیه ایران مجددا تشدید شد و در سال ۹۱، شدت این تحریم ها به اوج خود رسید.
با اجرایی شدن این تحریم ها، شاهد اتفاقاتی مانند نصف شدن میزان صادرات نفت ایران از ۲.۲ میلیون بشکه در روز به ۱ میلیون بشکه در روز، ۳ برابر شدن قیمت ارز از حدود ۱۰۰۰ تومان به حدود ۳۰۰۰ تومان و افزایش نرخ تورم به حدود ۴۰ درصد بودیم.
در این دوره زمانی، استراتژی اصلی نظام، مقابله با این تحریم های غرب بود و به همین دلیل، تلاش شد از ظرفیت های داخلی و همچنین ظرفیت کشورهای شرقی مانند چین، به خوبی استفاده شود. در همین راستا، قراردادهایی در حوزه های نفت و راه با شرکت های چینی امضا شد و کونلون بانک چین هم نقش مهمی در استفاده ایران از درآمدهای نفتی و انتقال پول ایران در آن دوره زمانی ایفا کرد.
*تغییر استراتژی کشور در مواجهه با تحریم ها در دولت یازدهم
براساس این گزارش، با انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور جدید در خردادماه ۹۲، استراتژی کشور در مواجهه با تحریم ها تغییر یافت. روحانی اعتقاد داشت که راه حل مشکلات اقتصادی کشور، رفع تحریم ها از طریق مذاکره با کدخدا یعنی آمریکاست. بر همین اساس، مذاکرات طولانی بین ایران و کشورهای ۵+۱ (بخصوص آمریکا) در زمینه هسته ای آغاز شد، مذاکراتی که در تیرماه ۹۴ منجر به امضای برجام بین طرفین شد و این توافقنامه بین المللی در دی ماه همان سال اجرایی گردید.
در این دوره زمانی، با توجه به طبیعت شوکهای ارزی در کنار اقداماتی که دولت قبل در ماه های پایانی مسئولیت انجام داده بود، شوک تورمی اوایل دهه ۹۰ تخلیه شد و نرخ تورم کاهش چشمگیری یافت. همچنین قیمت ارز هم در قیمتی حدود ۳ هزار تومان به ثبات رسید. از طرف دیگر، میزان صادرات نفت کشور با توجه به توافق اولیه دولت روحانی با کشورهای غربی در زمینه هسته ای (توافق ژنو) روی رقم ۱ میلیون بشکه در روز ثابت باقی ماند. با این وجود و علی رغم ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری در زمستان ۹۲، دولت روحانی بخاطر اینکه استراتژی مشخصی برای اداره کشور و حل مشکلات ساختاری اقتصادی نداشت و حتی مشکل آب خوردن مردم را منوط به رفع تحریم ها کرده بود، اقدام خاصی برای حل این مشکلات انجام نداد. روحانی در مراسم دهمین دوره جایزه ملی محیط زیست در تاریخ ۱۷ خردادماه ۹۴ درباره این موضوع گفت: «اینکه می گوییم تحریم ظالمانه باید از بین برود بعضیها چشم هایشان را زیاد نچرخانند! تحریم های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید. تا مسئله محیط زیست حل شود. تا اشتغال جوانان حل شود. تا صنعت جامعه حل شود. تا آب خوردن مردم حل شود. تا منابع آبی زیاد شود. تا بانک های ما احیا شود».
با اجرایی شدن برجام در دی ماه ۹۴، دولت روحانی به شدت به همکاری با کشورهای غربی امید بست و ظرفیت های داخلی و همچنین ظرفیت های کشورهای شرقی مانند چین که در دوران تحریم ایران را تنها نگذاشته بودند، را به فراموشی سپرد. اتفاقاتی که در سفر شی جین پینگ رئیس جمهور چین به ایران در بهمن ۹۴ افتاد و همچنین لغو برخی قراردادهای نفتی و حوزه راه با شرکت های چینی به امید واگذاری این قراردادها به شرکت های غربی انجام شد نماد واضح اتخاذ این رویکرد بودند. دولت روحانی بدون اینکه ایده مشخصی برای توسعه کشور داشته باشد صرفا توسعه کشور را به ورود غربی ها به حوزه های اقتصادی مختلف گره زد.
همچنین دولت روحانی که اطمینان خاصی داشت که هرگز غربی ها، در زمینه برجام نقض عهد نخواهند کرد، تمام ظرفیت های کشور برای دور زدن تحریم ها را نابود کرد. در همین راستا، می توان به اظهارات سید محسن قمصری مدیر امور بین الملل وقت شرکت ملی نفت ایران در گفتوگو با خبرگزاری مهر در تاریخ ۱۵ بهمن ماه ۹۸ اشاره کرد. قمصری در این مصاحبه که سالها بعد از بازنشستگی وی صورت گرفته بود، گفت: «در طول سه دهه فعالیت در امور بینالملل، با انواع و اقسام تحریمها مواجه بودم به شدت دیدم سال به سال تحریمها تکمیل تر شده، موانعی را که ما میتوانستیم دور بزنیم رفع کردند، راههایی را که تحریمها را دور میزدیم بستند، روز به روز آن را سخت کردند، بانک مرکزی ما چه کرده است؟! چه سیستم بانکی را برای انتقال وجه توانستهایم ایجاد کنیم؟ یک شبکه بانکی به نام صرافیها داشتیم که اطلاعات این شبکه را تحت عنوان FIU افشا کردیم و این راه را هم به دست خودمان بستیم».
در سال ۹۵ با توجه به بازگشت میزان صادرات نفت به رقم قبل از اجرایی شدن تحریم ها یعنی ۲.۲ میلیون بشکه در روز بخاطر اجرایی شدن برجام و تعلیق تحریم های نفتی، شاهد رشد دورقمی اقتصاد کشور بودیم.
در دی ماه ۹۵ و با انتخاب شدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا، شاهد جدی شدن زمزمه خروج آمریکا از برجام بودیم ولی دولت همچنان بدون آنکه تلاشی برای حل موانع داخلی توسعه کشور کند یا ایده جایگزینی برای اداره کشور داشته باشد، بر مبنای استراتژی قبلی خود جلو رفت و با برخی شرکت های غربی مانند توتال فرانسه قرارداد بست و منتظر بهبود وضعیت اقتصادی ایران توسط کشورهای غربی ماند. مقامات ارشد دولت روحانی از امضای این قراردادها به شدت ذوق زده شده بودند. به عنوان مثال، بیژن زنگنه وزیر نفت در تاریخ ۱۱ مردادماه ۹۶ با اشاره به امضای قرارداد با توتال برای توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی گفت: «این قرارداد اسلام را تقویت میکند».
بعد از پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری اردیبهشت ماه ۹۶ هم این وضعیت ادامه داشت. انتخاباتی که رئیس جمهور در جریان رقابت های انتخاباتی اش در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ماه گفت: «ما میخواهیم با دنیا در تعامل سازنده موثر باشیم و ادامه دهیم ما به رفع تحریم هستهای قانع نیستم باید همه تحریمهای دیگر برداشته شود در دولت دوازدهم با اجماع ملی همکاری قوای دیگر و مشورت و رهنمودهای رهبری راه شکستن تحریم را ادامه میدهیم».
* بن بست دولت روحانی بعد از خروج آمریکا از برجام
نهایتا در اردیبهشت ماه ۹۷، آمریکا از برجام خارج نشد، اتفاقی که برای مقامات ارشد دولت روحانی باورنکردنی بود. این اتفاق عملا دولت روحانی را که ایده ای به جز توسعه اقتصادی کشور با استفاده از ظرفیت های خارجی نداشت، در بن بست عجیبی قرار داد. در همین راستا، حسن روحانی رئیس جمهور در مجمع عمومی بانک مرکزی در تاریخ ۲۶ دی ماه ۹۸ گفت: «من بلد نیستم کاری به دنیا نداشته باشم و برای حل مشکلات، فقط به داخل نگاه کنم. اگر اقتصاددانی بلد است که تمام روابط خارجی خراب باشد، اما اقتصاد مملکت هیچ دست نخورد به ما هم بگوید. ما میدانستیم که یک بخش اقتصاد ما به سیاست و سیاست خارجی وصل است. اگر کسی بگوید که من به سیاست خارجی کار ندارم، به دنیا کار ندارم، کاملاً درونگرا هستم، داخل دروازههایم فکر میکنم و همه مشکلات اقتصاد را هم حل میکنم؛ من بلد نیستم».
در نتیجه، شاهد آن بودیم که دولت روحانی دوباره به کشورهای اروپایی دل بست و بهبود اقتصاد کشور را منوط به همکاری آنها کرد. اتفاقی که هرگز رخ نداد و در نتیجه، شاهد آن بودیم که بازارهای مختلف کشور از سکه و ارز گرفته تا مسکن و خودرو، دچار تلاطمات شدیدی شود؛ تلاطماتی که به مراتب بدتر از تلاطمات اوایل دهه ۹۰ بود.
از سوی دیگر، آمریکا با توجه به اقدامات صورت گرفته توسط دولت روحانی مانند نابودی همه ظرفیت های دور زدن تحریم ها و همچنین بی محلی ایران به کشورهای شرقی در دوران پسابرجام، تحریم های نفتی علیه کشورمان را تشدید کرد و در نتیجه، شاهد سقوط چشمگیر میزان صادرات نفت کشورمان در سال ۹۸ به مراتب بدتر از سال ۹۱ بودیم به گونه ای که به اذعان سازمان برنامه و بودجه کشور، میزان پایین صادرات نفت و میعانات گازی ایران در نیمه دوم پارسال در پنجاه سال اخیر بی سابقه بوده است. از طرف دیگر، شاهد تورم بالای ۴۰ درصد در سال گذشته بودیم و روند فزاینده قیمت سکه و ارز و مسکن و خودرو همچنان ادامه دارد به گونه ای که هر روز رکوردهای جدیدی در این زمینه ها ثبت می شود و حتی اجاره مسکن در شهرهای بزرگ و خرید خودروهای داخلی با کیفیت پایین هم به آرزوی دست نیافتی برای اقشار بسیاری از مردم تبدیل شده است.
البته تلاطمات برخی از بازارهای کشور مانند ارز و مسکن از زمستان ۹۶ شروع شده بود. به عنوان مثال، شاهد افزایش قابل توجه قیمت ارز در آن رزوها بخاطر محدودیت های ایجاد شده توسط آمریکا علی رغم حضور این کشور در برجام بودیم، اتفاقی که با واکنش موثر دولت روحانی مواجه نشد.
*هزینه ناشی از مقاومت نکردن بیشتر بود یا مقاومت کردن؟
کشورمان از سال ۹۲ و با انتخاب شدن حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور، صرفا در موضوع هسته ای استراتژی مقاومت نکردن در مقابل فشارهای کشورهای غربی را انتخاب کرد و این استراتژی نهایتا منجر به امضای برجام شد.
نگاهی به روند تحولات از سال ۹۰ تاکنون به خوبی نشان می دهد که هزینه های ناشی از اجرای استراتژی مقاومت نکردن در دولت روحانی به مراتب بالاتر از هزینه های ناشی از اجرای استراتژی مقاومت کردن در سالهای پایانی دولت دهم بوده است. کما اینکه در این استراتژی قیمت ارز افزایش بسیار شدیدتری یافت، قیمتهای باورنکردنی برای سکه، خودرو و کالاهای مورد نیاز مردم ثبت شد و فرو رفتن کشور در رکود بسیار شدیدتر از قبل به راحتی قابل مشاهده است.
*هزینه سنگین اعتماد دولت روحانی به غرب
براساس این گزارش، مقامات دولتی در امضای برجام، به غرب اعتماد کردند؛ اعتمادی که برای کشورمان بسیار پرهزینه تمام شد زیرا دولت که اعتقاد داشت «امضای کری وزیر امور خارجه وقت آمریکا تضمین است». با تکیه به همین اعتماد بود که، قرارداد برجام به شدت شتابزده و ضعیف تنظیم شد. به گونهای که حتی وقتی آمریکا از برجام خارج نشده بود و برجام وجود داشت نیز نمیتوانست انتظارات حداقلی را برآورده کند. چنانکه به قول ولیاله سیف رئیس کل وقت بانک مرکزی در فروردین ماه ۹۵، دستاوردهای برجام در حوزه بانکی که یکی از دو حوزه اصلی تحریمها بود برای کشورمان «تقریبا هیچ» بود.
به دلیل همین ضعف در تنظیم این توافق بود که اغلب قریب به اتفاق مکانیسمهای برجام به زیان ایران تنظیم شد و عملا نه تنها آمریکا بدون هیچ مشکل و هزینهای از برجام خارج شد و اروپاییها نیز به جای ارائه راهکارهای واقعی برای زنده نگه داشتن توافق تنها به لفاظی و درخواست از ایران برای باقی ماندن در برجام علیرغم آنکه عملا این توافق از بین رفته بود، بسنده کردند. تا جایی که آمریکا حتی با آنکه از برجام خارج شده بود تلاش کرد مکانیزم ماشه را فعال کند و هنوز کسی در دولت روحانی نمیتواندبا قطعیت بگوید در عمل این مکانیزم فعال شده یا نه.
امروز که نرخ ارز به نزدیک ۳۰ هزار تومان رسیده کسی در دولت روحانی از خود سوال خواهد کرد که هزینه سنگینی که به دوش مردم تحمیل شده آیا دلیلی جز اعتماد غیر مسئولانه به غرب داشته است؟ و این دلدادگی و شیدایی غیر قابل مهار و یک طرفه نتیجهای جز خسارت محض برای کشور به بار آورده است؟