به گزارش مشرق، «علی چاهخوزاده» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
بعد از تحریمهای سال ۹۰ که ماحصل فتنه ۸۸ بود، کشور در حوزههای اقتصادی دچار یک شُوک مدیریتی شد و در مقطعی کار برای دولت وقت دشوار شد، هرچند بعد از مدتی برخی نهادهای انقلابی با دورزدن تحریمها توانستند به این موج غلبه کنند ولی تاثیرات آن تا انتخابات ۹۲ همچنان مشهود بود.
آقای روحانی هم با استفاده از همان شرایط بر موج نارضایتی وضع موجود سوار شد و از گشایش اقتصادی در ۱۰۰ روز و اینکه هم «باید چرخ کارخانه بچرخد هم سانتریفیوژ» فضای سیاسی و تبلیغی انتخابات ۹۲ را به نفع خود جلو برد و بر مسند ریاستجمهوری نشست. ایشان در همان ابتدای دولت تدبیر و امید، «کلید» را در خانه «کدخدا» دید و نگاهها را معطوف به خارج کرد. وی پرونده هستهای را از شورای عالی امنیت ملی خارج کرد و به وزارت خارجه آقای ظریف و تیمش تحویل داد. در نهایت رئیس دولت تدبیر و امید با حمایت تمام قد مدعیان اصلاحات و شگردهای تبلیغی و فضاسازی که در افکار عمومی کلید زده بود شرایط شکلگیری «مطالبه مذاکره با غربیها» را تمهید کرد. از همین رو بود که رهبر انقلاب هم با توجه به اصرار و پای فشاری جریانهای سیاسی و اینکه محک و آزمونی برای مدیران حال و آینده باشد، اجازه دادند فقط در زمینه هستهای و با رعایت خطوط قرمز، با غربیها مذاکره کنند. لازم به ذکر است که رهبر معظم انقلاب بارها «بیاعتمادی به غرب» را متذکر شدند و در جریان توافق لوزان فرمودند که «کلید مشکلات اقتصادی در داخل است نه در لوزان» اما دولت جناب روحانی و جریان مدعی اصلاحطلبی بر سیبل خود پای فشردند. بالاخره توافق برجام امضا شد و برای تأیید به مجلس رفت.
گرچه در مجلس آن روز، عدهای از خواص از عاقبت شوم این توافق سخن گفتند اما فضای سنگین و توافق بزک شده- توافقی که در مرده به دنیا آمده بود- به قدری بود که صدای خواص دلسوز شنیده نشد و عاقبت برجام با ۹ پیششرط رهبری به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. جالب توجه آنکه در همان روزها قانون تحریمی «آیسا» دوباره علیه ایران تمدید شد و آمریکا همان روی دست چدنی در زیر دستکش مخمل را نشان داد.
آقای روحانی قبل از برجام حتی آب خوردن و محیط زیست را هم به برجام ربط داد و میگفت «در همان روز اجرای توافق تمامی تحریم نه تنها تحریمهای هستهای بلکه باقی تحریمها هم برداشته خواهد شد». روزنامههای اصلاحطلب هم با تیترهایی چون «پیروزی بدون جنگ» که عنوان کتاب و دکترین ریچارد نیکسون، رئیسجمهوری اسبق آمریکا و خاطرات او از توافق اتمی با شوروی بهعنوان زمینه فروپاشی بود، به استقبال برجام رفتند، سخن گفتن درباره همه ابعاد برجام در این یادداشت نمیگنجد اما نقش خواص و اهمیت آن در مسائل هستهای نکته مهمی است که باید آن را مورد کنکاش و بررسی قرار داد.
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی روز عید قربان فرمودند «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد» این بخش از بیانات معظمله وظیفه و رسالت خواص و رسانهها را دوچندان میکند. تلاش مدعیان اصلاحات از سال اول دولت روحانی تاکنون حاکی از آن است که آنها همچنان راهحل مشکلات را در بیرون میبینند، بعضی نیز که به خیانتهای آمریکاییها و اروپاییها واقف هستند اما برای بهرهبرداریهای داخلی و انتخاباتی سعی میکنند مرده برجامِ بدفرجام را بزک کنند؛ و این در حالی است که برجام همان خسارت محضی بود که ظریف نتیجه آن را «عدم امکان افتتاح یک حساب بانکی در انگلیس»، عراقچی هم دستاورد آن را «نزدیک صفر» و سیف هم ماحصل آن را «تقریباً هیچ» دانستند.
جالبتر آنکه بعد از گذشت این همه سال برای افکار عمومی مسجل شده است که (بر اساس اعلام برخی خواص، رسانهها و حتی متصدیان دستگاه خارجی) طرفهای اروپایی قصد داشتند با همکاری برخی خودفروختگان داخلی، در لابهلای این توافق علاوهبر برجام هستهای، برجام موشکی و منطقهای را تحمیل کنند. البته ناگفته نماند که در مقاطعی، خواص هوشیار به مخالفت با برجام پرداخته و نگذاشتند جریان تحریف و تحریم که دو لبه یک قیچی هستند، با یکدیگر همراه شده و خط قرمزهای جمهوری اسلامی را زیر پا بگذارند.
هرچند که در لابهلای توافق با غرب و قدمزدن با دموکراتها، دولت خوشبین تدبیر و امید با دیپلماسی لبخند، بدون تصویب مجلس شورای اسلامی، تعهدات دیگری هم به طرفهای غربی داد؛ مثل کنوانسیونهای FATF که در زمان مدیریت آقای طیبنیا به امضا رسید. این کنوانسیونها را هم دولت برای تصویب به مجلس ارجاع داد؛ مجلس دهمی که حامی دولت بود اما با تذکر خواص و جریانهای دانشجویی و فهم بالای اعضای شورای نگهبان و مجمع تشخیص، تداوم خود تحریمیها ناکام ماند. بیتردید خواص جامعه، هدایت افکار یک جامعه را بر عهده دارند و سکوت و انحرافشان ضربات جبراننشدنی به جامعه میزند.