به گزارش مشرق به نقل از مهر، 23 اسفندماه سالروز وفات سید ابوالقاسم کاشانی روحانی و مجتهد گرانمایهای است که مبارزات او با محمدرضا شاه و همراهی او با مصدق در نهضت ملی شدن صنعت نفت از او یک روحانی انقلابی ساخت. در پنجاهمین سالگرد وفات او نگاهی کوتاه به زندگی و شرح فعالیتهای سیاسی مذهبیاش انداختهایم.
سید ابوالقاسم کاشانی، پسر سید مصطفی کاشانی، در سال 1260 شمسی در تهران متولد شد. وی در شانزده سالگی بههمراه پدر خویش پس از زیارت کعبه عازم نجف شد و در آنجا اقامت گزید. بعد از گرفتن حکم اجتهاد در 25 سالگی به خاطر مخالفتش با اشغال بین النهرین توسط انگلیسیها، درمیان مردم فردی شناخته شده شد.
در خلال جنگ جهانی به هنگام یورش سربازان انگلیسی به عراق، لباس رزم بر تن کرد و 18 ماه در منطقه کوت العماره به دفاع مشغول شد. درزمان اشغال ایران توسط نیروهای متفقین ، استعمار انگلیس که از مبارزات آیت الله کاشانی در عراق ضربات سختی خورده بود با شایع کردن همکاری او با آلمانیها، تصمیم به دستگیری اش گرفت تا بدون مزاحمت وی بتواند در انتخابات دوره چهاردهم مجلس دخالت کند. به همین منظور در خرداد 1322 چند افسر انگلیسی برای دستگیری آن روحانی مجاهد به منزلش هجوم بردند. اما بر اثر هوشیاری و فداکاری یارانش تا کام ماندند آیت الله کاشانی به ناچار مخفی گردید.
کاشانی مدت یک سال ، مخفیانه به مبارزه اش ادامه داد تا این که انگلیسیها در هنگام انتخابات مجلس از محل اقامتش در تهران (امامزاده قاسم شمیران ) با خبر شده و او را دستگیر کردند. با وجود اینکه وی از سوی مردم تهران به عنوان نماینده انتخاب گردیده بود، به دستور فرستاده ارتش متفقین ، از لیست اسامی نمایندگان حذف شد و به زندان روسها در رشت فرستاده شد. او پس از چندی به زندان انگلیسیها در اراک و سپس به زندانی در کرمانشاه منتقل گردید. سرانجام پس از تحمل یک سال و چهار ماه زندان در سخت ترین شرایط، در 24 مرداد 1324 آزاد گشت و روز جمعه، سی و یکم شهریور، میان انبوه استقبال کنندگان وارد تهران شد.
کاشانی از آن رو که پایه و اساس مخالفت با انگلستان را در " سیاست داخلی" با " تکیه بر مردم" و در " سیاست خارجی" با " نزدیک شدن به امریکا" رقم میزدوهم از آن رو که " مذهبیترین" رهبر سیاسی بود مورد نفرت تودهایها بود.همصدایی مصدق و کاشانی آغاز جنبش را رقم زده بود و جدایی ایشان نقش انکارناپذیری در خاموشی آن داشت...
کاشانی در موفقیت و همگانی شدن نهضت نقش عمدهای ایفا ساخت. موضعگیری کاشانی در مورد ملی شدن صنعت نفت، روحانیون به نام را به نفع آن برانگیخت. خوانساری، محلاتی و شاهرودی از جمله روحانیون دیگری بودند که به حمایت از ملی شدن صنعت نفت برخواستند. همچنین کاشانی، نقش فراوانی در کنار زدن نخست وزیر، رزم آرا داشت. او ارتباطاتی تنگانگ با فداییان اسلام و نواب صفوی داشت. پس از رزم آرا، ملی شدن نفت در مجلس به تصویب رسید و چند ماه بعد، دکتر مصدق مامور تشکیل کابینه شد.
با نخستوزیری مصدق، کاشانی طی پیامی که برای او فرستاد، مصدق را "برادر لایق و دانای" خود نامید.
زمانی که دولت مصدق در مضیقه اقتصادی قرار گرفت و اقدام به فروختن اوراق قرضه عمومی کرد، کاشانی از مردم درخواست کرد تا نسبت به خرید اوراق قرضه ملی اقدام کنند. آیتالله کاشانی در پیامی خطاب به مردم آنها را به خرید اوراق تشویق کرد و گفت:"امروز است آن روزی که جهاد شما باید با بذل مال بعمل آید. خریداری اوراق قرضه بر ذمه آحاد ملت مسلمان است."
کاشانی در رویداد 30 تیر با نخستوزیری قوام مخالفت کرد و با نامهای به دربار خواستار ادامه نخستوزیری دکتر مصدق شد. استعفای مصدق و آمدن قوام السلطنه، ملت را برانگیخت و کاشانی ضمن دعوت مردم به راهپیمایی علیه دولت قوام، در روز 30 تیر طی بیانیهای اعلام کرد که اگر لازم شود کفن پوش راه میافتد. او در پیامی خطاب به شاه گفت:"به اعلی حضرت بگویید اگر بی درنگ دکتر مصدق بر سر کار بر نگردد شخصاً به خیابان خواهم رفت و دهانه تیز انقلاب را با جلوداری شخص خودم مستقیما متوجه دربار خواهم کرد."
استعمارانگلیس برای ضربه زدن به جبهه انقلابیون، نقشه ترور کاشانی را اجرا کرد و از اینرو تبلیغات وسیعی علیه او به راه انداخت و دشمنان آگاه و دوستان نادان دست به دست هم داده تا به آرزوی نامیمون استعمار جامه عمل بپوشانند و ضمن ایجاد شکاف بین مصدق و آن عالم بیدار عده ای به طرفداری از مصدق خانه آیة الله کاشانی را با مواد آتش زا، چوب و سنگ مورد حمله قرار دادند.
با این حال ، وقتی این روحانی دلسوز نسبت به دولت مصدق احساس خطر کرد در روز 27 مرداد 1332 نامه ای به مصدق نوشت و او را از وقوع یک کودتا به دست زاهدی آگاه کرد ولی با تاسف در اثر بی توجهی ، سهل انگاری و همکاری مصدق با عوامل کودتا، در روز 28 مرداد 1332 سرلشکر زاهدی به کمک آمریکا کودتا کرد و مصدق بدون هیچگونه مقاومت شایسته ای کشور را به دشمن سپرد و نتایج سالها تلاش و فداکاری ملت بر باد رفت .
زاهدی پس از به قدرت رسیدن ، امینی را به منظور امضای قراردادی با کنسرسیوم نفتی متشکل از کمپانیهای نفتی انگلیس ، آمریکا، هلند و فرانسه تعیین نمود.در این هنگام آیت الله کاشانی با فریادی حسینی ، سکوت مرگبار حاکم بر جامعه را شکست و با صدور اعلامیه ای ، مردم را از خیانتهای زاهدی و هجوم دوباره استعمارگران به کشور، آگاه کرد درباره رابطه با انگلستان اعلام کرد: روزی که دولت تجدید رابطه را اعلام بکند، روز عزای ملی است و مردم باید نوار سیاه به سینه خو نصب کنند.
او در جریان انتخابات دوره هیجدهم مجلس ، شبنامه ای علیه انتخابات نمایشی و فرمایشی زاهدی پخش کرد و با فرستادن نامه ای به دبیر کل وقت سازمان ملل وضع اسفبار ایران ، جو ترور و وحشت و نیز برگزاری انتخابات در محیطی ناسالم و بسیاری مسائل دیگر را بیان کرد تا همگان را از اوضاع ایران آگاه سازد.
در سال 1334 ش . شاه برای اینکه در پیوستن به پیمان "سنتو" مشکلی از جانب کاشانی نداشته باشد، ترتیبی داد تا در دیماه او را به بهانه شرکت در ترور رزم آرا دستگیر و روانه زندان کنند.آنگاه وی را پس از شکنجه های بسیار به پای میز محاکمه کشیدند و تا آستانه اعدام پیش بردند. ولی به موجب اعتراض یکپارچه روحانیت ، بویژه آیت الله بروجردی ، به ناچار از اعدامش دست کشیده و پس از مدتی آزادش کردند.
سرانجام روحانی مجاهد با دلی پرخون از شکست نهضت و برقراری دوباره حکومت فساد، در 23 اسفند 1340 چشم از جهان فرو بست و پیکرش در میان انبوه مشتاقان تا حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام تشییع گردید و بین مزار آن حضرت و امامزاده حمزه به خاک سپرده شد.
از همان آغاز جوانی به نکته سنجی و دقت نظر مشهوربود و در دانش سر آمد شد؛ بطوری که در 25 سالگی به درجه اجتهاد دست یافت و بزرگانی مانند آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی ، آیت الله آقا ضیاء الدین عراقی و آیت الله صدر در نوشته های خود، مقام علمی اش را با القابی نظیر "شکافنده دریای علم"، "کلید در گنجهای دقیق" و... ستودند و آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی ، تقلید از وی را تایید می نمود.
ازجمله فعالیتهای سیاسی مذهبی او میتوان به این موارد اشاره کرد: تشکیل مجلس موسسان برای تغییر قانون اساسی که با دستگیری وی صورت گرفت و با ترور کارگردان تقلب درآرا به نام هژیر مجددا کاشانی به وطن بازگشت ، مخالفت وی از روی کار آمدن رزم آرا برای جلوگیری از تصویب قرارداد نفت، وی در سی ام اردیبهشت 1327 بار دیگر مردم را به تظاهرات بر ضد اسرائیل فراخواند و خود در اجتماع پر شور تظاهر کنندگان سخنرانی نمود و وضع نابسامان مسلمانان را نتیجه دخالت استعمارگران در امور آنها و از بین رفتن روح اتحاد و دوری از احکام اسلام دانست، کاشانی مسلمانان مصر را نیز در مبارزات استقلال طلبانه آنان ، مورد حمایت قرار و در بحران کانال سوئز، پیام تاییدی خطاب به جمال عبدالناصر (رئیس جمهوروقت مصر) فرستاد و در مسجد ارک تهران مراسمی برای گرامی داشت یاد شهدای مصر و ارج نهادن به فداکاریهایشان برپا کرد.
او در جریان مبارزه مردم مسلمان تونس برای رهایی از سلطه استعمار فرانسه ، بیانیه ای صادر کرد و تنفر شدید خود را نسبت به بر قراری جو ترور و وحشت توسط فرانسه در خاک تونس ، بیان داشت، کاشانی در سال 1331 ش . پس از بازگشت از مراسم حج ، نامه ای به تمام کشورهای اسلامی فرستاد و از آنها خواست برای شرکت در کنگره اسلامی و تبادل نظر درباره اتحاد جهان اسلام ، نمایندگانی به ایران بفرستند.
سید ابوالقاسم کاشانی، پسر سید مصطفی کاشانی، در سال 1260 شمسی در تهران متولد شد. وی در شانزده سالگی بههمراه پدر خویش پس از زیارت کعبه عازم نجف شد و در آنجا اقامت گزید. بعد از گرفتن حکم اجتهاد در 25 سالگی به خاطر مخالفتش با اشغال بین النهرین توسط انگلیسیها، درمیان مردم فردی شناخته شده شد.
در خلال جنگ جهانی به هنگام یورش سربازان انگلیسی به عراق، لباس رزم بر تن کرد و 18 ماه در منطقه کوت العماره به دفاع مشغول شد. درزمان اشغال ایران توسط نیروهای متفقین ، استعمار انگلیس که از مبارزات آیت الله کاشانی در عراق ضربات سختی خورده بود با شایع کردن همکاری او با آلمانیها، تصمیم به دستگیری اش گرفت تا بدون مزاحمت وی بتواند در انتخابات دوره چهاردهم مجلس دخالت کند. به همین منظور در خرداد 1322 چند افسر انگلیسی برای دستگیری آن روحانی مجاهد به منزلش هجوم بردند. اما بر اثر هوشیاری و فداکاری یارانش تا کام ماندند آیت الله کاشانی به ناچار مخفی گردید.
کاشانی مدت یک سال ، مخفیانه به مبارزه اش ادامه داد تا این که انگلیسیها در هنگام انتخابات مجلس از محل اقامتش در تهران (امامزاده قاسم شمیران ) با خبر شده و او را دستگیر کردند. با وجود اینکه وی از سوی مردم تهران به عنوان نماینده انتخاب گردیده بود، به دستور فرستاده ارتش متفقین ، از لیست اسامی نمایندگان حذف شد و به زندان روسها در رشت فرستاده شد. او پس از چندی به زندان انگلیسیها در اراک و سپس به زندانی در کرمانشاه منتقل گردید. سرانجام پس از تحمل یک سال و چهار ماه زندان در سخت ترین شرایط، در 24 مرداد 1324 آزاد گشت و روز جمعه، سی و یکم شهریور، میان انبوه استقبال کنندگان وارد تهران شد.
کاشانی از آن رو که پایه و اساس مخالفت با انگلستان را در " سیاست داخلی" با " تکیه بر مردم" و در " سیاست خارجی" با " نزدیک شدن به امریکا" رقم میزدوهم از آن رو که " مذهبیترین" رهبر سیاسی بود مورد نفرت تودهایها بود.همصدایی مصدق و کاشانی آغاز جنبش را رقم زده بود و جدایی ایشان نقش انکارناپذیری در خاموشی آن داشت...
کاشانی در موفقیت و همگانی شدن نهضت نقش عمدهای ایفا ساخت. موضعگیری کاشانی در مورد ملی شدن صنعت نفت، روحانیون به نام را به نفع آن برانگیخت. خوانساری، محلاتی و شاهرودی از جمله روحانیون دیگری بودند که به حمایت از ملی شدن صنعت نفت برخواستند. همچنین کاشانی، نقش فراوانی در کنار زدن نخست وزیر، رزم آرا داشت. او ارتباطاتی تنگانگ با فداییان اسلام و نواب صفوی داشت. پس از رزم آرا، ملی شدن نفت در مجلس به تصویب رسید و چند ماه بعد، دکتر مصدق مامور تشکیل کابینه شد.
با نخستوزیری مصدق، کاشانی طی پیامی که برای او فرستاد، مصدق را "برادر لایق و دانای" خود نامید.
زمانی که دولت مصدق در مضیقه اقتصادی قرار گرفت و اقدام به فروختن اوراق قرضه عمومی کرد، کاشانی از مردم درخواست کرد تا نسبت به خرید اوراق قرضه ملی اقدام کنند. آیتالله کاشانی در پیامی خطاب به مردم آنها را به خرید اوراق تشویق کرد و گفت:"امروز است آن روزی که جهاد شما باید با بذل مال بعمل آید. خریداری اوراق قرضه بر ذمه آحاد ملت مسلمان است."
کاشانی در رویداد 30 تیر با نخستوزیری قوام مخالفت کرد و با نامهای به دربار خواستار ادامه نخستوزیری دکتر مصدق شد. استعفای مصدق و آمدن قوام السلطنه، ملت را برانگیخت و کاشانی ضمن دعوت مردم به راهپیمایی علیه دولت قوام، در روز 30 تیر طی بیانیهای اعلام کرد که اگر لازم شود کفن پوش راه میافتد. او در پیامی خطاب به شاه گفت:"به اعلی حضرت بگویید اگر بی درنگ دکتر مصدق بر سر کار بر نگردد شخصاً به خیابان خواهم رفت و دهانه تیز انقلاب را با جلوداری شخص خودم مستقیما متوجه دربار خواهم کرد."
استعمارانگلیس برای ضربه زدن به جبهه انقلابیون، نقشه ترور کاشانی را اجرا کرد و از اینرو تبلیغات وسیعی علیه او به راه انداخت و دشمنان آگاه و دوستان نادان دست به دست هم داده تا به آرزوی نامیمون استعمار جامه عمل بپوشانند و ضمن ایجاد شکاف بین مصدق و آن عالم بیدار عده ای به طرفداری از مصدق خانه آیة الله کاشانی را با مواد آتش زا، چوب و سنگ مورد حمله قرار دادند.
با این حال ، وقتی این روحانی دلسوز نسبت به دولت مصدق احساس خطر کرد در روز 27 مرداد 1332 نامه ای به مصدق نوشت و او را از وقوع یک کودتا به دست زاهدی آگاه کرد ولی با تاسف در اثر بی توجهی ، سهل انگاری و همکاری مصدق با عوامل کودتا، در روز 28 مرداد 1332 سرلشکر زاهدی به کمک آمریکا کودتا کرد و مصدق بدون هیچگونه مقاومت شایسته ای کشور را به دشمن سپرد و نتایج سالها تلاش و فداکاری ملت بر باد رفت .
زاهدی پس از به قدرت رسیدن ، امینی را به منظور امضای قراردادی با کنسرسیوم نفتی متشکل از کمپانیهای نفتی انگلیس ، آمریکا، هلند و فرانسه تعیین نمود.در این هنگام آیت الله کاشانی با فریادی حسینی ، سکوت مرگبار حاکم بر جامعه را شکست و با صدور اعلامیه ای ، مردم را از خیانتهای زاهدی و هجوم دوباره استعمارگران به کشور، آگاه کرد درباره رابطه با انگلستان اعلام کرد: روزی که دولت تجدید رابطه را اعلام بکند، روز عزای ملی است و مردم باید نوار سیاه به سینه خو نصب کنند.
او در جریان انتخابات دوره هیجدهم مجلس ، شبنامه ای علیه انتخابات نمایشی و فرمایشی زاهدی پخش کرد و با فرستادن نامه ای به دبیر کل وقت سازمان ملل وضع اسفبار ایران ، جو ترور و وحشت و نیز برگزاری انتخابات در محیطی ناسالم و بسیاری مسائل دیگر را بیان کرد تا همگان را از اوضاع ایران آگاه سازد.
در سال 1334 ش . شاه برای اینکه در پیوستن به پیمان "سنتو" مشکلی از جانب کاشانی نداشته باشد، ترتیبی داد تا در دیماه او را به بهانه شرکت در ترور رزم آرا دستگیر و روانه زندان کنند.آنگاه وی را پس از شکنجه های بسیار به پای میز محاکمه کشیدند و تا آستانه اعدام پیش بردند. ولی به موجب اعتراض یکپارچه روحانیت ، بویژه آیت الله بروجردی ، به ناچار از اعدامش دست کشیده و پس از مدتی آزادش کردند.
سرانجام روحانی مجاهد با دلی پرخون از شکست نهضت و برقراری دوباره حکومت فساد، در 23 اسفند 1340 چشم از جهان فرو بست و پیکرش در میان انبوه مشتاقان تا حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام تشییع گردید و بین مزار آن حضرت و امامزاده حمزه به خاک سپرده شد.
از همان آغاز جوانی به نکته سنجی و دقت نظر مشهوربود و در دانش سر آمد شد؛ بطوری که در 25 سالگی به درجه اجتهاد دست یافت و بزرگانی مانند آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی ، آیت الله آقا ضیاء الدین عراقی و آیت الله صدر در نوشته های خود، مقام علمی اش را با القابی نظیر "شکافنده دریای علم"، "کلید در گنجهای دقیق" و... ستودند و آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی ، تقلید از وی را تایید می نمود.
ازجمله فعالیتهای سیاسی مذهبی او میتوان به این موارد اشاره کرد: تشکیل مجلس موسسان برای تغییر قانون اساسی که با دستگیری وی صورت گرفت و با ترور کارگردان تقلب درآرا به نام هژیر مجددا کاشانی به وطن بازگشت ، مخالفت وی از روی کار آمدن رزم آرا برای جلوگیری از تصویب قرارداد نفت، وی در سی ام اردیبهشت 1327 بار دیگر مردم را به تظاهرات بر ضد اسرائیل فراخواند و خود در اجتماع پر شور تظاهر کنندگان سخنرانی نمود و وضع نابسامان مسلمانان را نتیجه دخالت استعمارگران در امور آنها و از بین رفتن روح اتحاد و دوری از احکام اسلام دانست، کاشانی مسلمانان مصر را نیز در مبارزات استقلال طلبانه آنان ، مورد حمایت قرار و در بحران کانال سوئز، پیام تاییدی خطاب به جمال عبدالناصر (رئیس جمهوروقت مصر) فرستاد و در مسجد ارک تهران مراسمی برای گرامی داشت یاد شهدای مصر و ارج نهادن به فداکاریهایشان برپا کرد.
او در جریان مبارزه مردم مسلمان تونس برای رهایی از سلطه استعمار فرانسه ، بیانیه ای صادر کرد و تنفر شدید خود را نسبت به بر قراری جو ترور و وحشت توسط فرانسه در خاک تونس ، بیان داشت، کاشانی در سال 1331 ش . پس از بازگشت از مراسم حج ، نامه ای به تمام کشورهای اسلامی فرستاد و از آنها خواست برای شرکت در کنگره اسلامی و تبادل نظر درباره اتحاد جهان اسلام ، نمایندگانی به ایران بفرستند.