به گزارش مشرق، سازمان همکاریهای اسلامی را میتوان قدیمیترین نهاد و تشکل بینالمللی دانست که کشورهای مختلف مسلمان را گرد هم میآورد. نهادی که محرک اصلی تشکیل آن به آتش کشیدن مسجد الاقصی توسط صهیونیستها در سال ۱۹۶۹ بود و هم اکنون نزدیک به ۵۷ کشور مسلمان عضو آن هستند.
این سازمان از همان نقطه آغاز شکلگیری به شدت متأثر از مواضع کشورهای عربی از جمله مصر، عربستان سعودی و عراق و لیبی بود. البته این مسأله با توجه به این که کشورهای فوق در نوک پیکان مبارزه با رژیم صهیونیستی قرار داشتند، چندان غیر منتظره نبود. بماند که کاریزماتیکترین شخصیتهای سیاسی در عرصه بینالمللی نیز اغلب عرب بودند. با این حال با گذشت نزدیک به نیم قرن از تشکیل این نهاد بینالمللی به نظر میرسد که سازمان همکاریهای اسلامی از اهداف خود به شدت فاصله گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اجلاس کوالالامپور آغازگر مرحلهای تازه از همکاریهای اسلامی
توئیت ظریف از دستاوردهای سفر به مالزی
علاوه بر این که کشورهایی همچون عراق، سوریه، لیبی و مصر که سالهای قبل نقش محوری در این سازمان ایفا میکردند هم اکنون درگیر مشکلات داخلی خود هستند و عربستان سعودی به همراه برخی از کشورهای عربی با سیاستهای یکجانبه خود در خصوص برخی از مسائل عملاً این سازمان را تبدیل به یک باشگاه اختصاصی کردهاند.
وقتی سازمان کشورهای اسلامی به ضدخود تبدیل میشود
شروع این مشکل به آغاز موج بیداری اسلامی در منطقه باز میگردد. زمانی که عربستان سعودی بار درک تحولاتی که میتوانست ماهیت استبدادی حکومتهای شیخ نشین حاشیه منطقه خلیج فارس را به خطر اندازد، دخالتهای گسترده برای سرکوب آن را آغاز کرد.
در این میان حکومت عربستان همراهی کشورهایی همچون امارات عربی متحده و کویت را هم در کنار خود داشت. کودتای سال ۲۰۱۳ در مصر که سبب بازگشت نظامیان به رهبری عبدالفتاح سیسی رییس ستاد مشترک ارتش مصر به عرصه سیاسی شد و حمایت از ثبات دولت نظامی قاهره با پرداخت ۲۵ میلیارد دلار کمک اقتصادی نمونهای از سیاست جدید عربستان و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس در منطقه بود.
علاوه بر این، عربستان به بهانه گسترش قدرت ایران در منطقه اقدامات تهاجمی گستردهای در دستور کار خود قرار داد که مهمترین آن حمایت از گروههای تروریستی در عراق و سوریه و حمله نظامی به کشور یمن بود.
بر اساس اسناد افشا شده، عربستان سعودی مسئولیت پرداخت کمک مالی به خرید انواع تسلیحات از کشورهای حوزه بالکان و اروپای شرقی همچون بلغارستان و لهستان را به همراه داشته است. عمده این تسلیحات بعد از خرید به ترکیه و اردن منتقل و در اختیار گروههای تروریسی همچون جبهه النصره و بعدها داعش قرار گرفتند. حمله به یمن پس از سقوط دولت منصور هادی در یمن نیز از مصادیق مهم سیاست جدید عربستان در منطقه است.
این سیاست جدید با کنار گذاشتن محافظهکاری سابق نظام سعودی و با رهبری محمد بن سلمان وزیر دفاع و ولیعهد جدید عربستان در صدد است تا با مشت آهنین سایر کشورهای عربی را در مقابل ریاض تسلیم کند. محاصره دریایی و زمینی قطر در سال ۲۰۱۷ نیز تلاش دیگری در همین راستا بود.
وجه دیگر فاجعه آمیز رویکرد جدید سعودیها که ابوظبی را هم در کنار خود داشت، عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بوده است. اگرچه تاکنون به دلیل مخالفتهای جدی افکار عمومی کشورهای عربستان دولت عربستان سعودی از هرگونه اقدام عملی در این باره خودداری کرده اما انتشار اخبار گوناگون از دیدار مقامات سعودی و اماراتی با مقامات صهیونیستی این ظن قوی را ایجاد کرده که هم اکنون این روابط به صورت دو فاکتو اما مخفیانه برقرار است. این در حالی است که اساس و فلسفه سازمان همکاری اسلامی مقابله با رژیم صهیونیستی و حمایت از قدس شریف بوده است.
ایران و ترکیه محاصره را میشکنند
طبیعی است که چنین سیاستی با مخالفت کشورهای مستقل اسلامی حتی در بین کشورهای عربی همراه شود. کشورهای عربی همچون سوریه و عراق بعد از رها شدن نسبی از چنگال داعش بارها مخالفت خود را با سیاست یکجانبه محور امارات- عربستان و مصر اعلام کردهاند. ایران و ترکیه نیز به عنوان دو کشور مهم و تأثیرگذر اسلامی نیز چنین وضعی را تحملناپذیر میدانند. ایران هم اکنون مهمترین حامی گروه انصارالله و مردم یمن در منطقه است و اعتقاد دارد که مقابله با تجاوز نیروهای سعودی به خاک یمن که از سال ۲۰۱۵ آغاز شده حق مردم این کشور محسوب میشود.
ترکیه نیز در جریان محاصر قطر از سوی عربستان به همراه ایران نقش در شکست این محاصره ایفا کردند و حتی برای جلوگیری از حمله احتمالی عربستان به خاک یمن اقدام به اعزام نیروهای نظامی خود در این کشور کرد. سیاستی که با افشای قتل جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان به استانبول موجب گرفتارهای جدی برای دولت ریاض را فراهم کرده است.
حالا نیز به نظر میرسد جبههبندی جدیدی در بین کشورهای اسلامی در حال شگلگیری است که نقطه شروع آن اجلاس کوآلالامپور در مالزی است.
وقتی سرمایهگذاری ریاض در جنوب شرق آسیا بر باد میرود
منطقه جنوب شرق آسیا را میتوان یکی از حوزههای جغرافیایی دانست که علیرغم پتانسیلهای فوقالعاده اقتصادی و سیاسی کمتر مورد توجه کشورهای اسلامی قرار دارد. اندونزی و مالزی به عنوان دو کشور مهم اسلامی این منطقه نقش مهمی در توسعه اقتصادی حوزه اقتصادی اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا ایفا میکنند. اندونزی هم اکنون پرجمعیتترین کشور آسیایی محسوب میشود که تا سال ۲۰۳۰ به دهمین قدرت اقتصادی دنیا با ۴ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی تبدیل خواهد شد.
با درک همین موقعیت بود که ملک سلمان در سال ۲۰۱۶ سفری پر سر و صدا به این منطقه به راه انداخت که یکی از نتایج آن صدور یک بیانیه ضد ایرانی از سوی دولت مالزی در زمان نخست وزیری نجیب رزاق شد. سرکوب شیعیان در کشور مالزی و اندونزی و باز کردن عرصه برای حوزههای علمیه وهابی یکی دیگر از نتایج سفر ملک سلمان به این منطقه محسوب میشد. با این حال تحولات یک سال اخیر سبب شده تا عربستان سرمایهگذاریهای خود بر باد رفته ببیند.
در مالزی ماهاتیر محمد که ۹۳ سالگی را نیز گذارنده به جای نجیب رزاق به قدرت رسید. رزاق بلافاصله بعد از برکناری به اتهام دریافت رشوه از عربستان سعودی دادگاهی شد و ماهاتیر محمد مالزی را از حضور در ائتلاف سعودی برای حمله به یمن بیرون کشید. اتفاقی که اگرچه نمادین محسوب میشد، اما ضربه بزرگی به مشرعیت این ائتلاف وارد کرد.
در کنار این، اندونزی نیز به تدریج با درک خطرات جنبشهای سلفی مورد حمایت عربستان به تدریج شروع به وضع محدودیتهای جدی در خصوص دامنه نفوذ ریاض در کشور خود کرد. کار به آنجا رسید که اندونزی و مالزی در زمستان سال ۲۰۱۹ از محمد بین سلمان محترمانه تقاضا کردند که سفر خود را به این دو کشور لغو کند. حالا هم اجلاس سران کشورهای اسلامی وعده شکل گیری بلوک جدیدی در مقابل عربستان را میدهد.
ترس عربستان از تشکیل بلوک جدید کشورهای اسلامی
زمانی که خبر لغو حضور عمران خان نخست وزیر پاکستان با فشار عربستان در این اجلاس منتشر شد، میزان ترس ریاض از شکلگیری این ائتلاف جدید مشخص شد.
نشستن سران کشورهای ایران، مالزی، ترکیه و اندونزی بر سر یک میز بدترین رویدادی است که میتواند در عرصه دیپلماتیک بر سر عربستان بیاید. بیانیه تند سازمان کشورهای اسلامی نشان داد که این شکاف تا چه حد برای ریاض درآور است.
جالب اینجاست که در این اجلاس انتقاد از ضعف و ناکارآمدی سازمان همکاری اسلامی محور اصلی سخنان ماهاتیر محمد نخستوزیر مالزی و رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه بود. واقعیت این است که ائتلاف جدیدی که در میان کشورهای اسلامی در حال شکلگیری است نه تنها نشان میدهد که عربستان سعودی نماینده اصلی اسلام نیست و قرائت ریاض را از دین محمدی زیر سئوال خواهد برد، بلکه به گرایشهای گریز از مرکز در کشورهایی همچون عراق و سوریه نیز خواهد افزود.
از سوی دیگر پتانسیل کشورهای گردآمده در این اجلاس نه تنها از تمام کشورهای عربی بیشتر است بلکه میتواند به راحتی آن را به حاشیه برده و در اتحاد با قدرتهای مستقل دیگر همچون چین و روسیه یه یک وزنه تاثیرگذار تبدیل شود. اتفاقی که بدون شک هیچگاه مطلوب غرب که به دنبال تقویت بلوک کشورهای عربی در مقابل ایران است، نخواهد بود.
فرصتی نو ظهور برای ایران در برابر تحریمهای اقتصادی
ثمرات این اتفاق بر ایران نیز میتواند بسیار گسترده و مفید باشد. در حقیقت اگرچه هم اکنون نگاه برخی به سفر روحانی به ژاپن است تا گشایشهای تازه بتواند سبب گسترش روابط اقتصادی ایران با تخفیفهای تحریمی آمریکا شود، اما شاید با قاطعیت بتوان گفت که بلوک جدید کشورهای اسلامی است که میتواند ایران را در مقابل تحریمهای یکجانبه آمریکا بیمه کند.
برای اثبات این امر کافی است تا مواضع ضدتحریمی ترکیه و مالزی را در چند ماه اخیر مرور کنیم. اگرچه توان مسلط دلار در مبادلات بین المللی سبب میشود تا دست این کشورها برای تبادلات اقتصادی با ایران بسته باشد، اما نگاهی به توانمندهای اقتصادی این بلوک نشان میدهد که سرمایهگذاری در این حوزه بهترین راه برای توسعه تجارت خارجی ایران خواهد بود.
به عنوان مثال اندونزی به عنوان یک اقتصاد در حال رشد به شدت تشنه خرید انرژی است و ایران میتواند نیازمندیهای جاکارتا را در این حوزه برطرف کند. متأسفانه ایران در سالهای پس از امضای برجام از توجه به این بازار مهم غفلت کرده در حالی که عربستان سعودی هم اکنون به دنبال ساخت یک پالایشگاه بزرگ در اندونزی است.
مالزی نیز در صورت امضای یک پیمان دو جانبه پولی میتواند یک هاب مؤثر تجاری برای ایران باشد. متاسفانه به دلیل فشارهای آمریکا و استفاده از حربه دلار بانکهای مالزیایی مجبور به بستن حسابهای دلاری ایرانیان در این کشور شدند اما امضای یک تفاهمنامه پولی دو جانبه میتواند با توجه به اراده سیاسی دولت آمریکا دست واشنگتن را برای فشار بر دو طرف ببند.
در مورد ترکیه نیز با توجه به هم مرز بودن این کشور با ایران و بازار گسترده آن در تمامی جنبهها نیازی به سخن گفتن نیست. جالب اینجاست که در دور قبلی تحریمها نیز کمکهای آنکارا توانست نقش موثری در کاهس تحریمهای اقتصاید علیه ایران داشته باشد.
با در نظر گرفتن موارد فوق میتوان گفت که تشکیل این بلوک فرصت جدیدی برای ایران است تا ضمن شکستن سیطره یک جانبه برخی کشورهای عربی بر تشکلهای اسلامی از بازار گسترده آن برای مقابله با تحریمهای یکجانبه آمریکا در حوزه اقتصادی کمال استفاده را کند.