"هومن هوشیار" یکی از 68 ایرانی حاضر در زندان‌های آمریکا است که 24 سال پیش برای ادامه تحصیل به این کشور سفر می‌کند، اما پاپوش یک دانشجوی دختر آمریکایی و جوسازی‌های ضدایرانی در دادگاه دست به دست هم می‌دهد تا وی به 60 سال زندان محکوم شود.

گروه بین‌الملل مشرق- حدود 68 ایرانی به اتهام‌های مختلف در زندان‌های آمریکا هستند که کم‌تر کسی درباره آن‌ها صحبت می‌کند. ممکن است برخی از این افراد واقعاً جرمی مرتکب شده باشند، اما شواهد موجود و ادعای افرادی که تا کنون از این زندان‌ها آزاد شده‌اند، حاکی از این است که بسیاری از این زندانی‌ها به جرم "ایرانی بودن" مجازات شده‌اند.

شرایط بد زندان‌ها در آمریکا به اندازه‌ای است که عدم اجازه مقامات آمریکایی برای بازدید نمایندگان سازمان ملل از زندان‌های این کشور، حتی در رسانه‌های خود آمریکا هم جنجال‌آفرین شده است. ماهیت "زندان" در آمریکا از محلی برای نگه‌داری و تنبیه مجرمین، به صنعتی پردرآمد تبدیل شده که سرمایه‌داران را برای استفاده از نیروی کار مجانی، حاضر به سرمایه‌گذاری‌های کلان در این حوزه کرده است.

"هومن هوشیار" یکی از 68 ایرانی حاضر در زندان‌های آمریکا است که 24 سال پیش با تشخیص پدر و مادرش برای ادامه تحصیل به این کشور سفر می‌کند، اما پاپوشی که یک دانش‌جوی دختر آمریکایی برای او می‌دوزد، و جوسازی‌های ضدایرانی در دادگاه دست به دست هم می‌دهد تا این جوان ایرانی به 60 سال زندان محکوم شود. "هوشیار" متهم می‌شود که به کودکِ زنی که برای گرفتن اقامت به شکل صوری با او ازدواج کرده بود، صدمه زده است. این در حالی است که به درخواست هومن برای بررسی پزشکی قانونی و روشن شدن ماجرا اعتنایی نمی‌شود و مدتی بعد، این کودک طی یک حادثه عجیب، فوت می‌کند.

مشرق پیش‌تر اقدام به انتشار گزارشی درباره وضعیت زندانیان ایرانی در آمریکا نمود. همچنین خبرنگار بین‌الملل مشرق برای پیگیری پرونده هومن هوشیار با "هوتن" برادر وی گفتگو نموده است که مشروح این مصاحبه به شرح زیر است.

سؤال:: لطفاً درباره دستگیری برادرتان توضیح بدهید که برای چه و کی دستگیر شد.

هومن در سال 1990 برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و با توجه به این‌که برخی از بستگانمان در این کشور ساکن بودند تصور نمی کردیم مشکلی برای او ایجاد شود. هومن با پذیرشی که عمویم برایش فرستاد، اول به آلمان رفت و از آن‌جا به کالیفرنیا سفر کرد. البته برادرم در میشیگان گرفتار شد.


"هوتن هوشیار" برادر هومن، زندانی ایرانی در آمریکا

سؤال:: آیا سفرش قانونی بود؟

بله کاملاً قانونی بود. من چون پدرم نظامی بود، اصلاً در خانواده ما کار غیرقانونی انجام نمی‌شود. هومن هم کاملاً به صورت قانونی از سفارت آلمان ویزا را دریافت کرد و به آلمان رفت و بعد هم از طریق پذیرشی که داشت، سفارت این کشور در آن‌جا به او ویزا دادند و وارد آمریکا شد. حدوداً 6 ماه در کالیفرنیا به کالج می‌رفت. بعد از آن عموهایم از او خواستند که برای دیدن آن‌ها و گذراندن ایام تعطیلات پیش آن‌ها برود. هومن برای تعطیلات که به آن‌جا رفت، ماندگار شد و به ادامه تحصیل در رشته الکترونیک در آن‌جا علاقه‌مند شد. بعد از 2 سال، درسش به جایی رسید که یا باید آمریکا را ترک می‌کرد، چون ویزای تحصیلی دریافت کرده بودند، یا این‌که باید به یک شکلی اقامت آن کشور را می‌گرفت. تنها راهی هم که وجود داشت، ظاهراً ازدواج بوده است.

ایشان با یک خانمی که هم‌کلاسی خودش هم بوده در دانشگاه با هم آشنا می‌شوند. البته این خانم در گذشته با یک فرد ایرانی ازدواج کرده بود و از او صاحب فرزند شده بود. به هر حال، این دو باهم ازدواج می‌کنند. قبل از آن هم با هم توافق می‌کنند که برای چه چیزی با هم ازدواج می‌کنند. قرار بود آن خانم در قبال دریافت مبلغی، به هومن کمک کند که به طور قانونی اقامت بگیرد.

متأسفانه بعد از 6 ماه بچه‌دار شدند که شروع مشکلات از همین مرحله بود. بالأخره این‌ها هر دو دانش‌جو بودند و ما از ایران ماهانه مبلغ مختصری را برای امرار معاش برایشان ارسال می کردیم. مشکلات شروع شد و هومن به ایران بازگشت. آن خانم و مادر آن خانم که پی‌ریز این نقشه‌ها بود، به عموی ما در آمریکا اعلام می‌کنند که به هومن بگویید به این‌جا بازنگردد، چون اگر برگردد ما او را اذیت می‌کنیم.

سؤال:: چرا می‌خواستند چنین کاری را انجام بدهند؟

چون با هم اختلاف داشتند. دلیل اصلیش هم این بود که هومن بچه اش را به شدت دوست داشت و می‌خواست او را با فرهنگ ایرانی بزرگ کند. آن خانم هم نقطه ضعف هومن را پیدا کرده بود و می‌گفت من به هیچ عنوان بچه را به تو نمی‌دهم. حتی اتفاق جالب این‌که پدر و مادر من برای دیدن هومن به آمریکا رفته بودند، زن هومن رفته بود به مراجع قانونی اعلام کرده بود که این‌ها آمده‌اند این‌جا تا بچه را بدزدند. حتی یک بار هم اجازه نداد که پدر و مادرم نوه خود را ببینند. هومن گفت که چون من مشکلی نداشته‌ام و هیچ‌گونه خطا و خلافی انجام نداده‌ام، دلیلی ندارد که برنگردم؛ برمی‌گردم می‌روم ادامه زندگی می‌دهم و درسم را تمام می‌کنم.

بعد از این‌که رفت، 6 ماه بعد، دو نفر می‌آیند و او را بازداشت می‌کنند. هومن اصلاً نمی‌دانست موضوع چیست. بعد متوجه می‌شود که از او شکایت شده که شما به بچه همسر سابقتان تعرض کرده‌اید و او را کتک زده‌اید و مورد ضرب و شتم قرار داده‌اید. خلاصه این قضیه را آن‌قدر بزرگ کردند. یعنی اولین مسئله هومن، اذیت و کتک زدن بچه‌اش بود. در صورتی که چنین موضوعی نبوده است. جالب این‌جاست که قاضی در دادگاه از بچه سؤال می‌کند و بچه هم می‌گوید نه من هیچ مشکلی با این آقا نداشتم. بچه اصلاً در این وادی‌ها نبوده و مادر و مادر بزرگش هم فکر نمی‌کردند که قاضی از او سؤال بپرسد. بچه گفته که هیچ مشکلی نداشته است و حتی هومن را عمو صدا می‌کرده است.

این داستان به هر حال جلو رفت و جالب این‌که قاضی در دادگاه به گروگان‌گیری آمریکایی‌ها در تهران اشاره می‌کند. اشاره به این موضوع دارند که ایرانی‌ها برای ما مشکلات زیادی درست کرده‌اند. برادر من به این موضوع اعتراض می‌کند که "ما از روند جلسه و موضوع خارج شده‌ایم. این مسائل ارتباطی به موضوع من ندارد. من یک شهروندم به این‌جا آمده‌ام تا تحصیل کنم و گروگان‌گیری و این چیزها ربطی به من ندارد. مگر من آدم سیاسی هستم که از من سؤال می‌کنید." البته این اتفاق حدودا هم زمان با اکران فیلم سینمایی ضد ایرانی بدون دخترم هرگز بوده است که قاضی به این فیلم استناد می کند و می گوید که ایرانی ها قابل اعتماد نیستند.

قاضی هم عصبانی می‌شود و به او می‌گوید حالا که این‌طور شد، کاری می‌کنم که دیگر هیچ وقت آسمان آمریکا را نبینی. این موضوع در دادگاه مطرح می‌شود. عموی من هم در دادگاه بود و این‌ها را شنیده است. به هرحال هومن را به 30 تا 60 سال زندان محکوم می‌کنند. حداقل 30 سال و حداکثر 60 سال. هیچ‌کس نمی‌داند. این‌ها بعد از 30 سال بار دیگر پرونده را باز می‌کنند و تصمیم می‌گیرند که او را آزاد کنند یا نکنند. خود هومن می‌گوید این‌ها تا 60 سال من را در این‌جا نگه می‌دارند، شک نکنید.

سؤال:: فقط به خاطر کتک زدن این بچه؟

بله، چون بچه از یک سنی پایین‌تر بوده است. الآن پرونده‌اش در وزارت خارجه موجود است.


"هوتن هوشیار" برادر هومن، زندانی ایرانی در آمریکا

سؤال:: الآن چند سال است که هومن در زندان است؟

24 سال است که در زندان میشیگان حبس است.

سؤال:: در این 24 سال، چه اقداماتی برای آزادی برادرتان صورت گرفته است؟

هر اقدامی که فکرش را بکنید. ما اول برای او یک وکیل گرفتیم. بعد، آن وکیل، کس دیگری را معرفی کرد، گفت این آقا تواناییش خیلی بیش‌تر از من است.

سؤال:: چه کسی اول برای هومن وکیل گرفت؟

خود هومن زمانی که بازداشتگاه بود، مدارک را بررسی کرده و گفته بود من فکر می‌کنم این آقا بتواند به من کمکی کند. آن زمان، حکم، صادر شده بود. وکیل، پرونده را که خواند گفت این‌که اصلاً مشکلی ندارد. دقیقاً به پدر و مادر من و مترجمی که دایی من بود گفت که "این پرونده اصلاً مشکلی ندارد و در تجدیدنظر می‌توانیم کمک کنیم. من هومن را در مدت زمان 6 تا 18 ماه آزاد می‌کنم. قاضی دستش در تغییر حکم باز است."

خلاصه ایشان هم بعد از 18 ماه هیچ کاری نتوانست انجام بدهد. تقریباً حدود 80 هزار دلار از ما خواست، یعنی هر چه که داشتیم. ما هم مبلغ را به او پرداخت کردیم. قرار بود بعد از این‌که هومن آزاد شد، مبلغ نهایی را که تعیین کرده بود، به او پرداخت کنیم. پرونده در دادگاه تجدیدنظر بار دیگر ارائه شد، اما آن‌ها حتی حاضر نشدند مدت حبس را کم‌تر کنند. بعد متوجه شدیم که آقای وکیل، یهودی بوده و رابطه بسیار بدی را هم با مسلمانان دارد.

سؤال:: آیا وکیل ایرانی بود؟ هومن آن وکیل را از کجا می‌شناخت؟

نخیر آمریکایی بود. هومن او را از داخل رزومه ای که در بازداشتگاه داشت، پیدا کرده بود. پیشنهاد خود زندان بوده است. مثلاً دیده افراد زیادی را تبرئه کرده است. ما که نمی‌دانستیم ایشان یهودی است و یا با مسلمانان دشمنی دارد. بعد از آن گفتند که درخواست فرجام‌خواهی باید انجام بدهید. وکیل دیگری هم هست، آقای دکتر "کاملی". در دفتر حافظ منافع ایران فعالیت می‌کند. او هم پرونده را دید و گفت "من در طول مدتی که در آمریکا وکالت کرده‌ام با چنین پرونده‌ای مواجه نشده‌ام. اصلاً این اتفاق، بی‌سابقه بوده است." آقای "کاملی" هم یک سری فعالیت‌هایی انجام داد و گفت متأسفانه کاری از دست ما برنمی‌آید.

سؤال:: خود هومن در دادگاه تلاشی برای اثبات بی گناهی اش در دادگاه نکرد؟

هومن حتی درخواست کرد تا از دستگاه‌های دروغ‌سنجی که وجود دارد استفاده کنند، اما به درخواست او توجهی نمی‌کنند. درخواست می‌کند که آن بچه را به پزشک قانونی ببرند تا او را معاینه کند. باز هم توجهی به درخواست هومن نمی‌کنند.

اشاره می‌کند به این‌که "آقای قاضی شما در دادگاه از این بچه سؤال کردید که آیا من به او صدمه وارد کرده‌ام یا نه؛ که آن بچه به شما جواب منفی داد." می‌گویند "نه بچه چون کم سال بوده، متوجه نبوده است." سرپرستی آن بچه به عهده مادر و مادر بزرگش بود و حرف آن‌ها برای قاضی سند بود. به هر حال تمام این داستان‌ها به هم گره می‌خورند و هومن 24 سال در زندان گرفتار می‌شود.

سؤال:: آقای "کاملی" پرونده را مشاهده کردند و گفتند نمی‌توانند کمک کنند. بعد از آن‌چه اتفاقی افتاد؟

20 سال بود که من خودم نتوانسته بودم با او صحبت کنم یا ارتباط برقرار کنم. حتی نامه‌های من را چون فارسی بود به دست او نمی‌رساندند. گفتند ما مترجم نداریم داخل زندان و نامه‌ها را برای مسائل امنیتی به او نمی‌دهیم. کلاً ارتباطش با بیرون زندان قطع است.

سؤال:: زمانی که آقای "کاملی" گفتند من نمی‌توانم کاری انجام بدهم، چند سال از زندانی شدن هومن می‌گذشت؟

تقریباً 3 سال.

سؤال:: در این 20 سال باقی مانده چه فعالیتی انجام دادید؟

وزارت خارجه گفت که ما تنها کاری که شاید بتوانیم انجام دهیم (و ما هم به آن خیلی امید داشتیم) این است که تبادلی را بین زندانی‌ها انجام بدهیم. این صحبت‌ها در زمان آقای "متکی" بود. آقای متکی گفت که چون رابطه با آمریکا نداریم، هیچ کاری را در این مورد نمی‌توانیم انجام بدهیم. مگر این‌که یک اتفاقی بیفتد و ارتباط ما با آمریکا کمی بهتر شود.


"هوتن هوشیار" برادر هومن، زندانی ایرانی در آمریکا

سؤال:: آیا به صورت حضوری با هومن دیدار کرده بود؟

هم دفتر حافظ منافع و هم دیگران می‌گفتند که در حال حاضر از دست وکیل هیچ‌گونه کاری بر نمی‌آید. چون هومن، تمام مراحل را طی کرده است. یعنی به هیچ عنوان نمی‌توانیم او را بار دیگر به دادگاه ببریم، تا یک وکیل از او دفاع کند. 5 سال پیش با آقایی آشنا شدیم به نام "بهزاد قاسمی" که در میشیگان وکالت می‌کند. ایرانی هم هست. البته در امور مهاجرت مشغول به وکالت است. 15 سال پیش یکی از آشناها، ما را به او معرفی کرد و آقای قاسمی به ایران آمده بود. ما رفتیم با او صحبت کردیم، گفتیم که جریان هومن این است.

گفت "من 10 هزار دلار می‌گیرم، به آن‌جا می‌روم، ببینم چه کار می‌توانم انجام بدهم." ما هم این مبلغ را برای او تهیه کردیم و پیگیر امور شد. بعد از 6 ماه یا یک سال، چند مرتبه با هومن دیدار کرد. چون وکیل بود، می‌توانست با هومن دیدار داشته باشد. بعد از آن گفت که نمی‌توانم کاری انجام دهم. ما از این 10 هزار دلارها زیاد خرج کردیم. آن وکیل اول که 80 هزار دلار از ما گرفت، خود هومن گفت در دادگاه هیچ دفاعی از من نکرد. فقط ناظر محاکمه بود.

سؤال:: شما الآن برای ارسال پول چه کاری انجام می‌دهید؟ چه قدر می‌فرستید؟

در ماه 100 دلار به حسابی که در آن‌جا دارد، واریز می‌شود و او می‌تواند خرید کند.

سؤال:: خب پول را صرف چه چیزی می‌کند؟

می‌گوید که من حتی دستمال توالت را خودم باید تهیه کنم. پولش را برای خرید لباس‌های زیر و صابون و مواد شوینده و خمیر دندان هزینه می‌کند. می‌گفت غذای آن‌جا اصلاً قابل خوردن نیست من مجبورم چیزی تهیه کنم. کیفیت غذاهایشان این قدر پایین است که حدی ندارد. حتی یک بار تعریف می‌کرد، دستگاه‌هایشان خراب بوده و با پا، سیب‌زمینی‌ها را له می‌کردند.

سؤال:: وضعیت جسمانی او چگونه است؟

به شدت افت کرده است. الآن چشم‌هایش مشکل دارد و چندین بار اعلام کرده، تعداد زیادی از دندان‌هایش مشکل دارد. چشم‌هایش آن‌قدر ضعیف شده است که می‌گوید "وقتی نور به چشم‌هایم برخورد می‌کند، هیچ چیزی را نمی‌بینم. کتاب نمی‌توانم بخوانم، تلویزیون نمی‌توانم ببینم." به شدت مشکل دارد، حتی ما می‌خواستیم یک عینک را از این‌جا برای او بفرستیم که گفتند اجازه نمی‌دهیم به دست او برسد. فقط می‌تواند خودش تلفن کند در داخل زندان، آن‌ها برای او عینک تهیه کنند و ما هزینه آن را بپردازیم.

سؤال:: چرا این کار را نکردید؟

گفت "همین‌هایی را که الآن دارم، این‌ها تهیه کرده‌اند و اصلاً به درد من نمی‌خورد. من از آن‌ها خواستم که دکتر معاینه‌ام کند." دندان‌های او بسیار مشکل دارند، می‌گوید "اصلاً نمی‌توانم غذا بخورم. از درد به خود میپیچم و هیچ‌گونه قرص مسکنی به من نمی‌دهند." حتی از دادن قرص سر درد هم امتناع می‌کنند." وضعیت او خیلی اسفناک است. ما به سازمان حقوق بشر و سازمان ملل و آقای اوباما و افراد دیگر نامه ارسال کردیم و از آن‌ها درخواست کردیم که کمک کنند. حتی خود من به دفاتر آن‌ها در ایران سر زدم، هر جایی که ارتباط پیدا می‌کرد را پیگیری کردم. هومن در همان زندان، حقوق خواند، چیزی که برای بقیه جالب بود. از طریق مکاتبه در زندان، مدرک حقوق خود را دریافت کرد. می‌گفت حالا که کسی نمی‌تواند برای من کاری انجام دهد، خودم حقوق می‌خوانم و به خودم کمک می‌کنم.

سؤال:: از چه زمانی شروع کرد به درس خواندن؟

4، 5 سال از زندانی شدنش گذشته بود که به درس خواندن مشغول شد.

سؤال:: بعضی از ایرانی هایی که در داخل زندان‌های آمریکایی بودند، اعتراض زیادی به شرایط امنیتی زندان داشتند.

بله. هومن را هم مرتب از زندانی به زندان دیگر انتقال می‌دهند.

سؤال:: چرا؟

آخرین دلیلی که من شنیدم، گفتند یک کاتِر را کسی در سلول او انداخته است. هومن را به انفرادی می‌برند و 15 روز یا یک ماه در انفرادی نگه می‌دارند. می‌گفت وقتی که از بند خود خارج می‌شوم، یک چشمم، پشت سرم و چشم دیگرم، روبه‌رو را زیر نظر دارد. هر لحظه ممکن است به من حمله شود. هومن هیکلی خوب و ورزیده دارد، چون ورزش‌کار بوده و بدنی قوی دارد. قبل از این‌که از ایران برود ورزش‌های بسیاری انجام می‌داد. بعد هم که به خارج رفت، ورزش را در کنار امور خود انجام می‌داد. برادرم با هیچ کسی هم در زندان ارتباط ندارد. فقط یک آقایی که لبنانی شیعه است.

سؤال:: چند وقت یک بار زنگ می‌زند؟

جدیداً هفته‌ای دو مرتبه تماس می‌گیرد.

سؤال:: هزینه زیاد نمی‌شود؟

بله. زیاد می‌شود، اما برایش می‌فرستیم. الآن مادر من تنها دل‌خوشی‌اش این است که با هومن صحبت کند. زندانی شدن هومن، سبب شد که پدرم در سال 86 به رحمت خدا برود. پدر من آدمی بود که همه مشکلات را در خودش می‌ریخت. اگر الآن شما از من بپرسید پدر شما چه مشکلی داشت که از دنیا رفت، من هیچ جوابی ندارم که به شما بدهم.

سؤال:: زمانی که زنگ می‌زند گلایه‌ای ندارد؟

همیشه خودش می‌گفت من یک زندانی سیاسی هستم و به خاطر ایرانی و مسلمان بودنم در این‌جا گرفتار هستم. در آن اوایل حتی یک اتفاق جالبی برای او رخ داده بود.

سؤال:: دچار مشکلات روحی و افسردگی شده بود؟

به شدت؛ ولی خدا را شکر، هنوز هم روحیه‌ای فوق‌العاده قوی و خوب دارد. الآن در آن‌جا لیدر مسلمانان است. به قول خودش "امام جمعه زندان" است.

سؤال:: چند تا مسلمان در زندان هستند؟

زیاد هستند. ولی هومن با تنها کسی که ارتباط دارد، همان آقای لبنانی است. می‌گوید من جمعه‌ها نماز جمعه را برگزاری می‌کنم و برای بقیه، خطبه می‌خوانم. خودش با اعتقادات خودش زنده است و زندگی می‌کند. شما فکر کنید، با این وضعیتی که دارد، تمام ماه رمضان را روزه می‌گیرد.



"هوتن هوشیار" برادر هومن، زندانی ایرانی در آمریکا

سؤال:: ارتباطی با خانمش نداشته‌اید؟

هیچ‌وقت. خودش را گم و گور کرده است. جالب این که فکر می‌کنم از آن ایالت به جای دیگری رفته است. آن بچه‌ای که هومن به خاطر آن گرفتار شده بود، 8 سال پیش به علت گازگرفتگی فوت می‌کند. واقعاً دلم سوخت، وقتی شنیدم. آن بچه هیچ گناهی نداشت. واقعاً نمی‌دانستیم که دارند استفاده ابزاری از او می‌کنند. ایشان و همان مادربزرگ بجه که خودش طراح این برنامه‌ها بود، هر دو کشته شده‌اند.

سؤال:: آن‌ها چه نفعی از وضعیت هومن می‌برند؟

این خانم، همسر قبلی‌اش هم ایرانی بوده است. همین داستان را هم برای آن یکی شوهرش پیاده کرده است. "افشین" نامی بوده همسر قبلی‌اش.

سؤال:: این خیلی اهمیت دارد، یعنی این‌که برای همسر قبلی‌اش هم همین اتفاق افتاده باشد.

من آن‌ها را ندیدم. این تعریف‌ها را از هومن شنیده‌ام. هومن خیلی دوست داشت که پسرش "شروین" را پیدا کند، بچه خود هومن را می‌گویم. من خیلی از طریق اینترنت تلاش کردم حتی از بستگانم که در آن‌جا هستند، کمک خواستم که شاید بتوانم این بچه را پیدا کنم. ممکن است در آن ایالت بتوانیم با اسم و فامیل، پیدایش کنیم. به هر حال، فامیل پدرش را دارد. یا شاید هم نداشته باشد. شاید مادرش به یک روشی، اسم پدرش را از مدارکش خارج کرده باشد. حتماً به او گفته‌اند که پدرت از دنیا رفته است، یا چیز دیگری گفته‌اند. بالأخره آن پسر، الآن 25 سال دارد. شاید بخواهد به پدر خود کمک کند.

سؤال:: هومن الآن چند سالش است؟

50 سال دارد... یک نکته‌ای را من بگویم. خواهر آقای "امیر حکمتی" (فکر می‌کنم در میشیگان زندگی می‌کند) به من گفت که "شاید ما بتوانیم این دو تا را با هم مبادله کنیم. شما این‌جا کمکی به ما بکنید." من گفتم شما از من چه می‌خواهید؟ من هر کاری بتوانم برای برادرم انجام می‌دهم. ولی متأسفانه هنوز خبری از خانم حکمتی دریافت نکرده‌ام.