این روزها کارت تبریک‌هایی که از خارج از کشور برای زعمای مسجد مکی امضا می‌شود اعتبار بلند مدتی ندارد و البته فرصت برای جبران این خسارت نیز طولانی نیست!

سرویس سیاست مشرق- پاییز سال ۱۳۸۷ یکی از اعضای گروهک غیرقانونی شورای فعالان ملی – مذهبی به‌صورت مخفیانه به شهر زاهدان سفرکرده و بدون قرار قبلی وارد مسجد مکی می‌شود. او خودش را فرستاده ویژه معرفی کرده و به دیدار عبدالحمید اسماعیل زهی امام‌جمعه اهل سنت منطقه می‌رود. دقایقی از جلسه نگذشته است که مشاور مولوی می‌گوید که مرام مسجد ورود به مسائل سیاسی نیست و شورای اداره‌کننده اهل سنت در زاهدان نیز تمایل ندارد خودش را درگیر چنین مسائلی کند! طرف مقابل اما سررشته سخن را دست گرفته و با معرفی خود به‌عنوان یک روشن‌فکر دینی می‌گوید که او پیشنهاد جدیدی از همکاری برای اهل سنت دارد.

مولوی عبدالحمید نگاهی نافذ به عضو گروهکی کرده و می‌گوید که او از همکاری با اصلاح‌طلبان خیری ندیده و آن‌ها هر بار به او وعده سر خرمن داده‌اند، عبدالحمید ادامه می‌دهد که جناح چپ در بزنگاه انتخابات به سراغ او آمده و پس از به دست آوردن رأی اهل سنت پی کار خود می‌روند؛ نمونه آن همان انتخابات سال ۱۳۸۴ است که مصطفی معین با خرواری از وعده به سراغ مشاوران مسجد مکی آمده و پس از به دست آوردن مقداری رأی دیگر خبری از او نشده است.

جلسه دچار تلاطم می‌شود؛ درحالی‌که مولوی می‌خواهد این دیدار مشکوک را تمام کرده و از اتاق بیرون برود، عضو گروهکی کیف همراه با خود را بازکرده و با دادن سه جزوه به عبدالحمید رو به او می‌گوید که این بار داستان با قبل فرق می‌کند و اگر مسجد مکی بار دیگر به خط چپ اعتماد کند، پروژه فدرالیته کردن استان پیش رفته و به‌زودی زاهدان تصمیم گیر امور خود خواهد بود!

آن روزها استان سیستان و بلوچستان روزگار خوشی نداشت؛ گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی با استخدام اشرار، هفته‌ای چند بار به زاهدان و برخی شهرهای مهم استان حمله تروریستی کرده و مردم را به خاک و خون می‌کشید. اما لیدر مسجد مکی بی‌تفاوت از حوادث به دنبال گرفتن امتیاز بیشتر از احزاب سیاسی در تهران بود؛ در حالی مسجد مکی به ترمینال سیاسی گروه‌های سیاسی از چپ تا برانداز تبدیل‌شده بود که عبدالحمید دادن یک بیانیه علیه گروهک‌های تروریستی را جایز نمی‌دانست، مشاوران مسجد مکی وسط بازی کردن را مدیریت فضای امنیتی در استان می‌خواندند.

جالب آنکه سیاسی بازی در اطراف امام‌جمعه اهل سنت زاهدان تا جایی پیش رفت که مهدی کروبی به دیدار عبدالحمید رفته و به او گوش زد می‌کند که از دفترش در برابر گروه‌های مختلف صیانت کند. کروبی حمایت عبدالحمید از موسوی در انتخابات را نگران‌کننده خوانده بود. در آن زمان به‌دروغ این شایعه به وجود آمده بود که اهل سنت مسجدی برای خواندن نماز در شهرهای مختلف کشور نداشته و اگر مسجد مکی از نامزدی موسوی حمایت کنند او برای آن‌ها مسجد خواهد ساخت! این خبر دروغین توسط تعدادی از اعضای رادیکال دفتر تحکیم وحدت و نیز گروهک نهضت آزادی پخش‌شده بود.

مسجد مکی ایستاده روی لبه تیغ 

در فتنه سال ۸۸ اگرچه مسجد مکی با زیرکی خاص سیاسی خودش را از غائله سیاسی جدا کرد، اما ضدانقلاب در ارزیابی این محفل را مستعد خوانده و آن را سرمایه اجتماعی در بحران‌های آینده خوانده بودند. تقی رحمانی که سال ۸۷  با شعار سبز کردن مسجد مکی در اغتشاشات مخفیانه به زاهدان سفرکرده بود؛ پس‌ازاین غائله عبدالحمید را فرصت طلایی برای ضدانقلاب دانسته و او را مستعد برای پل ارتباطی در تبادلات اطلاعاتی در منطقه خوانده بود.

این عضو گروهکی به ماهنامه خط صلح متعلق به منافقین گفته بود:

وجود کسانی مثل مولوی عبدالحمید و کاک حسن امینی به‌عنوان یک پل خوب ارتباطی، یک فرصت طلایی است که نباید آن را تبدیل به تهدید کنند. این افراد دستشان را بارها برای دوستی به طرف حکومت مرکزی دراز کردند اما بااین‌حال، جواب‌های مناسبی دریافت نکردند. اصلی‌ترین دلیل هم این است که متأسفانه در حکومت ایران، در مرکز، افراد تصمیم گیر گاه بنا به دعواهایی که باهم دارند، توی سر اقلیت‌ها و توی سر نیروهای مخالف خودشان می‌زنند. مولوی و امثال مولوی‌ها حق‌دارند ضمن این‌که می‌توانند قابل انتقاد باشند، نقش منطقه‌ای خودشان را بازی کنند. این نقش منطقه‌ای اتفاقاً چهره ملی خواهد داشت!

تلاش برای استفاده از ظرفیت مسجد مکی به‌عنوان پایگاه ضدانقلاب تا جایی پیش رفت که شیرین عبادی رئیس گروهک غیرقانونی کانون مدافعان حقوق بشر در سال ۱۳۹۳ به عبدالحمید جایزه سال حقوق بشری داد؛ این واقعه درست یک سال پس‌ازآن روی داد که مسجد مکی از نامزد جریان لیبرال در انتخابات حمایت کرده تا مقدمه امضای برجام فراهم شود. این جایزه را نرگس محمدی نائب رئیس گروهک به عبدالحمید اهدا کرده بود.

گروهک مدافعان حقوق بشر تشکیلاتی به‌ظاهر حقوقی بود که از طرف بهاییان حمایت مالی شده و دفاع از تروریست‌های مسلح را در کارنامه خود داشت، یکی از شگردهای این گروهک به‌ظاهر حقوق بشری آن بود که در محافل غربی اشرار مسلح را فعال مدنی یا سیاسی جا زده و علاوه بر رزومه سازی برای آن‌ها هیزم بر آتش تحریم علیه مردم ایران می‌گذاشت.

وعده با تروریست‌ها در روز جبران

سال ۱۴۰۰ و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری عبدالحمید با یک چرخش سیاسی خاص از جناح چپ جداشده و اعلام کرد که نامزدی رئیسی حمایت خواهد کرد، این ماجرا باعث شوک سیاسی شدید میان غرب‌گراها شده تا جایی که صادق زیباکلام به مدیر مسجد مکی هشدار داد که از چاله به چاه افتاده است! حتی گروهک شیرین عبادی نیز مولوی را تهدید کرد که جایزه حقوق بشری را از او گرفته و به عبارتی عبدالحمید را بایکوت سیاسی کردند.

این ماجرا باعث شد مشاوران مسجد مکی خیلی سریع به ماجرا واکنش نشان داده و سعی در دلجویی از ضدانقلاب کنند! سفرهای متعدد برخی نزدیکان به عبدالحمید به عربستان سعودی بخشی از پروژه بازسازی روابط سیاسی با جناح لیبرال در داخل ایران بود؛ سطح فشارها به مولوی آنقدر بود که او هیچ‌گاه به‌صورت رسمی و علنی به حمایتش از نامزدی رقیب در انتخابات را تشریح نکرده و به عبارتی موج سنگین روانی مانع از آن شد تا عبدالحمید در مسیر درست ایجاد دار تقریب مذاهب در پرتو انقلاب اسلامی حرکت کند.

جلال جلالی زاده نماینده افراطی اصلاح‌طلبان در مجلس ششم در مصاحبه با رادیو فردا ارگان رسمی سازمان سیا با استفاده از کلیدواژه «روز جبران» از عبدالحمید خواست چرخش سیاسی خود را جبران کرده و دوباره به سمت چپ راهنما بزند. سعید حجاریان تئوریسین اصلاحات نیز تهدید کرد که اگر رقیب نیم‌نگاهی به رأی اهل سنت داشته باشد حرکت‌های مسلحانه به راه خواهد افتاد!

وب‌سایت صدای آمریکا نیز در یادداشتی مسیر جبران را به عبدالحمید نشان داده و نوشت:

تا وقتی‌که فشار افکار عمومی برای افزایش جایگاه زنان در ساختار مدیریتی کشور، ورود زنان به ورزشگاه‌ها، برگزاری توأم با امنیت کنسرت‌ها، فعالیت آزاد و امن رسانه‌ها و جمعیت‌های سیاسی و صنفی و مدنی و دیگر مقوله‌های مرتبط، موجود و عینی و پرتوان نباشد، حتی دولت روحانی نیز اراده چندانی برای تعقیب و تحقق این مقوله‌ها نخواهد داشت. از این منظر، انتقاد و مطالبه گری مولوی عبدالحمید، یا فعالان حقوق زنان و دیگر کنشگران جامعه مدنی، معنادار و بااهمیت می‌شود و به‌مثابه مو لف‌های مهم برای جان گرفتن نیروهای اجتماعی حامی دموکراتیزاسیون ـ در دوران نرمالیزاسیون و نیز باوجود تهدیدها و مانع‌تراشی‌های اقتدارگرایان ـ مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

سوریه‌ای کردن ایران و آرزوهای بربادرفته

چند هفته پس از شرارت تروریست‌ها پس از برگزاری نماز جماعت در مسجد مکی در شهر زاهدان، روز گذشته بازهم برخی شهرهای این استان شاهد ناآرامی‌هایی بود که سر خط آن به اظهارات تحریک آمیز امام‌جمعه اهل سنت شهر می‌رسد.

عبدالحمید در خطبه‌های نماز جمعه چند هفته قبل با بیان برخی ادعاهای غیرواقعی از حادثه تروریستی علاوه بر ریختن آب در آسیاب دشمن باعث بروز برخی اغتشاشات در شهر شده بود. مدیر مسجد مکی بدون نام بردن از شهدای مدافع امنیت در واقعه تروریستی شهر زاهدان در یک سخنرانی به‌شدت طلباکارانه از بار مسئولیت را از روی دوش خود برداشته و برای ضدانقلاب خوراک سیاسی فراهم کرد. اعترافات به‌دست‌آمده از اوباش دستگیرشده در اغتشاشات اخیر نشان می‌دهد که گروهک تروریستی جیش الظلم نقش صحنه‌گردان در حوادث را داشته است؛ اما عبدالحمید بدون نام بردن از این افراد یک شرور شناسنامه‌دار را «شهید» خوانده و زمینه آشوب را فراهم ساخت.

عبدالحمید همچنین روز گذشته نیز در خطبه‌های نماز جمعه مسجد مکی مدعی شد زنان و اهل سنت در کشور در تبعیض هستند. امام جماعت مسجد مکی همچنین در اقدامی عجیب خواستار برگزاری رفراندوم با نظارت بین‌المللی شده است.

رفتار غیرمنطقی و سیاست زده از سوی مدیر مسجد مکی نشان از آن داشت که گویی عبدالحمید از طعم دست‌پخت خود در اغتشاشات نهم مهرماه خوشش آمده و با تهییج مردم سعی دارد عملیات تروریستی در شهر را لاپوشانی کند. در بیانیه گروهک تروریستی جیش العدل آمده است که هدف از ایجاد اغتشاشات نه دفاع از حقوق مردم مظلوم سیستان و بلوچستان که ایجاد یک حکومت خودمختار توسط خلق بلوچ است! خلق بلوچ اسم رمز تجزیه‌طلبی در سال‌های اخیر در جنوب شرق کشور بوده است.

به صحنه آمدن شرورترین تروریست‌های تاریخ با هدایت مسجد مکی به معادلات اغتشاشات محلی چند نکته قابل‌توجه دارد:

۱- عبدالحمید در حالی ادعا می‌کند که از آزادی‌های سیاسی در ایران برخوردار نیست که در نامه‌نویسی به مسئولان کشور ید طولایی داشته و با عنوان «النصیحة لائمة المسلمین» منتشر می‌کند؛ طبیعی است که اگر فردی به دنبال اصلاح یا بیان نکاتی باشد می‌تواند به‌صورت خصوصی نیز آن‌ها را مطرح کرده و جواب درخور توجه بگیرد؛ این دست موارد پشت تریبونی باهدف تهییج مردم ناآگاه چیزی جز یک بازی سیاسی باهدف امتیاز گیری بیشتر نیست؛ عبدالحمید در حالی خودش را متخصص امتیاز گیری سیاسی می‌داند که این روزها در دام ضدانقلاب گرفتارشده است.

۲- عبدالحمید این روزها از روی جزوه‌های دریافتی از ضدانقلاب خوانده و مدافع دموکراسی شده است؛ اما سؤال اساسی آن است که آیا ایشان خود به دموکراسی اعتقاد دارد؟ مگر دموکراسی با مبانی سلفی گری که دیوبندی است و مسلک کلامی نیز از زیرمجموعه آن هست سازگاری دارد!

۳-درحالی‌که عبدالحمید به بهانه رسیدگی به حقوق اهل سنت با برخی مقامات سیاسی در خارج از کشور ارتباط دارد که هیچ‌گاه، محتوای آن جلسات را شفاف‌سازی نکرده‌اند، ازجمله آخرین سفر فرزندش به اقلیم کردستان که دلیل آن هنوز روشن نشده است.

۴- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مذهب رسمی کشور را تشیع اثنیعشری اعلام کرده و به تأیید بیش از 99 درصد مردم ایران رسیده، اما اکثریت قاطع مردم مسلمان و شیعه ایران هرگز پیروان ادیان الهی مصرح در قانون اساسی و مسلمانان اهل سنت را از خود جدا نمیدانند و فرقه‌ای عمل نمی‌کنند و اهل تسنن و خودشان را پیروان یک پیامبر و یک دین و صاحبان مشترک یک قبله و قرآن میدانند و حتی مردمان سنی و شیعه به‌ویژه در مناطق کردنشین که پیروان فقه امام شافعی هستند، مضافاً بر انجام معاملات گسترده با همدیگر از طریق ازدواج دختران و پسران سنی و شیعه، نسبت فامیلی و خویشاوندی با همدیگر برقرار می‌کنند که نمونه‌اش در دیگر کشورهای اسلامی کم‌نظیر است و عمده روحانیون شیعه و سنی نیز مؤید و مشوق آن بوده و هستند، هرچند که اقلیت افراطی انگشت‌شماری آتش‌افروز تفرقه و نفرت پراکنی مذهبی و قومی شده‌اند که می‌توان گفت هردو از خارج از کشور الهام می‌گیرند. عبدالحمید این روزها با کدام مسلک در ارتباط است؛ کلام رحمانی الهی که حبل‌المتین است یا فرقه‌های تروریستی که آرزوی سوریه‌ای کردن ایران از مبدأ زاهدان رادارند.

۵- این روزها تأکید شدید و افراطی عبدالحمید و برخی دیگر از علما و روحانیون منتسب به مسجد مکی بر تمایز روزافزون تسنن و تشیع و غیریّت‌سازی‌های قومی و مذهبی که خواستهٔ اصلی فتنه انگیزان دول استعماری و طماع در جهان اسلام است، نمود بیشتر پیداکرده است؛ موضعی که اتخاذ و تداوم آن جای تأسف و تأثر بسیار دارد.

۶- سیاست امتیاز گیری از جانب مشاوران عبدالحمید تا یک سطح خاص کارایی دارد؛ هم مسیرشدن مسجد مکی با پروژه ضد انقلاب راهی سنگلاخی با آینده‌ای تاریک است!

مدیریت محترم مسجد مکی این روزها در اثر القائات ضدانقلاب در خارج از کشور و نیز گزارش‌های جهت‌دار برخی مشاوران خود در امتداد یک مسیر انحرافی قرارگرفته است که بوی خوشی از آن استشمام نمی‌شود! هدف دشمن در روزهای اغتشاش آن بود که با استفاده از توان تکفیری تروریست‌ها شهر زاهدان را به کانون اغتشاش بدل کرده و آن را شبیه به غوطه شرقی در سوریه کند.

سال ۲۰۱۲ غوطه شرقی شهر دمشق بارانداز سرویس‌های اطلاعاتی غربی شده تا کشور سوریه را به فاضلاب تروریسم بدل کند. در آن زمان برخی از همین سران طوایف در سوریه و عراق با دل سپردن به دلارهای غربی فرش قرمز زیر پای داعش انداخته و خود به اولین قربانیان این ماشین خشونت بدل شدند.  

این روزها کارت تبریک‌هایی که از خارج از کشور برای زعمای مسجد مکی امضا می‌شود اعتبار بلند مدتی ندارد و البته فرصت جبران این خسارت نیز طولانی نیست! خون شهیدان سلیمانی، شوشتری؛ هاشمی و سایر مدافعان امنیت ضامن امنیت مرزهای ما در برابر دسیسه شیطانی دشمن است.

برچسب‌ها