مدتیست که برخی جامعه‌شناسان و روانشناسان ناامید اصرار دارند که جامعه ایرانی خشن و از حاکمیت متنفر است و برای فهم این مقولات هم نیازی به کار علمی نیست.

سرویس سیاست مشرق- چندیست که با پدیده‌ای به اسم "جامعه‌شناسان و روانشناسان ناامید" در ایران مواجه شده‌ایم.

شاید در ابتدای امر چندان معقول به نظر نیاید ولی افکار عمومی ایران به تازگی با کسانی با مدرک جامعه‌شناسی و روانشناسی مواجه شده‌اند که به شدت ناامیدند، صراحتا می‌گویند برای فهم حقایق جامعه ایران نیازی به کار علمی نیست! اشاراتی به براندازی دارند و سخنان سیاه‌نمایانه رجال اصلاحات را درباره مردم تکرار می‌کنند.

جالب است که تمام این حرف‌ها نیز در زیر کت و شلواری به اسم جامعه شناسی و روانشناسی مطرح می‌شود و افراد یاد شده نیز هیچ پاسخگویی یا دلیل یا سندی درباره گفته‌های خود ارائه نمی‌کنند و فقط بصورت روزمره از این تریبون به آن مصاحبه در رفت و آمد هستند.

قابل تأمل آنکه اظهارات آنها شباهت عجیبی با یکدیگر دارد و اگر فقط نام گوینده حذف شود؛ می‌توان نام هریک را به جای دیگری نوشت چون حرف‌هایشان عملاً تفاوتی با یکدیگر ندارد و صرفاً بر القای ناامیدی، فروپاشیدگی جامعه ایرانی و روانی بودن مردم ایران تأکید دارد.

*دچار تنفریم و تنفر یعنی براندازی/ ادعاهایی که می‌گویند نیاز به کار مطالعاتی عمیق و علمی نداریم!

مثلا چندی قبل "محمد فاضلی" جامعه‌شناس در یک مصاحبه تفصیلی با روزنامه همشهری (ارگان شهرداری تهران) تأکید کرد: بخشی از جامعه ایران دچار حس خشم و بخشی حس تنفر شده است!

او گفته بود: خیلی‌ها فکر می‌کنند حاکمان قصد ندارند مسئله‌ای را حل کنند یا حل‌کردن بسیاری از مسائل به نفع‌شان نیست. این وضعیت مردم را آزرده است. ایده من این است که با ادامه این وضعیت آدم‌ها 3 مرحله را طی می‌کنند. آدم‌های جامعه الان ناراضی هستند و در مرحله اول، نارضایتی‌شان تشدید می‌شود. این آدم‌ها در مرحله دوم حالت‌شان از نارضایتی به خشم تغییر می‌کند و در مرحله سوم، خشم به تنفر تبدیل می‌شود. اگر مسائل حل شوند یا امیدی به حل آنها شکل بگیرد، طی‌شدن این مراحل ناگزیر نیست.

فاضلی که در صحبت‌های خود دائماً اصرار دارد به وجود سه‌گانه نارضایتی_خشم _تنفر در ایران اشاره کند اما جان کلام خود را اینطور بیان می‌کند که: «آدم‌ها وقتی وارد فاز تنفر می‌شوند، فقط می‌خواهند چیزی را که هدف نفرتشان است، از بین ببرند. دیگر برای تعامل مثبت جهت حل مسئله امکانی نیست و فقط هدف نفرت نباید وجود داشته باشد. نفرت خطرناک است.»[1]

جالب است که فاضلی در تمام طول این مصاحبه ولو به یک سند یا نظرسنجی متقن در این رابطه اشاره‌ای نمی‌کند و عملا مخاطبان با نظرات او مواجه هستند نه با اسناد او!

در همین حال شخص دیگری به نام فریبرز درتاج، تحت عنوان "رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران" نیز با خبرگزاری ایسنا مصاحبه کرده و در حالی که «اضطراب» را مهمترین چالش امروز سلامت روان مردم ایران عنوان می‌کند اما می‌گوید: برای فهم علت اضطراب در جامعه، نیاز به کار مطالعاتی عمیق و علمی نیست؛ وضعیت اقتصادی و تورم و گرانی و تغییر قیمت کالاها و خدمات مورد نیاز مردم همگی علت این موضوع هستند![2]

این فرد نیز نه تنها برای ادعای مضطرب بودن مردم، دلیل یا سند یا نظرسنجی خاصی را ارائه نکرده بلکه در ادامه صحبت‌های خود تصریح دارد که اساساً برای فهم خود قائل به کار علمی هم نبوده است!

*خصلت ملی ایرانیان میهمان‌نوازی نیست؛ «خشونت» است!

این قصه گویا سر تمام شدن ندارد...

حسن موسوی چلک، نفر بعدی است که با عنوان "رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران" طی یادداشتی که چند روز قبل در روزنامه آرمان ملی منتشر کرد، «خشونت» را وجه مشخص رفتار اجتماعی ایرانیان توصیف کرد و نوشت: شاید بیش از دو دهه است که خشونت در رفتار اجتماعی بین مردم شیوه بیشتری پیدا کرده است. اسیدپاشی را هم داشته‌ایم که دیگر آخر خشونت است.

او همچنین تصریح می‌کند: در واقع برنامه‌ریزی‌هایی که انجام می‌شود آنطور که باید اثرگذار نبوده و مردم باید خودمراقبتی را برای کنترل خشم سرلوحه رفتارشان قرار دهند![3]

و دردآور اینکه موسوی چلک هم برای ادعاهای خود عملا سندی غیر از "خودتان که می‌دانید" و "خودتان که می‌بینید"! ارائه نکرده بود و از طرفی گویا نمی‌دانست که معضل اسیدپاشی که در همه کشورهای جهان وجود دارد به هیچ وجه در ایران شیوع ندارد.

*آمارهایی که ادعاهای ناامیدان را نقض می‌کند/ انتقاد رهبر انقلاب از القای ناامیدی

جدای از اینکه این ادعاها و سخنان سیاه‌نمایانه نیاز به پیمایش دقیق و ارائه اسناد متقن دارند اما در وادی نظر و در فضایی که بتوان دلایلی را در مقابل این حرف‌ها ارائه کرد؛ گفتنی‌های زیادی وجود دارد...

پلیس ایران بعنوان یک منبع ارائه آمار رسمی از کاهش جرایم خشن خبر می‌دهد.[4]

میزان «خودکشی» در ایران نیز کمتر از نصف میانگین جهانی است[5] و گفته می‌شود رتبه کشورمان در این زمینه 154 است.

در بحث شور و نشاط اجتماعی و یا امیدوار بودن یا نبودن ایرانی‌ها نیز علیرغم تمام مشکلات اقتصادی اما شاهد رخدادهای جالبی مثل افزایش مسافرت‌های داخلی و خارجی مردم، رونق بازار برندهای داخلی و خارجی، گسترش فعالیت‌های ورزشی، افزایش فروش کتاب، رونق جشن‌ها و مناسک مذهبی و ملی مثل عید نوروز و محرم، رکورد شکنی فروش فیلم‌های سینمایی، سولد آوت شدن کنسرت‌ها و... هستیم.

رخدادها و آمارهایی که عده‌ای اصرار دارند آنها را نبینند تا حرف‌هایشان در تأکید بر فروپاشی جامعه ایران و خشمگین و ناامید بودن مردم باورپذیر به نظر بیاید.

در خاتمه البته لازم به ذکر است که مقام معظم رهبری به تازگی در بیانات خود در دیدار با خبرگان ملت تأکید کرده که "جمهوری اسلامی در قله‌ی عزت قرار دارد و مایه‌ی افتخار و مباهات برای اسلام است".

ایشان همچنین فرمودند: دشمن تلاش زیادی را برای سست کردن عزم و اراده‌ی مردم و ناامید کردن آنان به کار بسته است که باید در مقابل، عزم و اراده‌ی ملی تقویت شود و این مهم نیز، با دستور امکان‌پذیر نیست بلکه با استدلالهای صحیح و با حضور به‌موقع صاحبان فکر در میان مردم محقق میشود...

رهبر انقلاب همچنین با انتقاد از برخی افراد که در سخنان خود و یا در فضای مجازی مردم را مأیوس میکنند، تأکید کردند: پرهیز از ناامید کردن مردم از مهم‌ترین کارها است، چون اگر امید نباشد هیچ کار بزرگی انجام نمیشود؛ البته امید به آینده یک امید کاذب نیست، بلکه آینده‌ی کشور واقعاً روشن و امیدوارکننده است. [6]

برخی محافل تحلیلی از این می‌گویند که خواص و رسانه‌های کشور بایستی کارنامه قابل ارائه‌ای در مبارزه با القای ناامیدی از سوی جریان سیاسی خاص و متعلقین آنها داشته باشند و اصطلاحا با حلوا حلوا گفتن دهانی شیرین نخواهد شد.

فی‌الجمله همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند؛ این مقوله باید در کارنامه خواص و رسانه‌های صاحب فکر مشخص باشد که معدل آنها در ارائه استدلال‌های صحیح برای ردّ ناامیدی و ایجاد امیدواری معقول در میان مردم و افکار عمومی چیست؟!

***

1_http://newspaper.hamshahrionline.ir/id/85318

2_https://www.isna.ir/news/98073021720/

3_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/272902

4_ https://www.isna.ir/news/96090804138/

5_ www.irna.ir/news/83510012/

6_ http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=43551

برچسب‌ها