{$sepehr_album_41583}
ترس همیشه ناشی از ندانستن بوده است. جذام خشک را نمیشناسیم و از آن تنها چهرههایی چروکیده و چشمانی نابینا را به یاد داریم. شاید همین ترس و همین نشناختن باعث شده باشد مبتلایان به جذام خشک را در گوشهای از شهر رها کرده تا به حال خود زندگی را ادامه دهند. و شاید منزوی بودن جذامیها در کنار فقر مادی که دارند باعث شده از دیگران بترسند و بر فقر احساسیشان بیافزاید. و همین دور باطل ترس آنقدر ادامه داشته که جذامیها و بقیه جامعه را هرچه بیشتر از هم دور میکند. این دوری درد بزرگیست بر جان جذامیها که شاید از درد دوران بیماریشان هم بیشتر باشد.