به گزارش مشرق، روز گذشته دانشگاه تهران شاهد برگزاری تجمعاتی بود که برای ساعاتی فضای این دانشگاه را ملتهب کرد. یکی از مسائل مهم که در این رابطه باید مورد توجه قرار گیرد برخی روایتهای نادرست از ماجراست که البته با اهدافی خاص مطرح می شود.
به همین دلیل در این گزارش به بیان روایت برخی از دانشجویان دانشگاه پرداختیم که در ادامه آمده است.
* روایت اول
حدود ساعت ۱۲:۳۰ از درب ۱۶ آذر وارد دانشگاه شدم.
همهمه مبهمی به گوش میرسید.
به چهارراه اول که رسیدم دیدم عدهای جلوی دانشکده فنی تجمع کرده اند، فهمیدم مربوط به تجمعی است که در روزهای گذشته فراخوان آن را منتشر کرده بودند.
بیشتر بخوانید:
دهکده جهانی که بی یابو و قاطر نمیشه +عکس
جمعیت حرکت کرد به سمت چهارراه و همانجا ایستاد. تقریباً نیمی از جمعیت را تجمع کنندگان تشکیل داده بودند و نیم دیگر را عدهای که مخالف برگزاری تجمع بودند.
چند تا از دوستانم را دیدم، حدود ۱۵ دقیقهای طول کشید تا دقیقاً متوجه شوم چه خبر است.
دیدم دکتر اسماعیلی یکی از مسئولان دانشگاه به همراه شخص دیگری آمده، رفتم پرسیدم: «دانشگاه نباید کاری میکرد؟ که دانشجوها اینطور با هم درگیر نشوند؟»
شخص کناریاش گفت: «ایشون یک کار خیلی مهمی که کرده اند این است نگذاشته اند نیروهای امنیتی وارد دانشگاه شوند»
پرسیدم: «خب دیگر چکار کرده اند؟» که دکتر اسماعیلی خودش جواب داد: «صبر کنید فضا آروم میشه»
دختری که انگار نماینده شورای صنفی بود هم آنجا بود. پرسید: «شما چه انتظاری دارید؟» گفتم: «اجرای قانون»
دکتر اسماعیلی که رفت شنیدم یک دختر چادری به آن دختر میگفت: «ما فقط انتظار داریم دانشگاه پای حرفش بایستد.»
کمی که گذشت فضا بیشتر دستم آمد.
تجمع کنندگان (آنهایی که مخالف اجرای برخی قوانین در دانشگاه بودند) میخواستند حلقه بزنند و از اینکه کسی غیر خودشان در داخل حلقه باشد عصبانی میشدند، حتی گاهی با دانشجویان درگیر میشدند.
انصافاً دانشجویانی که مخالف برگزاری این تجمع بودند کاملاً سعی داشتند که آرامش را حفظ کنند و وارد درگیری نشوند، اگر هم کسی عصبانی میشد سریع آرامش میکردند.
جمعیت چند بار به این طرف و آن طرف جابجا شد...
در حالی که در جایی که نه حلقه تجمع کنندگان بود و نه هیچ چیز دیگر ایستاده بودم از چند تا از دخترهای متجمع که اکثراً هم صورتشان را پوشانده بودند تنه خوردم، موقع رد شدن با اینکه جا داشتند با آرنج میزدند به من و رد میشدند، کلاً جو عصبیای حاکم بود.
چند بار دیدیم که در وسط جمعیت دخترهای تجمع کننده مخالف اجرای قانون به پسرهای مخالف تجمع ضربه میزنند.
با چند تا از دوستان به این نتیجه رسیدیم که بین جمعیتشان برویم تا اگر درگیری شد ما بتوانیم جدا کنیم چون دست آقایان در این موارد بسته بود.
تجمع کنندگان میخواستند حلقه بزنند که من و دو تا از دوستانم رفتیم داخل جمعیتشان، تقریباً ردیف دوم حلقه.
ردیف اول دستهای یکدیگر را گرفته بودند و سعی داشتند با فشار به عقب حرکت کنند...
بالاخره جمعیت حرکت کرد سمت پردیس هنرهای زیبا که انگار محل اصلی قرار تجمع بود. جلوی درب تالار آوینی جمع شدیم و گفتند دکتر سرسنگی معاون فرهنگی دانشگاه میخواهد صحبت کند. گفتند بروید داخل تالار شهید آوینی تا آنجا صحبت کنیم.
حقیقتش من خیلی خوشحال شدم که احتمال دارد ماجرا به سمت گفت و گو برود، کمی که فضا آرامتر شد فهمیدیم که میگویند جمعیت معترض همراه دکتر سرسنگی بروند داخل و بقیه نیایند! منطق پشت اینکار را نمیفهمیدم!
دوباره حلقه انسانی و فشار که نگذارند جز خودشان کسی داخل برود، من کمی نگران درهای شیشه ای و فشار جمعیت و … بودم
دخترهای تجمع کننده در مخالفت با اجرای قانون باز هم دست ها را حلقه کرده بودند که ما نرویم داخل، البته ما هم قصد داخل شدن نداشتیم و ایستاده بودیم چون جلوی در شلوغ بود و پر از آقایان دانشجو.
در داخل سالن آمفی تئاتر تعدادی از دانشجویان رفتند روی سن، دکتر سرسنگی و یکی دیگر از مسئولین دعوت به آرامش کردند و گفتند آرام باشید تا گفت و گو کنیم. بعد از مدتی همه آرام شدند. فقط بعضی افراد تجمع کننده شروع به اعتراض به سیاست های دانشگاه کردند که خیلی طول نکشید.
بالاخره دکتر سرسنگی صحبتهایش را شروع کرد از ضابطه و قانون گفت و گفت حالا یک نماینده بیاید صحبت کند دختری بود که فکر میکنم نماینده شورای صنفی بود. از ابتدا روی سن منتظر بود تا صحبت کند. ماجرا داشت خیلی خوب پیش میرفت.
با خودم فکر کردم بعد صحبتهای او یکی هم از ما میرود بحث میکند و گفتوگوی منطقی میکنیم.
دکتر سرسنگی بار دیگر که میکروفون را گرفت گفت دوستان انجمن میگویند ما نمایندهمان نیست، بیانیهمان را بخوانیم و بعد هم بیانیهای خوانده شد.
* روایت دوم
تقریباً ظهر ۲۳ ام اردیبهشت ۹۸ بود، با دوستان از دانشکده حقوق سمت چهار راه مسجد آمدیم.
همهمه بود و دو طیف از دانشجویان شعار میدادند یکی علیه اجرای قانونی در مورد حجاب و دیگری موافق اجرای قانون.
تعداد معترضان به اجرای قانون حدود ۱۰۰ نفری میشد. همهمه ادامه داشت تا اینکه تجمع به جلوی دانشکده فنی کشیده شد.
در ساعات اولیه تنشی نبود، صرفاً در حد عصبانیت دو نفر و بعد هم فوری ختم میشد.
دخترانی که به اجرای قانون درباره حجاب اعتراض داشتند سرو وضعی عجیب داشتند و روی خود را پوشانده بودند و نسبت به حضور خانم های چادری در کنارشان به شدت پرخاش میکردند.
* روایت سوم
در روزی که ماجرا اتفاق افتاد ما یک عده از دختران یه طرف سالن جمع بودیم و سه طرفمون بچه های چپی بودن، سالن شلوغ بود و صدای شعار یا سر وصدا یا گاهاً درگیری از جاهای مختلف سالن به گوش میرسید.
در همین حال و هوا یک دفعه متوجه یکی از دخترای هم ردیفم شدم که بچه ها داشتن کمکش میکردن روی پا بایستد.
قاعدتاً به ذهنم رسید که مشاجره بین دختران دوطرف تجمع کننده بوده، وقتی که یکی از دوستام رو که عصبانی شده بود، آروم میکردم ازش شنیدم یکی از پسرانی که مخالف اجرای قانون حجاب بوده این خانم رو هل داده و سرش به صندلی خورده...
اونجا بود که من هم از سر اعتراض خطاب به اطرافیان علی الخصوص رو به پسرانشان گفتم: «غیرتشون همینقدره! البته انتظاری نمیره ازتون!!»
* روایت چهارم
بیست و سوم اردیبهشت ماه ٩٨ بار دیگر دانشگاه تهران فضایی پر التهاب و تشنج را تجربه کرد.
ساعت ١٢ ظهر در مقابل پردیس هنرهای زیبا، عده ای از دانشجویان مخالف اجرای قانون حجاب تجمع کرده بودند و با گذشت حدود یک ربع، با به دست گرفتن پلاکاردهایی با شعارهای: «دانشجو می میرد، ذلت نمی پذیرد»، «حجاب اختیاری، حق مسلم ماست» شروع به حرکت به سمت مسجد دانشگاه کرده و در همین حین شعارها را با صدای بلند سر داده میشد همزمان و دست هم می زدند.
در مقابل نیز دانشجویانی بودند خواهان پوشش متناسب با فضای علمی دانشگاه بودند، حضور یافته و با سر دادن شعار «الله اکبر» سعی بر جهت دادن این تجمع به سمت وسوی دیگر کردند.
حرکت دانشجویان مخالف اجرای قانون از طرف مسجد به سمت دانشکده حقوق و علوم سیاسی و فنی بود و در این میان صداها و شعارها از جانب دو طرف شدت گرفته و درگیری ای نیز میان دو طرف رخ داد.
به خواست روحانی حاضر در تجمع، افرادی که مخالف حجاب اجباری بوده بر زمین نشستند و به خواندن بیانیه ای پرداختند که توسط یکی از حاضرین در جمع قطع شد؛ در این میان ناگهان دانشجویان مخالف حجاب به دو دسته تقسیم شده و عده ای به سمت سردر دانشگاه رفته و عده ای نیر در مقابل دانشکده فنی ماندند.
تجمع کنندگان شعارهای خود در مخالفت با اجرای قانون درباره حجاب سر میدادند و در مقابل آنها نیز شعارهای «الله اکبر» و «هیهات من الذلة» تداوم داشت.
افرادی از جانب دو طرف ماجرا را فیلمبرداری میکردند و عده ای نیز به گفت و گو پیرامون حجاب در فضای علمی مشغول بودند.
پس از اندک زمانی که شعارها و تشنج در فضا بالا گرفت حراست دانشگاه آمد و به نحوی در تلاش بود به التهابات پایان دهد.
بعد از مدتی دانشجویان به سمت سالن آمفی تئاتر پردیس هنرهای زیبا هدایت شدند.