شهید میثم نظری

در سالی که گذشت، شهدای زیادی روی دوش مردم ایران تشییع شدند. اما در آخرین روزهای بهمن و اسفندماه سال ۹۷ مردم میزبان تعدادی از پیکر شهدای جاویدالاثر مدافع حرم خان‌طومان بودند که به‌تازگی تفحص شدند.

به گزارش مشرق، در سالی که گذشت، شهدای زیادی روی دوش مردم ایران تشییع شدند. شهدای مدافع حرم، جانبازان شهید دفاع مقدس، شهدای عملیات‌های تروریستی ۳۱ شهریورماه اهواز، شهدای گمنام و یادگاران عملیات کربلای ۵، والفجر ۸، والفجر یک، شهدای مناطق شلمچه، شرهانی، جزیره بوارین و نفتشهر و سومار و…، شهدای حادثه تروریستی اهواز در ۳۱ شهریور، شهدای اخیر حادثه تروریستی خاش-زاهدان. اما در آخرین روزهای بهمن و اسفندماه سال ۹۷ مردم میزبان تعدادی از پیکر شهدای جاویدالاثر مدافع حرم خان‌طومان بودند که به‌تازگی تفحص شدند. آخرین تشییع پیکر در سال ۱۳۹۷ نصیب شهید مدافع حرم میثم نظری شد. ۱۲ اسفند پیکر این شهید بعد از وداع در حسینیه معراج شهدا پس از چهار سال غربت، تشییع و به خاک سپرده شد. تا دفترچه سال ۹۷ هم با تشییع آخرین رزمندگان جبهه مقاومت بسته شود. جانباز قاسم نظری، متولد ۱۳۳۷ پدر شهید میثم نظری در حاشیه برگزاری مراسم در این میان با ما همکلام شد و از فرزند شهیدش گفت.

روزهای بیقراری
میثم قبل از اعزام به مادرش گفته بود: مادر دوست دارم که مثل حضرت زهرا (س) قبر نداشته باشم. دقیقاً روز ولادت حضرت زهرا (س) بود که خبر آمدنش را به ما دادند. میثم با این خبر بهترین هدیه روز مادر را داد. این‌ها همه لطف خانم بود. من با اینکه می‌دانستم راهی که میثم انتخاب کرده راه جانبازی، اسارت و شهادت بود، اما خوشحال شدم که امروز نشانی از فرزندم برایم آورده‌اند و من، مادرش و همه دوستانش از چشم‌انتظاری بیرون آمدیم. هرچند در این مدت مادرش که کوه صبر است من را تسکین می‌داد و به آرامش و صبر دعوت می‌کرد. روزهایی که ما پشت سر گذراندیم شبیه روزهایی است که بسیاری از خانواده شهدای گمنام پشت سر گذاشته‌اند. دورانی که برای مادران و پدران شهدای جاویدالاثر دفاع مقدس سال‌هایی پیش از این تکرار شده بود. هنوز هم هستند خانواده‌هایی که ۳۷ سال در چشم‌انتظاری شب و روز می‌گذرانند. الگوی ما در این مدت استقامت این خانواده‌ها در فقدان عزیزانشان بود، اما یاد امام حسین (ع) و مصیبت عاشورا همواره مسکن درد فراق من و مادرش بود. بحق باید گفت که خانواده‌های گمنام دفاع مقدس الگوی روزهای بیقراری‌مان بودند.

خادم سالمندان
من دو دختر و دو پسر داشتم که از میانشان میثم عاقبت بخیر شد و به شهادت رسید. متولد نوزدهم اسفندماه ۱۳۶۷ بود. در یکی از مغازه‌های پاساژ علاءالدین کار تعمیر موبایل انجام می‌داد. پسرم مجرد بود. بسیار به بزرگ‌ترها به‌ویژه من و مادرش احترام می‌گذاشت. در کارش دقت زیادی داشت. همیشه به حق‌الناس توجه داشت. نگران بود نکند حق مشتری بر گردنش بماند برای همین به نحو احسن کار انجام می‌داد. بچه معتقدی بود، در عین حال شوخ‌طبع و با خواهر و برادرهایش مهربان بود. ارادت زیادی به اباعبدالله (ع) داشت. عاشق روضه حضرت علی اصغر (ع) بود. خیلی مقید بود حتی اگر دوی نصفه شب می‌خوابید نماز صبحش قضا نمی‌شد. میثم دوراندیش بود و نفس مطمئنه داشت. بعد از شهادتش متوجه شدیم که از مدت‌ها پیش به آسایشگاه سالمندان می‌رفت و به آن‌ها خدمت می‌کرد. کارهای خدماتی و نظافتی سالمندان را بر عهده داشت و آن‌ها را به حمام می‌برد.

خان‌طومان
۱۴ دی‌ماه ۹۴ برای اولین بار اعزام شد و بعد از یک هفته حضور در منطقه به شهادت رسید. به قول شاعر: هر که در این بزم مقرب‌تر است / جام بلا بیشترش می‌دهند
آنقدر خوب و خالص بود که به این مقام شهادت رسید. میثم بر اثر اصابت ترکش به سمت راست و قلبش در ۲۱ دی‌ماه ۹۴ شهید شد، اما پیکرش به دلایلی در منطقه ماند تا اینکه چندی پیش همراه چند تن از شهدای خان‌طومان شناسایی شد و به دست ما رسید.

بسیجی مخلص
میثم بسیجی بود. این را در وجودش حس می‌کردیم. همیشه آماده خدمت به اسلام و کشورش بود. عاشق امام خامنه‌ای. خب از کسی که اینگونه بود جز این هم انتظار نمی‌رفت. میثم وقتی حرم را در خطر دید بی‌درنگ تصمیم گرفت راهی شود و از بهترین‌های خود برای اسلام و دین هزینه کند؛ بهترین چیزی هم که می‌توانست در راه عقیله بنی هاشم هدیه کند، جانش بود. همین هم از دستش بر می‌آمد.

مدافع حرم
اولین مرتبه‌ای که آمد و از مدافع حرم شدن برای من گفت، راستش را بخواهید لذت بردم. آنقدری که پسرم احساس وظیفه کرده بود و عزمش را جزم کرده و از این فرصت پیش آمده کمال استفاده را می‌کرد، خوشحال بودم. آموزش‌های ابتدایی را دیده بود، اما آموزش‌های تکمیلی را که دید با مادرش صحبت کرد. ایشان هم راضی شدند. باید می‌رفت. اگر میثم و میثم‌ها گام در این مسیر نمی‌گذاشتند امروز ایران همچون دیروز عراق و سوریه شده بود. داغ سخت است. همه این‌ها هست، اما مگر ما از امام حسین (ع) بالاتر بودیم؟ ایشان با همه اهل و عیالش به صحرای کربلا رفت. الحمدالله به برکت خون همین شهدای مدافع حرم بود که دشمنان دور و بر کشورمان پیدایشان نمی‌شود.

زیارت شهدا
کمد میثم پر بود از عکس شهدای دفاع مقدس؛ باکری، همت و… برای زیارت شهدا به بهشت زهرا و قطعه شهدا می‌رفت. به شهیدان کنارکی و آوینی هم ارادت داشت. آنقدر با شهدا نشست و برخاست کرد که خودش هم به جرگه شهدا پیوست. در آن دوران من به عنوان نیروی بسیجی به جبهه اعزام و به افتخار جانبازی نائل شدم ولی میثم گوی سبقت را در شهادت از من ربود.

جبهه مقاومت
طبیعتاً با توجه به علاقه‌ای که در وجودش بود، سراغ آن خاطرات و روایات آن روزها را می‌گرفت. من هم آنچه دیده بودم برایش می‌گفتم. آن زمان اوضاع با امروز خیلی فرق داشت. تجهیزات و امکانات و تسلیحات نظامی قابل مقایسه نیست، اما همین حضور در جبهه مقاومت خودش شجاعت زیادی می‌طلبد.

منبع: روزنامه جوان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس