گروه فرهنگی مشرق- تا چانهمان گرم میشود، یادداشتمان از اندازهای که برای تعیین کردهاند، میزند بیرون. شهرداری هم که خلافی گرفتن را خوب به مردم یاد داده و زهر چشم از همهمان گرفته! خلاصه اینکه شاید یک روز بیایم پیش بچههای سایت جواب کامنتهایتان را بدهم. فعلاً میبینید که... جا برای حرفهای خودم هم ندارم! داشتیم از جشنوارههای فیلم فجر و سینمای ایران صحبت میکردیم. رویم به دیوار، گلاب به رویتان.... آقا! خیلیها در این سینما از جاذبهها و زیباییهای فیزیکی زن (مظهر جمال الهی در عرفان اسلامی) به عنوان ابزار جذب مخاطب و فروش فیلم استفاده میکنند. (حتی سینماگرهای حزبالهی، دیگران که جای خود را دارد) فلسفه حجاب و... سرتان را خورد، فلسفه رقابت در بازار را چرا نمیفهمیم و نمیبینیم؟ آدم این قدر کور و سادهلوح؟!
راحتتان کنم. بنده که تا به حال فیلم نساختهام و یک آماتور محسوب میشوم، اگر ارزان قیمتترین هنرپیشههای... مثلاً لهستانی را انتخاب کنم، یا اصلاً چند آدم غیرهنرپیشه از فیلیپین بیاورم و لخت مادرزاد از آنها فیلمبرداری کنم، فیلم بنده جنجالبرانگیز و پرمخاطب میشود یا فیلم جناب استاد... ابلهالممالک؟! چرا ادا و اطوار «نیچهای» برای مردم درمیآوری؟ شاخ کدام غول را شکستهای که از زمین و زمان طلبکاری؟ مرحوم حاج آقا «دولابی» خیلی قشنگ مثال میزد. میفرمود: شما بروید بهترین هنرمندان جهان (نقاش، مجسمهساز، معمار، کارگردان، خوشنویس و...) را بیاورید آن طرف میدان معرکه بگیرید، من یک رقّاص میآورم این طرف، ببینیم مردم دور من جمع میشوند، یا دور شما؟
یارو چهار تا فیلم مزخرف ساخته و جدّ و آباد خودش را به مسخره گرفته، بیبیسی و فلان جشنواره اروپایی خوششان آمده. (طرف را شناختهاند!) حالا چپ میرود و راست میاید، هرجا مصاحبه میکند، میگوید: «سینمای ایران دولتی است و چرا نمیگذارند امثال بنده آزاد باشیم و آزاد فیلم بسازیم؟» یکی نیست بگوید، آخر آدم... ساده! اگر سنما آزاد باشد و بنا باشد هرکسی هرچه ساخت نمایش بدهد، چرا فیلمهای هالیوودی و هندی آزاد نباشد؟ اگر سالندارها آزاد بودند فیلمهای خارجی اکران کنند، کسی دو ریال برای فیلم امثال تو وقت حرام میکرد؟ اگر واقعاً سینما آزاد بود امثال تو باید میرفتند غاز میچراندند. خیال کردهای تو بر علیه قصاص اسلامی یا حجاب (تحت عنوان آزادیهای اجتماعی و شهروندی و این مزخرفات) فیلم میسازی، یا سیاستگذاران رسانهها و فستیوالهای غربی؟ خیال میکنی آزاداندیشی! تو اندیشهات آزاد نیست. اتفاقاً خیلی هم در بند است. در بند خیلی چیزها.
تو نگرانی مردم بفهمند هیچ کسی نیستی. نگرانی دیگران متوجه شوند چه موجود حقیری هستی. برای همین راحتترین راه را انتخاب میکنی. میدانی مسئولان فرهنگی ما چقدر آدمهای پیادهای هستند. میدانی فلان مدیر فرهنگی چه کیفی میکند، وقتی با یک هنرپیشه معروف صحبت میکند! او فقط میخواهد مدیر باشد و در دوران مدیریتش دردسری پیش نیاید. مثلاً جشنواره فیلم تعطیل نشود. او هم موجودی ست مثل تو. (یارو با کمال وقاحت میگوید، به فلان کارگردان سیمرغ دادیم که کمی آرامتر به جمهوری اسلامی فحش بدهد! پس مردک! به شبکههای ماهوارهای هم سیمرغ بده اینقدر شب و روز به جمهوری اسلامی فحش ندهند! به رادیو اسرائیل و صدای امریکا هم جایزه بده، شاید جذب شدند! خدا یک خورده شعور سیاسی و فهم سیاستگذاری به تو بدهد، پولی هم به من!)
تو اگر آزاداندیش بودی میرفتی رقّاص میشدی که بهتر مخاطب جذب کنی و دلال سیگار و بادمجان میشدی که بیشتر پول در بیاوری. آنقدر آدم بازاری میشناسم که امضا کردن بلد نیست، اما پولش از پارو بالا میرود. تو برای شهرت و ثروت فیلم میسازی، به هر قیمتی. کاش دو ریال استدلال بر علیه حجاب یا قصاص در فیلمت دیده میشد. فقط ادا و اطوار... مثلاً یک بار با عمه، خاله، یا مادر بزرگت به استادیوم فوتبال برو، تا بفهمی چرا حضور زنان در استادیوم ممنوع است. ببین مخاطبان عزیزت چطور با داور حرف میزنند و...
ادامه دارد...
کد خبر 93695
تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۴
- ۰ نظر
- چاپ
یارو با کمال وقاحت میگوید، به فلان کارگردان سیمرغ دادیم که کمی آرامتر به جمهوری اسلامی فحش بدهد! پس مردک! به شبکههای ماهوارهای هم سیمرغ بده اینقدر شب و روز به جمهوری اسلامی فحش ندهند! به رادیو اسرائیل و صدای امریکا هم جایزه بده، شاید جذب شدند! خدا یک خورده شعور سیاسی و فهم سیاستگذاری به تو بدهد، پولی هم به من!