فرزانه چندي پيش دربارهي تجديد چاپ «صد سال تنهايي» گفته بود: سرانجام آمدند با من قرارداد جديدي بستند، مديران نشر اميركبير گفتند «صد سال تنهايي» را تجديد چاپ ميكنيم و حالا ترجمهي اين رمان با ويراستي جديد منتشر ميشود. من هم از اينكه اين كتابم تجديد چاپ ميشود، خوشحالام و حس خوبي دارم از اينكه بالأخره بعد از سالها، كتاب را تجديد چاپ ميكنند.
البته هرچند عموم جامعهي فرهنگي - ادبي ايران، بهمن فرزانه را با ترجمهي «صد سال تنهايي» ميشناسند؛ اما او نسبت به اين مسأله گله دارد و ميگويد، از من به عنوان مترجم «صد سال تنهايي» در ايران ياد ميكنند. اين انتقاد به آنها وارد است که من بعد از «صد سال تنهايي»، کتابهاي ديگري هم از اين نويسنده ترجمه کردم؛ مثلا «عشق در زمان وبا» را ترجمه کردم؛ اما اين برچسب مترجم «صد سال تنهايي» به من چسبيده است؛ ولي من معتقدم خوانندگان و منتقدان نبايد وسواس داشته باشند که به يک چيز بچسبند. يک نويسنده و مترجم را بايد آنطور که هست، شناخت؛ نه اينکه بر اساس يک کتابش او را قضاوت کرد. يعني اينکه در ايران مدام به من ميگويند مترجم «صد سال تنهايي»، اين البته خوشايند است؛ ولي من آثار ديگري هم از ماركز ترجمه کردهام.