کد خبر 854740
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۰۰:۵۱
بولتون

تحولات روزهای اخیر نشان می‌دهد بر خلاف ماه‌های گذشته اکنون کاخ سفید از سیاست‌هایی پیروی می‌کند که «جان بولتون» مشاور کنونی امنیت ملی ترامپ، سال‌هاست به دنبال پیشبرد آن‌ها بوده است.

به گزارش مشرق، سه‌شنبه هفته گذشته «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا بالاخره رسما به حضور این کشور در برجام پایان داد و گفت واشنگتن نه تنها تحریم‌های رفع‌شده ذیل برجام را بازمی‌گرداند، بلکه قصد دارد شدیدترین تحریم‌هایی را هم که تاکنون علیه یک کشور وضع شده، علیه ایران اعمال کند.

خروج آمریکا از برجام با وجود اهمیت ذاتی خود، از یک بعد دیگر اهمیتی به مراتب بیشتر دارد؛ تغییر راهبرد دولت آمریکا در قبال ایران همزمان با ورود «جان بولتون» به کاخ سفید.

برای پی بردن به این چرخش راهبرد، باید اندکی به عقب بازگشت و مواضع موجود در آمریکا در قبال برجام را بررسی کرد. در ماه‌های گذشته موضع تحلیلگران و سیاستمداران آمریکایی درباره برجام را می‌شد به سه دسته تقسیم کرد:

۱. حامیان حفظ برجام و در صورت امکان افزودن بندها و محدودیت‌هایی به آن در سال‌های آینده: این دسته را عمدتا مقام‌های دولت «باراک اوباما» و سیاستمداران حزب دموکرات و افراد نزدیک به اروپا رهبری می‌کردند. این گروه معتقد بودند که برجام برای امنیت ملی آمریکا اهمیت اساسی دارد و باید آن را حفظ کرد و اگر امکان‌پذیر بود، پس از سال ۲۰۲۵ محدودیت‌های برجامی را ادامه داد و همزمان برنامه موشکی و منطقه‌ای ایران را هم از طرق دیگر محدود کرد.

۲. حامیان اصلاح یا لغو (Fix or Nix) برجام: این جریان را عمدتا سه گروه دست راستی «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» (FDD) به ریاست «مارک دوبوویتز»، «موسسه علوم و امنیت بین‌الملل» (ISIS) به ریاست «دیوید آلبرایت» و گروه «متحد علیه ایران هسته‌ای» (UANI) به ریاست «جو لیبرمن» رهبری می‌کردند. این گروه‌ها برجام را «توافقی معیوب و ناقص» توصیف می‌کردند و معتقد بودند که باید با فشار به اتحادیه اروپا بندهای این توافق  را یکجانبه «اصلاح» کرد و از همین اهرم برای ابدی کردن محدودیت‌های هسته‌ای، محدود کردن برنامه موشکی و به عقب راندن ایران در منطقه استفاده کرد. این افراد که دستکم تا پیش از ورود بولتون اثرگذارترین گروه در دولت آمریکا بودند، هرچند ابایی از لغو کامل برجام نداشتند، اما تغییر مفاد توافق کنونی را بر خروج ناگهانی از آن ارجح می‌دانستند و حتی ادامه بلاتکلیفی درباره آینده برجام را هم یک ابزار کارآمد برای آمریکا توصیف می‌کردند که می‌تواند از رشد اقتصادی ایران ممانعت کند.

 ۳. حامیان لغو فوری برجام: شاید هیچ‌کس به اندازه بولتون که حالا مشاور امنیت ملی کاخ سفید است، از این گزینه حمایت نکرده باشد. او در آگوست ۲۰۱۷ بعد از آنکه افرادی که آن زمان بر کاخ سفید حاکم بودند (و حالا عمدتا اخراج شده‌اند) اجازه ندادند او با ترامپ در ارتباط باشد، طرحی را با عنوان «چطور از توافق هسته‌ای با ایران خارج شویم» در رسانه‌ها منتشر کرد که می‌توان از آن به عنوان دفترچه راهنمای گام به گام برای فشار به ایران و ایجاد ناآرامی در کشور یاد کرد. در این راهبرد که در ادامه به تفصیل در موردش صحبت می‌کنیم، اولین گام، خروج فوری از برجام بود.

گروه اول از این سه‌ دسته نه تنها هرگز نفوذی بر دولت ترامپ نداشتند، بلکه رئیس‌جمهور آمریکا که وابستگان به دولت اوباما را دشمنان خود تلقی می‌کند، بارها علیه آن‌ها موضع گرفته بود.

همانطور که چندی پیش خبرگزاری فارس گزارش داد، در یک سال گذشته گروه دوم بیشترین نفوذ را بر سیاست‌های ترامپ در قبال ایران داشته است. اما اکنون نشانه‌هایی ظاهر شده مبنی بر اینکه دولت ترامپ در تصمیم‌گیری نهایی درباره از پیشنهادات این گروه هم عبور کرده است.

آنطور که خبرگزاری «آسوشیتدپرس» گزارش داده تصمیم ترامپ برای خروج از برجام در حالی اتخاذ شده که اتحادیه اروپا در مذاکرات پشت پرده با واشنگتن با تقریبا تمام خواسته‌های دولت آمریکا موافقت کرده و حتی پیش‌نویس توافق طرفین برای اعمال محدودیت‌های جدید علیه ایران و دائمی کردن محدودیت‌های هسته‌ای هم آماده بوده و «مایک پامپئو» وزیر خارجه آمریکا از ترامپ دو هفته وقت خواسته بوده تا این توافق را نهایی کند، اما ترامپ این درخواست را رد کرده است.

بی‌جهت نیست که «مارک دوبوویتز» مدیر بانفوذ FDD که مدت‌ها برای تغییر یکجانبه مفاد برجام تلاش کرده بود، از تصمیم ترامپ ابراز ناخرسندی کرد و گفت آمریکا و اروپا در آستانه توافق قرار داشته‌اند و تصمیم ترامپ برای خروج از برجام، «راهبرد پرریسکی است که... در صورت شکست می‌تواند تبعات خطرناکی» داشته باشد.

«خروج فوری» از برجام، پیشنهادی بود که همانطور که پیشتر گفته شد، بیش از همه از سوی بولتون مورد حمایت قرار داشت. بولتون و هم‌فکران او در رادیکال‌ترین دسته‌بندی نومحافظه‌کاران آمریکا، بر خلاف گروه دوم که اصل برجام را درست می‌دانستند اما با جزئیات آن از جمله پایان محدودیت غنی‌سازی پس از ۱۰ سال مشکل داشتند، با اصل انعقاد توافق با ایران مخالف بودند و هستند. این گروه‌ها برجام را عامل «مشروعیت‌بخشی» به برنامه هسته‌ای ایران و حتی فراتر از آن «پذیرش مشروعیت» جمهوری اسلامی تلقی می‌کنند و به چیزی کمتر از تلاش برای براندازی نظام سیاسی ایران راضی نیستند.

نشریه دست راستی «واشنگتن فری بیکن» دو روز پیش گزارشی را درباره طرح مورد بررسی دولت آمریکا برای مقابله با ایران، منتشر کرد که این گمانه را که حالا بولتون و هم‌فکرانش دست بالا را در کاخ سفید در اختیار دارند و ترامپ را با خود همراه کرده‌اند، تقویت می‌کند.

ترامپ در سخنرانی هفته گذشته‌اش برجام را توافقی خواند که «ذاتا معیوب» است. مقام‌های کاخ سفید در مصاحبه با فری بیکن برجام را عامل «تحکیم قدرت رژیم ایران» و «مانع تلاش برای تغییر رژیم» خوانده و گفته‌اند «مشکل برجام نیست، مشکل رژیم ایران است.»

 محتوای طرحی که این نشریه منتشر کرده، شباهت قابل توجهی به راهبردی دارد که بولتون یک سال پیش در مقاله‌اش در نشنال اینترست به ترامپ پیشنهاد کرده بود؛ طرحی که به طور خلاصه می‌توان گفت هدف آن نه مهار یا حتی تضعیف ایران، بلکه تغییر نظام سیاسی ایران با بهره‌گیری از نارضایتی‌های اقتصادی، تحریک گسل‌های اجتماعی، مذهبی و قومیتی و به راه انداختن جنگ داخلی است.

بولتون در مقاله‌اش رئوس این طرح را برشمرده و آن را مانند یک «قهوه فوری» توصیف کرده که می‌تواند به «یک دفترچه راهنمای جامع و چندصد صفحه‌ای» بدل شود که راهبرد ایالات متحده در قبال ایران را پیش ببرد. گام نخست از این طرح خروج فوری از برجام بود. این گام حالا اجرایی شده. گام‌های بعدی که بولتون پیشنهاد کرده، علاوه بر احیای فوری تحریم‌های رفع‌شده ذیل برجام، عبارت بودند از:

- ممانعت از فرود و پهلوگیری تمام هواپیماها و کشتی‌های ایران در فرودگاه‌ها و بنادر کشورهای متحد آمریکا؛


- توقف صدور روادید برای ایرانی‌ها، از جمله برای دانشمندان، دانشجویان، ورزشکاران و دیگر تبادلات؛


- تعیین ضرب‌الاجل برای ایران برای پرداخت تمام مبالغ مربوط به احکام صادره دادگاه‌های فدرال در خصوص ارتباط ایران با تروریسم، از جمله یازده سپتامبر؛


- اعلام حمایت ایالات متحده از اپوزیسیون ایران؛


- تسریع تحویل بمب‌های سنگرشکن [به رژیم صهیونیستی]؛


- اعلام حمایت ایالات متحده از جدایی‌طلبان کرد، از جمله کردهای ایران، عراق و سوریه؛


- حمایت از تجزیه‌طلبی در برخی اقوام دیگر ایرانی، همچنین حمایت از برخی گروه‌های اپوزیسیون از جمله آنچه اتحادیه‌های کارگری و گروه‌های مدافع حقوق زنان خوانده شده است؛


- مخالفت فعالانه با اهداف ایران در سازمان ملل متحد.

در بین این موارد، آنچه بیش از همه در طرح مورد بررسی کاخ سفید مورد توجه قرار گرفته، ایجاد اختلاف قومیتی و مذهبی در ایران ابتدا با هدف مشغول کردن نظام ایران به درگیری‌های داخلی و در مرحله بعد کلید زدن فروپاشی از درون است.

اندیشکده «گروه مطالعات امنیتی» (SSG) نزدیک به بولتون که این طرح را تدوین کرده، تحریک به تجزیه‌طلبی را ابزاری توصیف کرده که سال‌هاست از سوی آمریکا نادیده گرفته شده و می‌توان از آن علیه ایران استفاده کرد.

در بخشی از خلاصه غیرمحرمانه این طرح آمده است:

«بیش از یک سوم جمعیت ایران را اقلیت‌هایی تشکیل می‌دهند که پیش از این برای استقلال تلاش کرده‌اند. حمایت علنی و مخفیانه ایالات متحده از این جنبش‌های استقلال‌طلب، می‌تواند با وادار کردن رژیم به تمرکز بر این گروه‌ها، توانمندی ایران برای انجام فعالیت‌های مخرب را محدود کند. آمریکا... تاکنون از این سرکوب به عنوان ابزاری برای مشروعیت‌زدایی از حکومت ایران استفاده کرده، اما هرگز تلاشی هماهنگ برای تشویق به شکل‌گیری جنبش‌های مردمی در داخل ایران با هدف تضعیف تا حد مرگ رژیم ایران، به راه نیانداخته است.

حتی اشاره به اینکه ایالات متحده از چنین جنبش‌هایی حمایت خواهد کرد، اهرمی قدرتمند در برابر رژیم ایران خواهد بود. اگر این اهرم کافی نبود، در آن صورت حمایت شدید و فعال از چنین جنبش‌هایی می‌تواند به صورت بالقوه رژیم را از درون نابود کند.»

با نگاهی به مطالب فوق، به نظر می‌رسد در ماه‌های آینده باید تلاش‌های بیشتر و عیان آمریکا را برای تشویق به ایجاد ناآرامی در ایران و تحریک گروهک‌های تجزیه‌طلب، همزمان با تشدید تحریم‌ها، شاهد بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس