جلال چراغپور

کارشناس فوتبال کشورمان لیگ برتر ایران را به چرخ دنده‌ای تشبیه کرد که پویایی لازم را برای ظهور بازیکنان جدید ندارد.

به گزارش مشرق، جلال چراغپور کارشناس و پیشکسوت کشورمان در پایان فصل هفدهم لیگ برتر فوتبال ارزیابی و تحلیلی از تیم‌ها و مشکلات فوتبال ایران در فصلی که گذشت، داشت که این تحلیل را در زیر مطالعه می‌کنید.

 

برای ارزیابی لیگ هفدهم روش‌های مختلفی را می‌توانیم در دستور کار قرار دهیم. در درجه اول کیفیت بازی‌ها را مورد بررسی قرار دهیم،‌ دوم نحوه جذب بازیکنان خارجی و اینکه این بازیکنان در کدام یک از پست‌های فوتبال ما بازی می‌کنند و در وهله سوم هم ببینیم تفکر و سیاست به وجود آمدن فوتبال برای چیست. آیا برای یکسری مسائل ریز، اوقات فراغت و پُر شدن رسانه‌ها است؟ واقعیت این است که به وجود آمدن لیگ برای این است که بهترین‌های هر کشور بتوانند در یک تیم جمع شوند و آن را در سطح جهان معرفی کنند. در نهایت هم از طریق این کار تعصب و عِرق ملی به دست بیاورند و مردم آن کشور را یکپارچه کنند.

ما می‌توانیم دیدمان را نسبت به لیگ تغییر دهیم و با دید متفاوت به این مسابقات نگاه کنیم، اما من دید دیگری به لیگ‌مان دارم. در درجه اول نوسانات لیگ هفدهم با نوسانات سال‌های گذشته تفاوت‌های زیادی پیدا کرده بود. به جز پرسپولیس که از همان ابتدا فاصله گرفت،‌ از تیم دوم تا ششم را اگر به لحاظ آماری و شکل بازی بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد که این تیم‌ها به ترتیب در طول فصل در نوسان بوده‌اند. یعنی یک چرخش دائم بین این تیم‌ها وجود داشت که در نوع خود عجیب بود. این موضوع به این معنی است که مربیان نمی‌توانستند تیم‌های خود را در یک سطح نگه دارند. این چرخش در لیگ‌های دیگر دنیا هم وجود دارد، اما نه در بین شش تیم.

در انتهای جدول هم به جز مشکی‌پوشان که از همان ابتدای فصل سقوطش قطعی شده بود،‌ چرخشی مانند بالای جدول وجود داشت که در نهایت هم نفت تهران سقوط کرد. در پایین جدول هم تیم‌های پانزدهم،‌ چهاردهم و سیزدهم همواره در حال جابه‌جایی بودند که دلیل آن هم تا حدود زیادی مشخص است. به این ترتیب چهار تیم در پایین جدول، شش تیم در بالای جدول و بقیه تیم‌ها هم همواره در میانه جدول حضور داشتند. این نشان می‌دهد لیگ ما مثل یک چرخ‌دنده بود که چند تیم در بالا و چند تیم در پایین آن حضور داشتند.

اگر بخواهیم از لحاظ دیگر لیگ را مورد بررسی قرار دهیم،‌ درست است در زمین فوتبال 11 پُست وجود دارد، اما واقعیت این است که پست‌های حیاطی در وسط زمین و قسمت جلویی آن است. یعنی یک لوزی در میانه زمین تشکیل می‌شود و سایر بازیکنان در کنار آن بازی می‌کنند. به همین دلیل هم است که شما می‌بینید یک مربی‌ می‌تواند بازیکن دفاع راست را در هافبک راست بازی دهد،‌ اما نمی‌تواند او را به وسط زمین بیاورد. متأسفانه در فوتبال ما این مسئله جدی گرفته نمی‌شود و به همین به دلیل هم شما می‌بینید که بیشتر تیم‌های موفق لیگ از بازیکنان خارجی در این پست‌ها استفاده می‌کنند. به طور مثال منشا در پرسپولیس، تیام در استقلال،‌ استنلی کی‌روش در ذوب‌آهن و چند تیم دیگر. اگر آماری وجود داشته باشد خواهید دید که کسانی بازی‌های ما را زیبا می‌کنند که برای ما نیستند!

همین فاجعه است که کی‌روش می‌گوید بازیکنان لیگ ایران در حد تیم ملی نیستند یا با بی‌میلی بازی‌های داخلی را نگاه می‌کند که به نظرم درست هم می‌گوید. شما می‌بینید کسانی که برای تیم ملی ما بهترین هستند،‌ در ایران بازی نکرده‌اند. به طور مثال آزمون اصلاً در ایران بازی نکرده یا جهانبخش فقط دو بازی در ایران آن هم در پست دفاع راست بازی کرده است. این نقطه ضعف ما است. مثلاً جپاروف که در پست پشت مهاجم بازی می‌کند، دقیقاً نیاز اصلی تیم ملی است و باید کی‌روش برای پیدا کردن بازیکنی در این پست به دنبال قدوس و دژاگه برود.

یکی دیگر از نواقص فوتبال ما تغییر زیاد مربیان است. اگر آمار چرخش تیم‌ها در رتبه‌های جدول را با چرخش مربیان در لیگ، کنار هم بگذاریم،‌ نتیجه کاملی از سطح مسابقات خواهیم گرفت. آن زمان است که می‌بینیم چرا باید نفت در یک فصل چهار مربی تغییر دهد یا تیم‌هایی مانند سپاهان،‌ تراکتورسازی و مشکی‌پوشان به این وضع افتاده‌اند. وقتی تمام اینها را کنار هم ‌می‌گذاریم،‌ می‌بینیم که نباید زیاد به داشتن لیگ زیبا امیدوار باشیم. بعد از آن هم می‌فهمیم چرا الآن لیگ هفتم آسیا هستیم، آن هم در سطح کشورهای آسیا. با این وضع نباید انتظار لیگی پویا داشته باشیم،‌ لیگی پویا خواهد بود که بازیکن بسازد.

در مورد سطح فنی مربیان هم ما با مربی‌ای مانند برانکو بزرگ شده‌ایم و 10 سال است که تقریباً شخصیت او را می‌شناسیم. این مربی از نظر فنی نوآوری تازه‌ای ندارد،‌ اما داشته‌های خود را به شدت تمرین می‌کند. برانکو را نمی‌شود با مربیانی مانند گواردیولا و یورگن کلوپ مقایسه کرد، چون آنها در جایی کار می‌کنند که هر روز باید اطلاعات خود را به روز کنند، اما برانکو می‌داند 10 سال دیگر هم کسی در ایران تاکتیکی ضد او اختراع نخواهد کرد. به همین دلیل هم است که هر کسی که نظرش در تیم ضد او باشد،‌ از تیم کنار گذاشته می‌شود. این کاری است که هیچ‌یک از مربیان ایرانی انجام نمی‌دهند.

اگر 15 مربی دیگر و ایرانی لیگ را در یک سالن قرار دهیم و 10 سوال یکسان و به روز فوتبال دنیا را از هم آنها بپرسیم، قطعاً همگی پاسخ‌های مشابه و همه به چند سوال یکسان جواب خواهند داد، چون هیچ تفاوتی از لحاظ فنی و داشته‌های فوتبال با هم ندارند. دلیل آن هم این است که چرخه دانش در فوتبال ما تعریف نشده و کسی نمی‌تواند نوآوری انجام دهد. یعنی همه نوآوری را یک نوع ریسک می‌دانند، اما می‌بینیم که یک مربی مثل شفر به ایران می‌آید و در شش ماه تغییرات اساسی در تیمش ایجاد می‌کند، چون حاوی اندیشه جدید در فوتبال است.

ما باید تفکر مربیان را تغییر دهیم. یک مربی در لیگ‌مان داریم که نزدیک به 20 سال است کار می‌کند، هر سال هم تیم‌های او ششم یا هفتم می‌شوند و کل افتخار او هم ششمی با تیمش در جدول است. هر سال هم می‌گوید خدا را شکر به رده ششم جدول رسیدیم. در نتیجه لیگ ما به جز وینفرد شفر که مدرن‌تر از برانکو است و برانکو که منظبط است مربی دیگری ندارد. سایر مربیان ما هم نیاز دارند علم جدید یاد بگیرند،‌ آن هم نه از طریق کمیته آموزش، بلکه از طریق خودشان و با مطالعه.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس