ملی کردن صنعت نفت ایران یک رویداد بزرگ سیاسی و اقتصادی بود. این تصمیم تاریخی علاوه بر اینکه منابع نفتی ایران را از زیر سایهی انگلیسیها نجات میداد و استقلال کشور را تامین میکرد، تاثیرات و بازتابهای خارجی زیادی هم داشت. دکتر مصدق در پیامی رادیویی در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۳۰ ضمن اعلام خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران، درباره تاثیر این نهضت در استقلال کشور خطاب به مردم ایران چنین گفت:
«امروز روزی است که ما ایرانیان میتوانیم صفحه جدید و مقدسی در حیات سیاسی اجتماعی خود باز کنیم و پس از ۵۰ سال سلطه انگلستان دوره نوینی را در برابر جهانیان و نسل آینده آغاز کنیم. رشد و نبوغ سیاسی شما مردم ایران امروز را مبدا تحول و نهضت اصلاحی آینده قرار میدهد. من تردید ندارم که شما هموطنان عزیزم آن طریق را انتخاب خواهید کرد که با شرافت ایرانیت و غرور ملی و احساسات وطنی مطابقت دارد، باید یکبار دیگر به دنیایی که چشم دقت به سوی ما دوخته است نشان دهیم که لیاقت حفظ مواریث گرانبها و پرعظمت نیاکان خود را داریم و میخواهیم کاملا آزاد و فارغ از تحریکات و دسایس این و آن زندگانی قرین عزت و احترام و سربلندی را در پیش گیریم. آوازه همت و عزم خلل ناپذیر شما در گسستن زنجیرهای استعمار اقتصادی به گوش جهانیان رسیده است و خواهد رسید و همه خواهند دانست که روح ایرانی از ماورای تاریخ کهن چندین هزارسالهاش از نو درخشیدن گرفته و روزهای زبونی و ضعف و ناتوانی خویش را اینک پشت سر گذاشته است. هیچ چیز جز اراده آهنین شما نمیتوانست این زنجیرهای جان فرسا و گران را از میان بردارد»

البته بعد از ملی شدن صنعت نفت، انگلیس، آمریکا و برخی مجامع بینالمللی با ارائه طرحهای جایگزین، سعی کردند این مصوبه را لغو کنند که همه آنها از سوی دولت دکتر مصدق رد شدند. این طرحها عبارتند از: ۱- پیشنهاد جکسون ۲- پیشنهاد استوکس ۳- پیشنهاد بانک جهانی ۴- اولین پیشنهاد مشترک آمریکا و انگلیس ۵- دومین پیشنهاد مشترک آمریکا و انگلیس
در این مطلب نیازی نیست که به جزئیات همه این طرحها اشاره کنیم، فقط یادآوری این نکته لازم است که دکتر مصدق برای رد هر کدام آنها دلائلی منطقی را ارائه میکرد. مثلا وی در خصوص علت مخالفت با طرح بانک جهانی مینویسد: «چون شرط اصلی حل مساله نفت از طرف بانک جهانی، یکی اداره نمودن معادن از طرف دولت ایران و شرکت نفت مشترکا بود و از طرف دیگر این بود که کارشناسان انگلیسی که به خلع ید از ایران رفته بودند به ایران برگردند؛ بدین خاطر پیشنهاد بانک جهانی نمیتوانست مورد تایید قرار بگیرد»
به هرحال با رد آخرین پیشنهاد از سوی ایران، آمریکا و انگلیس متوجه شدند که حل بحران نفتی ایران از راه سیاسی و مذاکره ممکن نیست و باید دولت مصدق را سرنگون کنند که البته برای رسیدن به این هدف به عناصر خودفروخته ایرانی دل بستند!
دکتر مصدق - شورای امنیت

دکتر مصدق - شورای امنیت
عدم توفیق در سرنگونی مصدق باعث شد که بانک انگلستان ذخائر ارزی ایران را توقیف و شرکت نفت هم از پرداخت بدهیهای خود به ایران امتناع کند. همزمان دولت انگلیس به دیوان لاهه شکایت کرد. انگلیس همچنین در واکنش به اقدام قاطع ایران در اخراج کارشناسان نفتی انگلیسی، در تاریخ ۶ مهر ۱۳۳۰ به شورای امنیت شکایت کرد. دکتر مصدق عازم آمریکا شد. آیت الله کاشانی با صدور اطلاعیهای از مردم ایران خواست با حضور در مساجد و مجالس برای سلامتی مصدق و پیروزی او در شورای امنیت دعا کنند. وی همچنین در اطلاعیهای دیگر حقائقی ماندگار را درباره مظلومیت ملت ایران نوشت که اشاره به بخشهایی از آن خالی از فایده نیست:
«مردم مسلمان ایران، سرمشق ملل اسلامی در مبارزه علیه استعمار بشمار آمده و ثابت کردهاند که بار دیگر لیاقت آنرا دارند که مجد و عظمت دیرین را زنده کرده، پرچمدار آزادی و استقلال مشرق زمین بشوند. شما با قیام جوانمردانه خود توانستید حریف حیلهگر را به زانو در آورید و با استقامت و پایداری بیسابقه خویش مهمترین تشکیلات موجد فقر و بدبختی خانه خویش را بهم فرو ریختید. اولیای کمپانی شرکت سابق نفت در روزهای اول این مبارزه عزم و اراده خللناپذیر شما را به شدت تخطئه میکردند و جیرهخواران داخلی آنها فریادهای خشم و غریو نفرت میلیونها مردم زجر دیده و رنج کشیده را با تمسخر و پوزخند بدرقه میکردند!
تمام ذخائر پنجاه ساله نفت جنوب از جاسوس و خرابکار و دروغپرداز و فحاش و هرکس را که در این سالیان متمادی حلقه بندگی ایشان را بگردن گذاشته بود، به میدان مبارزه شما فرستادند؛ اتحاد آهنین و صف پولادین شما تمام آن موانع را یکی بعد از دیگری ناچیز شمرد.
دولت ملی جناب دکتر مصدق که مبعوث از طرف شما و ماموری صدیق و امین برای استیفای حق شماست، در نهایت ثبات و پایداری تمام حرکات دشمن را در هم شکست و فقط نکیهگاهش بعد از فضل الهی به ملت رشید و بالغ ایران است.
دنیای آگاه و بیغرض اکنون کاملا میتواند درک کند تشبثات عاملین بیگانه در داخله کشور و توسل به رای حقشکنانه لاهه و تحمیل مذاکرات خلاف منطق و استقلال ایران و اخیرا شکایت بر شورای امنیت، هیچ یک از اینها در عزم آهنین جامعه رنجدیده و مظلوم ما که مصمم است تمام آثار استعمار و بردگی سیاسی و اقتصادی خود را بشوید اثربخش نیست.
چه حرفی صحیحتر و منطقیتر از اینست که یک ملت شانه شکسته و ناتوان خود را از زیر ضربات سنگین اجنبی خلاص میبخشد. چه استدلالی از این عادلانهتر و محکمتر است که قوم و ملتی بخواهند در پناه آزادی، زندگانی قرین افتخار و شرف را از سر گیرند» (نامه ها و مکاتبات آیت الله کاشانی)

دکتر مصدق در تاریخ ۲۱ مهرماه با حضور در سازمان ملل دلایل دولت ایران را در رد صلاحیت دیوان لاهه و شورای امنیت بیان و درباره فعالیت خائنانه شرکت نفت انگلیس و محروم نگه داشتن ملت ایران از حداقل زندگی سخنرانی کرد. سخنان مستدل و منطقی مصدق اعضای شورای امنیت را مجبور کرد که شکایت انگلیس را تا زمان اظهار نظر دیوان لاهه مسکوت بگذارند.
دکتر مصدق - دیوان لاهه

دکتر مصدق - دیوان لاهه
در جلسه دیوان لاهه نیز مصدق سیاست استعماری انگلیس را محکوم و به این نکته اشاره کرد که علاوه بر ایرادهای حقوقی درباره صلاحیت دیوان، او به علت ملاحضات اخلاقی ملت ایران به هیچ وجه نمیپذیرد که موضوع ملی شدن نفت مورد بحث قرار گیرد. به هر حال بعد از ۱۲ جلسه بحث و بررسی، دادگاه به این نتیجه رسید که صلاحیت رسیدگی به شکایت دولت انگلیس را ندارد!
پس از دفاعیات دکتر مصدق در لاهه، آیت الله کاشانی با ارسال تلگرافی به وی نوشت: «حضرت دکتر مصدق نخست وزیر محبوب ایران موفقیت حضرتعالی موجب سربلندی ایرانیان گردید امیدوارم با فتح و فیروزی کامل به وطن مالوف مراجعت. هیات محترم نمایندگان ایران را سلام میرسانم»
آیت الله کاشانی همچنین برای استقبال از دکتر مصدق اعلامیهای صادر کرد و از ملت ایران خواست که برای قدردانی از خدمات مصدق و باطل کردن نقشه خائنینی که به تحریک انگلیسیها برای سقوط دولت در تلاشند، استقبال باشکوهی از نخست وزیر داشته باشند.

یادآوری این نکته هم لازم است که دکتر مصدق قبل از حرکت به سمت هلند در پیامی رادیویی گفته بود: «محاصره اقتصادی، جلوگیری از فروش متاع موجود، تحریکات در داخله کارشکنی در خارجه، تهدید خریداران نفت، اغوای همسایگان و مجاورین علیه ما، دسایس در بحرین و جزایر خلیج فارس، تعطیل ارتباطات تجارتی، توقیف امتعه و اشیایی که باید به ما تحویل دهند و اقدامات دیگر از این قبیل، اینها مسائل و مشکلاتی است که بعد از منتفی شدن شکایات انگلستان در شورای امنیت به ملت ایران تحمیل شده است. تمام این فعالیتها و فشارها به خاطر این است که مرا از پیشرفت منویات ملی مایوس و ناامید نموده، به مطامع و منافع خود دست یابند ولی به لاهه میروم تا بار دیگر صدای مظلومانه و به حق ملت ایران را به جهانیان برسانم»
به هر حال دولت انگلیس که حتی با اقدامات حقوقی هم موفقیتی به دست نیاورده بود، به محاصره اقتصادی و مانورهای نظامی متوسل شد. با فشار انگلستان شرکتهای بزرگ نفتی از بارگیری نفت ایران سرباز زدند. انگلیس از متحدان اروپایی خود خواست که فعالیت اتباع خود را در شرکت ملی نفت ایران به حال تلیق درآورد. انگلیس همچنین ارسال تجهیزات مورد استفاده تصفیه خانه آبادان را ممنوع کرد و مانع صدور آهن، فولاد و حتی قند و شکر و چای و کالاهای اساسی مورد نیاز مردم ایران شد!
پس از محاصره اقتصادی و با افزایش مشکلات مالی، دکتر مصدق در یادداشتی اعتراضآمیز به سفارت انگلستان در تهران خواستار دریافت مطالبات دولت از شرکت سابق و خسارات وارده شد که این نامه بدون پاسخ ماند! وی در مهرماه همان سال در نامهای دیگر به وزارت خارجه انگلیس خواستار پرداخت بدهی آن کشور به ایران شد که با پاسخ اهانتآمیز و طلبکارانه دولت انگلیس مواجه شد. چرا که آنها همچنان بر خواستههای نامشروع قبلی تاکید کردند و به صراحت منکر مطالبات ایران شدند!
به این ترتیب و با ادامه سیاستهای استعماری انگلستان که مخالف همه موازین بینالمللی بود، دولت ایران در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۳۱ روابط خود را با روباه پیر قطع کرد. در روز ۱۰ آبان اعضای سفارت انگلستان ایران را ترک کردند. ظاهرا دکتر مصدق پیامی را خطاب به ملت انگلیس تهیه کرده بود که کاردار از دریافت آن خودداری کرد! (تاریخ سیاسی معاصر ایران –دکتر مدنی)
یک روز پس از این اقدام، مجلس شورای ملی، مجلس سنا را هم منحل کرد که به توصیه انگلیسیها تاسیس شده بود و در حقیقت محلی برای توطئه علیه نهضت ملی شدن صنعت نفت و دولت مصدق بود.
تجدید روابط در دولت زاهدی
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت مصدق، دولت زاهدی بحث روابط ایران و انگلیس را دوباره مطرح کرد. آیت الله کاشانی به همراه بقائی، مکی، مشار و … که اقلیت مجلس را تشکیل میدادند با این اقدام مخالفت کردند. آیت الله کاشانی در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد: «ملت شریف ایران هرگز تن به این ذلت نخواهد داد. هر روزی که دولت اعلام تجدید رابطه بدهد روز عزای ملی است و باید مردم نوار سیاه به سینه خود نصب کنند و بعلاوه هر مغازه با خط درشت بنویسند و اظهار تنفر از انگلیسیها و مساعدین آنها چه خارجی و چه عمال داخلی بنمایند»
سرلشگر زاهدی در کودتای 28 مرداد

سرلشگر زاهدی در کودتای ۲۸ مرداد
پی نوشت:
۱- فرقی نمیکند مصدق باشد یا کاشانی یا جمهوری اسلامی، روباه همان روباه است. دقیقا با همان سیاستهای استعماری. استعمارگران ثابت کردهاند که جز جنایت و خیانت علیه مردم ایران و غارت منابع و معادن این مملکت، دنبال چیز دیگری نیستند.
۲- ایستادن روی پای خود و تسلیم بیگانه نشدن، تبعاتی دارد. تهدید، تحریم، ترور، کودتا، جنگ و … یا باید دنبال عزت و شرف خودمان باشیم یا دستها را بالا ببریم، راه دیگری نیست. البته همیشه مزدورانی هم هستند که جز وطنفروشی و خیانت به مردم و خدمت به دشمنان مردم، شغل دیگری ندارند.
۳- یک نکته هم درباره توهم «دوستی ما با روسیه!» ظاهرا این توهم در زمان مصدق و کاشانی هم وجود داشته. جالب اینکه این ادعا اولین بار از طریق رسانههای غربی و مسئولان انگلیسی و آمریکایی مطرح شده است. آنها وقتی حریف دولت مصدق نشدند، مدعی شدند که ایران به سمت روسیه متمایل شده. حتی به رهبران نهضت اعتراض کردند که چرا فقط با انگلیس دشمن هستید و با روسیه نه؟! امروز هم دوستان داخلی انگلیس و آمریکا، هرجا به اربابشان اعتراض میشود، همینها را تکرار میکنند! چون خودشان به انگلیس و آمریکا متمایل هستند، تصور میکنند دیگران هم لابد باید برای روسیه غش کنند! آیت الله کاشانی همان وقت جوابهای خوبی به این ادعاها داده است که قبلا در مطلبی مفصل آنرا نوشتهام.
۴- البته این نوشته به هیچ وجه در توجیه و تایید حمله به سفارت انگلیس نبود.