به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، جامعه قرآنی کشور این هفته در دیدار با خانواده معظم شهدای قرآنی به دیدار خانواده معظم شهید مهدی رجب بیگی از دانشجویان پیرو خط امام و فعالان تسخیر لانه جاسوسی که به دست منافقین به شهادت رسید، رفتند تا ضمن کسب اطلاع از خصوصیات رفتاری و اخلاقی از فعالیتهای قرآنی شهید جویا شوند که در ادامه مشروح این دیدار و زندگینامه شهید مهدی رجب بیگی را در ادامه میخوانید:
مهدی در سال 1336 در شهر دامغان دیده به جهان گشود و سپس به اتفاق خانوادهاش به تهران عزیمت کرد و از آغاز زندگی در محلههای فقیرنشین تهران، طعم فقر و محرومیت را چشید و با تمامی مشکلات و کمبودها تحصیلات ابتدایی و متوسطه را با موفقیت تمام پشت سر گذاشت.او در جمیع مراحل تحصیلی شاگردی ممتاز بود و همواره مشتاق مطالعه به ویژه در زمینه کتب مذهبی بود و شخصیت والایش با تأثیر از اینگونه مطالعات شکل گرفت. به مستضعفان محبتی خاص داشت و این ویژگی در طول دوران زندگیش به خوبی مشاهده میشد.
وی از دوران نوجوانی با درک روح عرفانی عبادت و راز و نیاز با پروردگار خویش در دل شب قلب و روح خود را به نور ایمان روشن ساخت. نوری که همچون چراغی راهنمای او در فراز و نشیبهای زندگی دنیا بود.
در سال 1354 به دانشکده فنی دانشگاه تهران راه یافت و در رشته مهندسی راه و ساختمان به تحصیل مشغول گشت. از همان ابتدای ورود به دانشگاه به همراه سایر برادران مسلمان به فعالیتهای صنفی سیاسی روی آورد و در اواخر سال اول دانشگاه به عضویت شورای دانشجویی دانشکده انتخاب شد و این مسئولیت را تا سال 1358 و آغاز انقلاب فرهنگی عهده دار بود و همچنین مسئولیت کتابخانه اسلامی دانشجویان فنی را نیز بر عهده داشت و به ورزش کوهنوردی نیز علاقمند بود و در برنامههای کوهنوردی دانشجویان مسلمان شرکت میجست.
در دوران حاکمیت طاغوت با وجود اختناق موجود، مسئولیت خود را در قبال اسلام با پخش اعلامیه در دانشکده و شرکت در تظاهرات دانشجویی و اداره فعالیتهای سیاسی صنفی دانشگاه انجام میداد و در دوران شکوفایی انقلاب اسلامی در مبارزات گسترده مردم حضوری فعال داشت و در برپایی و سازماندهی تظاهرات و راهپیماییها ، ایثارگونه شرکت میجست.
مهدی پس از پیروزی انقلاب به خدمت در آموزش و پرورش درآمد و شغل شریف معلمی را در جنوب شهر تهران برگزید و در برخی از مناطق محروم به صورت داوطلبانه به تدریس پرداخت. مهدی به دانش آموزان خود میگفت:” آیا میدانید برای چه پشت این میز نشستهاید؟ برای آن که بتوانید عنصری مفید در جامعه جهت رسیدگی به درد محرومین که خود نیز از آنان هستید، باشید . بتوانید در یک پست حساس انقلابی فعال باشید و خود که از قشر مستضعفین هستید باری از دوش مستضعفان بردارید .»
به هنگام آغاز انقلاب دوم، او از پیش قراولان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران بود و در مدت یک سال و اندی که این مرکز توطئه و فساد و جاسوسی در تسخیر آنها بود، مسئولیتهای حساس، همچون مسئولیت برگزاری و انجام گردهمایی را بر عهده داشت.
همچنین از طرف دانشجویان در مراسم عبادی سیاسی نماز جمعه سخنرانی میکرد و در چندین نوبت نیز اطلاعیههای افشاگرانه آنان را قرائت کرد. فروتن، متواضع و با تقوا بود و آتش عشقی عمیق به اسلام و امام در دلش زبانه میکشید و به او در فعالیتهای خستگی ناپذیرش حرارت میبخشید.
به گفته برادر این شهید والامقام: مهدی بسیار با قرآن کریم مانوس بود و تلاوت قاریان برجسته را همواره می شنید ؛ خصوصاض به تلاوت استاد مرحوم محمد صدیق منشاوی قاری برجسته مصری علاقهمند بود و تلاوت سوره فجر این استاد را گوش می داد.
مادر شهید مهدی رجب بیگی نیز در وصف فرزند برومندش اینچنین میگوید: مهدی من همانند سوره های قرآن بود. او قرآن را با عمل به فرامینش تفسیر و پیاده میکرد. با اخلاق قرآنی به دیگران مهربان و با دشمنان وارد پیکار شد.
اشتیاق مهدی به اسلام و خدمت در راه دین، خشم دشمنان را تا آنجا بر انگیخته بود که نهایتاً در روز 5 مهر 1360 در بلوای شوم منافقین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شعر زیر سرودهای از شهید مهدی رجب بیگی است. از او وصیتنامهای بر جای نمانده است، اما این شعر بهتر از هر وصیتنامهای گویای راه خونبار و خصایص اخلاقی و انسانی اوست.
«خون شدم دلم خدایا، رحمی نما به حالم، از دوری رفیقان آشفته شد خیالم/ تا قله هدایت، یاران من برفتند، گم گشتهام خدایا در کوچه ظلالم/ همچون پرنده عاشق، من عاشق پریدن، اندر غم شهیدان بشکسته هر دو بالم»