به گزارش مشرق، « محمد حسن قدیری ابیانه» در یادداشت روزنامه «حمایت» نوشت:
مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با «رجب طیب اردوغان»، رئیسجمهور ترکیه در مورد تجزیهطلبی در اقلیم کردستان، از یکسو و غیرقابلاعتماد بودن مواضع آمریکا و اروپا از سوی دیگر، هشدارها و تذکرات لازم را مطرح کرده و این اقدام را در راستای ایجاد یک «اسرائیل جدید» در منطقه ارزیابی فرمودند. دراینباره گفتنیهایی هست.
۱. استقلالطلبی کردستان عراق که از سوی اکثر کشورهای دنیا محکوم شده است، دارای ابعاد «دراز مدت» برای همسایگان این اقلیم به شمار میآید. درحالیکه آخرین بقایای تروریسم تکفیری در عراق و سوریه، رو به نابودی است، رونمایی از غائله کشور کردی، از طراحی بلندمدت بدخواهان منطقه برای ایجاد یک «عامل ایذایی» مستمر برای کشورهای صاحب نفوذ در غرب آسیا حکایت دارد.
امروز هیچکس در اینکه داعش و دیگر گروههای تروریستی، برای بیثباتسازی منطقه و ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایجادشده بودند، شکی ندارد و اقدام غیرقانونی کردهای عراق، در حقیقت، محول کردن مأموریت ناتمامی است که تکفیریها نتوانستند آن را به سرانجام برسانند.
از طرفی، عمر تروریستها در عراق و سوریه، بیشتر از شش سال نبود ولی حرکت مذموم اقلیم کردستان، آتشی را به پا خواهد کرد که زبانههای آن نهفقط در عراق و سوریه، بلکه در ترکیه و ایران اثرگذار خواهد بود و به جهت ماهیت آن، سالیان سال این کشورها را دچار ناآرامی خواهد کرد.
ازاینرو، همانگونه که رهبر حکیم انقلاب بر آن تأکید داشتند، کشورهای منطقه از جمله ایران و ترکیه باید برای مقابله با این تهدید، «هر اقدام ممکن» را در دستور کار خود قرار دهند.
۲. نکته مهم اینجاست که چرا رژیم صهیونیستی از تجزیه عراق حمایت کرده و خود را حامی کردها نشان میدهد؛ درحالیکه مطابق با آموزههای صهیونیستها که در کتاب «تلمود»، بروز و ظهور یافته، هر غیریهودی، حکم حیوان ناطق را دارد و هیچ ارزشی برای جان و مال و ناموس او متصور نیست.
حال چه شده است که رژیمی که در کشتار مسلمانان در فلسطین، لبنان، سوریه، یمن، میانمار و ... از هیچ اقدامی فروگذار نکرده، اکنون در کسوت پشتیبان استقلالطلبی کردها درآمده است ؟!
واقعیت این است که رژیم صهیونیستی برای کردها هیچ ارزشی قائل نیست و راهبرد این رژیم بر مبنای تجزیه کشورهای اسلامی، در راستای تحقق سیاست سلطه «از نیل تا فرات» شکلگرفته است. دجله و فرات از ترکیه سرچشمه میگیرند، از طریق کردستان وارد عراق میشوند و از نظر صهیونیستها، کل کشورهای بین نیل تا فرات، متعلق به صهیونیستهاست که شامل بخشهایی از ۲۰ کشور میشوند.
بنابراین، حمایت تلآویو از تجزیه عراق، باهدف تضعیف اقوام و ملل منطقه صورت میگیرد، چراکه از نظر سردمداران رژیم کودککش اسرائیل، هر چه مردم این مناطق به کشتار یکدیگر بپردازند و جمعیت آنها کمتر شود، به نفع آنها خواهد بود.
علاوه بر این، اخبار موثقی در دست است که صهیونیستها تلاش کردهاند زمینهای زیادی را در منطقه کردستان عراق خریداری کرده و زمینه را برای ایجاد بلایی مشابه آنچه بر سر فلسطین آوردند، در کردستان عراق فراهم آورند. ضمن اینکه اخیراً اطلاعاتی منتشرشده که نشان میدهد، اصل و نسب بارزانیها به قوم یهود بازمیگردد و این امر، از دلایل حمایت تمامقد صهیونیستها از آنان در برابر افراد عاقبتاندیشی همچون جلال طالبانیهاست.
۳. اگر ترکیه در گذشته به هشدارهای رهبر حکیم انقلاب و توصیههای جمهوری اسلامی توجه کرده بود، این وضعیت پیش نمیآمد. متأسفانه این کشور به خاطر سودهای مقطعی، منافع استراتژیک خود و همسایگانش را نادیده گرفت. رابطه با مسئولین اقلیم کردستان بدون هماهنگی با مقامات دولت مرکزی عراق، ایجاد روزنه فروش نفت عراق از طریق کردستان، بهنحویکه این درآمد، به فربهشدن تجزیهطلبان منتهی شد و حمایت از گروههای تروریستی در عراق و سوریه، همه از خطاهای حزب حاکم ترکیه بود. خوشبختانه این کشور تا حدودی متوجه اشتباهات تاکتیکی خود و زیانهای استراتژیک حاصله شده است و امید میرود که این آگاهی، به اصلاح مواضع و عملکرد آن کشور کمک کند.
۴. خیز ناکام کردستان عراق، افزون بر مشکلآفرینی برای کشورهای همسایه، توطئهای علیه مردم کرد منطقه نیز به شمار میرود. البته کردها در کنار بازی خوردن از صهیونیستها، زیانهای جبرانناپذیری را متحمل خواهند شد و قطعاً روزی خواهد رسید که از تلاش برای تجزیه کردستان عراق، پشیمان شوند و آن روز، دور نخواهد بود. درحالیکه هنوز دولت بهاصطلاح کردی شکل نگرفته، تحریمهای سنگینی بر این اقلیم تحمیلشده و درصورتیکه این روند اصلاح نشود و مقامات متوهم کردستان به قانون اساسی عراق تمکین نکنند، قطعاً حلقه تحریمها تنگتر خواهد شد.
خوشبختانه اقدام مشترک عراق، ایران و سوریه برای خنثی کردن این توطئه آغازشده و میطلبد که «همکاری، همفکری و تصمیمهای واحد و جدی سیاسی و اقتصادی» برای مقابله با این قضیه به شکل هماهنگتری ادامه یابد.
۵. رویکرد اروپا و آمریکا در این میان نیز قابلاعتناست. آمریکا و غرب، در حالی بهظاهر با تجزیه عراق مخالفاند که پیش از آن، هر چه در توان داشتند در حمایت از تروریستهای اجارهای که هدفی جز تجزیه منطقه نداشتند، بکار بستند. جالب اینجاست که جغرافیای مطلوب صهیونیستها بر مبنای تئوری شکستخورده «از نیل تا فرات»، شباهتهای فراوان و البته معناداری با نقشه حکومت موردنظر داعش بر منطقه دارد.
افزون بر این، اگر اروپا و آمریکا واقعاً با تجزیه عراق مخالفاند و از دولت مرکزی این کشور حمایت میکنند، چرا همواره بر طبل حمایت از تروریستهای تجزیهطلب میکوبند و اگر موافق اقدامات تکفیریها هستند که در عمل نیز اینگونه است، چرا با تجزیهطلبی کردستان مخالفاند ؟!
واقع امر این است که مخالفت آمریکا و متحدانش با تحولات کردستان، مقطعی است و به این دلیل است که پازل آنها در عراق کامل نشده و عجله کردها برای تشکیل کشور مستقل با نقشه آنها در این مقطع سازگاری ندارد. بهبیاندیگر، آمریکا مترصد مشخص شدن تکلیف نهایی داعش در عراق و رایزنی با گروههای سیاسی برای تعیین نقشه راه آینده عراق است وگرنه در اصل ماجرای تجزیه عراق – همانگونه «جو بایدن»، معاون رئیسجمهوری پیشین آمریکا آن را معماری کرده بود – تردیدی ندارد و دقیقاً به همین دلیل است که به موضعگیری غرب در این خصوص، «بههیچوجه نمیتوان اعتماد کرد.»
و بالاخره باید گفت که همگرایی و وحدت کشورهای منطقه، تنها راهحل این فتنه جدید است، همانطور که استراتژی فتنهگران منطقهای و فرا منطقهای، بر هم زدن وحدت و همدلی ملتهاست؛ ازاینرو «باید با نگاهی بلندمدت و راهبردی به قضایای اخیر، تصمیمات جدی و سریع گرفت و در قالب اقدام واحد، با این موضوع مقابله کرد.»