شهید روح الله حسینی قیداری

بخشندگی و دغدغه مستمندان را داشتن، از صفاتی هستند که کم و بیش همه شهدا از آن برخوردارند.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - بخشندگی و دغدغه مستمندان را داشتن، از صفاتی هستند که کم و بیش همه شهدا از آن برخوردارند. یعنی بخشنده بودند که توانستند از جانشان بگذرند و هستی‌شان را فدای حضرت دوست کنند. شهید روح الله حسینی قیداری هم در وصیتنامه‌اش نوشته بود: «به مستمندان کمک کنید تا مبادا سر گرسنه بر زمین بگذارند و لباس مناسبی برای حفظ آبروداری نداشته باشند.» روح‌الله جوانی 18 ساله بود که این چنین دغدغه مستمندان را داشت. یعنی تمامی یاران روح الله موسوی خمینی این چنین بودند که توانستند تا پای جان در جبهه استضعاف در برابر استکبار بایستند و بجنگند و به شهادت برسند. متن زیر روایت‌های سیده رقیه حسینی قیداری از اقوام شهید است که از ما درخواست کرد مجالی در اختیارش بگذاریم تا اندکی از خصایل اخلاقی پسرعموی شهیدش را بازگو کند.

سربه‌زیر و بخشنده

روح‌الله پسرعمویم بود. متولد سال 1348 در شهرستان پلدختر. جوان مؤدب و سربه‌زیری بود که در محیط مسجد رشد کرد و مذهبی و انقلابی بار آمد. تا آنجا که به یاد دارم، پسرعمو کاری به کار کسی نداشت. چشمان پاکی داشت که زبانزد فامیل و آشنایان بود. همه کسانی که او را می‌شناختند دوستش داشتند. ذات پاکش باعث شده بود از همان دوران نوجوانی به فکر دیگران باشد. زمان جنگ که شهرهای مرزی مورد حمله دشمن قرار می‌گرفتند و مردم اوضاع مساعدی نداشتند، روح‌الله داوطلبانه با ماشین وسایل مورد احتیاج مردم و روستاییان را حمل می‌کرد.

  

دایی و خواهرزاده

پسرعمو روح‌الله با دایی‌اش رابطه خیلی خوبی داشت. بیشتر دوست بودند تا دایی و خواهرزاده. هر دویشان در یک کارخانه کار می‌کردند و قرار گذاشته بودند نیمی از درآمدشان را برای خودشان بردارند و نصف دیگر را برای افراد نیازمند کنار بگذارند. روح‌الله پول‌هایی که به این منظور کنار می‌گذاشت را جمع می‌کرد و به وقتش گره‌ای از زندگی مستمندی می‌گشود.  یکی از خصوصیات پسرعمو این بود که در کنار درس (که تا مقطع دیپلم خوانده بود) ورزش هم می‌کرد. اعتقاد داشت در کنار درس آدم باید جسمش را هم قوی کند. یعنی سعی می‌کرد همه جنبه‌های مثبت را در زندگی‌اش تقویت کند. اگر درس می‌خواند، از هیئت‌های مذهبی غافل نمی‌شد. اگر هیئت می‌رفت، از ورزش کردن غافل نمی‌شد. همین طور اگر قرار بود کار کند و کمک خرج خانواده‌اش باشد، تصمیم گرفت به جبهه هم برود و از همه مردم کشورش دفاع کند.

وصیتنامه و فقرا

روح‌الله و دایی‌اش با هم به جبهه رفتند. در چند عملیات شرکت کردند و عاقبت در سال 66 وقتی که پسرعمو روح‌الله فقط 18 سال داشت، در جریان بمباران دشمن به شهادت رسید. یادم است در وصیتنامه‌اش نوشته بود: «به مستمندان کمک کنید تا گرسنه و بی‌لباس نباشند. نماز و روزه را هرگز ترک نکنید و ‌ای پدر و مادرم برای من اشک نریزید تا دشمن‌شاد نشویم. هرگاه فقیری یا نیازمندی را دیدید، برای رضای خدا کمکش کنید...» روح الله حتی در وصیتنامه‌اش هم مستمندان را فراموش نکرده بود. او از جمله آدم‌هایی بود که دیگران را به خودش ترجیح می‌داد و همین بخشندگی و دغدغه‌مند بودن باعث شد سعادت شهادت پیدا کند.

بخشنده بود که از جان گذشت

الان که 30 سال از شهادت پسرعمو می‌گذرد، گاهی به گذشته برمی‌گردم و به خلقیات این جوان 18 ساله فکر می‌کنم. به اینکه او سن و سال زیادی نداشت، اما چقدر عمیق فکر می‌کرد و به برداشت خوبی از زندگی رسیده بود. به نظرم می‌رسد روح‌الله همه مردم را دوست داشت و آنقدر بخشنده بود که توانست از جانش بگذرد. امثال او نمونه‌ای از جوان‌های پاک این سرزمین هستند که امنیت و آرامشمان را مدیون ایثار و بخشندگی‌شان هستیم. روح‌الله شهید مظلومی است که تا حالا مطلبی از او منتشر نشده است.
خواستم از فرصتی که روزنامه «جوان» در اختیار خانواده شهدا قرار می‌دهد استفاده کنم تا حداقل مطلبی از این شهید نیز به چاپ برسد. پسر عمو روح‌الله مثل خیلی از جوان‌های دیگر آرزوهایی برای خودش داشت، اما رفت تا ما به آرزوهایمان برسیم. حداقل کاری که می‌شود برای این شهدا کرد، نوشتن زندگینامه و مرام و مسلکشان است تا در این شلوغی‌های زمانه اندکی به خودمان بیاییم و راه را پیدا کنیم.

منبع: روزنامه جوان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس