"برخيزيد اي شهيدان راه خدا" يکي از ماندگار ترين سرودهاي انقلاب است، سرودي که نه تنها شامل يک شعر که نماينده يک فرهنگ و ديدگاه در انقلاب بوده و حالا بخشي از تاريخ انقلاب محسوب مي شوند.

سرويس فرهنگي مشرق- برخي روانشناسان معتقدند که خاطراتي که به صورت آوايي در ذهن باقي مي ماند از مانايي بالايي برخوردار خواهد بود، و حتي تا انجا پيش مي روند که معتقدند که کودک در رحم مادر برخي آواها را مي شنود و به خاطر مي سپارد. چه اين نظر درست باشد و چه غلط، به جرات مي توان گفت که نوستالژيک ترين احساس از دوران انقلاب و دفاع مقدس براي کساني که آن برهه را درک کرده اند، هنوز زماني اتفاق مي افتد که سرودي از سرودهاي مشهور آن زمان را مي شنوند.

سرودها بخش عمده اي از آواهاي دوره هاي مربوط به انقلاب و دفاع را تشکيل مي دهند و به عبارت بهتر مي شود گفت که هويت موسيقايي فرهنگ انقلاب و دفاع مقدس بيش از هر جايي در سرودها نمود دارد.

سرودهايي که حتي در دوره هاي اوليه خود از موسيقي مستقل از آواي خوانش آزاد بود. سرود هاي معروفي چون "خميني اي امام" يا " برخيزيد" اساسا موسيقي مستقل نداشت و تمام حس موسيقايي آن در لحن خوانش شعر خلاصه مي شد. که اين خاصيتي منحصر بفرد بود. از ويژگي هاي منحصر بفرد اين نوع توليدات هنري مي توان به تاثيرات حسي و حماسي اشاره کرد که گاهي اين تاثيرات دامنه اش تا زمان حاضر نيز کشيده مي شود؛ اما در کنار همه اين مطالب بايد گفت که سرود امروز ديگر يک هنر زنده نيست.

روزگاري يکي از فعاليت هاي مشهور دانش آموزي گروههاي سرود دانش آموزي بود که محلي براي توليدات اثر هنري محسوب مي شد و پس از آن اين آثار گاه به توليد آثار ماندگار مي انجاميد. گروه سرود شهرستان آباده يکي از همين نمونه ها است. سرودهاي اجرا شده توسط همين گروه هاي سرود حتي به عنوان يک اثر تاريخي قابل بررسي و تامل هستند. سرودهايي که در دوره هاي مختلف انقلاب و دفاع مقدس ساخته و اجرا شدند به دو دليل اصلي جزء اسناد تاريخي و بازگو کننده شرايط اجتماعي و فرهنگي زمان خود محسوب مي شوند. اول اين که اين گروه ها از متن جامعه برآمده و نمونه هايي از گروه هاي اجتماعي بوده اند و تفکراتي را در جامعه آن روز نمايندگي مي کردند. نبايد فراموش کنيم که گروه ها به اجبار تشکيل نمي شدند و کارهايشان هم به هيچ عنوان سفارشي نبود. بنابراين انچه در اين وادي توليد مي شد نمايندگي احساسات همان طيف را نشان مي داد.

از سوي ديگر گروهاي سرود خود نوعي از فعاليت اجتماعي برآمده از انقلاب را نمايندگي مي کردند و به اصطلاح امروز هر گروه نقش يک ان جي او فرهنگي را بازي مي کرد که به عنوان  عاملي بسيج کننده اجتماعي محسوب مي شد. در هر محله اي و در هر مسجدي و هر مدرسه اي بودند گروه هاي سرودي که براي مخاطبان اختصاصي شان برنامه اجرا مي کردند و از اين طريق به افکار جامعه مخاطب خود شکل مي دادند.

اما امروز ديگر خبري از اين مديوم فرهنگي هنري در حوزه فرهنگ و هنر انقلاب نمي توان ديد. مرگ هنر سرود و گروه هاي سرود زماني تکوين يافت که در سال هاي پس از جنگ نهادهاي مديريت فرهنگي حوزه هنر، توليد و توزيع محصولات هنري را به تدريج از مردم جدا کرده و آنها در نهادهاي هنري تازه تاسيس مانند خانه هاي فرهنگ و فرهنگسراها، گالري ها و تماشاخانه ها محصور کردند. در محله هايي که در طول سال هاي دهه 60 مي شد گروه هاي متعدد سرود و تئاتر را يافت که از ميان مردم عادي و جوان تر ها هم مخاطب پيدا مي کردند و هم فعال فرهنگي، ديگر سخني از مشغوليت هاي اين چنيني نبود، ديگر مخاطب و فعال حوزه تئاتر بچه هاي مسجد نبودند. تئاتر ها به سالن هاي تئاتر انتقال يافت و مخاطبين آن هم به جاي مردم عادي عده اي روشنفکر تئاتر رو شدند که ديگر سوژه هاي روز مره مردم قطعا برايشان موضوعيت نداشت. اين اتفاق براي سرود به گونه اي ديگر افتاد و اين شکل جديد از اين قرار بود که اساسا کل مديون حذف شد چرا که بودن گروه سرود زماني مفهوم مي يافت که مخاطب عام و گسترده باشد اما در حالي که قرار است به موضوع نگاهي تجاري داشته باشيم هيچ روشي مانند روش يک خواننده کنسرت مي دهد، قابل قبول نيست.

گروه هاي سرود خود مي توانستند به عنوان عامل سازماندهي فرهنگي مطرح شوند و در عين اينکه محصولاتشان را در اختيار مخاطبيني از کوچه بازار قرار مي دهند خود نقشي آموزشي براي اعضاي خود ايفا کنند.

گروههاي سرود مي توانند تا عمق جامعه نفوذ کنند و آواهاي ماندگار هويت انقلاب را باز زمزمه کنند، اما آيا يک بار ديگر اين گروه ها زنده خواند شد؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس