گروه سیاسی مشرق؛ بسیاری از صاحبنظران سیاسی انشعاب "مجمع روحانیون" از" جامعه روحانیت مبارز " را جنگ قدرت و برنامهای در جهت تضعیف نظام تفسیر میکنند، لذا بعد از آنکه بنی صدر از صحنه سیاسی انقلاب اسلامی خارج شد بسیاری گمان کردند که خواص وانقلابیون درون نظام در صفوف متحدی برای تحقق اندیشههای امام(ره)، اهداف انقلاب اسلامی و حذف لیبرالها از بدنه نظام، تلاش خواهند کرد.
اما متاسفانه برخلاف انتظاری که میرفت آتش اختلاف توسط عدهای در کشور زبانه کشید. افراد، گروه و جریانی که امروز ماهیت واقعی آن برای مردم روشن روشن شده است، با مستمسک قرار دادن هربهانهای ایجاد شکاف و دودستگی درون نیروهای انقلاب اسلامی را در دستور کار قرار دادند.
با انشعاب و جدایی« مجمع روحانیون » از « جامعه روحانیت مبارز » وبا شعارسازی دروغین و کاذب « چپ و راست » هسته اصلی تشکلی به نام مجمع روحانیون مبارز را با ارسال نامه ای به امام راحل بنا گذاشتند و به ظاهراجازه این انشعاب را گرفتند، ولی در حقیقت آنها از اعتماد و حمل بر صحت امام(ره) سوء استفاده کردند، زیرا ایشان این اجازه را مشروط به شرایطی اعلام کرده وفرمودند : « انشعاب از تشکیلاتى براى اظهار عقیده مستقل، و ایجاد تشکیلات جدید، به معناى اختلاف نیست.اختلاف در آن موقعى است که خداى ناکرده هرکس براى پیشبرد نظرات خود به دیگرى پرخاش کند که بحمداللَّه، با شناختى که من از روحانیون دست اندرکار انقلاب دارم، چنین کارى صورت نخواهد گرفت .» (صحیفه نور ج21)
این انشعاب نامبارک دستاویزی برای اختلافافکنی میان عناصر حزبالهی و حامیان نظام و به انحرافکشاندن افکار و اذهان عمومی جامعه از مسائل الویتدار و اصلی کشور به مسائل حاشیه ای و فرعی قرار داده و رقیبان انقلابی را با شعار پیروی از خط امام و با زدن برچسبهایی مانند « اسلام آمریکایی » و « اسلام متحجر » از میدان راندند و خود را تنها جریان مدافع امام خمینی(ره) جا زدند.
آیتالله مهدوی کنی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز در کتاب خاطرات خود درباره اختلافاتی که عدهای از این آقایان قبل از انشعاب از جامعه روحانیت داشتند می گوید:« بعضیها در بیاناتشان- نمیخواهم از بعضی اعضای جامعه روحانیت (منظور پیش از انشعاب است)اسم بیاورم، اگر لازم به معرفی باشد میگویم- حرفهایی میزدند که برای منافقین مطلوب بود، حتی آیات قرآن را طوری تفسیر می کردند که خلاف واقع بود.
آقای مطهری از اینها خیلی ناراحت بود و می گفت این سبک تفسیر، تفسیر کمونیستی است.(خاطرات آیتالله مهدوی کنی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات 318 و 319).
از سوی دیگر تفکر چپ و سوسیالیستی دولت موسوی و برخی نمایندگان مجلس در مسائل اقتصادی سرآغاز بروز اختلافات بود.
آیتالله مهدوی کنی در اینباره نیز می گوید: «دولت آقای موسوی، دولت سالاری را در مسائل اقتصادی عملاً ترجیح می داد و این سیاست تنها به خاطر جنگ نبود، بلکه اصلاً سبک تفکر ایشان این طور بود. برداشت ما این بود که آقای موسوی می خواهد کلاً دولت در تمام امور اقتصادی حضور داشته باشد و ما این را قبول نداشتیم. در زمانی خود بنده با آقای میر حسین موسوی –نخستوزیر وقت- همین بحثها را مطرح کردم. ایشان گفت آقای مهدوی! پدر من بازاری است، چای فروش است، آدم خوبی هم هست، ولی اصلاً خصلت بازاریها خصلت زالوصفتی است (یکچنین تعبیری کرد) و من با آنها مخالفم، اینها زالوصفت هستند، ما باید کاری کنیم که دست این زالوصفتها، از اقتصاد کشور قطع شود.» (خاطرات آیتالله مهدوی کنی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات 322 و 326).
همچنین حجت الاسلام حمید روحانی، درباره نحوه تشکیل و تقلب اعضای مجمع از قرار دادن اسمش به عنوان موسس مجمع میگوید: «ایام عید نوروز بود من مسافرت بودم وقتی از مسافرت برگشتم و به تهران آمدم دیدم بعضی ها گفتند: «شما گروه تشکیل دادهاید؟ آقای کروبی چنین چیزی را اطلاع دادهاند و اسم شما هم در آنجا هست».
تعجب کردم، در ابتدا تصمیم من برای تکذیب آن جدی بود بعد دو مسئله باعث شد که آن را تکذیب نکنم؛ یکی همین بود که فکر کردم سابقه مبارزاتی ایشان که یک شخصیت روحانی است را ضایع نکنم و مسئله دوم این بود که احساس کردم حضرت امام نسبت به مجمع، دید مثبت دارد.
حتی آقای احمد توکلی نامهای خطاب به مجمع روحانیون نوشت و گفت: «شما امضای دو نفر را جعل کردید، یکی سید حمید روحانی و یکی هم موسوی درچهای که اینها اصلا اطلاع نداشتند و شما امضای اینها را گذاشتهاید.»
*جدایی مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت، تنها جنگ قدرت بود
چند جلسهای به آنجا رفتم دیدم که تمام بحثشان این است که «چه کار کنیم رأی بیاوریم، رقیب رأی نیاورد، آنها شکست بخورند ما پیروز شویم؟» تمام حرفشان این است که «ما باشیم، آنها نباشند» که من هم دیگر از همان سالها در جلسه آنها شرکت نکردم و بعد هم در چند مصاحبه اعلام کردم: «عضو اینها نبودم و از اول هم اینها اسم من را بیاجازه من در لیستشان گذاشتند.» به نظر من، جدایی مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت، تنها جنگ قدرت بود.
روحانی میافزاید: در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی و به هنگام ارائه لیست، میان آقای ناطق نوری با آقای کروبی اختلاف پدید آمد. به طوری که آقای کروبی قصد داشت اسم آقای بهزاد نبوی و چند تن دیگر را در لیست قرار بدهد که با این کار آقای ناطق نوری مخالفت میکند و این اختلافات موجب جدایی مجمع روحانیون از جامعه روحانیت مبارز شد. این مطلب را سالیان درازی پس از اعلام موجودیت مجمع از زبان آقای کروبی شنیدم».
با گذر از این سخنان به هر صورت، این اختلافات بین نیروهای انقلاب وجود داشت ولی در جو چند سال ابتدای انقلاب، به دلیل آشفتگیهای طبیعی ابتدای انقلاب و توطئههای پرحجم و مکرر مخالفین نظام و تروریسم ضد حکومتی و ضدمردمی منافقین و جنگ تحمیلی در شرایط بحرانی و... مجال بروز نداشت.
*پیوندحلقه منحرف مجمع با جریان انحرافی کارگزاران و مشارکت پس از ارتحال پدر امت و آغاز دوران رهبری رهبر معظم انقلاب، اعضای مجمع با تندروی و ایجاد تشنج و درگیریهای سیاسی در کشور موجب شدند عده ای از آنان رد صلاحیت شده و اقبال عمومی به مابقی آنها کم شده و تا انتخابات مجلس پنجم به حاشیه رفتند و به جز عده ای از آنان که در دولت رفسنجانی مشغول به کار شدند، مابقی به فعالیت های اقتصادی ویا مطبوعاتی خود پرداختند.
همه به یاد داریم که هاشمی رفسنجانی روابط خوبی با آنان داشت و در دعوای دو جناح تنها کسی بود که طرفین نام وی را در صدر فهرست انتخاباتی خود قرار می دادند، ولی با شکل گیری حزب دولتی «کارگزاران»، جمعی از آنان به دلیل بنیه کم علمی و فکری و تهی بودن مبانی نظری فقهی سیاسی این جریان، مجبور بودند تا به احزابی مانند کارگزاران و بعد از آن مشارکت که کانون قدرت و ثروت بودند نزدیک شوند تا بتوانند ادامه حیات دهند.
تاریخ قضاوت خواهد کرد؛ به هم پیوستگی «مهندسان آشوب و اختلاف» در این کانونها و احزاب، موجب ضربات سنگینی به انقلاب و اندیشههای ناب امام خمینی(ره) شد، که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد. کارنامه سیاهی که مجمع روحانیون مبارز از خود بر جای گذاشته است امروز سرنوشت سیاسی این تشکل روحانینما را درهالهای از ابهام و تحت سایه سنگین انحلال قانونی قرار داده است.
کد خبر 73121
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۰ - ۰۰:۰۳
- ۱۰ نظر
- چاپ

به همپیوستگی «مهندسان آشوب و اختلاف برای کسب قدرت» در مجمع روحانیون، کارگزاران و مشارکت، موجب ضربات سنگینی به انقلاب و اندیشههای ناب امام خمینی(ره) شد.