در این چند مدتی که پرونده ی تخلف بانکی اخیر رسانه ای شده است؛ همه ی نگاهها و تحلیلها چه با حسن نیت و چه با سوء نیت به بزرگی ابعاد مالی این اختلاس معطوف شده است. در حالیکه توضیحات چند شب پیش جناب دادستان کل کشور مرا از زاویه ای دیگر به تأمل واداشت.
آقای دادستان کل می گفت: "از سال ۸۶ کار این شرکت شروع شده و از ابتدا همه اقدامات تخلف نبوده و از سال ۸۸ و عمدتا سال ۸۹ و همچنین ماههای سال ۹۰ این فساد گسترده صورت گرفته و این عدد و رقم را به بار آورده است …
...نامهای را این گروه در ۲۶ شهریور خطاب به بنده نوشتند که بیش از مطالبات برآورد میشود و ارزش داراییهای غیرجاری این شرکت مطابق جدول پیوست است به طوری که حدود ۴۷ هزار میلیارد ریال برآورد شده است که بسیاری از اموالی را بیان میکند که این افراد خریداری کردهاند و اسناد خرید این اموال وجود دارد که نشان میدهد که به قیمت ۱۳۵ میلیارد ساختمان را خریداری کردهاند…”
وقتی با خود این روایت منسوب به امیرالمؤمنین(ع) را مرور میکنم که:” ما رأیت نعمة موفورة الّا و فى جانبها حقّ مضیّع ؛ یعنى هر جا شما دیدید ثروت انباشتهاى به وجود آمده، بدانید در کنارش حقوق ضایعشده فراوانى وجود دارد” دست و دلم به شدت میلرزد.
کاش انذارهای امام امت خیلی پیش و بیش از این جدی گرفته میشد تا این روزها عتاب دردمندانه ایشان را برنمیانگیخت.(۱)
پی نوشت:
۱- بیانات امام خامنه ای در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان در مصلّاى تهران ۱۳۸۱/۰۷/۳۰
"و الّا اگر مسئولی که فلان تجارت خارجى و فلان مناقصه بزرگ در اختیار اوست؛ فلان پروژه مهم و پُرخرج زیر امضاى اوست و فلان صندوق پول زیر کلید اوست، به خودش اجازه دهد براى منافع شخصى و جمعآورى ثروت براى خود یا نزدیکانش، از این امکان – که متعلّق به کشور و مردم است – استفاده کند، همان چیزى اتّفاق خواهد افتاد که در کشورهاى دچار سیستمهای ظالمانه در گذشته و امروز در دنیا اتّفاق افتاده است؛ یعنى ثروت در یک نقطه متمرکز خواهد شد و جمع کثیرى دچار محرومیّت و فقر خواهند گردید. این تبعیض است؛ این چیزى است که اسلام براى مبارزه با آن آمده است. ما هم که مدّعىِ اسلام هستیم، باید با آن مبارزه کنیم.
این که امیرالمؤمنین علیهالسّلام مىفرماید: «ما رأیت نعمة موفورة الّا و فى جانبها حقّ مضیّع»؛ یعنى هر جا شما دیدید ثروت انباشتهاى به وجود آمده، بدانید در کنارش حقوق ضایعشده فراوانى وجود دارد؛ مظهر اصلى و مصداق عمدهاش همین است که کارگزاران و مسئولان حکومت، با استفاده از نفوذ و قدرت، راحت بتوانند از امکانات عمومى استفاده کنند؛ بانکها راحت وام بدهند؛ مراکز گوناگون، امکان استفاده از زمین، آب، هوا، تجارت و وارد کردن و صادر کردن را در اختیار آنها بگذارند؛ ناگهان ببینید کسانى که دستشان از مال دنیا تا اندکى پیش خالى بود، ثروتهای گزاف پیدا کردهاند.”