کد خبر 6796
تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۳۸۹ - ۰۰:۵۱

اخيرا کارشناس مسائل ديني شبکه بي بي سي فارسي (!) هم فتوا داده است که هرگونه انتشار خبر و تصوير اعمال آمريکايي‌ها، هتک حرمت قرآن کريم و اشاعه فحشا است!

اميد حسيني در جديدترين مطلب وبلاگ "آهستان" با اشاره به موضع گيري جالب بي بي سي فارسي درباره اهانت به قرآن کريم نوشت: بعد از انتشار پيام رهبر معظم انقلاب درباره موج جديد اسلام ستيزي غرب، بعضي از رسانه‌ها و حاميان جنبش به اصطلاح سبز که از قضا امروز مهمان آمريکا و رسانه‌هاي غربي هستند، اين سوال را مطرح کرده اند که چرا جمهوري اسلامي قرآن سوزي را به صهيونيسم و استکبار و آمريکا نسبت مي‌دهد؟ چرا اين قبيل مسائل را به ضديت دول غربي با جمهوري اسلامي تعبير مي‌کند؟ و نوشته‌اند که :«اين‌ها کار دو تا آدم معمولي بوده و ربطي به دولت آمريکا ندارد!»
اخيرا کارشناس مسائل ديني شبکه بي بي سي فارسي (!) هم فتوا داده است که هرگونه انتشار خبر و تصوير اعمال آمريکايي‌ها، هتک حرمت قرآن کريم و اشاعه فحشا است! وي همچنين فتواي قتل سلمان رشدي توسط امام را مصداق اشاعه فحشا دانسته است! ناگفته پيداست که منظور نامبرده از اين سخنان و همراهي او با بي بي سي فارسي، پايين آوردن سطح مساله تا حد يک عمل شخصي است وگرنه چه کسي باور مي‌کند که بي بي سي فارسي، دلش به حال اسلام و مسلمانان و قرآن بسوزد؟!
اين ادعا را شايد خود آقاي کارشناس مسائل ديني و دوستانش بپذيرند، اما کارنامه رسانه هاي غربي از جمله همين شبکه بي بي سي (مخصوصا در مستند سازي) ثابت مي‌کند که کينه‌ي آنها نسبت به اسلام و کتاب آسماني ما مسلمانان، اصولا سياستي قديمي، ريشه‌اي و دولتي است، نه يک مساله شخصي. به هر حال از دو حال خارج نيست. گوينده چنين حرفي يا حقيقتا از سياست اسلام ستيزي آمريکا و صهيونيستم بي‌خبر است و يا اينکه نمي‌خواهد نمکدان را بشکند!
اما اينکه چرا ما اين قبيل اعمال بي شرمانه را نشانه ضديت دولت آمريکا با جمهوري اسلامي مي‌دانيم؟ دليلش کاملا واضح است. به خاطر اينکه معتقديم اين جمهوري اسلامي است که به رهبري امام راحل، اسلام ناب محمدي را در دوران کنوني به دنيا عرضه کرده و موجب بيداري مسلمانان و محرومان جهان شده است. اين جمهوري اسلامي بود که آمريکا را شيطان بزرگ ناميد و مايه جرات و مقاومت مسلمانان در برابر زورگويي‌هاي آمريکا شد. اين جمهوري اسلامي بود که ?? سال تمام آمريکا و اسرائيل را در دنيا به چالش کشيده و مانع از پياده شدن نقشه‌هاي آنها در خاورميانه شده است. اين جمهوري اسلامي بود که باعث شد دولت‌هاي اسلامي در قلب حکومت‌هاي لائيک منطقه به قدرت برسند، اين جمهوري اسلامي بود که اسلام ناب محمدي را در برابر اسلام وهابي و اسلام آمريکايي به دنيا عرضه کرد، وگرنه اگر قرار بود جمهوري اسلامي چيزي باشد در حد عربستان سعودي، مطمئنا دولت آمريکا هيچ مشکلي با آن نداشت. فراموش نکنيم که جمهوري اسلامي هرگز به اندازه عربستان سعودي کتاب قرآن را چاپ و منتشر نکرده است!
اصلا همين هاليوود را در نظر بگيريد. پيش از انقلاب اسلامي در هاليوود چند فيلم سينمايي با موضوع اسلام، پيامبر اسلام و يا زندگي مسلمان ساخته شد، اما بعد از پيروزي انقلاب و قدرت گرفتن اسلام سياسي، هاليوود تغيير جهت داد و از آن پس حجم انبوهي از فيلم‌هاي ضدايراني و ضداسلامي ساخته شد. آيا اين موارد واضح و مستند، نشان دهنده خشم و عصبانيت آمريکا نسبت به اسلام و جمهوري اسلامي نيست؟ با اين وجود آيا مي‌توان تاثيرات جمهوري اسلامي و اسلامي که جمهوري اسلامي آنرا تبليغ مي‌کند ناديده گرفت؟
يقينا کارشناس ديني بي بي سي فارسي، عمدا و يا سهوا خودش را به نفهميدن زده و تصور کرده است که اگر امام راحل، فتواي قتل سلمان رشدي را صادر نمي‌کرد، هيچ مسلماني آيات شيطاني را نمي‌خواند! اين استدلال آقاي کارشناس غلط و بي پايه و اساس است. چرا که بنا به فرمايش امام بزرگوار ما، در ماجراي سلمان رشدي اصلا و ابدا بحث شخص و تيراژ کتاب او مطرح نبود، بلکه اين مساله ناشي از کينه و توطئه غرب عليه دنياي اسلام و اعتقادات مسلمانان است که اگر امروز در برابر آنها نايستيم، قدم به قدم جلوتر خواهند آمد.

**********************************************************************
اين روزها بد نيست نامه تاريخي امام راحل را در منشور روحانيت دوباره بخوانيم که بيست سال پيش توطئه هاي آمريکا و صهيونيسم بين الملل را عليه اسلام و قرآن بيان کرده و اتفاقا جواب استدلال امروز کارشناس ديني بي بي سي فارسي را هم داده بود!
«به چه علت است که در پى اعلام حکم شرعى و اسلامى مورد اتفاق همه علما در مورد يک مزدور بيگانه اينقدر جهانخواران برافروخته شدند و سران کفر و بازار مشترک و امثال آنان به تکاپو و تلاش مذبوحانه افتاده اند؟ غير از اين نيست که سران استکبار از قدرت برخورد علمى مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئه هاى شوم آنان به هراس افتاده اند و اسلام امروز مسلمانان را يک مکتب بالنده و متحرک و پرحماسه مى دانند و از اينکه فضاى شرارت آنان محدود شده است و مزدبگيران آنان چون گذشته با اطمينان نمى توانند عليه مقدسات قلمفرسايى کنند مضطرب شده اند.
خيلى جالب و شگفت انگيز است که اين به ظاهر متمدنين و متفکرين وقتى يک نويسنده مزدور با نيش قلم زهرآگين خود احساسات بيش از يک ميليارد انسان و مسلمان را جريحه دار مى کند عده اى در رابطه با آن شهيد مى شوند برايشان مهم نيست و اين فاجعه عين دموکراسى و تمدن است اما وقتى بحث اجراى حکم و عدالت به ميان مى آيد، نوحه رافت و انسان دوستى سر مى دهند. ما کينه دنياى غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همين نکته ها به دست مى آوريم.
قضيه آنان قضيه دفاع از يک فرد نيست، قضيه حمايت از جريان ضد اسلامى و ضدارزشى است که بنگاههاى صهيونيستى و انگليس و امريکا به راه انداخته اند و با حماقت و عجله خود را رو به روى همه جهان اسلام قرار داده اند. البته بايد ببينيم که بعض دولتها و حکومتهاى اسلامى چگونه با اين فاجعه بزرگ برخورد مى کنند. اينکه ديگر مسئله عرب و عجم و فارس و ايران نيست بلکه اهانت به مقدسات مسلمانان از صدر اسلام تاکنون و از امروز تا هميشه تاريخ است و نتيجه نفوذ بيگانگان در فرهنگ مکتب اسلام است که اگر غفلت کنيم اين اول ماجراست و استعمار از اين مارهاى خطرناک و قلم به دستان اجير شده در آستين فراوان دارد.
ضرورتى نيست که در چنين شرايطى ما به دنبال ايجاد روابط و مناسبات گسترده باشيم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقه مند شديم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دينى خود ساکت و آرام مى گذريم. آنان که هنوز بر اين باورند و تحليل مى کنند که بايد در سياست و اصول و ديپلماسى خود تجديد نظر نماييم و ما خامى کرده ايم و اشتباهات گذشته را نبايد تکرار کنيم و معتقدند که شعارهاى تند يا جنگ سبب بدبينى غرب و شرق نسبت به ما و نهايتا انزواى کشور شده است و اگر ما واقعگرايانه عمل کنيم، آنان با ما برخورد متقابل انسانى مى کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمين مى گذارند. اين يک نمونه است که خدا مى خواست پس از انتشار کتاب کفرآميز آيات شيطانى در اين زمان اتفاق بيفتد و دنياى تفرعن و استکبار و بربريت چهره واقعى خود را در دشمنى ديرينه اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده انديشى به درآييم و همه چيز را به حساب اشتباه و سوء مديريت و بى تجربگى نگذاريم و با تمام وجود درک کنيم که مسئله اشتباه ما نيست، بلکه تعمد جهانخواران به نابودى اسلام و مسلمين است و الا مسئله فردى سلمان رشدى آنقدر برايشان مهم نيست که همه صهيونيستها و استکبار پشت سر او قرار بگيرند.
روحانيون و مردم عزيز حزب اللّه و خانواده هاى محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با اين تحليلها و افکار نادرست خون عزيزانشان پايمال نشود. ترس من اين است که تحليلگران امروز، ده سال ديگر بر کرسى قضاوت بنشينند و بگويند که بايد ديد فتواى اسلامى و حکم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانين ديپلماسى بوده است يا خير؟ و نتيجه گيرى کنند که چون بيان حکم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترک و کشورهاى غربى عليه ما موضع گرفته اند، پس بايد خامى نکنيم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پيامبر و اسلام و مکتب بگذريم!»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس