به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، ماه گذشته اداره آمار آمریکا، گزارش سالانه خود، تحت عنوان "درآمد، فقر و پوشش بیمه اجتماعی در آمریکا در سال 2010 " را منتشر ساخت که حاوی نکات جالبی است.
این گزارش که گمان میرود در روزهای آینده از سوی مخالفان و رقبای اوباما تبدیل به حربه ای تبلیغاتی گردد – همانطور که کلایبورن دست به کار شده است – حاوی نکات بسیار تکاندهندهای در خصوص وضعیت کنونی اشتغال و درآمد در آمریکاست. این گزارش 95 صفحهای که حاصل تحقیق کارمن دیناواس، برنادت پروکتور و جسیکا اسمیت میباشد در نهایت به پنج واقعیت بیسابقه میرسد:
1) شمار افرادی که هماینک در فقر زندگی میکنند در تاریخ سرشماری آمریکا بیسابقه است: میزان فقر برای سومین سال متوالی، افزایش یافته و به رقم 15.1 درصد – 42 میلیون نفر آمریکایی – رسیده است. این عدد، بالاترین رقم موجود از 52 سال گذشته تاکنون میباشد؛ یعنی از روزی که آمارگیری و سرشماری در آمریکا آغاز شد.
2) آمریکائیان در هزاره قبل، ثروتمندتر بودند: متوسط درآمد در آمریکا، شاهد یک سقوط آزاد بوده است و از سال 2007 به این سو 6.4 درصد کاهش یافته است. درآمد فعلی خانوارهای آمریکا، 7.1 درصد کمتر از سال 1999 میباشد.
3) زنان همچنان درآمد خیلی کمتری نسبت به مردان کسب میکنند: با گذشت سالها، همچنان شکاف جنسیتی در فضای کار و اشتغال در آمریکا از بین نرفته است. براساس آمار، درآمد زنی که به صورت تمام وقت و در طول یک سال کاری کامل کار میکند، 77 درصد درآمد یک مرد با شرایط مشابه است. زنان در مقایسه با مردان احتمال بیشتری دارد که بتوانند شغل خود را حفظ کنند؛ از سال 2007 تاکنون، شمار زنانی که به صورت تمام وقت کار میکردند، 2.8 میلیون نفر کاهش یافته است. این رقم، دو برابر تعداد مردانی است که در همان دوره زمانی کار خود را از دست دادهاند، یعنی چیزی حدود 6.6 میلیون نفر.
4) هیچ حاشیه امنی برای اعداد و ارقام وجود ندارد: نه تنها شمار کلی افرادی که در فقر زندگی میکنند، افزایش یافته، بلکه شمار خانوادههایی هم که در فقر به سر میبرند، روندی صعودی داشته است. پیش از این، حدود 9.2 میلیون خانوار (11.7 درصد) زیر خط فقر بودند که این عدد نسبت به رقم 8.8 میلیون خانوار زیر خط فقر در سال 2009 (11.1 درصد) افزایش یافته است.
5) در جنوب همهچیز بزرگتر است، از جمله میزان فقر: درحالیکه آمار و ارقام مربوط به فقر در غرب، شمالشرقی و مناطق مرکزی متمایل به غرب نسبتا ثابت مانده است، جنوب آمریکا شاهد رشد در میزان فقر بوده است. در سال 2009، 17.6 میلیون (15.7 درصد) زیر خط فقر بودند. تا سال 2010، 1.5 میلیون نفر به این میزان افزوده شد و آن را به 16.9 درصد رسانید.
شاید با نگاهی به این آمار بتوان دلیل دستاندازیهای آمریکا به کشورهای منطق و منابع طبیعی آنها را بهتر درک کرد. در ضمن کشوری که وضعیت اقتصادی این چنین وخیمی داشته و اولین احتیاجات شهروندان خود را تامین کند، چگونه میتواند درباره آینده جهان تصمیم گرفته و ادعای مدیریت جهانی داشته باشد؟
110