این رویکرد در نگرش راهبردی نظام سلطه بهویژه معطوف به مقاطعی است که آنها احساس میکنند در برخی از قسمتهای ساختار سیاسی کشور اشتیاقی جهت تعامل با غرب وجود دارد. لذا عمدهی تمرکز این رویکرد بر دولتمردان سیاسی است و اساساً با استفاده از مجموعهای از رویکردهای سخت و نرم، تلاش میکند نخبگان سیاسی کشور را در مسیر اهداف غرب هدایت کند
نمونه:جمهوری اسلامی در سطح ریاست جمهوری و دیگر سطوح عالی نفوذ پذیری را در اوایل انقلاب اسلامی تجربه نموده است. لذا احتمال نفوذ مجدد سیاسی در این سطح در آینده منتفی نمیباشد که در صورت تحقق این امر ، دشمن دیگر نیازی به هزینههای گزاف در حوزههای نظامی ، امنیتی و سیاسی نداشته و با یک حکومت و حاکمان دست نشانده و مطیع در راستای نیل به اهداف خود مواجه است.
تصمیمسازان؛ مبتنی بر تقویت شبکهی حامیان غرب در داخل:
مشاوران بلندپایهی در کنار تصمیمگیران ، فعالان و نخبگان ، احزاب سیاسی ، رسانهها ، گروههای دانشجویی مختلف به ویژه جریانهایی که در عرصه سیاسی رویکرد انتقادی نسبت به نظام دارند ، همگی در زیرمجموعه تصمیمسازان در نظام جمهوری اسلامی ، به عنوان دومین مرتبه از مبادی نفوذ سیاسی دشمن مطرح و قابل توجه میباشند.
نمونه: از اواسط عصر قاجاریه، با گسترش روابط میان ایران و اروپا، نقش محافل و انجمنهای ماسونی قابل توجه است. این انجمنها که یکی از مظاهر جالب و جذاب تمدن غرب به شمار میرفت بسیاری از دانشجویان و روشنفکران ایرانی را جذب خود کرد و آنان را تا به مرحلهی شیفتگی و گاه سرسپردگی غربیان پیش برد. بدین ترتیب نظام سرمایهداری غربی از طریق سلطه فکری بر اذهان نخبگان ایرانی، آنان را به پلی برای تأمین منافع خود تبدیل میکرد. از جمله نخستین مصادیق فراماسونرهای ایرانی "عسکر خان افشار رومی” است که در تبریز در خدمت "عباس میرزا نایب السلطنه” بود. وی پس از عقد قرارداد "فین کنشتاین” به عنوان رئیس هیئت ایرانی به فرانسه رفت. اقامت طولانی وی سبب آشناییاش با لژ فراماسونری طریقت پاریس شد و جذب آن گردید.
مردم؛ مبتنی بر تغییر ذائقهی فرهنگی:
مردم در اقشار و دستهبندیهای مختلف در معرض نفوذهای دشمن هستند. اگر بخشی از مردم را طرفدار و حامی نظام ، بخشی دیگر از مردم را بی طرف و برخی را نیز مخالف یا منتقد به نظام در نظر بگیریم. هرکدام به نوعی مورد هجمه و نفوذ فکری و سیاسی دشمن قرار میگیرند که خروجی تمام آنان ناامید کردن مردم و جامعه از گفتمان اسلامی ، دلسردی آنان از رویکرد انقلابی و سرانجام عدم حمایت و پشتیبانی از آرمانهای و آمال کشور است.
نمونه: شکست عملی کمونیزم در اوایل دهه ۱۹۹۰، با فروپاشی شوروی رخ نداد، بلکه زمانی رخ داد که مردم مسکو ساعتها در صف افتتاح شعبه ی مک دونالد در مسکو انتظار کشیدند. و یابه تعبیر برخی نویسندگان؛ شکست شوروی در جنگ سرد از آمریکا، با قدم گذاشتن یوری گاگارین آمریکایی به ماه رخ نداد، بلکه با افتتاح شعبهی مک دونالد در مسکو رقم خورد.
با این وصف، به نظر می رسد همواره دشمن تلاش می کند در چارچوب سه بستر مذکور اهداف و نیات خود را با ابزارهایی همچون تطمیع وایجاد جاذبه در کشور هدف دنبال نماید. اینگونه که به نظر می رسد "پروژه نفوذ” دشمن امری دائمی و همیشگی است. اگرچه ممکن است ابزارها و بسترهای آن متفاوت باشد.