به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، نشریه فارین پالیسی در
گزارشی به بررسی ادعای غربیان در خصوص جنگطلب بودن ایران و جنون داشتن آن برای
نابودسازی جهان پرداخت و نوشت: ديدگاه «دولت انتحاری» ایران بر مبنای نوشتههاي برخي نويسندگان نومحافظهكار و گزارشات اتاقهاي فكر راستگرای اسرائيلي شكل گرفته كه ادعاهايشان مدام در حال گسترش در اينترنت است.
این گزارش با اشاره به صحبتهای اخیر ران پائل، کاندیدای رياستجمهوري حزب جمهوریخواه آمریکا در خصوص برنامه هستهاي ایران بیان میدارد که پائل دستیابی ايران به تسلیحات هستهای را به معناي به پايان رسیدن دنيا نمیداند: «پائل اینطور استدلال میکند که چرا بايد چنين قضيهاي عجيب به نظر رسد؟ مگر شوروي و چين داراي چنين تسليحاتي نبودند؟ ما با شوروي سازش كرديم و با آنها وارد جنگ نشديم، هرچند که آنها خطراتي به مراتب بزرگتر از ايران بشمار ميرفتند. حتي بايد گفت كه آنها بزرگترین خطري بودند كه در تمامي تاريخ متوجه ما شده، ولي به راستی چرا ما با آنها وارد جنگ نشديم؟»
فارین پالسی سپس به اظهارت مختلف مسئولان غربی در این خصوص پرداخته و دیدگاههای آنها را بیان میکند. از جمله اینکه آلن وست، نماينده جمهوریخواه از ايالت فلوريدا، پس از اظهارات پائل سریعاً عنوان داشت: «نقطهنظرات پائل نشاندهنده اين است كه وي شايسته سكني گزيدن در خانه شماره 1600 خيابان پنسيلوانيا [كاخ سفيد] نيست.» از دیدگاه فارین پالسی، غرب اصرار دارد كه نوع بازدارندگي ميان ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي در خلال جنگ سرد، در مورد ايران صدق نمیکند «چرا كه آنها تاكنون با رفتار خود نشان دادهاند در صورت دستیابی به تسليحات هستهاي، چه اهدافي را دنبال خواهند كرد».
این گزارش سپس به اد موريسي، وبلاگنويس محافظهكار، اشاره کرده و مینویسد که وی به تشريح اين نكته پرداخته است كه بازدارندگي در قبال ايران كارساز نيست، چرا كه اهداف راهبردي روحانيون ايران ريشه در ماوراءالطبيعه دارد: «آنها خواستار بازگشت مسيح و تاسيس حكومت جهاني اسلام هستند. طبق برداشت آنها از اسلام، مسيح پس از پايان جنگي بزرگ ظهور خواهد كرد و از این رو، براي ايجاد چنين جنگي، راهي بهتر از انداختن بمب اتم بر سر اسرائيل يا آمريكا يا هردو وجود ندارد».
فارین پالسی این نوع نگرش را برگرفته از احزاب راستگرای حکومتهای مختلف دانسته و میآورد: «آن طوری كه جنون اسلامستيزي بيحد و حصر كنگره به سادگي با همهمه معمول وبلاگنويسان حزب راستی همراهي ميكند، هدف اين كشور محو اسرائيل است. البته چنين اظهاراتي پيرامون گرايشات به اصطلاح انتحاري حكومت ايران، توسط ديگر رهبران محافظهكار نيز بيان شده است. در واقع، اين طور به نظر ميرسد، بسياري از افراد حامي جنگ با ايران با اين عقيده كه حكومت ايران، به نوعي «حكومت شهادتطلب» است و به طور منحصر به فردي در برابر محاسبه سود و زيان مقاومت ميكند ايمان راسخ دارند».
همچنین بر اساس این گزارش نيوت گينگريچ، سخنگوي پيشين كاخ سفيد و نامزد فعلي انتخابات رياست جمهوري، سال گذشته طي سخنراني خود در دنور ادعا كرد: «رهبران ايران برای محو اسرائيل در نبردي اتمي، حتي حاضر به پذيرش نابودي تهران هستند. منصرف ساختن آنها امري محال است. شما چه چيزي را ميخواهيد مورد تهديد قرار بدهيد؟ رهبران ايران همچون جهادگرايان انتحاري عقيده دارند شهدا به بهشت ميروند و اسرائيليها به جهنم». نویسنده این گزارش بیان میدارد که «با این حال گينگريچ توضيح نميدهد كه چرا چنين مسلمانانِ به شدت معتقدي ميبايست به نابودي قدس، سومين شهر مقدس مسلمانان رضايت دهند».
فارین پالسی آلن درشويتز، تحليلگر پارهوقت مسائل خاورميانه و استاد حقوق در دانشگاه هاروارد و نويسنده افتخاري نشريه وال استريت ژورنال در مارس 2010 را جزو نخستین کسانی میداند که ایران را ملت انتحارطلب معرفی کرده و از قول وی بیان میدارد: «آلن درشویتز معتقد است که ايران اولين ملت انتحارطلب دنيا است ــ ملتي كه رهبرانش نه تنها بر این مسئله تاكيد دارند، بلكه در جنگ ايران و عراق نشان دادند كه راضي به فدا كردن جان ميليونها نفر از مردم خود براي عمليات ويرانگر دوران آخرالزمان هستند».
فارین پالسی با به زیر سوال بردن عقیده درشویتز تصریح میکند: «تلفات جنگ براي هر دو طرف در جنگ ايران و عراق ــ جنگي كه عراق آغازگر آن بود و مأموریتی آخرالزمانی براي نابودي دنیا توسط ايران به شمار نميرفت ــ حدود 1.5 ميليون نفر برآورد ميشود. البته مشخص نيست درشويتز عقيده خود پيرامون اينكه ايران جان ميليونها نفر از شهروندان خود را در جنگ فدا كرده را از كجا آورده است. با اين وجود، دو حكومتي كه جان ميليونها نفر از مردم خود را فدا كردهاند، شوروي و چين هستند. اعتقاد بر اين است كه حدود 7 ميليون نفر در قحطي تحميلي در اکراین (كه تحت عنوان هولودومور شناخته ميشود) و بسياري ديگر در نقل مكانهاي اجباري و پاکسازی حزبي در زمان رهبري جوزف استالين كشته شدهاند. تاريخنگاران شمار تلفات طرح «یک گام بزرگ به جلو» چين (61-1958 ) را بين 20 تا 43 ميليون نفر برآورد كردهاند. با اين وجود چنين تلفات داخلي متاثركنندهاي برای آنها به اين معني نبود كه اين رژيمها كمتر علاقهاي به فدا كردن جان شهروندان خود دارند».
این گزارش شكلگیری توهم «حكومت شهادتطلب» را مبتنی بر دو فرض مخدوش میداند: «نخست اينكه، جمهوري اسلامي ايران به طور منحصربهفردی براي رسيدن به اهداف سياسي خود، حاضر به فدا كردن جان شهروندان خود است و دوم اينكه اعتقادات ديني مرتبط با دوران آخرالزمان دولت شيعه ايران، واقعاً آن را براي به راه انداختن جنگي ويرانگر وادار ميسازد».
در ادامه، این گزارش حتی اين ايده را نيز كه رهبران ايران به خاطر اعتقادات مذهب تشيع، به محض دستیابی به تسليحات هستهاي، متعهد به آغاز جنگي آخرالزماني هستند، ابهامآمیز میداند: «چندي پيش در سال جاري، نزديكان احمدينژاد فيلمي را تهيه كردند كه ادعا داشت ناآرامي در خاورميانه، شاهدي بر ظهور حضرت مهدي است. تعدادي از پايگاههاي اينترنتي محافظهكاران آمريكايي اظهار داشتند که اين فيلم شاهدي بر اين مدعا است كه رژيم ايران چنين آشوبهايي را آيات الهي قلمداد ميكند مبني بر اين كه پيروزي نهاييشان نزديك است».
همچنین فارین پالسی به نقل از مئير جاودانفر، تحليلگر اسرائيلي مسائل ايران، مینویسد: «در ايران پيشبيني در مورد ظهور قريبالوقوع امام مهدي كم نيست. برخي آدمهاي شياد با هدف يك شبه پولدار شدن، آن را دستآویز قرار داده و برخي ديگر براي اغراض سياسي خود از آن سود ميبرند. هيچ كدام پايه ديني نداشته و تأثیری بر تصميمگيري رهبر ايران كه حرف آخر را در مورد همه مسائل ميزند، ندارد چرا كه وي مسيحايي مسلك نيست».
اندرو گروتو، تحليلگر مسائل مربوط به امنيت ملي، در مقاله خود كه در براون ژورنال در سال 2009 به چاپ رسید، اين سوال را مطرح كرد كه آيا ايران داراي حكومتي شهادتطلب است یا خیر. فارین پالسی با اشاره به این نویسنده تصریح میکند: «وی اینطور نتيجهگيري كرد كه شواهد كافي براي اثبات چنين ادعايي وجود ندارد. بلكه حالتي از خرد متعارف به طور مكرر ديده شده است. ديدگاه دولت شهادتطلب بر اساس ادعاهاي افراطگرايانه و متهورانهاي در مورد اهداف و رفتار ايران ريشه دارد كه انتظارات متعارف از كنشهاي دولت را به چالش ميكشد. ولي در سوابق تاريخي، هيچ دولتي با ميل خود سياستي را دنبال نكرده كه ميدانسته به طور تقريبي به نابودي خودش ميانجامد. گروتو در مييابد كه هم منابع در اين زمينه ناكافي است و هم منابع مشخصي با نظم و ترتيبي خاص نقل قول شده است. وي اینطور تشخيص ميدهد كه ديدگاه «دولت شهادتطلب» اساساً بر مبنای نوشتههاي برخي نويسندگان افتخاري نومحافظهكار بعضي نشريات و گزارشات اتاقهاي فكر راستگرای اسرائيلي شكل گرفته كه ادعاهايشان مدام در حال گسترش در اينترنت است».