هدف وسيله را توجيه ميكند
شايد
اگر قرار بر آن ميشد تا يك كشور مخالف سياستهاي امپرياليستي امريكا،
سريالي را در نقد سيستم سياسي حاكم بر آن توليد كند نميتوانست عمق فساد و
نفاق سياستمداران و سياستهاي اين كشور را با اين دقت و ظرافت به صحنه
درآورد. شخصيت اصلي داستان كه يك فارغالتحصيل دانشكده نظام و همسر يك زن
متمول و اشرافزاده است، اكنون نماينده مجلس امريكاست، ولي اين جايگاه هوس
قدرت او را ارضا نميكند، پس براي رسيدن به كاخ سفيد آماده ميشود.
دروغ،
نفاق، فساد اخلاقي، نداشتن اعتقادات ديني و آدمكشي ويژگيهايي از سيستم
دولت ايالات متحده امريكاست كه گويي تمام آنها در شخصيت فرانك يكجا جمع شده
است. او براي رسيدن به اهدافش هيچ محدوديت يا خط قرمزي ندارد، از دروغ و
نفاق بين همحزبيهايش تا قتل انسانهاي ديگر. براي فرانك هيچ ارزش ديني يا
حتي اخلاقي وجود ندارد، مگر اصول شخصي خودش كه معيار ارتباطش با ديگران
است. او هيچ ابايي از توهين به مقدسات و ارزشهاي ديني و انساني ندارد و
دروغ ابزار اصلي پيشبرد اهدافش است، حال تصور كنيد شخصي با اين صفات و
ويژگيهاي اخلاقي به سمت رياست جمهوري امريكا رسيده است، در مراسمات و
نطقهاي مختلف در مورد مفاهيمي مثل برابري، حقوق بشر، آزادي بيان و عدالت
سخنراني ميكند و مردم هم براي او كف ميزنند و هورا ميكشند، براي مخاطب
اين حس دوگانگي و ريا گاهي تهوعآور است، اين همه تناقض و نفاق، مگر
ميشود؟
فريب آزادي بيان
راز
ساخت و نمايش مجموعههايي با اين مختصات انتقادي از ساختار سياسي و هيئت
حاكمه در چيست؟ آيا بازتاب عملي از شعارهاي جذاب و فريبنده نظام
سرمايهداري درباره آزادي بيان و انتقاد است؟ آيا سيستم ليبرال دموكراسي
همچنين نقدهايي از بيرون اردوگاه خود را هم ميپذيرد؟ بررسي سير عملكرد
حكومتهاي مذكور نشان ميدهد ساخت آثارانتقادي همچون «خانه پوشالي» نه از
روي انتقادپذيري كه بيشتر محض پز آزادانديشي و همچنين تخليه رواني برخي
گروههاي اجتماعي نسبت به انتقادات آنها درباره سياستمداران ايالات متحده
است، روشي كه بهجز كاركرد رياكارانه خود باعث جلوگيري از سرريز شدن
احساسات و انتقادات جامعه از سيستم شده است و از خروشهاي اجتماعي و حتي رخ
دادن انقلاب عليه قدرت حاكم جلوگيري ميكند.
منبع : روزنامه جوان