زمانی که دشمنان ایران برای تخریب چهره جمهوری اسلامی میان افکار عمومی مردم جهان، کشور ما را به حمایت از تروریسم متهم می کنند، امپراتوری رسانه ای خود را نیز فعال می کنند تا با انعکاس گسترده این اتهامات در سطح جهان، این موارد را از ادعا به باور عمومی تبدیل کنند. زیرا بسیاری از مردم دنیا از بلایی که تروریسم در دهه های 60 و 70 بر سر ایران خبر ندارند و البته در این حوزه خود ما مقصر هستیم و کم کاری رسانه های حرفه ای ما تا حدودی در این بی اطلاعی نقش دارد. زمانی که ما از 17هزار شهید ترور صحبت می کنیم که اکثر آنان مردم عادی کوچه و بازار هستند، یعنی ایران در صف کشورهایی است که بیشترین آسیب را از تروریسم دیده است. به همین دلیل زمانی که تروریسم بار دیگر در منطقه فعال شد و دستور کار خود را از ایجاد ناامنی های پراکنده به نبرد مستقیم با دولت ها تغییر داد، جمهوری اسلامی در صف اول مبارزه ایستاد و امروز نیز درگیر جنگ با وحشت آفرینانی است که ریشه در همین منطقه دارند.
نوزاد نامشروع سعودی
چند روزی است که رسانه های دیداری، شنیداری و مکتوب بخشی از خروجی خود را به تحلیل زوایای مختلف حضور ترکی الفیصل رئیس سابق دستگاه استخبارات عمومی عربستان سعودی در همایش منافقین در پاریس اختصاص داده اند. این همراهی سوال های زیادی را در ذهن مخاطبان و تحلیلگران ایجاد می کند. مانند اینکه سعودی ها که در تمام سخنرانی های خود مرزی میان ایرانی ها و جهان عرب می کشند، چرا یکی از چهره های امنیتی خود را به این همایش فرستادند؛ همایش گروهی که عرب زبان نیست و به جهان آنان تعلق ندارد. و دیگر پرسش این است که آیا داعش و القاعده به عنوان بازوهای جنگ نیابتی عربستان در منطقه به تنهایی نمی توانند اقدامات مورد نیاز سعودی علیه ایران را بر عهده بگیرند؟
نقطه اتصال سعودی ها با منافقین، تروریسم و دشمنی ریشه دار با نظام حاکم بر ایران است. در جریان دشمنی عربستان سعودی با ایران، در حالی که ریاض توان رویارویی مستقیم با تهران را ندارد یک نیروی ثالث از دل جامعه دشمن (ایران) انتخابی مناسب برای این رویارویی است. حال اینکه امتیاز این نیروی ثالث این است که دستی پشت پرده بحران سوریه و جنگی که در این کشور در جریان است، دارد.
هیچ کدام از بازوهای جنگ نیابتی سعودی نمی توانند به اندازه گروهک تبعیدی منافقین برای ریاض در صحنه رویارویی با ایران مفید باشند. برای درک این موضوع باید به گروهک هایی اشاره کرد که طی سال های گذشته در مناطق مختلفی از ایران به خصوص نواحی شرقی فعال بودند؛ تروریست هایی که شاخص ترین آنان برای عموم مردم کشورمان، شرور عبدالمجید (عبدالمالک) ریگی است. این گروه ها به این دلیل می توانند بیشترین منفعت را برای ریاض فراهم کنند که نیروهای بومی هستند. زمانی که یک تیم خارجی برای انجام عملیات قصد ورود به کشوری را می کند، موانع و مشکلات زیادی در راه دارد اما تیم های مزدور بومی اگر بتوانند از چتر رصد اطلاعاتی سرویس ها عبور کنند، تاثیر بیشتری برای کشور ثالث که پشتیبان آنان است خواهند داشت.
تلاش برای ایجاد یک بحران جدید
آنچه امروز می گذرد، تلاش برای وارد کردن ایران به یک بحران جدید است. سناریوی احتمالی عربستان، باز کردن یک جبهه جدید در مرزهای ایران است که بخشی از آن نیز کلید خورده و بخش های دیگر آن نیز به زودی آغاز خواهد شد. وقایع اخیر و ناامنی های کردستان بخشی از سناریوی مشترکی است که توسط استخبارات عربستان و سرویس اطلاعاتی اسرائیل نوشته شده است. بخش های آتی این سناریو نیز به صورت ناامنی های زنجیروار در مناطقی مانند خوزستان و سیستان و بلوچستان خواهد بود. چند وقتی است که درگیری های پراکنده ای در کردستان آغاز شده و گروهک های ضد انقلاب تحرکات پراکنده ای داشته اند. ناامنی های اندکی نیز در مناطق مرزی شرق کشور اتفاق افتاد. این وقایع بخشی از سناریوی نوشته شده برای درگیر کردن ایران در یک بحران امنیتی جدید هستند. نویسندگان این سناریو به دنبال این هستند که بخش دیگری از برنامه خود برای بحرانی کردن ایران را در خوزستان پیگیری کنند.
رسانه های عربی وابسته به سعودی و برخی از کشورهای کوچک حوزه حاشیه خلیج فارس تقریبا از اواخر سال گذشته عملیات روانی علیه مناطق عرب نشین کشورمان را کلید زدند. این دست رسانه ها چه در برنامه های تلویزیونی خود و چه در سایت ها و خبرگزاری های وابسته، تولیداتی به زبان های عربی و فارسی منتشر و ایران را به اشغال منطقه خوزستان متهم می کردند و از آن روز تا کنون، خواهان به پا خواستن مردم این منطقه برای آزادسازی "الاحواز" هستند. با توجه به نقش محوری مناطق نفت خیز خوزستان و تاسیساتی که در شهرهای مختلف جنوب کشور وجود دارد، نویسندگان سناریوی سعودی – صهیونیستی تلاش می کنند با فعال کردن گروه هایی مانند "خلق عرب" و دیگر گروهک های مشابه ناامنی هایی در جنوب کشور به وجود بیاورند.
شرق کشور نیز نقاط آسیب فراوانی دارد و همسایه شرقی ما روزهای ناآرامی را می گذراند. داعش در افغانستان مدتی است که فعال شده و در حال جنگ با طالبان است. طبق آنچه توسط داعش در شبکه های اجتماعی منتشر شد، آنان افغانستان را بخشی از خاک خلافت و ولایت خراسان می دانند. به همین دلیل فعالیت خود در کشور شرقی ایران را آغاز و شروع به عضو گیری کردند. انشعاب هایی که پس از علنی شدن مرگ ملاعمر در طالبان اتفاق افتاد راه را برای گسترش نفوذ داعش در افغانستان باز کرد تا جنگجویانی که حاضر به بیعت با ملااختر منصور نبودند، زیر بیرق دولت به اصطلاح اسلامی جمع شوند.
ارتباط منافقین با سعودی – صهیونیستی
با این شرایط، سرویس های اطلاعاتی حریف تلاش می کنند با استفاده از ظرفیت های منفی موجود در جدارهای مرزی ایران گروهک های مسلح را فعال و با ایجاد ناامنی در مناطقی مانند کردستان، آذربایجان، سیستان و بلوچستان و جدارهای جنوبی کشور، ظرفیت های امنیتی نیروهای نظامی و اطلاعاتی را درگیر مسائل داخلی کنند. منافقین نیز که برای بقای خود نیاز دارند هر چند وقت یکبار در زمین یکی از بازیگران تاثیرگذار بازی کنند، این بار برای خوش رقصی دست به دامن دشمنان ایران شدند تا به هادیان خود اثبات کنند که همچنان می توانند با نظام اسلامی درگیر شوند. ارتباط منافقین با سعودی – صهیونیستی، سناریوی جدیدی که علیه ایران چیده شده این است که این گروهک طی سال هایی که از عمر انقلاب می گذرد، همواره تلاش کرده تا معضلی امنیتی برای جمهوری اسلامی بماند و مثل ماری که کمین می کند، در فرصت مناسب زخمی به ایران بزند. تروریست های فرقه رجوی، سابقه خوبی در خوش خدمتی به سرویس های اطلاعاتی نیز دارند و یکی از پایه های اصلی ترور دانشمندان هسته ای ایران و سال ها قبل، افشای برنامه اتمی ایران بودند. ساکنان سابق اشرف می توانند مشاوران خوبی برای سعودی ها باشند زیرا همیشه دست هایشان به خون مردم ایران آغشته بوده است.
منافقین بخشی از سناریوی فریبی هستند که به طور مشترک توسط سرویس های اطلاعاتی عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی نوشته شده است. هدف این سناریو، درگیر کردن ایران در مسائل امنیت داخلی برای کم شدن فشار بر تروریست ها در سوریه و عراق است. نویسندگان و مجریان این سناریو به دنبال این هستند که با کشیدن ظرفیت های سرویس اطلاعاتی ایران و نهادهای امنیتی به داخل مرزها، تمرکز نظام بر جنگ با تروریسم در سوریه را به هم بزنند و ظرفیت های ما در هدایت محور مقاومت را به داخل کشور بکشانند تا از شدت فشار بر بازوهای جنگ نیابتی آنان در منطقه کاسته شود. و در این راه برای نویسندگان این سناریو مهم نیست که انسان های غیرنظامی تلف می شوند.