کد خبر 596355
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۳۹۵ - ۰۶:۵۸

آلمان اما یک تیم خاص است و در این تیم همه بازیکنان هم ستاره‌اند هم آب حوضی.

مشرق-
۱) تفاوت سطح تکنیک را در بازی آلمان – اسلواکی دیدم. شاید فکر کنید آلمان‌ها قدرت بدنی بیشتری نسبت به اسلواکی دارند اما آنهایی که فوتبال بازی می‌کردند، فوتبال را می‌شناسند و مربیگری کرده‌اند به این نتیجه می‌رسند که تکنیک عامل برتری آنها بوده است. من تیم خودم را مثال می‌زنم که پروسه گرم کردن را کنار گذاشتم و تمرین را با روپایی زدن آغاز کردیم. با خودم فکر می‌کردم وقتی مارادونا از خانه شان بیرون می‌آمد و روپایی می‌زد نیازی به گرم کردن نداشت. حالا دیگر فوتبال خیابانی نداریم و فوتبال وارد فازی شده که باید حتما از آکادمی‌ها رشد کنی. به همین خاطر شروع کردم به کار روی تکنیک. ابتدای تمرین همه خوشحال بودند که نمی‌دوند اما آخر تمرین می‌گفتند کاش بدنسازی می‌کردیم چون بدن هایمان له شد چرا که مهارت این کار را نداشتند و فشار زیادی روی بدن‌های‌شان آمده بود. من هفته‌ای ۱۴ جلسه می‌گذارم که در هر جلسه تمرین بازیکنان حدود ۷ هزار ضربه به توپ می‌زنند یعنی هفته‌ای ۸۴ هزار ضربه که شاید تیم‌های معمول در یک سال این تعداد ضربه به توپ نزنند. شاید باور کردنی نباشد اما بازیکنی داشتیم که روز اول به صورت نشسته تنها ۳ روپایی می‌زد اما بعد از یک هفته رکوردش به ۳۷۸ ضربه رسیده است. حالا مساله این است که اگر به این شکل مهارت فردی بازیکن بالا برود تحت فشار حریف تبدیل به تکنیک خواهد شد اما وقتی این مهارت وجود نداشته باشد انرژی بیشتری مصرف می‌کند. اسلواکی هم تیم خیلی خوبی بود و کارهای ترکیبی خوبی انجام می‌داد اما بعضا فکر می‌کردیم آلمانی‌ها یک موتور دوم دارند. یا مثلا اسلواک‌ها یک موتور ۴ سیلندر دارند و آلمانی‌ها صاحب موتوری ۶ سیلندر با قدرت اسب بخار بسیار بیشتر هستند در صورتی که اینطوری نیست. موتور اوزیل ۶ سیلندر نیست و تفاوت او با بازیکنان اسلواکی در مهارت‌های فردی است. تکنیک آلمانی‌ها در بازی به حریف چربید در نتیجه اسلواکیایی‌ها کمتر صاحب توپ بودند و زحمت بیشتری می‌کشیدند.

۲) مساله دوم مساله خواستن است. حالا این سوال مطرح است که چرا آلمان سه گل زد و برد یا بلژیک چطور به ۴ گل رسید. شما ببینید در تیم بلژیک بازیکنان بزرگی بازی می‌کنند که تیم‌های‌شان در لیگ قهرمانان اروپا حضور دارند و آن تیم‌ها دنبال قهرمانی در اروپا هستند. زمانی دی بروین به بازیکن همه کاره و برند ولفسبورگ تبدیل شد و با اینکه آلوفس فکر می‌کرد نفر اول باشگاه است اما این دی بروین بود که همه را با خودش می‌کشید و وقتی او رفت ولفسبورگ مثل بادکنک سوراخ شد. من مصاحبه‌های بعد از بازی بلژیک – مجارستان را دیدم. بازیکن بلژیک می‌گفت حالا ما یک نیمچه مدعی هستیم اما در کنارش بازیکن مجارستانی می‌گفت باعث افتخار ماست که تماشاگرانمان را خوشحال کردیم و تا همین جا هم که آمدیم خوب بود. می گفت ما این تورنمنت را نمی‌شناسیم و عیبی ندارد که ۴ تا خوردیم و همه خوشحالند. پس اول هدفمندی یک تیم مهم است. آلمان آمده که قهرمان تورنمنت شود اما مجارستان به همین جا هم قانع است.

شما ببینید تیم‌های باشگاهی ما سال هاست در جام باشگاه‌های آسیا با هدف اینکه قهرمان مسابقات شوند وارد بازی‌ها نمی‌شوند و همین می‌شود که تیمی مثل ذوب‌آهن مقابل تیم‌های عربی شکست می‌خورد و حذف می‌شود. به خاطر نداشتن هدف معتقدم تیم‌های ما در آسیا از پیش بازنده‌اند چون معتقدم هدف خودش انگیزه می‌آورد.

۳) دوباره برمی‌گردم به بحث تکنیک. فرانسه با سه تعویض بازی را برد و گریزمن وقتی به گل رسید که کومان در بازی بود یا پرتغال وقتی گونزالس به بازی آمد برنده شد. بازیکنی تکنیکی که سرش بالاست و آن پاس طلایی را به رونالدو می‌دهد تا در ادامه توپ گل شود.

فوتبال دارای دو تحرک زمخت و ظریف است. سال‌ها صحبت از مسائل مربوط به مقوله بدنسازی در فوتبال مطرح بود و بعد از آن مدتی طولانی همه درگیر سیستم بودند. بعد از بازی کرواسی – پرتغال همه از خسته کننده بودن بازی در نود دقیقه می‌گفتند اما من همان زمان گفتم از بازی سراسر هجومی دو تیم لذت بردم چرا که داخل زمین پر بود از بازیکنان تکنیکی. گزارشگر آلمانی بعد از کرنر راکیتیچ و ضربه سری که رونالدو برگرداند گفت رونالدو در نود دقیقه یک شوت به دروازه نزده و آخرین ضربه بازی را زده که واقعا جالب بود اما همین رونالدو از قبل بازی‌های اول و دومش که فکر می‌کرد ستاره تیم است و باید آن جلو کار حریف را تمام کند بیرون آمده بود. رونالدو آمد و در کار دفاعی شرکت کرد. به صورت کلی پرتغال بعد از سه بازی مرحله مقدماتی یک تعادلی بین تحرک زمخت و ظریفش ایجاد کرد و با بالا بردن انضباط تیمی و جنگندگی مقابل کرواسی برنده شد و حتی می‌تواند مدعی باشد. معتقدم اسپانیا می‌توانست از کرواسی حداقل یک مساوی بگیرد اما بازی مقابل ایتالیا را به دیدار با پرتغال بیدار شده ترجیح داد. معتقدم پرتغال در دیدار مقابل مجارستان مثل یک ققنوس شکل گرفت و مقابل کرواسی پرواز کرد.

۴) قبل از شروع تورنمنت هم گفته بودم که باید مراقب ولز باشید. آنها با صرف فعل خواستن صعود کردند و البته بیل به‌عنوان ستاره این تیم را بالا آورد. ولز تیم متحدی است که انگار ۱۱ بازیکنش با کابل‌های فشار قوی به تماشاچیانش متصل شده‌اند. آنها خواستند و صعود کردند ضمن اینکه بیل هم اداهای ستاره بودن را کنار گذاشته بود. زمانی به‌عنوان مربی با هما قهرمان ایران شدم و گفتم چه خوب بود اگر ۶-۵ ستاره مثل حمید علیدوستی داشتم اما بعدا به این نتیجه رسیدم که تنها با ستاره‌هایی مثل علیدوستی نمی‌شود قهرمان شد. سال‌ها قبل اصطلاح برف پاک کن برای بازیکنان زحمتکش درون زمین شنیده شد. در تیم بایرن مونیخ برادران هلندی کرکوف این نقش را ایفا می‌کردند و بایرن با کمک آنها قهرمان آلمان و اروپا می‌شد. در زمان‌های قدیم در حیاط خانه‌ها حوض‌های بزرگی بود که کشیدن آب آنها سخت ترین کار دنیا به حساب می‌آمد. من بازیکنان زحمتکش تیم ما را آب حوضی اطلاق می‌کردم و می‌گفتم باید افتخار کنید چون اگر قهرمانی در کار باشد افتخارش به شما هم می‌رسد.

۵) بیل ستاره رئال مادرید است اما در تیم می دود و کارگری می کند تا تیمش را جزو ۸ تیم بالا بیاورد اما اسلواکی بیل نداشت. لهستان یک لواندوفسکی دارد که اگر خودش آستین بالا بزند بقیه را هم بالا می‌کشد. در بلژیک وقتی دی بروین مثل یک ستاره بازی می‌کند بقیه دنبالش کشیده می‌شوند. آلمان اما یک تیم خاص است. در این تیم همه بازیکنان هم ستاره‌اند هم آب حوضی. این فرق می‌کند با انگلیسی که یک وین رونی دارد و بقیه باید جورش را بکشند. اسپانیا هم بهترین فوتبال دنیا را ارائه می‌دهد اما ایتالیا کونته را مثل یک سگ هار کنار خط دارد که درست مثل سیمئونه بازیکنانش را مجبور می‌کند که زحمت بکشند.

بلژیک در لحظاتی از بازی اوستایی خودش را در تحرک زمخت نشان داد و دروازه‌اش را بسته نگه داشت اما معتقدم افراد بالای سر این تیم بزرگ نیستند بنابراین با اتفاقی که در پرتغال دیدیم می‌توانم پیش بینی کنم فینال بین فرانسه و پرتغال خواهد بود.

* بهمن فروتن

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس