به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، رزمندگان و خانوادههای شهدا منشور گنجی هستند که جنگ را باید از دل آنها جستوجو کرد، واژه به واژهای که بیان میکنند، گوشهای از سند افتخار سربازان روحالله و برگی زرین از تاریخ شیعه است،
در جستوجو در احوالات شهید علیاکبر بالویی، شهیدی از روستای جامخانه میاندورود، اعزامی از لشکر همیشهپیروز و پرافتخار 25 کربلا، به یک فایل صوتی برخوردیم که مشروح مصاحبه وی با خبرنگار رادیو است که در سالهای دفاع مقدس این گفتوگو انجام شده است.
در ادامه این بخش، مشروح گفتوگوی این شهید از نظرتان میگذرد.
خبرنگار رادیو: لطفاً خودت را معرفی کن؟
شهید علیاکبر بالویی: بسم الله الرحمن الرحیم، به نام خداوند بخشنده مهربان، من علیاکبر بالویی اعزامی از یکی از روستاهای ساری (میاندورود) به نام جامخانه هستم.
خبرنگار رادیو: چند سالهای؟
شهید علیاکبر بالویی: متولد 1344 و 18 ساله هستم.
خبرنگار رادیو: چند نفر بودید که از محل خودتان اعزام شدید؟
شهید علیاکبر بالویی: ما سه نفر بودیم که با هم اعزام شدیم.
خبرنگار رادیو: کلاس چندم هستی؟ و در کدام مدرسه تحصیل میکنی؟
شهید علیاکبر بالویی: کلاس سوم اقتصاد هستم و در مدرسه 22 بهمن سورک درس میخوانم.
خبرنگار رادیو: چندمین بار هست که به جبهه اعزام میشوید؟
شهید علیاکبر بالویی: دومینباری است که به جبهه میروم.
خبرنگار رادیو: اعزام قبلی شما در کدام جبهه بود؟
شهید علیاکبر بالویی: اعزام قبلی من در جبهه ایلام بود.
خبرنگار رادیو: در کدام عملیات شرکت کردید؟
شهید علیاکبر بالویی: در عملیات والفجر 3 در منطقه مهران شرکت کردم که بهعلت اصابت ترکش خمپاره زخمی شدم.
خبرنگار رادیو: چه خاطرهای از آن شب عملیات دارید؟
شهید علیاکبر بالویی: تقریباً ساعت یک بود که دستور آمد باید حمله را شروع کنیم، ما پیش رفتیم و درگیری آغاز شد، گردان ما به نام گردان قهار که پشتیبان بود، در یکجا وارد عمل شد و بعد از سه روز ما را به منطقهای نزدیک قلههای 325 نزدیک شهر «زرباتیه» عراق بردند.
با شروع درگیریهای مجدد، عدهای از برادران ما شهید و مجروح شدند و من هم بهعلت اصابت ترکش خمپاره زخمی شدم.
بعد از آن ما را به پشت جبهه آوردند و در بیمارستان بستری کردند.
خبرنگار رادیو: از برادران همسنوسال خود چه انتظاری دارید؟
شهید علیاکبر بالویی: اگر کسی باشد که جانش را برای اسلام و یاری قرآن فدا کند، میتواند درس عبرتی به این جهانخواران بدهد که به قول عزیزمان که این صد دام هست اگر هزار دام هم باشد ما چنان درسی به او خواهیم داد که حتی از جایش هم بلند نشود.
خبرنگار رادیو: انگیزه شما از رفتن به جبهه چیست؟
شهید علیاکبر بالویی: اگر چه در صحرای کربلا نبودیم که به حضرت سیدالشهدا امام حسین(ع) کمک کنیم اما الان میتوانیم به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمانمان «امام خمینی» پاسخ بگوئیم و جانمان را برای یاری اسلام و قرآن و برای دفاع از مملکت، آبرو و احترام به کشورمان فدا کنیم.
خبرنگار رادیو: برای پدر و مادر خود چه وصیتی دارید؟
شهید علیاکبر بالویی: وصیتی که برای پدر و مادرم دارم این است که من عزیزتر از علیاکبر امام حسین(ع) نیستم که در صحرای کربلا، تیرها و شمشیرها سینهاش را پاره کرد و همچنین عزیزتر از علیاصغر امام حسین(ع) نیستم.
اگر به امید خدا شهید شدم برای من ناراحت نباشند؛ چرا که این راهی است که همه ملتهای مستضعف و مسلمان باید طی کنند و امام را یاری دهند.
خبرنگار رادیو: از مردم شهیدپرور ایران چه انتظاری دارید؟
شهید علیاکبر بالویی: من کوچکتر از آن هستم که بخواهم برای مردم شهیدپرور ایران پیام بدهم اما بهعنوان یک برادر کوچک میگویم که با هم متحد باشند.
الان مسأله اصلی جنگ است، باید با یکدیگر وحدت داشته باشند، همانطور که در پیروزی انقلاب وحدت داشتند.
از مسؤولان شکایت نکنند، نگویند چرا نفت نیست، چرا چای و برف و از این قبیل چیزها نیستند، الان مسئله اصلی جنگ است، جنگ را احساس کنند.
ما با تمام کشورهای ابرقدرت، قطع رابطه کردهایم، ما میخواهیم به آنها بفهمانیم که با کمک رهبر عزیزمان و مردم ایران، کربلا و قدس عزیز را نجات خواهیم داد.
برادر! (خطاب به خبرنگار) سلام مرا به امام عزیزمان برسان که من سعادت آن را نداشتم که به پیشگاه امامم برسم و دیگر هیچ عرضی ندارم.
* شرحی بر زندگی شهید بالویی
هیأت امام حسین(ع) حسینیه اعظم جامخانه میاندورود در رابطه با زندگی این شهید بزرگوار آورده است: در یکم تیر ماه 1344 در روستای جامخانه فرزندی پاک از خانوادهای مسلمان و مؤمن متولد شد که نام او را علیاکبر نهادند.
بعد از مدتی که از عمرش گذشت او را برای کسب علم روانه مدرسه کردند، وی دوران متوسطه را در دبیرستان 22 بهمن سورک گذراند و تا سال سوم اقتصاد ادامه تحصیل داد تا اینکه به سن 18 سالگی رسید که موقع سربازی او شد.
وی قبل از سربازی چند بار بهعنوان بسیجی، داوطلبانه به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد، از جمله در ایلام جبهه مهران و در عملیات والفجر 3 که بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن مجروح شد.
او شخصیتی پاک و برای یاری اسلام و قرآن و مملکت عاشقانه قدم برداشت و به رهبر و اسلام وفادار بود و به این راه و هدف ایمان داشت.
شهید بزرگوار در تاریخ 18 مرداد ماه 1365 برای گذراندن دوران مقدس سربازی از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مرکز آموزشی شهید یونسی قائمشهر اعزام شد و پس از 2 ماه دوران آموزشی از طرف مربیان پادگان بهعنوان مربی آموزشی انتخاب شد و مدت 3 ماه را در آن پادگان بهعنوان مربی سپری کرد.
در اواخر سال 1365به منطقه مریوان اعزام شد و از طرف سپاه مریوان به واحد تخریب معرفی شد، او در پاکسازی میدانهای مین همیشه نقاط خطر را به عهده میگرفت و هرگز در وجودش ترس پیدا نمیشد.
او در انجام مأموریتها داوطلب بود و گاهی مأموریتهایش در داخل خاک عراق بود، فرمانده دلاور این شهید عزیز به خصوصیات شهید اشاره میکند و میگوید: «شهید بالویی خیلی فعالیت میکرد، اگر نصف شب هم او را برای عملیات میخواستیم همیشه اعلام آمادگی میکرد هم تخریبچی بود، هم راننده.
سرانجام 9 بهمن ماه 1366 شهید والامقام که برای انجام یک مأموریت (عملیات ایذایی) به یکی از پایگاهها در هزارقله مریوان اعزام شد، بر اثر انفجار مین ضدنفرات تلهای به نام ام.16 از نوع آ یک که از خطرناکترین نوع مین است، از ناحیه پیشانی سر و سینه و بازوهای دستش مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.
در آن منطقه عملیاتی، نیروهایی عمل کردند که از مازندران نبودند، پیکر مطهر شهید بهطور اشتباهی به تهران، سنندج، ارومیه و سپس به گلخانه شهدای باختران انتقال یافت.
از آنجایی که هیچگونه علامت شناسایی از قبیل کارت و پلاک همراهش نبود پیکر شهید از شروع عملیات و شهادت تقریباً 10 روز بهطور اشتباه و عدم شناسایی در گلخانه قرار داشت که با پیگیری خانواده محترم شهید عزیز و دوستان همسنگر و همرزمش پیکر پاکش شناسایی و برای خاکسپاری از باختران به زادگاهش روستای جامخانه انتقال یافت.
ذوالفعلی بالویی و شکوفه پازوکی پدر و مادر شهید علیاکبر بالویی هستند.
کد خبر 596056
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۹
- ۲ نظر
- چاپ
علیاکبر بالویی که 9 بهمن ماه 1366 برای انجام مأموریت به یکی از پایگاهها در هزارقله مریوان اعزام شده بود، بر اثر انفجار مین ضدنفر از ناحیه پیشانی، سینه و بازو مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.
منبع: فارس