پیشبینی اینکه معنی خروج
بریتانیا از اتحادیه اروپا برای ایران چیست، زودهنگام به نظر میرسد، به
خصوص که فرایند خروج حدود دو سال طول خواهد کشید. با این حال، میتوان
خطوطی کلی از اثرات خروج(Brexit) برای ایران ترسیم کرد.
خروج لندن از اتحادیه، بالقوه ظرفیت بیشتری به اروپا میدهد تا کمتر تحت تأثیر ائتلاف انگلو - امریکن قرار گرفته و رویکرد مستقلتری از امریکا در پیش بگیرد. این یعنی اینکه ایران به خصوص در فضای بعد از توافق هستهای، بالقوه فضای بیشتری برای تعامل با کشورهای اروپایی خواهد داشت.
اتحادیه اروپا در حال حاضر بزرگترین شریک تجاری
بریتانیاست و نیمی از تجارت خارجی انگلیس با اروپا انجام میشود.
برآوردهای اولیه مرکز عملکرد اقتصادی لندن نشان میدهد کاهش دسترسی
بریتانیا به بازار اتحادیه در خوشبینانهترین وضعیت به افت 3/1 درصدی
درآمدهای بریتانیا (850 پوند برای هر خانواده) و در نگاهی بدبینانه به
افت6/2 درصدی درآمدها (هزار و 700 پوند برای هر خانوار) منجر خواهد شد.
انگلیسیها خواهند کوشید بخشی از این افت را با تقویت مناسبات تجاری دو
جانبه با کشورهای اروپایی جبران کنند ولی شوک ناشی از این افت تجارت خارجی،
لندن را بیش از پیش به سمت بازارهای خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) خواهد
کشید؛ بازارهایی که در سال 2014، انگلیسیها حدود 17 میلیارد دلار به آن
صادر کردهاند.
چنین چیزی میتواند به طور بالقوه برای ایران فرصت قلمداد شود، ولی اگر بین وضع جدید با نگاه سیاسی- امنیتی لندن به ایران بعد از انقلاب پیوند بزنیم، دیگر نمیتوان به سادگی نتیجه گرفت که جدا شدن لندن از اتحادیه اروپا فرصتهای تجاری ایران را افزایش میدهد. تجربه سیاست خارجی انگلیس به خصوص در سالهای اخیر نشان داده در میان تصمیمسازان سیاست خارجی بریتانیا، انگارههای سیاسی- امنیتی در برخورد با ایران، بر ملاحظات اقتصاد غلبه دارد، هرچند نمیتوان اثر سرمایهداری انگلوساکسون بر تغییرات مقطعی در این معادله را نادیده گرفت.
خروج از اتحادیه اروپا، چهره زمخت سیاست خاورمیانهای لندن را برجستهتر
خواهد کرد. اروپای قارهای به خصوص کشوری مانند آلمان، اغلب نقشی
تعدیلکننده در این چهره زمخت سیاست خارجی انگلیس داشتهاند. احتمالاً در
نبود بندهای اروپایی بر پای لندن، رفتار سیاست خارجی بریتانیا در
خاورمیانه تهاجمیتر از قبل خواهد شد.
در شرایط بعد از همهپرسی، ذهنیت غالب تصمیمگیرندگان خانه شماره 10 خیابان داونینگ استریت این است که خروج از اتحادیه، وضعیت جهانی لندن را متزلزلتر خواهد کرد. آنها تحت تأثیر همین وضعیت روانی، احتمالاً سیاست تهاجمیتری، به خصوص در خاورمیانه در پیش خواهند گرفت.
همزمان تقویت چهره آنگلوساکسونی سیاست خارجی
بریتانیا، لندن را بیشتر به سمت حوزههای نفوذ سنتی و تقویت مناسبات تجاری
دو جانبه با کشورهایی مانند مصر، مراکش، تونس، الجزایر و... سوق خواهد داد.
این کشورها از جهت پرکردن خلأ تجارت خارجی لندن اهمیت دارند. از طرف دیگر،
میتوان پیشبینی کرد که انگلیسیها برای حفظ نفوذ در سیاست جهانی،
مناسبات دوجانبه با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را تقویت کنند.
تشدید
فروشهای تسلیحاتی اولین نتیجه این سیاست خواهد بود. میتوان حدس زد که
غلبه نگاه سیاسی- امنیتی انگلیس در مناسبات با ایران، باعث نزدیکی بیشتر آن
به حکام عرب و شیخنشینهای عربی خلیج فارس شود. تعدیل تعهدات
خاورمیانهای امریکا، زمینه نقشآفرینی پررنگتر انگلیس در منطقه را حتی
قبل از همهپرسی خروج فراهم کرده است.
بریتانیا از هفت، هشت ماه قبل با شروع ساخت پایگاه دریایی در بحرین و بازگشت به منطقه شرق سوئز، این روند را کلید زده است. با این حال، برآوردهای اندیشکدههایی مانند چتم هاوس این است که افول قدرت اقتصادی انگلیس، مانعی جدی در این روند خواهد بود.
در حوزه داخلی لندن در کوتاهمدت سعی خواهد کرد با
مهاجران منعطفتر رفتار کند تا نشان دهد خروج از اتحادیه اروپا، تأثیر کمی
بر تعامل با مهاجران، به خصوص مسلمانان گذاشته است ولی به خاطر داشته باشیم
مسئله مهاجران، اثرگذارترین متغیر در رأی خروج بریتانیاییها بود. این
یعنی اینکه مهاجران خاورمیانهای از جمله اتباع ایرانی، در لندن در
بلندمدت با چالش مواجه خواهند بود.