این به خودی خود خبر خوبی بود و خیلیها امیدوارند که سریال «برادر» بتواند در ماه رمضان خودی نشان بدهد البته اگر این اتفاق نیفتد و برادر آن طور که باید و شاید سریال موفقی نشود، به ضرر کل سریالسازی است چون آن وقت تئوری ساخت زود هنگام سریالهای مناسبتی هم شکست میخورد و باز هم به دوران هول هولکی ساختن سریالها باز میگردیم. برای اینکه از اوضاع این روزهای سریال برادر سر در بیاوریم، با آرش قادری، نویسندهی این سریال گپ زدیم تا او برایمان از این اثر بگوید.
* آن مرد با برنج آمد
سریال 30 قسمتی برادر یک درام خانوادگی است که شخصیتهای اصلی آن یک شغل واحد دارند و همگی جزء کسبههای بازار برنج هستند؛ یعنی ما قرار است سریالی ببینیم که کاراکترهای آن حاجی بازاریها و فرزندانشان هستند و هر روز با برنج درگیرند: «این سریال با نگاه به موضوع تجارت برنج و تولیدات داخلی و واردات این محصول که به یک محصول استراتژیک در زندگی همهی مردم ایران تبدیل شده است، نوشته و ساخته شده شده، البته ایدهی اولیهی این سریال حدوداً به هفت سال پیش باز میگردد، این طرح در طول این سالها همیشه با من بود ولی نه با فوکوسی تا این حد روی مسئلهی واردات برنج برای ماه رمضان بلکه ایدهی اولیه، تجارت و کالاهای داخلی بود به عنوان شغل کاراکترهایی که در یک درام خانوادگی حضور دارند» به گزارش همشهری جوان، ماجرای اینکه چطور داستان شخصیتهای این درام به این محصول خوشمزه و قوت غالب ما گره خورده هم جالب است؛ قادری بعد از یک اتفاق مهم و خبر داغی که رسانهای شد، تمرکزش را روی مسئلهی برنج گذاشت؛«در طرح و ایدهی اولیه شغل کاراکترها خیلی کمرنگ بود اما زمانی که کشت واردات قاچاق برنج برجسته شده و ضررهایی که محصولات نامرغوب خارجی به تولیدات داخلی و بحث اشتغال و ... وارد میکردند، این مسئله برای من و همین طور برای مدیران تلویزیون مهم شد و ما هم داستان مربوط به واردات محصولات نامرغوب خارجی را برجستهتر کردیم»
* قصه از کجا شروع شد؟
یکی از خوبیهای برادر که در ابتدای مطلب هم به آن اشاره
کردیم، شروع به موقع کار بود، البته با وجود اینکه چندین ماه زودتر کار را کلید
زدهاند، تصویربرداری قسمتهای پایانی سریال همچنان ادامه داردو به نظر میرسد
سازندگان بردادر میتوانستند حتی کارشان را زودتر هم آغاز کنند. قادری با وجود
اینکه تم اصلی داستانش را سالها در ذهن داشت اما کار نوشتن سریال را در زمستان
شروع کرد؛ «ما نگارش فیلمنامه را از بهمن ماه استارت زدیم و در اسفند هم با
تغییراتی که در آن اعمال کردیم، فیلمنامه را به مرحله نهایی رساندیم. بعد از اتمام
کار نگارش هم تصویربرداری قسمتهای ان مختلف سریال شروع شد» یکی از نکات جالب توجه
این اثر، تعداد قسمتهای آن و همزمان شدن پخش آن با شبهای قدر است.
مدیران شبکهی یک که سریال «دودکش2» را درکنداکتور ماه رمضانشان قرار دادهاند، برای شبهای قدر یک سریال مناسبتی دیگر را قرار دادهاند، اما در شبکه دو این اتفاق نیفتاده و سریال برادر قابلیت نمایش رد این شبهای خاص ر اهم دارد: «به این دلیل که این سریال سی قسمتی بود و پخش چند قسمت آن با شبهای قدر همزمان میشد، باید بعضی از آن قسمتها را به فضای معنوی آن شبها نزدیک میکردیم. در طول این سالها در بیشتر آثار مناسبتی ماه رمضان، در شبهای قدر پخش سریالها متوقف میشد و اثر دیگری جایگزین آنها میشد اما برادر این طور نیست، ما کار را به گونهای طراحی کردیم که در شبهای قدر نیز از تلویزیون پخش شود»
* مولوی در قرق برادر
یکی از نکات جالب توجه این سریال، لوکیشنهای متعدد آن است که مهمترین لوکیشن آن، بازار برنج فروشان تهران است؛ بازاری که از صبح تا غروب به شدت شلوغ است و برادریها(!) دشواریهای زیادی برای ثبت سکانسهای آنجا کشیدهاند؛ «برای سریال برادر لوکیشنهای خیلی زیادی داریم، به هر حال قرار است یک سریال سی قسمتی پخش شود و چون نمیخواستیم تصاویر برای مخاطب خسته کننده شوند، از لوکیشنهای خیلی زیادی استفاده کردیم، مثلاً در حال حاضر که حدود دو سوم کار نهایی شده، تعداد لوکیشنهای رسمی و جدی پروژه بیشتر از صد تا بوده» البته این گونه نیست که فکر کنید صد خانه و آپارتمان و مغازه و ریز و درشت را برای سریال رزور کرده باشند.
سازندگان برادر چندین لوکیشن اصلی دارند که در هر کدام از آنها کلی لوکیشن کوچک و برزگ برای سکانسهای مختلف تدارک دیده شده: «به عنوان مثال یک لوکیشن اصلی ما بازار بوده اما این بازار به معنی یک دالان معمولی نبود، چندین حجره در همان لوکیشن بازار وجود داشت. اگر بخواهیم لوکیشنها را در دستههای بزرگ تقسیم کنیم، لوکیشنها به چند دستهی بازار، شهرهای شمال کشور (لاهیجان، دیلمان) مزارع برنج و فضای شهری تهران تقسیم میشوند، که همهی اینها به چندین مکان کوچکتر تقسیم میَشوند؛ مثلا به جز بازار برنج، انبارهای برنج صادراتی، گمرک و ... جزء لوکیشنهای ما هستند» این مسئله قابل پیش بینی است که فیلمبرداری در فضای بازار با آن همه شلوغی، کار دشواری باشد. طبق گفتهی قادری که همراه گروه فیلمسازی در بیشتر صحنهها حضور داشته، در بخشهای بازار فشار زیادی روی اعضا بوده: «کارمان دربازار برنج خیلی سخت بود. ما در خیابان مولوی کار میکردیم، جایی که حتی تردد آدمها هم سخت است، چه برسد به فیلمبرداری. این سریال به هیچ وجه یک پروژهی آپارتمانی و ساده نیست؛ مثلا بستن یک خیابان در بازار و یک سکانس را از ابتدا گرفتن، خودش ماجرایی بود»
* جابجاییها
چند وقتی میَشود که نقش نویسندههای فیلمها و سریالهای
داخلی در کلیت آثار پررنگتر شده و آنها حتی سر فیلبرداری نیز حاضر میشوند و با
بازیگران و کارگردان در مورد صحنههای مختلف صحبت میکنند. آرش قادری هم جزء همین
دسته است و بعد از اینکه نگارش فیلمنامه را تمام کرده، در بیشتر سکانسهای سریال
و مرحلهی انتخاب بازیگر حضور داشته است: «دیگر دورانی که فیلمنامهنویس فقط یک
اسم پای متن باشد، گذشته است. فیلمنامهنویسها در همهی بخشهایی که به تولید
مربوط میشود، حضور دارند و مشورت میدهند. مثلا آقای افشار در انتخاب بازیگران میگفتند
چه کسی را در ذهنت داری یا کی به گزینههای ما نزدیکتر است یا تو چه کسی را
پیشنهاد میکنی که ممکن است در لیست نباشد.
من خودم در انتخاب بازیگران حضور داشتم و دربارهی همهشان نظر دادم.» انتخاب بازیگران هم جزء نکات عجیب این فیلم بود و در ابتدای راه حاشیههایی را هم برای برادر به وجود آورد، به خصوص بازیگر نقش جوان اول سریال که در تست گریم هم شرکت کرد اما قبل از فیلمبرداری از پروژه جدا شد؛ «حدود 80 درصد بازیگران اولیهی لیستمان به پروژه پیوستند. فقط آقای حسین یاری جایگزین کامبیز دیرباز شدند و خانم گلاره عباسی هم جای لیلا اوتادی به پروژه آمدند. ابتدا قرار بود خانم اوتادی نقش نازی را بازی کند اما ایشان پروژهی دیگر برای ماه رمضان داشتند که درگیر آن شدند و سازندگان برادر به این نتیجه رسیدند که همزمانی پخش دو سریال در ماه مبارک، نه برای ایشان جذاب میَشود نه برای ما.» اما جایگزینی یاری ماجرای پیچیدهتری داشت که سر و صدای بیشتری هم در فضای مجازی به راه انداخت: «کامبیز دیرباز ابتدا قرار بود کاراکتر مسعود را بازی کنند، مدتی هم روی نقش حرف زده بودیم که گویا این پروژه با کار دیگری از ایشان همزمان شد و با تهیه کننده هم سر قراردادشان اختلافاتی داشتند و خودشان و آقای چگینی تصمیم گرفتند این همکاری انجام نشود و ما با آقای یاری سریال را ادامه دادیم، البته قهری وجود نداشت و هنوز هم با هم ارتباط داریم»
* برادر یا فوتبال، مسئله این است
جدیترین رقیب برادر برای جذب مخاطب، فصل دوم سریال دودکش
است؛ سریالی که درست در دقیقهی نود در کنداکتور قرار گرفت. قادری اما معتقد است
رقابت نفسگیری با دودکشیها ندارد و هر دو در یک تیم بازی میکنند: «من خوشحال میشود
آنتن تلویزیون به قدری پر بار باشد که مخاطب قدرت انتخاب داشته باشد چون تنها
دویدن برای هیچ دوندهای جذاب نیست ولی فکر نمیکنم به جز برادر هیچ کدام از سریالهای
امسال به معنای واقعی برای پخش در این ایام ساخته شده باشند.
ما از ابتدا میدانستیم قرار است کارمان در ماه رمضان پخش شود و فضای آن روزها را در کار رعایت کردیم» از طرف دیگر همزمانی پخش سریالهای ماه رمضان با مسابقات یورو 2016 یکی از اتفاقات عجیب و البته جالب توجه امسال است، مسلماً فوتبال بین مخاطبان تلویزیون علاقهمندان بیشماری دارد و اگر سریالهای مناسبتی ماه رمضان دست نجنبانند، به راحتی بازی را به فوتبالیستهای اروپایی میّبازند اما نویسندهی برادر معتقد است خانوادههای ایرانی سریال را بر فوتبال ترجیح میدهند: «در ماه مبارک مردم اخلاقشان برای تلویزیون دیدن عوض میشود. آقایان مخصوصاً جوانترها ممکن است فوتبالی باشند اما اگرخانوادگی نگاه کنیم، خانوادههای ما معمولاً سریال دوستتر هستند و در ماه رمضان سریالها بیشتر دیده میشوند، حتی بیشتر از زمان تعطیلات نوروز.»