گروه جهاد و مقاومت مشرق - هفته نامه همشهری جوان چندی پیش، پرورنده ای را به افغانستانی های مقیم ایران اختصاص داد و مطلبی را هم درباره لشکر فاطمیون و مدافعان حرم نوشت. آنچه در ادامه می خوانید، بخشی از گفتگو با حسن شمشادی، خبرنگار سابق صداو سیما در سوریه است:
«خبرنگار واحد مرکزی خبر. زینبیه. دمشق» تا چند سال پیش، مردی قدبلند با چشمانی روشن با چنین عبارتی گزارشهای خبریاش از سوریه را تمام میکرد. حسن شمشادی، ۴۷سال پیش در خرمآباد به دنیا آمد و بعد از فعالیت در صداوسیمای لرستان و قم به تهران آمد. او که از ۲۰ سال قبل، ردای خبرنگاری واحد مرکزی خبر را به تن کرده، از سال ۸۳ تا ۸۶، خبرنگار تلویزیون در عراق بود و حدود پنج سالی هم به سوریه رفت که سه سال اول جنگ داخلی این کشور در آنجا بود. او که حالا بیشتر از یک سال است به ایران برگشته، در فضای مجازی فعال است. با شمشادی دربارهی فاطمیون گپ زدیم و این گپ را به صورت یادداشت شفاهی تنظیم کردیم.
تابستان ۹۱ که یک سال و نیم از جنگ داخلی سوریه میگذشت، اولین هسته مدافعان حرم شکل گرفت. هستهی اولیهی آن از اتباع خارجی مقیم سوریه شامل عراقیها، لبنانیها، پاکستانیها، افغانها و ایرانیهای مقیم سوریه بود. این ایرانیها، كسانی بودند که سالها ساکن سوریه بودند و به آنها جالیه میگویند. آنها اولین مدافعان غیر سوری بودند، شاید ما هم در مستشاری و جذب نیرو و سازماندهی، نظارتی داشته باشیم اما هستهی اولیه را خودشان تشکیل دادند و در برابر امواج اولیهی حملات به حرم حضرت زینب(س) ایستادند. بعد از مدتی، ابوحامد (علیرضا توسلی) که ساکن مشهد بود، ۲۰ نفر از رفقایش را که قبلا با آنها در قرارگاه رمضان و سپاه خودمان در زمان جنگ، کار کرده بود، جمع کرد و رفتند. این حرکت، هستهی اولیه داخلی این مدافعان بود که کمکم گسترده و عمیق شد. اگرچه بخش عمدهای از مدافعان، مقیم ایران بودند اما بخشی از آنها افغانهای خود آن کشور بودند که نه دغدغهی اقامت داشتند و نه مدرک.
ایرانیها به دنبال مدرک افغان
به طور کلی اساس شکلگیری فاطمیون بچههای افغانستان هستند، البته از جاهای دیگر هم هستند مثل شهید صدرزاده، حتی بعضی از ایرانیها به خاطر سختگیریهایی که هست، با مدرک افغانها میروند. اینها به هر دری میزنند تا به سوریه بروند. این عشق دارد آنها را میسوزاند و خبر هر شهادتی، آنها را بیشتر میسوزاند. حاضرند پول بدهند و هویت افغان بسازند و بروند. الان برعکس است. این تغییر هویت برای رفتن به سوریه است که البته به ندرت موفق میشوند. ضمن اینکه فاطمیون، مهاجران و آوارگان جنگ داخلی افغانستان نیستند. بیشتر آنها مجاهدین جنگ با شورویاند که رشدشان در ایران صددرصد مؤثر بوده است. خیلیهایشان از بچههای مشهد بودهاند. مگر حرم امام رضا میتواند تأثیر نگذارد؟ محمدرضا اسماعیلی که سرش را بریدند، پدرش از مجاهدین قدیمی بوده. بعضیها فرزندان مجاهدین و برخی فرزندان کارگران افغان هستند. فاطمیون در محیط مذهبی منطقه بزرگ شدهاند.
فاطمیون، باور عجیبی دارند
من هم جنگ خودمان و هم بسیجیهای خودمان را دیدهام و هم دفاع مقدس اكنون در سوریه و عراق. جنسها یکی است و میخواهم جسارت کنم و یک پله بالاتر بروم و با احترام به بسیجیهای زمان جنگ هشتساله، اعتراف کنم که این مبارزان، ورژن متفکرتر و با انگیزهتری هستند. اینکه شما در اوج جوانی به این باور برسید که این نبرد، مقدس است و مثل جنگ داخلی افغانستان نیست؛ اینکه با توجیهات قوم و قبیلهای یه میدان نروی از یک باور قوی میآید. 99درصد آنها بسیار باورمندند؛ به خصوص نسل جوانشان، نه اینکه نسل اول و دوم اینگونه نباشند. سه نکته دربارهی این شور وجود دارد: اول از همه اینکه همهی این باورها، به خود افراد برمیگردد. اینها در خانوادههای فوقالعاده مذهبی بزرگ شدهاند. با جوانی شانزدهساله در زینبیه حرف میزدم گفت: «من از بچگی نام حسین و زینب را شنیدهام و عشق به آنها با پوست و گوشتم عجین شده. نمیتوانم این تهدید را نبینم.» خیلیها در صدسالگی به این باور نرسیدهاند. ریشههای اعتقادی آنها فوقالعاده قوی است. محب اهل بیت(ع) هستند. خاستگاهشان نشان میدهد که چه ریشههای عمیقی دارند. دوم اینکه همین فضای مجازی برای آنها ایجاد انگیز، کرده. سوم اینکه وقتی میبینند رفقای خودشان میروند و شهید میشوند، انگیزه پیدا میكنند. بسیاری از فاطمیون بعد از یک اتفاق، جذب شدهاند مثل شهادت دوستشان...
کد خبر 574154
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۵
- ۱ نظر
- چاپ
به طور کلی اساس شکلگیری فاطمیون بچههای افغانستان هستند، البته از جاهای دیگر هم هستند مثل شهید صدرزاده، حتی بعضی از ایرانیها به خاطر سختگیریهایی که هست، با مدرک افغانها میروند.