به گزارش مشرق، روزنامه لبنانی الاخبار در گزارشی با اشاره به روند نزولی محبوبیت ارتش رژیم صهیونیستی در میان افکار عمومی شهرک نشینان صهیونیست نوشت: گاو مقدس که نماد ارتش اسرائیل است، از مدتها پیش ذبح شده است.
ارتش اسرائیل در شرایط کنونی در برابر انتقادات سطح وسیعی از افکار عمومی اسرائیلیها قرار دارد. این انتقادات در نتیجه همگرایی و همدردی ارتش با نظامی قاتلی پدید آمده که عبدالفتاح الشریف جوان بیمار فلسطینی را اعدام کرده است. این انتقادات تنها بخشی از روند تجدید اعتراضات بر ضد ارتش است که در گذشته خود را غیر قابل انتقاد نشان می داد. به این ترتیب دیگر گاو ارتش اسرائیل مقدس نیست.
به نظر نمیرسد هشدارهای گادی ایزنکوت رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی از بیاعتمادی افکار عمومی اسرائیل به ارتش بکاهد. ارتشی که قرار بود بستری برای ایجاد نسل جدید صهیونیستها فراتر از رویکردهای فرقه ای و نژادی باشد.
اما به نظر میرسد که آیزنکوت متوجه شده که دیگر برای تحقق آرمانهای موسسان رژیم صهیونیستی و تابعین آن ها دیر شده است. وی در عین حال که تأکید دارد اطمینان افکار عمومی به ارتش گزاره ای حیاتی در انجام مأموریت ارتش برای حفظ اسرائیل و تضمین موجودیت و پیروزی آن در جنگها است، اما در تلاشهای خود برای حفظ این اعتماد موفقیتی به دست نیاورده است. این موضوع در گفتگوی اخیر وی با رادیو ارتش رژیم صهیونیستی در مورد سرپوش گذاشتن بر ماهیت واقعی تبدیل شدن دستور آتش به مناقشه ای سیاسی و مردمی خود را نشان داد.
این جنجال پس از آن ایجاد شد که یک نظامی ارتش اسرائیل اقدام به اعدام الشریف جوان فلسطینی کرد. این موضوع مؤسسات نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی را به دردسر انداخت، چرا که در ابتدا اقدامات اندکی را برای مجازات سرباز مذکور در نظر گرفته بودند که با مخالفت گسترده فلسطینیها مواجه شد.
این بحران همزمان با فروپاشی اسطوره ارتش در میان افکار عمومی اسرائیلیها بود. این رویکرد در میان یهودیان اسرائیل ایجاد شده است که ارتش دیگر قادر به فراهمآوردن امنیت در سطح مطلوب نیست و حتی مواردی که ارتش از آن عنوان دستاوردهای خود یاد میکند، مورد اشکال قرار دارد و دیدگاههای متعددی در مورد آن مطرح است.
فروپاشی اسطوره ارتش رژیم اسرائیل بعد از اشغال لبنان و به ویژه پس از پیروزیهای حزبالله لبنان در دو جنگ تجاوز طلبانه صهیونیستها در ژولای 1993 و آوریل 1996 همراه بود تا اینکه نهایتاً در سال 2000 جنوب لبنان به صورت کامل آزاد شد.
پس از آن، نتایج جنگ 2006 تأثیر عمدهای در این روند داشت. جنگی که کمیته وینوگراد صهیونیستی رسماً از شکست ارتش در آن سخن گفت. پس از این جنگ معادلات بازدارنده متقابل بین دو طرف ایجاد شد و ارتش مورد انتقادات گسترده قرار گرفت، چرا که نمیتوانست سطح مطلوب امنیت را برای صهیونیستها تأمین کند.
روند انزوای ارتش اسرائیل حتی به داخل فلسطین نیز وارد شد و ارتش ناتوانی خود را در برابر انتفاضه و مقاومت فلسطین نیز به اثبات رساند. در جریان جنگ اخیر غزه نیز ارتش هدف انتقادات گسترده قرار گرفت، چرا که مردم دستاوردهایی که ارتش آنها را بر میشمرد را قبول نداشتند.
در نهایت ناتوانی در تقابل با انتفاضهای که از حدود شش ماه پیش آغاز شده، به افزایش موج انتقادات از مؤسسات نظامی رژیم صهیونیستی منجر شد. تمامی این موارد باعث شد انتقادات گسترده و بیسابقه از ارتش اسرائیل صورت گرفته و زمینه لازم برای پدید آمدن واقعیتهای جدید در نحوه مناسبات ارتش و افکار عمومی به وجود آید.
یکی از مهمترین شاخصهای این واقعیتها که آیزنکوت و سایر بخش های فرماندهی ارتش آن را درک کرده اند، این است که داخل ارتش مذکور، ارتش دیگری با معیارهای خاص وجود دارد. این موضوع به تحول در عملیات عضوگیری مربوط میشود که از روند عمومی به حالت گزینشی تبدیل شده است.
ناگفته پیداست که بخش عمده ای از راستگرایان افراطی در سرزمینهای اشغالی داوطلب حضور در یگانهای مبارزاتی وابسته به ارتش هستند. مهمترین نمود این ساختار را میتوان در عملکرد ارتش در کرانه باختری مشاهده کرد، به گونهای که تصمیمات آن براساس رویکردهای صهیونیستها و شهرکنشینان دنبال شده و از فتواهای خاخام های مستقر در کرانه باختری برخوردار است.
به این ترتیب چالشهای عمده بین ستاد مشترک ارتش و عناصری که در کرانه باختری فعالیت می کنند، به وجود آمده است. ستاد مشترک ارتش مناطق مختلفی را زیر نظر دارد، این در حالی است که ارتش مستقر در کرانه باختری دفاع از شهرکنشینان را هدف اصلی و اولیه خود میداند.
این پتانسیل رو به رشد باعث ایجاد نوعی مصونیت برای نظامیان و تشکیلات نظامی در "گاو نا مقدس" ارتش در کرانه باختری شده که همین موضوع به عامل اصلی تهدید آن تبدیل شده است.