
اول از اسم سريال يعني: «در مسير زاينده رود» شروع ميکنم. يک نام کاملا اصفهاني که خود کلمه زايندهرود خواه ناخواه ياد اصفهان را در ذهن شنونده تداعي ميکند! چيزي که خيلي در اين سريال به چشم ميخورد، فيلمنامه تراژدي و غمناک و اثرگذار اين اثر است که نشانگر تجربه بالاي عليرضا نادري در سمت نويسندگي و حسن فتحي را دارد. اين سريال شيرين شروع شد، با موضوعي جذاب اما اگر توجه کنيم ميبينيم اين همه حرف و حديث و حاشيه زماني شروع شد که داستان رفته رفته تلخ شد که اين نشان از سطحيسنجي و ظاهربيني
کساني دارد که به اين سريال کم لطفي کردند.
يک تراژدي قوي با موضوعي جديد که حداقل همين موضوع جديد اين سريال را از ديگر سريالهاي ماه رمضان امسال که موضوعاتي تقريبا دست دوم دارند متمايز ميکند. من بيننده اصفهاني به نوبه خود خوشحالم از اينکه يک سريال با تيم تهراني خود بالاخره از اين تهران بيرون آمده و شهر ديگري را براي خلق اثر خود انتخاب کرده است، گويا اين امر به چشم آقايان و ديگر مسئولان، بالاخص مسئولان اصفهان نيامده و هيچ ابراز رضايتي از امر ندارند. همشهريان بياييد اين عينک بدبيني سطحينگري را برداريم و کمي هم جدي نگاه کنيم.
کمي به حالت فيلمبرداري و چرخشهاي دوربين نگاه کنيد، کمي به پس زمينهها و تصاوير زيبايي که حسن فتحي در پشت سر بازيگران خود خلق کرده نگاه کنيد!
در اين يادداشت آمده است: از سحرگاه زيباي ميدان نقش جهان تا درشکهها و عمارت عالي قاپو، از نماي زيباي خواجو در شب تا چهل ستون در حوض، از آتشگاه از يادها رفته تا خانههاي قديمي و زيباي بازسازي شده توسط سازمان ميراث فرهنگي که بهحق حسن فتحي حجت را در استفاده از اين آثار تاريخي و به تصوير کشاندن آنها تمام کرده.
چرا فقط به نيمه خالي ليوان نگاه ميکنيم؟ آن هم ليواني که دو سوم آن پر است و فقط يک سومش خالي؟ فقط حرفمان ناتواني در اداي درست گويش اصفهاني است؟
اين هنرمند نوشته است: بله من هم قبول دارم که لهجه اصفهاني به خوبي توسط بازيگران ادا نميشود اما به ياد داشته باشيم که بازيگران اکثرا غير اصفهاني هستند و در همين حد هم واقعا خوب از عهده کلمات بر ميآيند. شايد ميگوييد چرا از بازيگران اصفهاني استفاده نشده است! اول بايد بگويم که کدام بازيگر؟ شهري که يک تئاتر شهر ندارد، اصفهاني که دانشگاه سينما ندارد، اصفهاني که فقط چهار سينما دارد مگر ميتواند بازيگر ساز باشد و بازيگر داشته باشد؟
چرا يادمان رفته زنده ياد ارحام صدر را که تا زنده بود هيچ يادي از او نشد و هيچ اسمي از او آورده نشد و هنگامي که از بين ما رفت به يادش
افتاديم و گفتيم اي کاش او اثري تازه از خود بجا ميگذاشت، اين است هنرکشي ما!!
در ادامه ميخوانيم: بعد هم بايد خاطر نشان شوم که اين سريال يک سريال سراسري است نه يک سريال براي مرکز اصفهان. بايد تمام جوانب را در نظر گرفت و ديد که اگر بازيگران بنام نباشند، بيننده از ديدن سريال سر باز ميزند!
اما انصافاً سريالهايي که خود مرکز اصفهان با بازيگران بومي ساخته چقدر موفق بودن؟ «کارآگاه رشيد» که علي رغم اينکه از شبکه 3 سيما پخش شد، سيزده قسمت آن حذف شد و تهيه کننده اعلام هشتاد ميليون ضرر را کرد!! و يا نوروز چند سال پيش، سريال «دل خوش سيري چند» چه محبوبيتي پيدا کرد؟
در اين نامه آمده است: آقايان آيا باز هم از سريال «در مسير زايندهرود» ايراد ميگيريد؟ آيا اينقدر که در اين سريال از تمام نماها و آثار اصفهان فيلمبرداري شده در آن دو سريال ساخته خود مرکز اصفهان هم فيلمبرداري شده است؟
به ياد داشته باشيم «در مسير زاينده رود» که توسط کارگردان بزرگي به نام «حسن فتحي» ساخته شده است! کارگرداني که «روشنتر از خاموشي» را در همين اصفهان ساخت با شاه عباس و ملاصدرا، کارگرداني که «مدار صفر درجه» و «ميوه ممنوعه» را در کارنامه خود دارد. در مسير زاينده رود بزرگاني همچون مسعود رايگان و دکتر مهدي سلطاني (بهزاد مصيب) را دارد. مهدي سلطاني که داراي دکتراي تئاتر است و موجب افتخار است که در سريال ايفاي نقش ميکنند.
درست است گويش اصفهاني توسط بازيگران به طور اکمل و کافي ادا نميشود اما همين هم از ديد ما اصفهانيها بايد قابل قبول باشد! اين سريال آنقدر زيبايي و گفتني دارد که اصلا نارسايي در لهجه اصفهاني نبايد به زبان بيايد که اين حواشي پردهاي شود بر روي ديگر جذابيتهاي اين اثر. حال اينکه اين نارسايي گويش اصفهاني فقط در ديد ما اصفهانيها عيان است و اين سريال در 29 استان ديگر هم بيننده دارد و به يقين آنها ميبينند و لذت ميبرند از اين اثر.
حال براي من جاي تعجب است که چطور يکي از مسئولان اصفهان به خود اجازه ميدهد که بگويد: لهجه اصفهاني در اين سريال به تمسخر گرفته شده است؟! مگر اين اثر يک سريال روتين و طنز است که اينگونه سخن ميگوييد؟ در اين سريال کاملا جدي به لهجه اصفهاني سخن گفته ميشود و هيچ تمسخري جاي ورود ندارد. و جالب اين که آيا شوراي شهر اصفهان اينقدر بيکار شده است که به بدي لهجه اصفهاني در يک سريال ايراد بگيرد؟ خب همين است پروژه متروي اصفهان به بنبست ميخورد و مصلاي اصفهان پس از 14سال به نيمه هم نرسيده!!
در پايان اين يادداشت آمده است: بياييم کمي فني نگاه کنيم. واقعيتها را ببينم و ايرادهاي بيهوده را کنار بگذاريم. به قول ما اصفهانيها: اُرد ناشتا ميديم و ايراد بنياسرائيلي ميگيريم.
سريال «در مسير زايندهرود» به شک بهترين سريال ماه مبارک رمضان در سال 89 است و حق آن بيشتر از اينها را دارد.
من بيننده اصفهاني در همين جا کمال تشکر و خسته نباشيد خود را نسبت به تيم سازنده و دست اندرکاران سريال در مسير زاينده رود اعلام ميکنم. آقاي فتحي خسته نباشيد...