چلوکباب با نوشابه!
چهلمين روز رحلت آیتالله واعظ طبسی فرا رسید. خاطرات فراوانی از آیتالله دارم. یکی از آنها مرا به سال ۱۳۵۹ و روزهاي بي تكرار جهاد سازندگی می برد.
دکتر حسن فیروز آبادی، رئيس فعلی ستاد کل نیروهای مسلح، آن زمان مسئول امور شهرستانهای جهاد خراسان بود. طلبه جوانی به عنوان نماینده آیت الله طبسی منصوب، و قرار شد او با فیروزآبادی به چند شهر استان سفر و امور را بررسی کنند؛ سفری پر ماجرا که باور آن برای جوانان امروز چندان ساده نیست.
روزی در دفتر كارم در جهاد بودم؛ آقاي فیروزآبادی از اسفراین زنگ زد. شکایت داشت؛ از رفتار طلبه جوان. خواست وقت ملاقاتی از آقای طبسی بگیرم و موضوع را با ايشان در ميان بگذاريم. تماس گرفتم؛ قرارمان شد روز بعد، در طبقه پنجم کمیته انقلاب اسلامی.
فردای آن روز هنگام ورود به اتاق آیتالله، در کمال تعجب با طلبه جوان روبرو شدیم. آن مرحوم در هیچ مجلسی اجازه بدگویی و غیبت نمیداد. گفته بود طرف مقابل هم بیاید تا حرفها در حضور هر دو نفر بیان شود.
آقای فیروزآبادی با حرارت و شکواییه به طلبه جوان اشاره و گفت: با ایشان به چند شهر سر زدیم؛ به نیشابور که رسیدیم، گفت هوس (نارنجك) شیرینی خامهای به زبان مشهدي، کردهام؛ خریدیم و خورد. موقع ناهار در سبزوار، غذای جهاد را نپسندید. چلوکباب خواست، آن هم با نوشابه! و ... دکتر فیروزآبادی حق داشت؛ اکثرا دانشجویانی آرمانخواه و حساس بودیم. با ۱۶ ساعت کار روزانه، ناهار ما اغلب نان و پنیری بود که گاهي با هندوانه اي همراه میشد. طلبه جوان، شب هم در بجنورد، محل جهاد را مناسب ندیده و اتاقی در مهمانخانه برای او گرفته بودند.
حرفهای فیروزآبادی تمام و سکوت بر جلسه چهار نفره ما حاکم شد. آیتالله هم چیزی نگفتند؛ فقط سری تکان دادند. چند روز بعد حجت الاسلام ناطق نوری که نماینده حضرت امام در جهاد بودند، روحاني عزيزی را در جهاد خراسان منصوب کردند.
این خبر در تمام مراکز جهاد پیچید که به دلیل خوردن شیرینی خامهای و چلوکباب، آن هم با نوشابه، و البته به دلیل هزینه از بیتالمال، نماینده امام در جهاد خراسان عزل شد.
نسل جوان ما باید از این زوایای گاه پنهان سالهای نخست انقلاب هم آگاه باشد و بداند هنوز هم افرادی از آن نسل در میان ما هستند که از فراموشی ارزشها غصه می خورند و بر بعضی رفتارهای به ظاهر انقلابی، تأسف.
در نخستین جمعه ماه رجب همه از درگاه پروردگار مهربان بخواهیم ياريمان كند تا آن گونه بگوییم و عمل کنیم که در پایان کار، او خشنود باشد و ما رستگار. آمین.