گروه جنگ نرم مشرق- موضوع موشکی ایران هیچگاه به اندازه امروز در صدر سخنان مقامات غربی و اخبار رسانههای آنان و همچنین نقل محافل داخلی قرار نگرفته است. این اتفاق نیز بیربط به مسئله برجام نیست، چراکه دولتهای غربی به رهبری آمریکا چند پروژه اصلی برای تضعیف، استحاله و در صورت امکان تغییر نظام جمهوری اسلامی تعریف کردهاند که برنامه هستهای ایران یکی از این پروژهها بود. در واقع غربیها بهویژه آمریکا با «برجام» درصدد آن بودند که به اهداف اولیه خود مانند کاهش انگیزه و حمایت مردم ایران از طرحهای استراتژیک مانند برنامه هستهای با بالا بردن هزینههای بینالمللی آن برای جمهوری اسلامی، برسند.
پروژههای اصلی آنان به غیر از مسئله هستهای عبارت است از:
1. از بین بردن قدرت موشکی ایران با برچسب «احتمال حمل کلاهک هستهای توسط موشکهای بالستیک».
2. کاهش نفوذ و در صورت امکان از بین بردن قدرت محور مقاومت به رهبری ایران با برچسب «حمایت ایران از تروریسم».
3. اجبار ایران به ایدئولوژیزدایی و از بین بردن نهادهای قانونی حکومتی مانند شورای نگهبان با برچسب «نقض حقوق بشر و مغایرت با دموکراسی».
آمریکاییها بعد از به نتیجه رسیدن با دولت کنونی ایران در موضوع هستهای و اعلام این توافق که در ایران به برجام شناخته میشود، اکنون دارای انگیزهای بیشتر برای به سرانجام رساندن پروژههای بعدی خود در قبال ایران شدهاند که میتوان نامهایی مانند برجام 2، 3 و 4 را به این پروژهها اطلاق کرد.
آمریکاییها بعد از به نتیجه رسیدن با دولت کنونی ایران در موضوع هستهای، اکنون دارای انگیزهای بیشتر برای به سرانجام رساندن پروژههای بعدی خود در قبال ایران شدهاند که میتوان نامهایی مانند برجام 2، 3 و 4 را به این پروژهها اطلاق کرد
برجام 2، آرزوی دیرینه آمریکا
موشکهای ایران یکی از دغدغههای اصلی آمریکاییها در چند سال اخیر محسوب میشود و مقامهای سیاسی و تصمیمگیر، و بسیاری از اندیشکدهها و مراکز تصمیمساز آمریکا نسبت به قدرت موشکی ایران موضع خصمانهای گرفته و حتی تحریمهایی را نیز در این باره به تصویب رساندهاند.
آمریکاییها از ابتدای مذاکرات هستهای گروه 1+5 با ایران، اصرار به طرح موضوع موشکهای ایران در این مذاکرات را داشتند و بارها توسط رسانهها و مقامات سیاسی این موضوع را با جدیت دنبال میکردند. آمریکاییها معتقدند در موضوع موشکی باید شبیه موضوع هستهای رفتار شود؛ یعنی ایران مورد تحریمهای جداگانه و شدیدتری قرار بگیرد و با همسو کردن متحدان جهت فشار به جمهوری اسلامی، ایران را مجبور به نشستن پشت میز مذاکره با دستور کار موشکهای بالستیک کنند.
غربیها به رهبری آمریکا برای تحقق این پروژه خود، ابتدا در متن قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل که در تایید توافق برجام تصویب شد، بندی آوردهاند که میتواند مبنای حقوقی برای تحریمهای جدید موشکی ایران باشد. در بند 3 از پیوست B این قطعنامه که توسط وزارت خارجه ترجمه شده، آمده است:
«ایران فراخوانده میشود به اینکه هیچ فعالیتی در ارتباط با موشکهای بالستیکی که برای برخورداری از قابلیت حمل سلاحهای هستهای طراحی میشوند، صورت ندهد؛ از جمله پرتاب با استفاده از این قبیل فناوریهای موشکهای بالستیک، تا زمان 8 سال پس از «روز توافق» یا تا زمانی که آژانس گزارشی مبنی بر تایید "نتیجهگیری گستردهتر" ارائه کند، هرکدام زودتر باشد».
در متن قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل که در تایید توافق برجام تصویب شد، بندی آمده که میتواند مبنای حقوقی برای تحریمهای جدید موشکی ایران باشد
قطعنامه 2231 در رابطه با برجام، بسترساز تحریم موشکی ایران
در همین رابطه جان کری در یکی از مصاحبههای خود گفته بود: «برنامهای 8 ساله که خود بخشی از برنامه 10 ساله راه حل شورای امنیت ملی است، وجود دارد تا ایران را در مورد موشکهایش تحت کنترل داشته باشیم» و در جای دیگری نیز گفته بود: «ما موضوع موشکی ایران را تحت ماده 41 و فصل هفتم منشور سازمان ملل به مدت 8 سال نگه داشتیم و همچنین موضوع تسلیحاتی محدودیت 5 ساله را اعمال کردیم».
لازم به ذکر است که لفظ «ایران فراخوانده میشود» به هیچ عنوان به معنای اختیاری بودن این تعهد نیست و با توجه به اینکه قطعنامه شورای امنیت طبق فصل هفتم منشور بهصورت کاملا الزامآور تصویب شده و ضمیمه B آن به عنوان بخشی از قطعنامه، از درجه یکسانی از الزامآوری برخوردار است، این تعهد به اندازه سایر تعهدات الزامی است.
گام بعدی نیز بلافاصله یک روز بعد از اعلام اجرای توافق هستهای شروع شد و وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهای تازهای را در واکنش به آزمایش موشکی اخیر ایران وضع کرد و اکنون نیز در صدد طرح این موضوع در شورای امنیت سازمان ملل هستند تا بتوانند تحریمهای موشکی را از حالت یکطرفه توسط آمریکا به سطح بینالمللی برسانند تا شرایط ایران شبیه زمان فشار در مورد تاسیسات هستهای شود.
تشکیل جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد پیرامون رسیدگی به آزمایشهای
موشکی ایران در رزمایش اخیر سپاه و همچنین نامه مشترک آمریکا و همپیمانان اروپایی
آن به "بان کیمون" نیز در همین پازل قرار میگیرد. در این نامه آمده
است: «آزمایشهای موشکی بالستیک اخیر ایران «در تقابل» و «ناسازگار» با قطعنامه
2231 شورای امنیت است» و در ادامه این نامه با بیان این ادعا که موشکهای آزمایش شده
ایران «ذاتاً قابلیت حمل سلاح هستهای را دارد»، از شورای امنیت سازمان ملل متحد خواسته
شده است که «پاسخهای مناسب» به آزمایش موشکی اخیر ایران را بررسی کند.
تشکیل جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد پیرامون رسیدگی به آزمایشهای موشکی ایران در رزمایش اخیر سپاه و همچنین نامه مشترک آمریکا و همپیمانان اروپایی آن به "بان کیمون" در رابطه با شلیک موشکها، در پازل تحریمهای جدید تعریف میشود
آیا آمریکا واقعا نگران نصب کلاهک هستهای بر روی موشکهای بالستیک ایران است؟
آمریکا در تبدیل موضوع موشکهای بالستیک ایران به موضوع اول امنیت جهان، چند هدف را دنبال میکند؛ اما قبل از تبیین اهداف آمریکا لازم است تا یک نگاه فنی به بهانه این کشور در رابطه با موشکهای بالستیک انداخت تا میزان صداقت آمریکاییها به خوبی روشن گردد:
تمام متخصصان نظامی هوا – فضا میدانند که ساختار موشک بالستیکی که میتواند کلاهک هستهای حمل کند، با سایر موشکهای بالستیک که سر جنگی غیرهستهای دارند، فرقی ندارد؛ در واقع نصب کلاهک هستهای ربطی به موشک بالستیک ندارد و هر موشک بالستیکی میتواند با تغییراتی بر روی سر جنگی، قابلیت حمل کلاهک داشته باشد و ربطی به برد موشک هم ندارد و اصل موضوع به طراحی کلاهک مربوط میشود و نه به موشک.
اگر آمریکاییها در این موضوع صداقت داشتند، خیلی سادهتر بود که طراحی و توسعه سر جنگی هستهای برای موشکهای بالستیک ایران را ممنوع و در قطعنامه به آن اشاره میکردند تا اینکه از اساس کل صنایع موشکهای بالستیک ایران را به عنوان خطر جهانی مطرح و به واسطه آن ایران را تحریم کنند.
نصب کلاهک هستهای ربطی به موشک بالستیک ندارد و هر موشک بالستیکی میتواند با تغییراتی بر روی سر جنگی، قابلیت حمل کلاهک داشته باشد و ربطی به برد موشک هم ندارد و اصل موضوع به طراحی کلاهک مربوط میشود و نه به موشک
بنابراین آمریکاییها و متحدان غربیاش نگران فقط کلاهک هستهای نیستند و اهداف دیگری را در پی این پروژه دنبال میکنند:
1. توقف توان موشکی، جهت تضعیف بلندمدت قدرت دفاعی ایران
ایران از زمان شروع جنگ تحمیلی توسط صدام که توسط آمریکاییها حمایت اطلاعاتی و تسلیحاتی میشد، خلا نداشتن یگان موشکی را احساس کرد و برای تکرار نشدن یک جنگ تحمیلی دیگری توسط آمریکا یا مزدوران منطقهایاش مانند رژیم صهیونیستی، در راستای استراتژی دفاع نظامی خود اقدام به ایجاد یگان موشکی جهت بازدارندگی از حملات احتمالی کرده که اکنون به یکی از قدرتهای مطرح در این حوزه تبدیل شده و توانسته قدرت بازدارندگی قابل توجهی را ایجاد کند. در واقع در صورت نبود این قدرت موشکی با برد بلند و همچنین عدم تقویت موشکی همپیمانان منطقهای نظیر حماس و حزب الله، طمع برای حمله به ایران افزایش پیدا خواهد کرد.
از طرفی مدل آمریکاییها در برخورد با حکومت رژیم بعثی عراق و یا کشور لیبی در زمان حکومت قذافی که آنها را قبل از سرگونی خلع سلاح کرد، بسیار معروف است. رویکرد غرب و بهویژه آمریکا در قبال عراق و لیبی، خالی کردن دست آنها از انواع تسلیحات نظامی استراتژیک بود تا در صورت جنگ یا حمله نظامی، قابلیت دفاعی این کشورها تا حد زیادی کاهش یافته و هزینه های نبرد نیز به همان نسبت کاهش پیدا کند. سیاستی که در قبال ایران نیز در حال پیگیری است و محدود کردن توان دفاعی کشور، یکی از هداف استراتژیک دولتهای گوناگون آمریکا بوده است.
در صورت نبود این قدرت موشکی با برد بلند و همچنین عدم تقویت موشکی همپیمانان منطقهای نظیر حماس و حزب الله، طمع برای حمله به ایران افزایش پیدا خواهد کرد
2. جلوگیری از پیشرفت برنامه فضایی ایران
جمهوری اسلامی که از ابتدا توسط آمریکا و همپیمانانش تحریمهای تکنولوژیکی شده بود، توانست چهل و سومین کشور صاحب فناوری فضایی و ماهواره در فضا گردیده و در باشگاه فضاییهای جهان، نهمین کشور پرتابگر ماهواره باشد.
از طرفی فناوری ماهوارهبرها در جهان معادل و یک به یک با فناوری موشکهای بالستیک است و در واقع موشکهای بالستیک دومنظوره هستند و نقش ماهوارهبر را هم ایفا میکنند. موشکهای ماهوارهبر نیاز به قدرتی به اندازه موشکهای قارهپیما دارند که این موضوع نیز یکی دیگر از چالشهای آمریکا در قبال برنامه فضایی ایران است.
از طرفی افزایش قدرت فضایی ایران موجب نگرانی آمریکا شده زیرا میداند که تسلط بر فضا به یکی از مولفههای اصلی قدرت کشورها تبدیل شده و اکنون اگر به بهانههای مختلف مانند توسعه موشکی و همچنین با ابزارهایی مانند تحریمهای تکنولوژیکی جلوی برنامه فضایی جمهوری اسلامی را نگیرد، باید با یک ایران بسیار قویتر روبرو شود که در این صورت هزینه مقابله با ایران بسیار افزایش پیدا خواهد کرد.
فناوری ماهوارهبرها در جهان معادل و یک به یک با فناوری موشکهای بالستیک است و در واقع موشکهای بالستیک دومنظوره هستند و نقش ماهوارهبر را هم ایفا میکنند
3. ایرانهراسی و کاسبی جدید از تحریمها
شاید خیلی از افراد فکر میکنند بزرگترین کاسب تحریمهای ایران توسط آمریکا بعضی دلالهای رانتخوار داخلی و خارجی هستند، اما آمار و ارقام چیز دیگری را بیان میکند. بازوی تحقیقاتی کنگره آمریکا در گزارشی درآمد مستقیم آمریکا از جریمه کردن شرکتهای بینالمللی بابت نقض تحریمهای ایران طی ۱۰ سال اخیر را بیش از 22 میلیارد دلار اعلام کرد. بر اساس گزارش سرویس تحقیقاتی کنگره، در واقع این رقم 22 میلیارد دلار، مجموع درآمد ناشی از جریمهها و عوارض اعمالی علیه شرکتهای ناقض تحریمهای ایران طی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴ است که نشان میدهد لقب بزرگترین کاسب تحریم ایران را باید به خود آمریکا داد.
دانست این نکته نیز جالب است که در فاصله سالهای 2005 تا پایان 2014 مجموعا ۳۷۳ مورد جریمه علیه شرکتهای ناقض تحریم ایران وضع شده و چون قوانین تحریمی آمریکا علیه ایران متعدد است، در این سالها پیش آمده که شرکتهای مختلف بابت یک همکاری تجاری با ایران، ناقض چند قانون تحریم شناخته شده و در نتیجته همزمان مشمول چند جریمه بابت یک جرم شدهاند و نکته دیگر آنکه بخش عمده درآمدهای آمریکا از جریمه ناقضان تحریم ایران، مربوط به بانکهای بینالمللی است.
بنابراین آمریکاییها این بار با تحریمهای دوباره و جدید میتوانند به کاسبی خود ادامه داده و بدون هیچ فعالیت اقتصادی و یا تولیدی، پول خوبی را به جیب بزند.
آمریکا با دریافت بیش از 22 میلیارد دلار از جریمه کردن شرکتهای بینالمللی بابت نقض تحریمهای ایران طی ۱۰ سال اخیر، لقب بزرگترین کاسب تحریم ایران را به خود اختصاص داده است
4. ترساندن اعراب از قدرت موشکی ایران جهت فروش تسلیحات بیشتر
از مناطقی که آمریکا از دوران جنگ سرد نیروهای نظامی خود را وارد کرده میتوان به خلیج فارس اشاره کرد که البته بعد از وقوع انقلاب اسلامی شدت حضور ارتش آمریکا در این منطقه افزایش چشمگیری پیدا نمود. اکنون اصلیترین دلیلی که آمریکا توانسته حضور نظامی خود را در کشورهای حوزه خلیج فارس توجیه کند، محافظت و توازن امنیت در برابر تهدیداتی که ناشی جمهوری اسلامی میداند، است و هر روز نیز به این تهدیدات دامن میزند.
آمریکا موشکهای ایران را بزرگترین تهدیدکننده کشورهای منطقه غرب آسیا بهویژه کشورهایی مانند عربستان و امارات معرفی میکند و با این حربه توانسته میلیاردها دلار تجهیزات نظامی خود را به این کشورها بفروشد. برای تعطیل نشدن کارخانههای نظامی آمریکا، معرفی دائمی تهدیداتی مانند ایران برای امنیت منطقه و حتی جهان، برای آمریکاییها ضروری است.
آمریکا موشکهای ایران را بزرگترین تهدیدکننده کشورهای منطقه غرب آسیا بهویژه کشورهایی مانند عربستان و امارات معرفی میکند و با این حربه توانسته میلیاردها دلار تجهیزات نظامی خود را به این کشورها بفروشد
فشار از بیرون، امید به نفوذیهای داخلی
تا قبل از موضوع هستهای، جمهوری اسلامی هر سال رزمایش برگزار میکرد اما شدت حملات زبانی و رسانهای غربیها به رهبری آمریکا تا این اندازه وجود نداشت؛ اما اکنون پس از برجام، بیشترین تمرکز جامعه اطلاعاتی آمریکا بر روی موضوع موشکی متمرکز شده و پس از اینکه سرعت پیشرفت هستهای ایران کاهش پیدا کرد، حتی میزان کیفیت و کمیت تبلیغات منفی و تحریکسازی نسبت به برنامه موشکی ایران توسط مراکز و مقامهای سیاسی و تصمیمگیر، و بسیاری از اندیشکدهها و مراکز مطالعاتی – پژوهشی که بازوی تصمیمسازی آمریکا محسوب میشوند، افزایش چشمگیری پیدا کرده است.
از طرفی آمریکاییها با پروژه نفوذ، درصدد تاثیرگذاری بر
روی مسئولان سیاسی و تغییر در محاسبات آنها و همچنین تغییر نگاه نخبگان جامعه هستند تا آنها گفتمان «دنیای فردا دنیای گفتمانها است، نه دنیای موشکها» را در جامعه
رواج دهند و افکار عمومی داخلی را نسبت به اهمیت مسئله موشکی کرخت و بیتفاوت
کنند.
اوباما پس از توافق هستهای گفت که همان گزینههایی که امروز در اختیار من است، در اختیار هر رئیس جمهوری در آمریکا در آینده خواهند بود
در واقع آمریکاییها در موضوع موشکی بهطور همزمان فشار از بیرون
و امید به نفوذیهای داخلی را دنبال میکنند تا بتواند مسئله موشکی ایران را نیز "برجامیزه" کنند و بعد به
سراغ برجامهای 3 و 4 یعنی دست کشیدن ایران از حمایت محور مقاومت و همچنین اجبار
ایران به جدا کردن دین از سیاست (ایدئولوژیزدایی) بروند. در همین رابطه هفته گذشته معاون مشاور امنیت ملی کاخ سفید گفت به واسطه توافق هستهای،
واشنگتن میتواند بدون نگرانی اتمی نسبت به تهران، با برنامه موشکی ایران
مقابله کند
چکیده این مطلب را میتوان در صحبتهای اوباما پس از توافق هستهای با ایران فهمید: در همین حال ما تحریمهای خود را در ارتباط با حمایت ایران از تروریسم، برنامه موشکی بالستیک و نقض حقوق بشر وضع شدهاند، ادامه میدهیم. اگر در بدترین حالت، ایران توافق را نقض کند، همان گزینههایی که امروز در اختیار من است، در اختیار هر رئیس جمهوری در آمریکا در آینده خواهند بود.