گروه بینالملل مشرق - «تونس» کشوری عربي و مسلمان در شمال آفریقا و جنوب دریای مدیترانه است که از غرب با الجزایر و از شرق و جنوب با لیبی هم مرز است. پایتخت این کشور شهر «تونس» است.
جمعیت این کشور حدود 10 میلیون و 383 هزار نفر با میانگین سنی 29 سال است. 98 درصد مردم آن از نژاد عرب هستند. زبان رسمی تونس عربی است، اما زبان فرانسه نیز در این کشور کاربرد دارد. دین رسمی تونس اسلام و مذهب آن تسنن مالکی است. 98 درصد تونسی ها مسلمان و یک درصد مسیحی هستند.
نقشه تونس
در سده هفتم میلادی، اعراب این سرزمین را فتح کردند. در قرن نوزدهم، فرانسه و انگلیس، دخالت در امور این کشور را آغاز کردند. فرانسه، براساس «پیمان باردو» در سال 1881 تونس را مستعمره خود کرد.
با آغاز جنگ جهانی دوم، ارتش آلمان برای تقویت پایگاه متحدین در شمال آفریقا، در تونس نیرو پیاده کرد. در سال 1943 ارتش آلمان از تونس عقبنشینی کرد و تونس به کنترل متفقین درآمد. کشور تونس طی «پیمان پاریس» در سال 1956 استقلال خود را به دست آورد.
حکومت این کشور، جمهوری چند حزبی با یک مجلس قانونگذاری است. رئیس جمهور که رئیس حکومت است، با رای مردم برای دوره پنج ساله انتخاب می شود و محدودیتی برای انتخاب مجدد ندارد. نخست وزیر، رئیس دولت و کابینه است که رئیس جمهور او را تعیین می کند.
تونس دارای دو پارلمان است، «مجلس ملی» که 189 کرسی دارد و نمایندگان آن برای یک دوره پنج ساله با رای مردم انتخاب می شوند و «مجلس سنا» که 126 کرسی دارد و نمایندگان آن برای یک دوره شش ساله انتخاب می شوند.
تونس تا پیش از انقلاب مردمی این کشور که به «انقلاب یاسمین» معروف شد، کشوری در حال توسعه شمرده می شد، کشوری که در دوران پس از استقلال و در زمان حکومت «حبیب بو رقیبه» و «زین العابدین بن علی» به نسبت سایر کشورهای آفریقای شمالی تغییرات بسیاری را به خود دیده بود.
موقعیت تونس در قاره آفریقا
تونس و ویژگی هایش
تونس دارای ویژگی هایی است که آن را از سایر کشورهای شمال آفریقا متمایز می کند، از جمله اینکه برخلاف بسیاری از کشورهای عربی، نیروهای نظامی در صحنه قدرت حضور ندارند، همچنین تونس نخستین کشور در کرانه جنوبی مدیترانه بود که توانست با اتحادیه اروپا در سال 1995 قرارداد تجارت آزاد ببندد.
هرچند که این قرارداد از بسیاری جهات تنها منافع اتحادیه اروپا را تامین می کرد، ولی نفس وجود چنین قراردادی برای کشوری کوچک با منابعی محدود امتیازی بزرگ محسوب می شد. در دوران حاکمیت بن علی نسخه اقتصادی تونس نظر بسیاری از شرکای غربی را به خود جلب کرد و در پی آن، غرب کوشید، از این نسخه برای مقابله با موج اسلام گرایی در کشورهای منطقه استفاده و نظامی سیاسی متکی بر اقتصاد را به این کشورها معرفی کند.
با وجود موفقیت نسبی اقتصادی، حکومت بن علی همواره به دلیل نقض حقوق بشر، قلع و قمع اپوزیسیون، سانسور کامل رسانه های گروهی و آزادی بیان مورد انتقاد قرار می گرفت. در چنین شرایطی طبیعی بود که مطبوعات از قدرت محدودی برخوردار باشند.
از جهت دیگر، از آنجا که اسلام دین 98 تا 99 درصد مردم تونس شمرده می شود، لذا «دین» اساسی ترین رکن تشکیل دهنده جامعه تونس شمرده می شود که نه تنها حکومت بن علی آن را نادیده گرفت، بلکه آن را به حربه ای علیه مردم این کشور تبدیل کرد، به گونه ای که رفتن به مسجد به عنوان نمره ای منفی در پرونده امنیتی مردم ثبت می شد. با توجه به اینکه هر جامعه ای مبتنی بر فرهنگ خود علیه دیکتاتوری واکنش نشان می دهد، فرهنگ اسلامی مردم تونس همراه با سایر فاکتورهای سیاسی و اقتصادی با اعتراضات جمعی این مساله را به اثبات رسانید.
پس از فرار بن علی از تونس، غیر از رهایی اقتصادی و سیاسی جامعه از دیکتاتوری او، برای نخستین بار مردم این کشور توانستند، بدون ترس و نگرانی به مساجد بروند و اقتدار گرایی حکومت بر مسائل دینی، فرهنگی و ارزشی را منسوخ کنند و مشروعیت سیاسی چنین حکومتی را از بین ببرند.
ساختار سیاسی و جریان سیاسی در تونس
با وجودی که تونس احزاب متعددی دارد که برخی نیز صاحب کرسی هایی در پارلمان هستند، اما فروپاشی حکومت بن علی در تونس تحت تاثیر جنبشی کاملا مردمی بود که حتی احزاب مخالف نیز در آن نقش پر رنگی نداشتند. هر چند برخی از این احزاب پس از آغاز اعتراضات مردمی به آن واکنش نشان دادند و بعضی از رهبران آنها به مردم پیوستند، ولی به صورت کلی اعتراضات مردمی تونس که به سرنگونی دیکتاتوری بن علی منتهی شد، اقدام سازمان یافته و منسجم حزبی و گروهی نبود.
حتی «جنبش النهضه»، به رهبری «راشد الغنوشی» به عنوان بزرگترین حزب سیاسی تونس نیز نقش مهمی در وقوع خیزش عمومی جامعه تونس در ابتدا نداشت، ولی بعدها با تشکیل کمیته ای به دفاع از دستاوردهای انقلاب مردمی پرداخت.
حدود 8 ماه پس از پیروزی قیام مردمی تونس، انتخابات مجلس موسسان برای تشکیل دولت و تدوین قانون اساسی جدید برگزار شد. برگزاری این انتخابات سیمای جدید عرصه سیاسی تونس پس از بن علی را نیز ترسیم می کرد و بازیگران آن را که جریان ها و جنبش های اسلامگرا مهمترین آنها شمرده می شدند، معرفی می کرد.
به این ترتیب تا این برهه از تاریخ تونس نام و نشانی از حضور جریان سلفی در عرصه سیاسی این کشور مشاهده نمی شود، اما این به معنای نبود چنین جریانی در جامعه تونس نیست.
جریان های سلفی در تونس به عنوان جریانی سياسي در دوران بو رقبيه و بن علي شکل گرفتند، اما در همان ابتدا سرکوب شدند و فرصت چندانی برای فعالیت پیدا نکردند، لذا از تونس خارج شده و عمدتا راه عربستان سعودی را پیش گرفتند تا پس از آن به عنوان نیروهای جهادی از عربستان راهی افغانستان شده و فعالیت خود را در آنجا ادامه دهند.
اما با سرنگونی دیکتاتوری بن علی و پیروزی انقلاب مردمی در تونس، جریان های سلفی تلاش کردند، با بهره جستن از فرصت به وجود آمده، فعالیت رسمی خود را در این کشور، آن هم با قدرت آغاز کنند.
دیدگاه جنبش النهضه که در آن زمان قدرت را در دست داشت و بر این باور بود که باید جریان های سلفی را جذب و نه دفع کرد، موجب شد، این جریان ها با پتانسیل دو چندان فعالیت در عرصه سیاسی تونس را در سه قالب و خط مشی متفاوت آغاز کنند و آنچه این حضور را پر رنگ تر کرد، صدور فرمان عفو عمومی زندانیان و تبعیدی های سلفی از زندان ها و خارج از کشور بود که امکان فعالیت بی سابقه ای در عرصه سیاسی به آنها داد:
- جریان سلفی غیرفعال یا ارشادی که همان جریان سلفی سنتی فعال در تونس بود و خط مشی تبلیغی - آموزشی را دنبال می کرد
- جریان سلفی اصلاح طلب که به فعالیت در چارچوب اصول سیاسی اعتقاد داشت
- جریان سلفی تکفیری - وهابی که خط مشی نظامی و حذف مخالفان از میدان برای رسیدن به هدف را دنبال می کرد که در جهان عرب و اسلام در دو گروه «داعش» و «القاعده» و در تونس در قالب «انصار الشريعه» به رهبري «ابو عياض تونسي» سازمان دهی شده و عینیت یافت
ابو عیاض تونسی فعالیت های انصار الشریعه در تونس را روی 4 کانون متمرکز کرد:
- محله های حاشیه نشین شهرهای مهم تونس که فقر، بیکاری و بی سوادی مهمترین مشخصه این مناطق شمرده می شد
- مناطق مرزی الجزایر و لیبی که تونس با آنها مرزهای مشترک داشت و مناطقی دارای ویژگی هایی مشابه محله های حاشیه نشین شهرها بود
- جوانان که سر پر سودایی داشتند و رویای تحقق آرزوها را در سر می پروراندند
- زنان، در قالب بهره برداری از آنها در مقوله «جهاد نکاح»
نقش عربستان سعودی در قدرت یافتن جریان سلفی
جریان سلفی و گسترش آن از دهه های گذشته آغاز شده و نباید آن را بدعتی از دوره معاصر دانست، بلکه جریانی برآمده از فعالیت های سیاسی، اجتماعی و مذهبی سلفی ها در طول تاریخ است، از سال 1319 قمری که «عبد العزیز آل سعود» از کویت به راه افتاد و طی حمله به ریاض، آل رشید را سرنگون و پادشاهی سعودی را در عربستان تاسیس کرد، اما فقر مالی اجازه نداد، او سودای رهبری سیاسی و مذهبی جهان عرب را محقق کند.
اما «فیصل» که بعد از ملک عبد العزیز به سلطنت رسیده بود، طی 13 جریان سلفی را به اوج اقتدار رساند و در این بین دلارهای نفتی کمک بسیاری به او کردند تا سرمایه گذاری های کلانی در توسعه «دار التذهیب» ها یا مدارس و مراکز دینی و قرآنی که در کنار آموزش اصول اعتقادی اسلام، مکتب سلفی را هم ترویج می کردند، انجام دهد.
از دوره ملک فیصل به این سو را باید دوره تاسیس دانشکده ها، مراکز اسلامی، موسسات علمی - آموزشی، مساجد، دار القرآن ها و غیره در کشورهای اسلامی شمرد، دانشگاه قرآنی ملک فیصل در کراچی پاکستان با پذیرش سالیانه هزاران محصل از کشورهای مختلف به ویژه شبه قاره هند، مهمترین مرکز از این دست است.
بعد از فیصل، ملک «خالد» به دلیل بیماری اداره امور از جمله «اشاعه جریان سلفی» را به «فهد»، جانشینش سپرد که پس از مرگش 23 سال بر عربستان حکومت کرد، با این تفاوت که فهد، در تبلیغ جریان سلفی پا را از جهان اسلام فراتر نهاد و وارد اروپا، آمریکا و آمریکای جنوبی شد.
نزدیکی آمریکا به عربستان در این دوره موجب شد، آمریکایی ها امتیازات بسیار و مهمی مانند تاسیس کرسی های اسلام شناسی و مساجد در کشورهای اروپایی و آمریکایی را به فهد بدهند.
همچنین برنامه ریزی بسیار و سرمایه گذاری کلانی برای مقابله با کمونیسم شوروی سابق انجام شد تا تعداد مراکز دینی و اسلامی در پاکستان و هند از 900 مرکز در سال 1971 به 25 هزار مرکز در سال 1988 افزایش یابد، همچنین در همین برهه زمانی سازمان سعودی «جهان اسلام» (رابطه العالم اسلامی) 600 مرکز دینی و 150 مسجد و 1500 مدرسه در جهان اسلام تاسیس کرد تا اوج اقتدار جریان سلفی در سال 2001 میلادی با تشکیل گروه های تروریستی تکفیری از جمله «القاعده» به نمایش گذاشته شود.
با توجه به اهداف خاندان سعودی، طبیعی است، تونس یکی از کشورهای مورد هدف جهت اشاعه جریان سلفی به ویژه پس از سرنگونی دیکتاتوری بن علی باشد، شیخ «عبد الفتاح مورو»، رهبر برجسته جنبش النهضه در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا چهره های مذهبی و مبلغان سعودی در پی گسترش وهابیت در تونس هستند، می گوید: این افراد، جوانان ساده دل و کم آشنا به مسائل دینی را شناسایی و اصول تفکرات حنبلی را به آنها می آموزند تا در آینده از آنها در راستای اهداف اشان بهره برداری کنند و در این راستا شاهد برگزاری جلسات بحث و گفتگو توسط مبلغان و چهره های سرشناس وهابی مانند «وجدی غنیم» و «عائض قرنی» هستیم و تاکنون ده ها مرکز دینی و اسلامی تاسیس شده است، در این زمینه مرکز دینی «ابن ابو زید قیروانی» در کوی «الخضراء» به رویکرد و آموزه های سلفی و وهابی اش معروف شده و بر فعالیت های مساجد کوی الخضراء نظارت دارد.
همچنین مرکزی به نام «مرکز علوم دینی ابن ابو زید قیروانی» تأسیس شده که شیخ «احمد بن عمر حازمی»، مفتی وهابی سعودی در آن به تدریس مکتب سلفی و وهابی می پردازد.
فعالیت این مرکز به تدریس محدود نمی شود، بلکه نیاز مسکن و امکانات رفاهی محصلان خود را نیز برآورده می کند و هم اکنون ده ها مرکز و موسسه دینی و اسلامی شبیه این مرکز در تونس فعالیت می کنند.
«نور الدین خادمی»، وزیر اسبق امور دینی تونس در مصاحبه با شبکه فرانس پرس با بیان اینکه از 5 هزار مسجد فعال در تونس، ۴۰۰ مسجد از آن سلفی هاست، تاکید می کند که سلفی ها حدود ۵۰ مسجد را به کانون فعالیت های تنش زا و فتنه انگیز خود مبدل کرده و به هر بهانه ای برای ریختن به خیابان ها و ایجاد آشوب و هرج و مرج متوسل می شوند.
نقشه جهان عرب
داعش در تونس
با توجه به آنچه گفته شد، طبیعی است که تونس به یکی از کانون های فعالیت گروه تروریستی تکفیری «داعش» که ریشه های فکری و اعتقادی مشترکی با وهابیت دارد، تبدیل شود.
در این ارتباط پایگاه آمریکایی «دیلی بیست» سال گذشته در گزارشی تاکید کرد که مستندات بسیاری وجود دارد که تاکید می کند، داعش در حال بسط نفوذ خود در تونس است و اعلام کرده که درصدد تاسیس امارت اسلامی مورد ادعای خود در این کشور است و به همین منظور پیام هایی در «توئیتر» منتشر و تاکید کرده که تونس هدف داعش در تابستان آینده است.
گروه تروریستی تکفیری «کتیبه عقبة بن نافع»
از گروه تروریستی تکفیری «کتیبه عقبة بن نافع» به عنوان تنها گروه مسلح تکفیری فعال در تونس نام برده شده که سال گذشته بیعت خود را با داعش اعلام کرد.
این گروه پس از انقلاب مردمی در تونس تشکیل شد و هدف خود را تاسیس اولین امارت اسلامی در شمال آفریقا اعلام کرد و نام خود را از «عقبه بن نافع»، از بارزترین سرداران صدر اسلام که کشورهای شمال آفریقا، از جمله تونس را فتح کرد، گرفته و حملات خود را بر نیروهای امنیتی و ارتش تونس که آنها را «طاغوت» می نامد، متمرکز کرده و کوه های «الشعانبی» کانون عملیات های تروریستی آن شمرده می شود.
کتیبه عقبه بن نافع
همچنین گروه تکفیری «انصار الشریعه» نیز پس از نشست ها و دیدارهایی که با نمایندگان داعش در منطقه «درنه» لیبی داشت، بیعت خود را با این گروه تروریستی تکفیری اعلام کرد تا داعش به طور رسمی در تونس فعالیت داشته باشد.
البته انتشار این خبر چندان غیر منتظره نبود، چراکه تونس اصلی ترین و اولین منبع تامین نیروی انسانی داعش در طول بحران سوریه بوده و هزاران نفر از کشور تونس، در عراق و سوریه به این گروه پیوسته اند، این درحالی است که تونسی ها به داعش در لیبی نیز ملحق می شوند، به گونه ای که گفته می شود، در حمله های اخیر جنگنده های آمریکایی به مقر داعش در شهر صبراته نزدیک به ۵۰ نفر از داعشی ها کشته شدند که بیشتر آنها تونسی بودند.
در طول این مدت داعش عملیات های تروریستی متعددی را در مناطق مختلف تونس به اجرا گذاشت، حمله خونین داعش به گردشگران خارجی در سواحل سوسه تونس، حمله به گردشگران خارجی در موزه محوطه پارلمان تونس، حمله به گارد ریاست جمهوری تونس، حملات مکرر به ارتش و نیروهای امنیتی تونس در مرزهای مشترک این کشور با لیبی و کوه های الشعانبی مهمترین عملیات ها و حملات تروریستی داعش در تونس به شمار می آیند.
عملیات تروریستی سوسه
سيف الدين اليعقوبي مجری 23 ساله عملیات تروریستی سوسه
یکی از قربانیان عملیات تروریستی سوسه
داعش در جدیدترین حملات تروریستی خود روز دوشنبه گذشته شهر «بن قردان» را با هدف تصرف و تاسیس امارت اسلامی خود آماج حملات گسترده و شدید خود قرار داده و طی درگیری های رخ داده میان عناصر این گروه با نیروهای امنیتی و ارتش تونس ده ها تروریست داعش کشته و زخمی شدند.
کتیبه عقبه بن نافع کوه های الشعانبی
چرا داعش «بن قردان» را برگزید
فوریه گذشته داعش طی حمله ای مسلحانه از داخل شهر «صبراته» لیبی واقع بین طرابلس، پایتخت لیبی و مرزهای شرقی تونس، تعدادی از موسسات و نهادهای دولتی در مرکز این شهر و مراکز امنیتی آن را تصرف و به اشغال خود درآورد.
این حمله تنها چند روز پس از حمله جنگنده های آمریکایی علیه یکی از پایگاه های نظامی داعش در صبراته انجام شد که به بیرون راندن این گروه از شهر و دستگیری تعدادی از عناصر آن منتهی شده بود.
این درحالی است که حمله جنگنده های آمریکایی به ساختمانی در مرکز شهر صبراته که داعش آن را به یکی از مقرهایش در این شهر تبدیل کرده بود، 49 داعشی کشته شدند که اغلب آنها تونسی بودند.
وزارت دفاع آمریکا پس از این حمله اعلام کرد که داعش درصدد حمله ای بزرگ در تونس بود که جنگنده های این کشور در این حمله آن را ناکام گذاشتند، در این راستا عناصر داعشی به اسارت گرفته شده در صبراته طی بازجویی اعتراف کرده بودند که داعش برای حمله به شهر بن قردان و تصرف آن توسط 200 نفر از عناصرش درحال برنامه ریزی بود.
به گفته این عناصر تکفیری، داعش به این جهت که بن قردان در نزدیکی مرزهای لیبی قرار دارد و یکی از پایگاه های تاریخی جریان سلفی در تونس به شمار می آید، به گونه ای که 15 درصد از عناصر تونسی داعش از اهالی این شهر هستند و به این ترتیب داعش دارای پایگاهی مستحکم و گسترده در این شهر خواهد بود، بن قردان را برای حمله برگزید.
پشت پرده تحرکات تروریستی در تونس
آغاز انقلابهای مردمی در میان کشورهای عربی از تونس رقم خورد. این انقلاب در پی خودسوزی جوان تونسی تحت عنوان انقلاب اصلاحات آغاز شد، اما خیلی زود جریان اخوان المسلمین زلف آن را به پروژههای منطقهای و بینالمللی گره زد که اختیار آن در دست ترکیه و قطر بود. جریان اخوانی به دنبال تشکیل رویای امپراتوری جدید عثمانی به رهبری ترکیه و پشتیبانی مالی و تبلیغاتی قطر بود.
پروژه اخوانی ها مدتی بعد ضربات سختی را در مصر و سوریه دریافت کرد و مجبور به عقبنشینی از رویا پردازیهای خود شد. برگزاری انتخابات پارلمانی در تونس نیز بخشی از این ضربات بود، به این ترتیب تونس به یکی از آرام ترین و باثابت ترین کشورهای انقلاب عربی تبدیل شد که به سمت اوضاع عادی زندگی پیش می رفت. دولتمردان این کشور سیاست عدم مداخله در امور داخلی دیگران را در پیش گرفته بودند و از پیروی از سیاست های محورهای مختلف منطقهای دوری میکردند. آنها در عین حال مساحت کافی را به ملت خود برای نشان دادن گرایشهای عربی و تعهد به مسائل اساسی جهان اسلام به ویژه آرمان فلسطین داده بودند.
بازبینی تونس در سیاستهای خود نسبت به بحران سوریه یکی از ابعاد و شاخصهای این تغییر مواضع بود، این در حالی بود که تونس یکی از اولین کشورهایی بود که مناسبات دیپلماتیک خود با سوریه را قطع کرد. تونس در جریان نشست وزرای کشورهای عربی مواضع واقعی خود در قبال محور مقاومت به حزبالله لبنان را اعلام و تأکید کرد که با دیده احترام به این حزب و مبارزات آن با اسرائیل نگاه کرده و زیر بار فریب رژیمهای عربی برای قرار دادن این حزب در لیست گروههای تروریستی نمیرود، این رویکرد بر گرفته از تعاملات افکار عمومی تونسی ها با این موضوع است، اقدام تونسیها باعث شد الجزایر و عراق نیز مواضع مشابهی بگیرند و ضربه سختی به ادعای عربستان مبنی بر اجماع عربی برای تروریست خطاب کردن حزب الله وارد شود.
با ضربه سختی که تونس در موقعیت و جایگاه کنونی و وزین خود به عربستان و سیاستهای این کشور وارد کرد، سعودی ها خود را در بحرانی بزرگ دیدند که براساس آن یا باید واقعیتها را بپذیرند یا اینکه شکست جدیدی را به لیست شکستهای خود اضافه کنند. اقدامات جنونآمیز و انفعالی اخیر عربستان شکی برای کسی باقی نگذاشته بود که ریاض به دنبال مجازات تونس و الجزایر بر خواهد آمد تا بتواند این کشورها را به اطاعت از خود وادار کند.
انتظار تحلیلگران برای اقدامات آتشین عربستان بر ضد تونس طولانی نشد، این کشور از برگه اصلی خود در جنگ بر ضد کشورهای عربی و اسلامی استفاده کرده و گروهکهای تروریستی تشکیل شده در لیبی را به تونس فرستاد تا آنها بتوانند در وهله اول ضربه امنیتی سختی به تونس وارد کنند و در درجه دوم در صورت امکان به دنبال تشکیل امارتی برای استقرار جریان های تروریستی در شمال آفریقا باشند. ضربات تروریست ها از جایی وارد شد که سعودی ها بتوانند از همین اهرم برای مجازات الجزایر در مرحله بعدی نیز استفاده کنند.
به این ترتیب حوادث بن قردان در نقض تمامیت ارضی و سلامت اراضی تونس به عنوان مجازاتی سعودی بر ضد این کشور رقم خورد تا مقامات تونس دیگر جرأت مخالفت با سیاستهای خودکامه عربستان را نداشته باشد. این اتفاقات هم چنین پیامی اولیه به الجزایر بود تا قبل از برگزاری نشست وزرای خارجه اتحادیه عرب در قاهره و اجلاس سران عربی در موریتانی که قرار است در ماه آینده برگزار شود، این نکته را بخوبی درک کند که مخالفت با سیاستهای عربستان در این کشور پر هزینه خواهد بود.
سعودی ها سعی دارند رأی محافل بینالمللی عربی و اتحادیه عرب را به نفع خود مصادره کنند. آنها در این راه از ابزار هویج و چماق استفاده میکنند، به گونه ای که اگر سیاست رشوه مالی و خرید رأی کشورهای دیگر امکانپذیر نبود، با اقدامات تخریبی و تنبیهی ریاض یا تحرک برگه های امنیتی از طریق تروریستهای وابسته به خود آنها را مجبور به اطاعت از سیاست هایی نماید که محافل غربی- صهیونیستی برای منطقه ترسیم کرده اند. عربستان خدمت در راستای منافع غربی را بهترین وسیله برای رسیدن به موقعیت پیشتازی در منطقه و جهان عرب می داند.
ابواحمد فواد معاون دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین در همین راستا در گفتگو شبکه خبری المیادین تاکید کرد: رهبران جدید سعودی کسانی را که از آنها تبعیت نکنند را از کمک های مالی خود محروم می کنند و در هر جا که امکانی باشد علیه آنها دست به اقدام نظامی می زنند و یا تحریم می کنند. اقدام دیگری که علیه آنها انجام می دهند این است که داعش یا جبهة النصرة را به سراغ آنها می فرستند. آنها در یمن و لیبی نیز همین کار را کرده اند.
وی حملات بن قردان را در همین چارچوب ارزیابی کرد و گفت تونس به علت مخالفت با تروریستی به شمار آوردن حزب الله در معرض حملات تروریستها قرار گرفته است. این فعال فلسطینی گفت: الجزایر و مصر نیز در آینده هدف همین گونه فشارها قرار خواهند گرفت.
رویکرد نظامی، تنها عرصه تخلیه جام خشم سعودی ها بر ضد ملت تونس نبود، بلکه آن ها در ابعاد تبلیعاتی نیز همین حربه را به کار گرفتند. در این راستا روزنامه فرامنطقه ای الحیات به عنوان تریبون سیاست های منطقه ای آل سعود در گزارشی به بررسی انقلابهای کشورهای عربی پرداخت و خیزش مردم تونس را که تا دیروز انقلاب مینامیدند، «انقلاب ساختگی» توصیف کرد.
این روزنامه با این تغییر رویکرد در قبال تونس، سخن از توطئههایی به میان میآورد که در نهایت به سود رژیم اشغالگر قدس ختم میشود. الحیات جرقه خیزش مردمی تونس را زیر سوال برد و در تلاش برای اینکه واقعیت مطرح شده، چیزی دیگری بود نوشت، پس از گذشت پنج سال این داستان بار دیگر مطرح میشود.
این روزنامه سعودی، یک روز پس از اعلام مخالفت تونس با تروریستی خواندن حزبالله این مسئله را مطرح کرده و حتی در ادامه بحث توطئه را پیش کشید و علت آغاز خیزش مردمی در تونس را یک توطئه دانست.
جمعیت این کشور حدود 10 میلیون و 383 هزار نفر با میانگین سنی 29 سال است. 98 درصد مردم آن از نژاد عرب هستند. زبان رسمی تونس عربی است، اما زبان فرانسه نیز در این کشور کاربرد دارد. دین رسمی تونس اسلام و مذهب آن تسنن مالکی است. 98 درصد تونسی ها مسلمان و یک درصد مسیحی هستند.
نقشه تونس
با آغاز جنگ جهانی دوم، ارتش آلمان برای تقویت پایگاه متحدین در شمال آفریقا، در تونس نیرو پیاده کرد. در سال 1943 ارتش آلمان از تونس عقبنشینی کرد و تونس به کنترل متفقین درآمد. کشور تونس طی «پیمان پاریس» در سال 1956 استقلال خود را به دست آورد.
حکومت این کشور، جمهوری چند حزبی با یک مجلس قانونگذاری است. رئیس جمهور که رئیس حکومت است، با رای مردم برای دوره پنج ساله انتخاب می شود و محدودیتی برای انتخاب مجدد ندارد. نخست وزیر، رئیس دولت و کابینه است که رئیس جمهور او را تعیین می کند.
تونس دارای دو پارلمان است، «مجلس ملی» که 189 کرسی دارد و نمایندگان آن برای یک دوره پنج ساله با رای مردم انتخاب می شوند و «مجلس سنا» که 126 کرسی دارد و نمایندگان آن برای یک دوره شش ساله انتخاب می شوند.
تونس تا پیش از انقلاب مردمی این کشور که به «انقلاب یاسمین» معروف شد، کشوری در حال توسعه شمرده می شد، کشوری که در دوران پس از استقلال و در زمان حکومت «حبیب بو رقیبه» و «زین العابدین بن علی» به نسبت سایر کشورهای آفریقای شمالی تغییرات بسیاری را به خود دیده بود.
موقعیت تونس در قاره آفریقا
تونس دارای ویژگی هایی است که آن را از سایر کشورهای شمال آفریقا متمایز می کند، از جمله اینکه برخلاف بسیاری از کشورهای عربی، نیروهای نظامی در صحنه قدرت حضور ندارند، همچنین تونس نخستین کشور در کرانه جنوبی مدیترانه بود که توانست با اتحادیه اروپا در سال 1995 قرارداد تجارت آزاد ببندد.
هرچند که این قرارداد از بسیاری جهات تنها منافع اتحادیه اروپا را تامین می کرد، ولی نفس وجود چنین قراردادی برای کشوری کوچک با منابعی محدود امتیازی بزرگ محسوب می شد. در دوران حاکمیت بن علی نسخه اقتصادی تونس نظر بسیاری از شرکای غربی را به خود جلب کرد و در پی آن، غرب کوشید، از این نسخه برای مقابله با موج اسلام گرایی در کشورهای منطقه استفاده و نظامی سیاسی متکی بر اقتصاد را به این کشورها معرفی کند.
با وجود موفقیت نسبی اقتصادی، حکومت بن علی همواره به دلیل نقض حقوق بشر، قلع و قمع اپوزیسیون، سانسور کامل رسانه های گروهی و آزادی بیان مورد انتقاد قرار می گرفت. در چنین شرایطی طبیعی بود که مطبوعات از قدرت محدودی برخوردار باشند.
از جهت دیگر، از آنجا که اسلام دین 98 تا 99 درصد مردم تونس شمرده می شود، لذا «دین» اساسی ترین رکن تشکیل دهنده جامعه تونس شمرده می شود که نه تنها حکومت بن علی آن را نادیده گرفت، بلکه آن را به حربه ای علیه مردم این کشور تبدیل کرد، به گونه ای که رفتن به مسجد به عنوان نمره ای منفی در پرونده امنیتی مردم ثبت می شد. با توجه به اینکه هر جامعه ای مبتنی بر فرهنگ خود علیه دیکتاتوری واکنش نشان می دهد، فرهنگ اسلامی مردم تونس همراه با سایر فاکتورهای سیاسی و اقتصادی با اعتراضات جمعی این مساله را به اثبات رسانید.
پس از فرار بن علی از تونس، غیر از رهایی اقتصادی و سیاسی جامعه از دیکتاتوری او، برای نخستین بار مردم این کشور توانستند، بدون ترس و نگرانی به مساجد بروند و اقتدار گرایی حکومت بر مسائل دینی، فرهنگی و ارزشی را منسوخ کنند و مشروعیت سیاسی چنین حکومتی را از بین ببرند.
با وجودی که تونس احزاب متعددی دارد که برخی نیز صاحب کرسی هایی در پارلمان هستند، اما فروپاشی حکومت بن علی در تونس تحت تاثیر جنبشی کاملا مردمی بود که حتی احزاب مخالف نیز در آن نقش پر رنگی نداشتند. هر چند برخی از این احزاب پس از آغاز اعتراضات مردمی به آن واکنش نشان دادند و بعضی از رهبران آنها به مردم پیوستند، ولی به صورت کلی اعتراضات مردمی تونس که به سرنگونی دیکتاتوری بن علی منتهی شد، اقدام سازمان یافته و منسجم حزبی و گروهی نبود.
حتی «جنبش النهضه»، به رهبری «راشد الغنوشی» به عنوان بزرگترین حزب سیاسی تونس نیز نقش مهمی در وقوع خیزش عمومی جامعه تونس در ابتدا نداشت، ولی بعدها با تشکیل کمیته ای به دفاع از دستاوردهای انقلاب مردمی پرداخت.
حدود 8 ماه پس از پیروزی قیام مردمی تونس، انتخابات مجلس موسسان برای تشکیل دولت و تدوین قانون اساسی جدید برگزار شد. برگزاری این انتخابات سیمای جدید عرصه سیاسی تونس پس از بن علی را نیز ترسیم می کرد و بازیگران آن را که جریان ها و جنبش های اسلامگرا مهمترین آنها شمرده می شدند، معرفی می کرد.
به این ترتیب تا این برهه از تاریخ تونس نام و نشانی از حضور جریان سلفی در عرصه سیاسی این کشور مشاهده نمی شود، اما این به معنای نبود چنین جریانی در جامعه تونس نیست.
اما با سرنگونی دیکتاتوری بن علی و پیروزی انقلاب مردمی در تونس، جریان های سلفی تلاش کردند، با بهره جستن از فرصت به وجود آمده، فعالیت رسمی خود را در این کشور، آن هم با قدرت آغاز کنند.
دیدگاه جنبش النهضه که در آن زمان قدرت را در دست داشت و بر این باور بود که باید جریان های سلفی را جذب و نه دفع کرد، موجب شد، این جریان ها با پتانسیل دو چندان فعالیت در عرصه سیاسی تونس را در سه قالب و خط مشی متفاوت آغاز کنند و آنچه این حضور را پر رنگ تر کرد، صدور فرمان عفو عمومی زندانیان و تبعیدی های سلفی از زندان ها و خارج از کشور بود که امکان فعالیت بی سابقه ای در عرصه سیاسی به آنها داد:
- جریان سلفی غیرفعال یا ارشادی که همان جریان سلفی سنتی فعال در تونس بود و خط مشی تبلیغی - آموزشی را دنبال می کرد
- جریان سلفی اصلاح طلب که به فعالیت در چارچوب اصول سیاسی اعتقاد داشت
- جریان سلفی تکفیری - وهابی که خط مشی نظامی و حذف مخالفان از میدان برای رسیدن به هدف را دنبال می کرد که در جهان عرب و اسلام در دو گروه «داعش» و «القاعده» و در تونس در قالب «انصار الشريعه» به رهبري «ابو عياض تونسي» سازمان دهی شده و عینیت یافت
ابو عیاض تونسی فعالیت های انصار الشریعه در تونس را روی 4 کانون متمرکز کرد:
- محله های حاشیه نشین شهرهای مهم تونس که فقر، بیکاری و بی سوادی مهمترین مشخصه این مناطق شمرده می شد
- مناطق مرزی الجزایر و لیبی که تونس با آنها مرزهای مشترک داشت و مناطقی دارای ویژگی هایی مشابه محله های حاشیه نشین شهرها بود
- جوانان که سر پر سودایی داشتند و رویای تحقق آرزوها را در سر می پروراندند
- زنان، در قالب بهره برداری از آنها در مقوله «جهاد نکاح»
جریان سلفی و گسترش آن از دهه های گذشته آغاز شده و نباید آن را بدعتی از دوره معاصر دانست، بلکه جریانی برآمده از فعالیت های سیاسی، اجتماعی و مذهبی سلفی ها در طول تاریخ است، از سال 1319 قمری که «عبد العزیز آل سعود» از کویت به راه افتاد و طی حمله به ریاض، آل رشید را سرنگون و پادشاهی سعودی را در عربستان تاسیس کرد، اما فقر مالی اجازه نداد، او سودای رهبری سیاسی و مذهبی جهان عرب را محقق کند.
اما «فیصل» که بعد از ملک عبد العزیز به سلطنت رسیده بود، طی 13 جریان سلفی را به اوج اقتدار رساند و در این بین دلارهای نفتی کمک بسیاری به او کردند تا سرمایه گذاری های کلانی در توسعه «دار التذهیب» ها یا مدارس و مراکز دینی و قرآنی که در کنار آموزش اصول اعتقادی اسلام، مکتب سلفی را هم ترویج می کردند، انجام دهد.
از دوره ملک فیصل به این سو را باید دوره تاسیس دانشکده ها، مراکز اسلامی، موسسات علمی - آموزشی، مساجد، دار القرآن ها و غیره در کشورهای اسلامی شمرد، دانشگاه قرآنی ملک فیصل در کراچی پاکستان با پذیرش سالیانه هزاران محصل از کشورهای مختلف به ویژه شبه قاره هند، مهمترین مرکز از این دست است.
بعد از فیصل، ملک «خالد» به دلیل بیماری اداره امور از جمله «اشاعه جریان سلفی» را به «فهد»، جانشینش سپرد که پس از مرگش 23 سال بر عربستان حکومت کرد، با این تفاوت که فهد، در تبلیغ جریان سلفی پا را از جهان اسلام فراتر نهاد و وارد اروپا، آمریکا و آمریکای جنوبی شد.
نزدیکی آمریکا به عربستان در این دوره موجب شد، آمریکایی ها امتیازات بسیار و مهمی مانند تاسیس کرسی های اسلام شناسی و مساجد در کشورهای اروپایی و آمریکایی را به فهد بدهند.
همچنین برنامه ریزی بسیار و سرمایه گذاری کلانی برای مقابله با کمونیسم شوروی سابق انجام شد تا تعداد مراکز دینی و اسلامی در پاکستان و هند از 900 مرکز در سال 1971 به 25 هزار مرکز در سال 1988 افزایش یابد، همچنین در همین برهه زمانی سازمان سعودی «جهان اسلام» (رابطه العالم اسلامی) 600 مرکز دینی و 150 مسجد و 1500 مدرسه در جهان اسلام تاسیس کرد تا اوج اقتدار جریان سلفی در سال 2001 میلادی با تشکیل گروه های تروریستی تکفیری از جمله «القاعده» به نمایش گذاشته شود.
همچنین مرکزی به نام «مرکز علوم دینی ابن ابو زید قیروانی» تأسیس شده که شیخ «احمد بن عمر حازمی»، مفتی وهابی سعودی در آن به تدریس مکتب سلفی و وهابی می پردازد.
فعالیت این مرکز به تدریس محدود نمی شود، بلکه نیاز مسکن و امکانات رفاهی محصلان خود را نیز برآورده می کند و هم اکنون ده ها مرکز و موسسه دینی و اسلامی شبیه این مرکز در تونس فعالیت می کنند.
«نور الدین خادمی»، وزیر اسبق امور دینی تونس در مصاحبه با شبکه فرانس پرس با بیان اینکه از 5 هزار مسجد فعال در تونس، ۴۰۰ مسجد از آن سلفی هاست، تاکید می کند که سلفی ها حدود ۵۰ مسجد را به کانون فعالیت های تنش زا و فتنه انگیز خود مبدل کرده و به هر بهانه ای برای ریختن به خیابان ها و ایجاد آشوب و هرج و مرج متوسل می شوند.
نقشه جهان عرب
با توجه به آنچه گفته شد، طبیعی است که تونس به یکی از کانون های فعالیت گروه تروریستی تکفیری «داعش» که ریشه های فکری و اعتقادی مشترکی با وهابیت دارد، تبدیل شود.
در این ارتباط پایگاه آمریکایی «دیلی بیست» سال گذشته در گزارشی تاکید کرد که مستندات بسیاری وجود دارد که تاکید می کند، داعش در حال بسط نفوذ خود در تونس است و اعلام کرده که درصدد تاسیس امارت اسلامی مورد ادعای خود در این کشور است و به همین منظور پیام هایی در «توئیتر» منتشر و تاکید کرده که تونس هدف داعش در تابستان آینده است.
گروه تروریستی تکفیری «کتیبه عقبة بن نافع»
از گروه تروریستی تکفیری «کتیبه عقبة بن نافع» به عنوان تنها گروه مسلح تکفیری فعال در تونس نام برده شده که سال گذشته بیعت خود را با داعش اعلام کرد.
این گروه پس از انقلاب مردمی در تونس تشکیل شد و هدف خود را تاسیس اولین امارت اسلامی در شمال آفریقا اعلام کرد و نام خود را از «عقبه بن نافع»، از بارزترین سرداران صدر اسلام که کشورهای شمال آفریقا، از جمله تونس را فتح کرد، گرفته و حملات خود را بر نیروهای امنیتی و ارتش تونس که آنها را «طاغوت» می نامد، متمرکز کرده و کوه های «الشعانبی» کانون عملیات های تروریستی آن شمرده می شود.
کتیبه عقبه بن نافع
البته انتشار این خبر چندان غیر منتظره نبود، چراکه تونس اصلی ترین و اولین منبع تامین نیروی انسانی داعش در طول بحران سوریه بوده و هزاران نفر از کشور تونس، در عراق و سوریه به این گروه پیوسته اند، این درحالی است که تونسی ها به داعش در لیبی نیز ملحق می شوند، به گونه ای که گفته می شود، در حمله های اخیر جنگنده های آمریکایی به مقر داعش در شهر صبراته نزدیک به ۵۰ نفر از داعشی ها کشته شدند که بیشتر آنها تونسی بودند.
در طول این مدت داعش عملیات های تروریستی متعددی را در مناطق مختلف تونس به اجرا گذاشت، حمله خونین داعش به گردشگران خارجی در سواحل سوسه تونس، حمله به گردشگران خارجی در موزه محوطه پارلمان تونس، حمله به گارد ریاست جمهوری تونس، حملات مکرر به ارتش و نیروهای امنیتی تونس در مرزهای مشترک این کشور با لیبی و کوه های الشعانبی مهمترین عملیات ها و حملات تروریستی داعش در تونس به شمار می آیند.
عملیات تروریستی سوسه
سيف الدين اليعقوبي مجری 23 ساله عملیات تروریستی سوسه
یکی از قربانیان عملیات تروریستی سوسه
کتیبه عقبه بن نافع کوه های الشعانبی
فوریه گذشته داعش طی حمله ای مسلحانه از داخل شهر «صبراته» لیبی واقع بین طرابلس، پایتخت لیبی و مرزهای شرقی تونس، تعدادی از موسسات و نهادهای دولتی در مرکز این شهر و مراکز امنیتی آن را تصرف و به اشغال خود درآورد.
این حمله تنها چند روز پس از حمله جنگنده های آمریکایی علیه یکی از پایگاه های نظامی داعش در صبراته انجام شد که به بیرون راندن این گروه از شهر و دستگیری تعدادی از عناصر آن منتهی شده بود.
موقعیت جغرافیایی شهر صبراته
وزارت دفاع آمریکا پس از این حمله اعلام کرد که داعش درصدد حمله ای بزرگ در تونس بود که جنگنده های این کشور در این حمله آن را ناکام گذاشتند، در این راستا عناصر داعشی به اسارت گرفته شده در صبراته طی بازجویی اعتراف کرده بودند که داعش برای حمله به شهر بن قردان و تصرف آن توسط 200 نفر از عناصرش درحال برنامه ریزی بود.
به گفته این عناصر تکفیری، داعش به این جهت که بن قردان در نزدیکی مرزهای لیبی قرار دارد و یکی از پایگاه های تاریخی جریان سلفی در تونس به شمار می آید، به گونه ای که 15 درصد از عناصر تونسی داعش از اهالی این شهر هستند و به این ترتیب داعش دارای پایگاهی مستحکم و گسترده در این شهر خواهد بود، بن قردان را برای حمله برگزید.
این درحالی است که گزارش های منتشر شده درباره دو پدیده «تروریسم و قاچاق» در مرزهای تونس و لیبی تاکید می کند که شهر بن قردان از جمله کانون های فعال در زمینه قاچاق سلاح و عناصر مسلح و حتی مواد مخدر از زمان سرنگونی دیکتاتوری بن علی در تونس بوده است.
پشت پرده تحرکات تروریستی در تونس
آغاز انقلابهای مردمی در میان کشورهای عربی از تونس رقم خورد. این انقلاب در پی خودسوزی جوان تونسی تحت عنوان انقلاب اصلاحات آغاز شد، اما خیلی زود جریان اخوان المسلمین زلف آن را به پروژههای منطقهای و بینالمللی گره زد که اختیار آن در دست ترکیه و قطر بود. جریان اخوانی به دنبال تشکیل رویای امپراتوری جدید عثمانی به رهبری ترکیه و پشتیبانی مالی و تبلیغاتی قطر بود.
پروژه اخوانی ها مدتی بعد ضربات سختی را در مصر و سوریه دریافت کرد و مجبور به عقبنشینی از رویا پردازیهای خود شد. برگزاری انتخابات پارلمانی در تونس نیز بخشی از این ضربات بود، به این ترتیب تونس به یکی از آرام ترین و باثابت ترین کشورهای انقلاب عربی تبدیل شد که به سمت اوضاع عادی زندگی پیش می رفت. دولتمردان این کشور سیاست عدم مداخله در امور داخلی دیگران را در پیش گرفته بودند و از پیروی از سیاست های محورهای مختلف منطقهای دوری میکردند. آنها در عین حال مساحت کافی را به ملت خود برای نشان دادن گرایشهای عربی و تعهد به مسائل اساسی جهان اسلام به ویژه آرمان فلسطین داده بودند.
بازبینی تونس در سیاستهای خود نسبت به بحران سوریه یکی از ابعاد و شاخصهای این تغییر مواضع بود، این در حالی بود که تونس یکی از اولین کشورهایی بود که مناسبات دیپلماتیک خود با سوریه را قطع کرد. تونس در جریان نشست وزرای کشورهای عربی مواضع واقعی خود در قبال محور مقاومت به حزبالله لبنان را اعلام و تأکید کرد که با دیده احترام به این حزب و مبارزات آن با اسرائیل نگاه کرده و زیر بار فریب رژیمهای عربی برای قرار دادن این حزب در لیست گروههای تروریستی نمیرود، این رویکرد بر گرفته از تعاملات افکار عمومی تونسی ها با این موضوع است، اقدام تونسیها باعث شد الجزایر و عراق نیز مواضع مشابهی بگیرند و ضربه سختی به ادعای عربستان مبنی بر اجماع عربی برای تروریست خطاب کردن حزب الله وارد شود.
انتظار تحلیلگران برای اقدامات آتشین عربستان بر ضد تونس طولانی نشد، این کشور از برگه اصلی خود در جنگ بر ضد کشورهای عربی و اسلامی استفاده کرده و گروهکهای تروریستی تشکیل شده در لیبی را به تونس فرستاد تا آنها بتوانند در وهله اول ضربه امنیتی سختی به تونس وارد کنند و در درجه دوم در صورت امکان به دنبال تشکیل امارتی برای استقرار جریان های تروریستی در شمال آفریقا باشند. ضربات تروریست ها از جایی وارد شد که سعودی ها بتوانند از همین اهرم برای مجازات الجزایر در مرحله بعدی نیز استفاده کنند.
به این ترتیب حوادث بن قردان در نقض تمامیت ارضی و سلامت اراضی تونس به عنوان مجازاتی سعودی بر ضد این کشور رقم خورد تا مقامات تونس دیگر جرأت مخالفت با سیاستهای خودکامه عربستان را نداشته باشد. این اتفاقات هم چنین پیامی اولیه به الجزایر بود تا قبل از برگزاری نشست وزرای خارجه اتحادیه عرب در قاهره و اجلاس سران عربی در موریتانی که قرار است در ماه آینده برگزار شود، این نکته را بخوبی درک کند که مخالفت با سیاستهای عربستان در این کشور پر هزینه خواهد بود.
سعودی ها سعی دارند رأی محافل بینالمللی عربی و اتحادیه عرب را به نفع خود مصادره کنند. آنها در این راه از ابزار هویج و چماق استفاده میکنند، به گونه ای که اگر سیاست رشوه مالی و خرید رأی کشورهای دیگر امکانپذیر نبود، با اقدامات تخریبی و تنبیهی ریاض یا تحرک برگه های امنیتی از طریق تروریستهای وابسته به خود آنها را مجبور به اطاعت از سیاست هایی نماید که محافل غربی- صهیونیستی برای منطقه ترسیم کرده اند. عربستان خدمت در راستای منافع غربی را بهترین وسیله برای رسیدن به موقعیت پیشتازی در منطقه و جهان عرب می داند.
ابواحمد فواد معاون دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین در همین راستا در گفتگو شبکه خبری المیادین تاکید کرد: رهبران جدید سعودی کسانی را که از آنها تبعیت نکنند را از کمک های مالی خود محروم می کنند و در هر جا که امکانی باشد علیه آنها دست به اقدام نظامی می زنند و یا تحریم می کنند. اقدام دیگری که علیه آنها انجام می دهند این است که داعش یا جبهة النصرة را به سراغ آنها می فرستند. آنها در یمن و لیبی نیز همین کار را کرده اند.
وی حملات بن قردان را در همین چارچوب ارزیابی کرد و گفت تونس به علت مخالفت با تروریستی به شمار آوردن حزب الله در معرض حملات تروریستها قرار گرفته است. این فعال فلسطینی گفت: الجزایر و مصر نیز در آینده هدف همین گونه فشارها قرار خواهند گرفت.
این روزنامه با این تغییر رویکرد در قبال تونس، سخن از توطئههایی به میان میآورد که در نهایت به سود رژیم اشغالگر قدس ختم میشود. الحیات جرقه خیزش مردمی تونس را زیر سوال برد و در تلاش برای اینکه واقعیت مطرح شده، چیزی دیگری بود نوشت، پس از گذشت پنج سال این داستان بار دیگر مطرح میشود.
این روزنامه سعودی، یک روز پس از اعلام مخالفت تونس با تروریستی خواندن حزبالله این مسئله را مطرح کرده و حتی در ادامه بحث توطئه را پیش کشید و علت آغاز خیزش مردمی در تونس را یک توطئه دانست.