گروه بینالملل مشرق - عوامل ایجاد انتفاضه کنونی کاملا ملموس نیست و از سوی دیگر فضای آینده آن نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد، این انتفاضه با مجموعه ای از موانع و چالش ها مواجه است و از سوی دیگر مجموعه ای از عوامل مشوق در رویکردهای افزایش آن وجود دارد.
انتفاضه قدس تأثیرات گستردهای بر کابینه رژیم صهیونیستی در تمامی ابعاد سیاسی، امنیتی و اقتصادی داشته است. سرکردگان سیاسی اسرائیل از ناامنی و فقدان تسلط بر این انتفاضه و مهار آن وحشت زده هستند، چرا که میدانند در صورتی که این انتفاضه به اوج خود برسد آنها حاکمیت خود از دست خواهند داد. البته شاخصهای میدانی اخیر نشان میدهد که تشکیلات خودگردان فلسطین مواضع خود را در قبال انتفاضه تغییر داد و سرویسهای امنیتی آن اقدامات میدانی جدی را برای توقف روند انتفاضه آغاز کردند. این موضوع نگرانیها در مورد آینده انتفاضه جدید را افزایش میدهد.
مرکز مطالعات الزیتونه در مقالهای به بررسی انتفاضه کنونی قدس و تأثیرات آن بر فضای منطقهای و تحولات داخلی رژیم صهیونیستی پرداخته و مینویسد: در مورد گزینههای کابینه رژیم صهیونیستی برای مقابله با این انتفاضه باید گفت که این گزینهها بین ادامه روند کنونی در تجمیع فشارها و سیاست های مهار و رویکرد راه اندازی مجدد مذاکرات سازش با تشکیلات خودگردان ادامه پیدا میکند. این در حالی است که کابینه نتانیاهو روند از سرگیری مذاکرات را تنها زمانی پذیرفت که انتفاضه به بالاترین سطوح خود رسیده بود. در شرایط کنونی بعید است که نتانیاهو بخواهد از طریق افزایش تنش در جبهه نوار غزه سیاست فرار به جلو را در پیش بگیرد، مگر اینکه دامنه انتفاضه گستردهتر شده و فشارهای غیرقابل تحملی را به اسرائیل تحمیل کند. از سوی دیگر نتانیاهو همچنان موفق نشده ائتلاف خود را برای راهاندازی مسیر گفتوگوها تشکیلات خودگردان قانع کند.
چالشهای فراروی انتفاضه فلسطین
انتفاضه کنونی قدس شاخصهایی دارد که آن را از جنبش های گذشته متمایز میکند، گرچه این انتفاضه با تمرکز مردمی گسترده آغاز شده، اما در مناطق مشخصی محصور شده است. این رویکرد به نسبت انتفاضه های گذشته متفاوت بوده است.
انتفاضه کنونی قدس با وجود گستردگی که دارد، با برخی موانع و چالشها مواجه است که عبارتند از:
- بیشترین چیزی که باعث تضعیف انتفاضه میشود، شکاف داخلی گروههای فلسطینی و عدم توافق ملی حتی بر روی اسم انتفاضه و ماهیت و آینده آن است.
- گروههای مقاومت فلسطین در نتیجه فشارهای اشغالگران و مناسبات داخلی و سیاسی خود، در ورود در روند انتفاضه تردید دارند.
- تحرکات مردمی مربوط به این انتفاضه منحصر به عرصه مشخص جغرافیایی شده است، علاوه بر اینها تغییر مواضع تشکیلات خودگردان و تلاش سرویسهای امنیتی آن برای جلوگیری از این انتفاضه و تشدید درگیریهای مردمی با اشغالگران، تا حدی دامنه انتفاضه را محدودتر کرده است.
- هماهنگیهای امنیتی بین تشکیلات خودگردان و نظامیان اشغالگر در مقایسه با دوره آغاز انتفاضه افزایش پیدا کرده است، این بدان معنی است که تشکیلات خودگردان تصمیمی داخلی برای تأثیرگذاری منفی بر روند انتفاضه گرفته است.
- کشورهای عربی و اسلامی مشغول به حل و فصل مسائل و امور داخلی خود هستند و پروندههای منطقهای دیگری نیز در اولویت قرار گرفته و موضوع فلسطین از اولویتهای منطقه دور افتاده است.
- همدستی غربی و منطقهای برای خفهکردن انتفاضه در نطفه مشاهده میشود. تلاش های جان کری در این راستا و تفاهم های وی در این مورد بر کسی پوشیده نیست.
عواملی که باعث تشدید انتفاضه می شود:
در مقابل عواملی نیز وجود دارد که باعث افزایش روند انتفاضه میشود. این عوامل عبارتند از:
- شکی نیست که بسته شدن روند سازش یکی از مهمترین این عوامل است. شکست مذاکرات سازش پروژه اوسلو را تضعیف کرده و آن را از هر نوع مضمون سیاسی خالی کرده است. البته به نظر میرسد که مأموریت اصلی تشکیلات خودگردان فلسطین حفظ امنیت اشغالگران و از بین بردن تلاشهای محور مقاومت است.
- تجاوزهای شهرکنشینان بر ضد فلسطینیها که با جانبداری سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی از شهرکنشینان در جریان حمله به روستاهای فلسطینی دنبال میشود.
- با وجود کاهش یورش شهرکنشینان اسرائیلی به مسجدالاقصی، اما همچنان برخی از این افراد در تعداد محدود اقدام به هتک حرمت مسجدالاقصی میکنند. این اقدام یکی از مهمترین عوامل بروز انتفاضه کنونی بوده و می تواند یکی از بزرگترین عوامل استمرار آن باشد.
- فشارهای اقتصادی نقش عمدهای در بروز التهاب مردمی در سرزمینهای اشغالی دارد.
-ضعف فرماندهی تشکیلات خودگردان فلسطین و التزام غیرقابل قبول آنها به روند سازش با وجود شکست فجیع آن به علت خودکامگی کابینه های راست گرایان اسرائیلی یکی دیگر از عوامل استمرار انتفاضه است.
مواضع طرفهای بینالمللی و منطقهای و داخلی در قبال انتفاضه:
در ابعاد بینالمللی: اولویتهای بینالمللی منحصر در بحران سوریه و درگیری موجود در منطقه و مبارزه با تروریسم است و در حال حاضر پرونده فلسطین از مسائلی نیست که توجه طرفهای بینالمللی را به خود معطوف کند.
در ابعاد منطقهای: منطقه در حال حاضر با بحرانی مواجه است که شاید بتوان گفت از زمان جنگ جهانی اول تاکنون بیسابقه بوده است. در این منطقه درگیریهای گستردهای بین جریانهای منطقهای بر اساس تعصبات فرقه ای و گروهی به وجود آمده و موضوع فلسطین از جدول اولویتهای منطقه کنارگذاشته شده است. در این میان برخی رژیمهای منطقهای حتی هماهنگی با رژیم صهیونیستی را آغاز کرده و برای افزایش فشار بر روند انتفاضه کنونی و از بین بردن آن تلاش میکنند، چرا که تصور میکنند در صورت افزایش انتفاضه ، نتایجی به دست خواهد آمد که می تواند ابتکار عمل را در منطقه در دست گیرد.
در ابعاد داخلی: در داخل سرزمینهای اشغالی گروه فتح نسبت به انتفاضه دچار شکاف شده است، بیشتر سرکردگان این جنبش که حامی جریان اوسلو هستند، با گسترش انتفاضه موافق نیستند و تنها میخواهند از طریق آن بر نتانیاهو فشار وارد کرده و روند سازش را تحرک بخشند، اما برخی دیگر به دنبال نتیجه بخشی انتفاضه هستند. البته به نظر میرسد گروه دوم تأثیر قابل توجهی در معادلات داخلی فتح ندارند.
جنبش حماس به دنبال نتیجه بخشی انتفاضه است و تلاشهای میدانی خود را برای گسترش انتفاضه جوانان دنبال میکند، البته آنها نمیخواهند تمامی بار مسئولیت انتفاضه را برعهده بگیرد، بلکه میخواهد وجهه ای ملی و مردمی و عمومی به آن بدهد.
گروههای دیگر فلسطینی نظیر جهاد اسلامی و جنبش مردمی نیز در چارچوب امکانات خود به دنبال افزایش روند انتفاضه هستند.
تشکیلات خودگردان فلسطین در ابتدا برای تقابل میدانی با انتفاضه مردمی قطعیت نداشت، چرا که محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان سعی داشت از روند انتفاضه به عنوان اهرم فشاری بر نتانیاهو برای بهبود موقعیت خودش استفاده کند. وی تصور میکرد که میتواند برای توقف روند انتفاضه معاملهای را با نتانیاهو بر اساس شرایط زیر انجام دهد: حضور ناظران بینالمللی در الاقصی، بازگشت اوضاع مسجدالاقصی به دوران قبل از سال 2000، توقف شهرک سازی و آزادسازی اسرا. اما شاخصهای کنونی میدانی و گزارشهای امنیتی رژیم صهیونیستی از تغییر مواضع تشکیلات خودگردان خبر داده و تأکید میکنند که سرویسهای امنیتی تشکیلات خودگردان اقدام به ممانعت از تحرکات مردمی برای برخورد با صهیونیستها را آغاز کرده و هماهنگیهای امنیتی خود با رژیم صهیونیستی را تا حد رضایت محافل صهیونیستی بالا برده اند.
عوامل لازم برای گسترش انتفاضه:
انتفاضه کنونی برای گسترش دامنه خود تا حد نتیجه بخشی سیاسی به چندین بسته تشویقی نیازمند است، مهمترین این بستهها از بین بردن شکاف داخلی بین فلسطینیان با رسیدن به روش توافقی بدون در نظر گرفتن پیچیدگیهای پرونده آشتی ملی است. به این ترتیب وحدت عمل بین گروههای فلسطینی ایجاد شده و تناقضات داخلی از رویکردهای مبارزه این گروه ها با اشغالگران فاصله میگیرد ، در غیر این صورت ادامه اوضاع کنونی باعث میشود فرصتی استراتژیک برای اشغالگران ایجاد شده تا آنها به بلعیدن اراضی فلسطین و یهودی سازی قدس و تقسیم مسجد الاقصی ادامه دهند.
پیامهای انتفاضه قدس:
انتفاضه قدس پیامهای متعدد و مهمی دارد، از جمله آن ها این است که نسل اوسلو انتفاضه کرده و ملت فلسطین دیگر بر اساس معیارهای دایتون نیست.
نتایج اولیه سیاسی این انتفاضه از جمله توقف برنامه تقسیم مسجدالاقصی نشان دهنده فواید و تأثیرگذاری گزینه مقاومت با ابزارهای موجود حتی با وجود اختلال در موازنه های قدرت با اشغالگران است.
انتفاضه ثابت کرد که اشغالگران به دنبال سازش نیستند، بلکه تنها میخواهند برای تحقق استراتژی خود در مسیر تکمیل تسلط بر اراضی فلسطین از طریق شهرک سازی و یهودی سازی قدس و مسجدالاقصی، به نفع خود زمان بخرند.
مهمترین پیامی که انتفاضه کنونی ارسال میکند این است که ملت فلسطین دائماً در خط پیش از رهبران خود قرار دارد. حضور جوانان در انتفاضه قدس نشان دهنده اراده خستگیناپذیر فلسطینیها برای مبارزه با اشغالگران حتی در صورت فقدان گزینه های موجود در نزد سرکردگان تشکیلات خودگردان است.
تأثیرات انتفاضه بر رژیم صهیونیستی:
الف: در ابعاد سیاسی: دیدگاه رایج در محافل اسرائیلی در گذشته به این صورت بود که انتفاضه کنونی به سرعت با توجه به محیط داخلی فلسطین و اوضاع منطقهای، به خاموشی خواهد گرایید، اما آنها با ادامه روند انتفاضه غافلگیر شدند. به این ترتیب این روند از زمان آغاز خود، رو به رشد بوده و باعث تردید و تزلزل محافل سیاسی رژیم صهیونیستی شد. انتفاضه همچنین شکافهای قابل توجهی بین ساختارهای ائتلاف افراط گرای حاکم و حتی احزاب مخالف ایجاد کرد.
احزاب راستگرای افراطی داخل کابینه از جمله "خانه یهودی " بر ضرورت ادامه شهرک سازی و تقسیم مسجدالاقصی با وجود تشدید فضای انتفاضه تأکید داشتند. آن ها برای توقف انتفاضه خواستار حمله گسترده به کرانه باختری مانند اقدام آریل شارون برای توقف انتفاضه گذشته شدند. "بنت" وزیر صهیونیستی و سرکرده حزب خانه یهودی بیشتر فشارها را در این راستا به نتانیاهو وارد کرد.
حزب لیکود نیز در این راستا دچار اختلافات شدید شده بود، اما نتانیاهو رهبر این حزب سعی کرد به هر صورت که شده روند انتفاضه را با اعمال قانون مجازات دسته جمعی و تغییر قوانین تیراندازی نظامیان صهیونیست به سمت شهروندان فلسطینی، مهار کند. فریب تجار فلسطینی برای انتقاد از انتفاضه، هماهنگی با برخی روزنامهنگاران فلسطینی خودفروخته و نخبگان وابسته به تشکیلات خودگردان برای شیطنت در روند انتفاضه، اقدامات بیسابقه در ممنوعیت تحرکات جنبش اسلامی در اراضی فلسطین، افزایش فشار بر تشکیلات خودگردان برای توقف انتفاضه و درخواست از آمریکا برای کاهش بحران موجود از جمله اقدامات نتانیاهو در این زمینه بوده است.
در میان احزاب معارض، حزب اردوگاه صهیونیستی به رهبری هرتسوگ با انتقاد از عملکرد نتانیاهو در تقابل با انتفاضه خواستار در پیش گرفتن روند سازش سیاسی و مشارکت منطقهای برای حل این مشکل شد. حزب "آینده وجود دارد " به رهبری یائیر لاپید نیز نتانیاهو را به ناتوانی در مقابله با انتفاضه مردمی متهم کرده و خواستار ایجاد تحرک در روند مذاکرات شد. اما حزب اسرائیل خانه ما و سرکرده آن یعنی آویگدور لیبرمن نتانیاهو را به ضعف در تقابل با انتفاضه متهم کرده و خواستار بازگشت به سیاست ترورهای گسترده رهبران فلسطینی شد.
آثار مستقیم انتفاضه در ابعاد سیاسی را میتوان در موارد زیر برشمرد:
- توقف برنامه تقسیم مسجدالاقصی و ممانعت از هتک حرمت مسجدالاقصی توسط وزرا و اعضای کنیست رژیم صهیونیستی برای کاهش التهاب موجود .
- انتفاضه مفید بودن استراتژی راستگرایان صهیونیست برای مدیریت درگیریها بدون حل آن را زیر سؤال برد و فشارها به نتانیاهو را جهت ضرورت راهاندازی روند سیاسی افزایش داد.
- انتفاضه محاسبات کابینه راستگرای بنیامین نتانیاهو را به هم زده و تناقضات شدیدی را در داخل این کابینه در زمینه نحوه تعامل با طرف فلسطینی ایجاد کرد.
- انتفاضه تناقض بین سطوح سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی در زمینه نحوه تعامل با ملت فلسطین را افزایش داد، به گونهای که دو طرف یکدیگر را به ناتوانی در حل و فصل انتفاضه و تعامل با پرونده فلسطین متهم می کردند.
- سطوح سیاسی چندین گزینه را برای نحوه تعامل با انتفاضه بررسی میکنند، از جمله گزینهها ارائه تسهیلات لازم برای اجرای پروژههای زیرساختی در مناطق زیر نظر تشکیلات خودگردان است که از مدتها قبل تعطیل مانده است.
ب: آثار مستقیم انتفاضه در ابعاد امنیتی: نابسامانی امنیتی در سرزمینهای اشغالی پس از انتفاضه قدس به حدی رسیده که نتانیاهو به گلعاد اردان وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی دستور داد 13 گردان از نیروهای احتیاط را فراخوانده و آنها را در کرانه باختری و اراضی اشغالی 48 مستقر کند. با وجود کاهش سطح تحرکات مردمی انتفاضه قدس نسبت به روزهای اولیه، همچنان محافل امنیتی رژیم صهیونیستی نگرانی عمدهای نسبت به ناآرامیهای موجود در سرزمینهای اشغالی دارند. آنها مکرراً به مقامات سیاسی صهیونیستی توصیه میکنند که مقابله با این انتفاضه هیچ راهکار امنیتی ندارد و باید به سمت مسیرهای سیاسی برای حل این بحران پیش برود.
مهمترین تأثیرات انتفاضه در ابعاد امنیتی را میتوان در موارد زیر برشمرد:
- وحشت سرکردگان ارتش رژیم صهیونیستی از فرسایش نیروها مانند سناریوی انتفاضه گذشته. این موضوع میتوانست مانع اساسی در مسیر اجرای طرح پنج ساله ارتش شود که آیزنکوت در ابتدای مأموریت خود تدوین کرده است.
- انتفاضه نامیدن جنبش مردمی کنونی در فلسطین باعث می شود اشغالگران مجبور به تقویت راهکارهای تقابل با آن شوند و این موضوع هزینه های آن ها را بالاتر خواهد برد.
- استمرار آمادهباش امنیتی باعث فرسایش نیروهای امنیتی بسته شده و بر بودجه رژیم صهیونیستی و این نیروها تأثیر میگذارد.
- 77% از یهودیان فلسطین اشغالی اعلام میکنند که امنیت شخصی خود را از دست داده اند. این بدان معنا است که سطح امنیت شخصی افراد به اندازه نگران کنندهای کاهش پیدا کرده است. این در حالی است که برخی حوادث باعث به تعطیلی کشاندن وسایل حمل و نقل عمومی و یا حتی مراکز آموزشی و مؤسسات اقتصادی در قدس و تلآویو شده است.
- نگرانی سطوح سیاسی از فروپاشی تشکیلات خودگردان و از بین رفتن هماهنگیهای امنیتی بین آن و رژیم صهیونیستی که از مهمترین عوامل ایجاد امنیت برای اشغالگران صهیونیست است.
- مرکز اوراد در زمینه جهان عرب در نظرسنجی که در دهم دسامبر 2015 انجام داد،اعلام میکند که 86% از فلسطینیها حملات مسلحانه بر ضد صهیونیستها را تأیید میکنند و 53 در صد از آنها مبارزه مسلحانه را بهعنوان راهکار پایان اشغالگری به رسمیت میشناسند. این رویکردهای مقاومتی از سوی شهروندان فلسطینی، سطوح بالای امنیتی اسرائیل را نگران کرده است.
ج: آثار مستقیم انتفاضه در ابعاد اقتصادی: شاید بتوان گفت بیشترین تأثیرات انتفاضه در ابعاد اقتصاد رژیم صهیونیستی قابل مشاهده است. این تاثیرات در بخش گردشگری آغاز شده و تا فروش کالاهای اسرائیلی و بورس و سرمایهگذاری ها و بازارهای تجاری و رستورانها و قهوه خانهها نیز ادامه پیدا کرده است. این تأثیرگذاری در برخی نواحی سرزمینهای اشغالی نظیر غرب قدس به حدود 70% رسیده است.
روزنامه عبری زبان "مکور ریشون" اعلام کرد که خسارتهای ماه اول انتفاضه بالغ بر 5 میلیارد شیکل (حدود 1.3 میلیارد دلار) از درآمد عمومی سرزمین های اشغالی را شامل می شود، بیشتر این مبلغ مربوط به افت شاخصها در بخش گردشگری است که درآمدهای آن به ویژه در قدس اشغالی تا حدود 50% کاهش پیدا کرده است. این بدان معنا است که اقتصاد اسرائیل در دو ماه اکتبر و نوامبر از سال گذشته بالغ بر 10 میلیارد شیکل خسارت دیده است.
از دیگر خسارتهای مستقیم رژیم صهیونیستی مجبور شدن کابینه اسرائیل به تحویل چهار میلیارد شیکل (حدود یک میلیارد دلار) پول برای جبران هزینههای ارتش از زمان آغاز انتفاضه است. این در حالی است که درآمد دولت از مالیاتها نیز حدود 1.5 میلیارد شیکل ( 4. میلیارد دلار) کاهش پیدا کرده است. این موضوع اقتصاد اسرائیل را به ورود در رکود تهدید میکند. همچنین مشاهده میشود که شاخص کاهش اقبال فلسطینیها به خرید کالاهای صهیونیستی تا 17% کاهش پیدا کرده است و همزمان قیمت شیکل نیز در برابر دلار افت کرده است.
گزینههای رژیم صهیونیستی برای مقابله با انتفاضه قدس
سرنوشت انتفاضه قدس تا کنون در هالهای از ابهام قرار دارد، بیشترین احتمال این است که روند کنونی در صورتی که با اتفاقات غیرقابلپیشبینی و غافلگیریهای دراماتیک مواجه نشود، تا کوتاهمدت ادامه پیدا کند.
کابینه رژیم صهیونیستی در نحوه تعامل با انتفاضه قدس گزینههای زیر را در پیش رو دارد:
گزینه اول: یورش کامل به کرانه باختری یا برخی از مناطق آن و باقی ماندن نیروهای امنیتی صهیونیستی در این مناطق تا چند ماه آینده جهت مدیریت بحران و انتظار برای فروکش کردن آن. برخی راستگرای اسرائیلی در ابتدا این گزینه را مطرح کردند، اما در ادامه از بخشی از مطالبات خود عقب نشسته و آن را بیفایده نامیدند. البته این روند راه حل موفقیتآمیز به شمار نمیرود، چرا که هیچ اهداف قابل ملاحظهای برای حمله و تسلط از سوی نیروهای امنیتی اسرائیل وجود ندارد. از سوی دیگر بسیاری از نیروهای امنیتی و ارتش و سیاستمداران صهیونیست این گزینه را تأیید نمیکنند و آن را ناکارآمد میدانند. علاوه بر این که آنها معتقدند این گزینه میتواند به جای توقف انتفاضه، دامنه آن را گستردهتر نماید.
گزینه دوم: عقبنشینی یکجانبه و بدون توافق با تشکیلات خودگردان فلسطین از برخی مناطق کرانه باختری، درست مانند اقدامی که آریل شارون در غزه انجام داد. اسرائیلیها در این راستا هم زمان میتوانند برخی مناطق صهیونیستنشین و مناطق گستردهای از بخش "ج" را به نفع خود مصادره کنند.
مهمترین ملاحظات در مورد این گزینه شامل موارد زیر است: 1- باوجود اینکه آمریکا وارد فضای انتخاباتی شده و از حوادث منطقه غافل شده و محیط بینالمللی و منطقهای نیز توجهی به پرونده فلسطین ندارد، اما اجرای این گزینه با سختیهای بسیار زیادی مواجه خواهد شد. البته برخی طرفهای راستگرا سعی کردند آن را در نظر نتانیاهو زیبا جلوه دهند. 2- تأثیرات انتفاضه همچنان در کابینه رژیم صهیونیستی تا حدی نیست که این کابینه را مجبور به انتخاب این گزینه نماید. 3- بخشی از این طرح که متضمن پیوستن شهرکهای صهیونیستنشین به اسرائیل است، از سوی راستگرایان مورد استقبال قرار میگیرد، اما بخش دوم یعنی عقبنشینی یکجانبه از کرانه باختری از دیدگاه آنان غیرقابل قبول است و به نظر نمیرسد نتانیاهو قادر به قانع کردن شرکای خود به اجرای این طرح باشد. 4- علاوه بر اینها این طرح میتواند دامنه اعتراضات فلسطینیها را افزایش داده و انتفاضه را بیش از پیش گستردهتر کند.
گزینه سوم: حمله به نوار غزه برای منحرف کردن افکار عمومی به سمت این جبهه جهت عبور از انتفاضه در کرانه باختری است این گزینه معایب زیر را دارد: اول اینکه هزینههای نظامی آن زیاد است و مؤسسات امنیتی و نظامی اسرائیل این حمله را تأیید نمیکنند. دوم اینکه شکافهای موجود در ارتش که در نتیجه جنگ سال 2014 به وجود آمده، هنوز پر نشده است. سوم اینکه اوضاع نابسامان اقتصاد اسرائیل در حال حاضر فرصت اتخاذ این رویکرد را کاهش میدهد.
گزینه چهارم: چهارمین گزینه، همراهی با تشکیلات خودگردان و به تحرک درآوردن روند سازش جهت مهار التهاب کنونی و از بین بردن تأثیرات انتفاضه است. آنها با این اقدامات میتوانند تشکیلات خودگردان را به انجام تلاشهای بیشتر برای توقف انتفاضه وادارند.
مهمترین شاخصها و معایب این راه حل موارد زیر است:
- ساختارهای ائتلاف کابینه رژیم صهیونیستی در حال حاضر آماده اتخاذ این تصمیم نیست.
- واشنگتن اعتقاد به مفید بودن این تصمیم در سایه روی کار بودن کابینه کنونی رژیم صهیونیستی ندارد.
- مقامات تشکیلات خودگردان فلسطین ضعیف بوده و قادر به تشویق روند سازش در سقف پایین به صورت متناسب با مطالبات راستگرایان نیست.
گزینه پنجم: بررسی وحل و فصل انتفاضه از طریق تقابل در سطح متوسط با اعمال سیاستهای فشار و مهار و تسلط بر طرف های دیگر.
شاخصهای این گزینه شامل موارد زیر است:
- دستاوردهای میدانی نشان می دهد که صهیونیست ها در شرایط کنونی این روش را دنبال می کنند.
- این گزینه به نتانیاهو فرصت می دهد تا بتواند بین حفظ کابینه ائتلافی خود و بررسی و حل و فصل انتفاضه به روش معقول خود جمع ببندد. وی در عین حال به راهاندازی روند سیاسی که برخی مخالفانش او را به سمت آن فرا می خوانند، بیتوجه است.
- این روش از گزینههای دیگر سیاسی و نظامی کم هزینه تر است.
بنابر آنچه که گفته شد مشخص شد که نتانیاهو در حال حاضر گزینه خود را بر مبنای فشار و مهار انتفاضه قرار داده است و بعید است که وی در شرایط کنونی با اتخاذ سیاست فرار به جلو، جبهه نوار غزه را فعال کند، مگر اینکه انتفاضه رویکردی فراگیرتر به خود گرفته و فشارها بر کابینه اسرائیل را افزایش دهد.
الزیتونه در پایان مقاله خود چندین توصیه خطاب به گروههای فلسطینی مطرح کرده است:
1- دعوت به تعمیق وحدت ملی در راستای حمایت از انتفاضه و تقویت آن.
2- دعوت از سرکردگان تشکیلات خودگردان فلسطین به توقف هماهنگی امنیتی با رژیم صهیونیستی و ممانعت از اتخاذ هر تصمیمی در راستای تضعیف انتفاضه و تعطیل کردن آن.
3- دعوت به حمایت عربی و اسلامی و بینالمللی از پایداری ملت فلسطین و انتفاضه آن در برابر اشغالگران.
انتفاضه قدس تأثیرات گستردهای بر کابینه رژیم صهیونیستی در تمامی ابعاد سیاسی، امنیتی و اقتصادی داشته است. سرکردگان سیاسی اسرائیل از ناامنی و فقدان تسلط بر این انتفاضه و مهار آن وحشت زده هستند، چرا که میدانند در صورتی که این انتفاضه به اوج خود برسد آنها حاکمیت خود از دست خواهند داد. البته شاخصهای میدانی اخیر نشان میدهد که تشکیلات خودگردان فلسطین مواضع خود را در قبال انتفاضه تغییر داد و سرویسهای امنیتی آن اقدامات میدانی جدی را برای توقف روند انتفاضه آغاز کردند. این موضوع نگرانیها در مورد آینده انتفاضه جدید را افزایش میدهد.
مرکز مطالعات الزیتونه در مقالهای به بررسی انتفاضه کنونی قدس و تأثیرات آن بر فضای منطقهای و تحولات داخلی رژیم صهیونیستی پرداخته و مینویسد: در مورد گزینههای کابینه رژیم صهیونیستی برای مقابله با این انتفاضه باید گفت که این گزینهها بین ادامه روند کنونی در تجمیع فشارها و سیاست های مهار و رویکرد راه اندازی مجدد مذاکرات سازش با تشکیلات خودگردان ادامه پیدا میکند. این در حالی است که کابینه نتانیاهو روند از سرگیری مذاکرات را تنها زمانی پذیرفت که انتفاضه به بالاترین سطوح خود رسیده بود. در شرایط کنونی بعید است که نتانیاهو بخواهد از طریق افزایش تنش در جبهه نوار غزه سیاست فرار به جلو را در پیش بگیرد، مگر اینکه دامنه انتفاضه گستردهتر شده و فشارهای غیرقابل تحملی را به اسرائیل تحمیل کند. از سوی دیگر نتانیاهو همچنان موفق نشده ائتلاف خود را برای راهاندازی مسیر گفتوگوها تشکیلات خودگردان قانع کند.
چالشهای فراروی انتفاضه فلسطین
انتفاضه کنونی قدس شاخصهایی دارد که آن را از جنبش های گذشته متمایز میکند، گرچه این انتفاضه با تمرکز مردمی گسترده آغاز شده، اما در مناطق مشخصی محصور شده است. این رویکرد به نسبت انتفاضه های گذشته متفاوت بوده است.
انتفاضه کنونی قدس با وجود گستردگی که دارد، با برخی موانع و چالشها مواجه است که عبارتند از:
- بیشترین چیزی که باعث تضعیف انتفاضه میشود، شکاف داخلی گروههای فلسطینی و عدم توافق ملی حتی بر روی اسم انتفاضه و ماهیت و آینده آن است.
- گروههای مقاومت فلسطین در نتیجه فشارهای اشغالگران و مناسبات داخلی و سیاسی خود، در ورود در روند انتفاضه تردید دارند.
- تحرکات مردمی مربوط به این انتفاضه منحصر به عرصه مشخص جغرافیایی شده است، علاوه بر اینها تغییر مواضع تشکیلات خودگردان و تلاش سرویسهای امنیتی آن برای جلوگیری از این انتفاضه و تشدید درگیریهای مردمی با اشغالگران، تا حدی دامنه انتفاضه را محدودتر کرده است.
- هماهنگیهای امنیتی بین تشکیلات خودگردان و نظامیان اشغالگر در مقایسه با دوره آغاز انتفاضه افزایش پیدا کرده است، این بدان معنی است که تشکیلات خودگردان تصمیمی داخلی برای تأثیرگذاری منفی بر روند انتفاضه گرفته است.
- کشورهای عربی و اسلامی مشغول به حل و فصل مسائل و امور داخلی خود هستند و پروندههای منطقهای دیگری نیز در اولویت قرار گرفته و موضوع فلسطین از اولویتهای منطقه دور افتاده است.
- همدستی غربی و منطقهای برای خفهکردن انتفاضه در نطفه مشاهده میشود. تلاش های جان کری در این راستا و تفاهم های وی در این مورد بر کسی پوشیده نیست.
در مقابل عواملی نیز وجود دارد که باعث افزایش روند انتفاضه میشود. این عوامل عبارتند از:
- شکی نیست که بسته شدن روند سازش یکی از مهمترین این عوامل است. شکست مذاکرات سازش پروژه اوسلو را تضعیف کرده و آن را از هر نوع مضمون سیاسی خالی کرده است. البته به نظر میرسد که مأموریت اصلی تشکیلات خودگردان فلسطین حفظ امنیت اشغالگران و از بین بردن تلاشهای محور مقاومت است.
- تجاوزهای شهرکنشینان بر ضد فلسطینیها که با جانبداری سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی از شهرکنشینان در جریان حمله به روستاهای فلسطینی دنبال میشود.
- با وجود کاهش یورش شهرکنشینان اسرائیلی به مسجدالاقصی، اما همچنان برخی از این افراد در تعداد محدود اقدام به هتک حرمت مسجدالاقصی میکنند. این اقدام یکی از مهمترین عوامل بروز انتفاضه کنونی بوده و می تواند یکی از بزرگترین عوامل استمرار آن باشد.
- فشارهای اقتصادی نقش عمدهای در بروز التهاب مردمی در سرزمینهای اشغالی دارد.
-ضعف فرماندهی تشکیلات خودگردان فلسطین و التزام غیرقابل قبول آنها به روند سازش با وجود شکست فجیع آن به علت خودکامگی کابینه های راست گرایان اسرائیلی یکی دیگر از عوامل استمرار انتفاضه است.
مواضع طرفهای بینالمللی و منطقهای و داخلی در قبال انتفاضه:
در ابعاد بینالمللی: اولویتهای بینالمللی منحصر در بحران سوریه و درگیری موجود در منطقه و مبارزه با تروریسم است و در حال حاضر پرونده فلسطین از مسائلی نیست که توجه طرفهای بینالمللی را به خود معطوف کند.
در ابعاد منطقهای: منطقه در حال حاضر با بحرانی مواجه است که شاید بتوان گفت از زمان جنگ جهانی اول تاکنون بیسابقه بوده است. در این منطقه درگیریهای گستردهای بین جریانهای منطقهای بر اساس تعصبات فرقه ای و گروهی به وجود آمده و موضوع فلسطین از جدول اولویتهای منطقه کنارگذاشته شده است. در این میان برخی رژیمهای منطقهای حتی هماهنگی با رژیم صهیونیستی را آغاز کرده و برای افزایش فشار بر روند انتفاضه کنونی و از بین بردن آن تلاش میکنند، چرا که تصور میکنند در صورت افزایش انتفاضه ، نتایجی به دست خواهد آمد که می تواند ابتکار عمل را در منطقه در دست گیرد.
در ابعاد داخلی: در داخل سرزمینهای اشغالی گروه فتح نسبت به انتفاضه دچار شکاف شده است، بیشتر سرکردگان این جنبش که حامی جریان اوسلو هستند، با گسترش انتفاضه موافق نیستند و تنها میخواهند از طریق آن بر نتانیاهو فشار وارد کرده و روند سازش را تحرک بخشند، اما برخی دیگر به دنبال نتیجه بخشی انتفاضه هستند. البته به نظر میرسد گروه دوم تأثیر قابل توجهی در معادلات داخلی فتح ندارند.
جنبش حماس به دنبال نتیجه بخشی انتفاضه است و تلاشهای میدانی خود را برای گسترش انتفاضه جوانان دنبال میکند، البته آنها نمیخواهند تمامی بار مسئولیت انتفاضه را برعهده بگیرد، بلکه میخواهد وجهه ای ملی و مردمی و عمومی به آن بدهد.
گروههای دیگر فلسطینی نظیر جهاد اسلامی و جنبش مردمی نیز در چارچوب امکانات خود به دنبال افزایش روند انتفاضه هستند.
تشکیلات خودگردان فلسطین در ابتدا برای تقابل میدانی با انتفاضه مردمی قطعیت نداشت، چرا که محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان سعی داشت از روند انتفاضه به عنوان اهرم فشاری بر نتانیاهو برای بهبود موقعیت خودش استفاده کند. وی تصور میکرد که میتواند برای توقف روند انتفاضه معاملهای را با نتانیاهو بر اساس شرایط زیر انجام دهد: حضور ناظران بینالمللی در الاقصی، بازگشت اوضاع مسجدالاقصی به دوران قبل از سال 2000، توقف شهرک سازی و آزادسازی اسرا. اما شاخصهای کنونی میدانی و گزارشهای امنیتی رژیم صهیونیستی از تغییر مواضع تشکیلات خودگردان خبر داده و تأکید میکنند که سرویسهای امنیتی تشکیلات خودگردان اقدام به ممانعت از تحرکات مردمی برای برخورد با صهیونیستها را آغاز کرده و هماهنگیهای امنیتی خود با رژیم صهیونیستی را تا حد رضایت محافل صهیونیستی بالا برده اند.
انتفاضه کنونی برای گسترش دامنه خود تا حد نتیجه بخشی سیاسی به چندین بسته تشویقی نیازمند است، مهمترین این بستهها از بین بردن شکاف داخلی بین فلسطینیان با رسیدن به روش توافقی بدون در نظر گرفتن پیچیدگیهای پرونده آشتی ملی است. به این ترتیب وحدت عمل بین گروههای فلسطینی ایجاد شده و تناقضات داخلی از رویکردهای مبارزه این گروه ها با اشغالگران فاصله میگیرد ، در غیر این صورت ادامه اوضاع کنونی باعث میشود فرصتی استراتژیک برای اشغالگران ایجاد شده تا آنها به بلعیدن اراضی فلسطین و یهودی سازی قدس و تقسیم مسجد الاقصی ادامه دهند.
انتفاضه قدس پیامهای متعدد و مهمی دارد، از جمله آن ها این است که نسل اوسلو انتفاضه کرده و ملت فلسطین دیگر بر اساس معیارهای دایتون نیست.
نتایج اولیه سیاسی این انتفاضه از جمله توقف برنامه تقسیم مسجدالاقصی نشان دهنده فواید و تأثیرگذاری گزینه مقاومت با ابزارهای موجود حتی با وجود اختلال در موازنه های قدرت با اشغالگران است.
انتفاضه ثابت کرد که اشغالگران به دنبال سازش نیستند، بلکه تنها میخواهند برای تحقق استراتژی خود در مسیر تکمیل تسلط بر اراضی فلسطین از طریق شهرک سازی و یهودی سازی قدس و مسجدالاقصی، به نفع خود زمان بخرند.
مهمترین پیامی که انتفاضه کنونی ارسال میکند این است که ملت فلسطین دائماً در خط پیش از رهبران خود قرار دارد. حضور جوانان در انتفاضه قدس نشان دهنده اراده خستگیناپذیر فلسطینیها برای مبارزه با اشغالگران حتی در صورت فقدان گزینه های موجود در نزد سرکردگان تشکیلات خودگردان است.
الف: در ابعاد سیاسی: دیدگاه رایج در محافل اسرائیلی در گذشته به این صورت بود که انتفاضه کنونی به سرعت با توجه به محیط داخلی فلسطین و اوضاع منطقهای، به خاموشی خواهد گرایید، اما آنها با ادامه روند انتفاضه غافلگیر شدند. به این ترتیب این روند از زمان آغاز خود، رو به رشد بوده و باعث تردید و تزلزل محافل سیاسی رژیم صهیونیستی شد. انتفاضه همچنین شکافهای قابل توجهی بین ساختارهای ائتلاف افراط گرای حاکم و حتی احزاب مخالف ایجاد کرد.
احزاب راستگرای افراطی داخل کابینه از جمله "خانه یهودی " بر ضرورت ادامه شهرک سازی و تقسیم مسجدالاقصی با وجود تشدید فضای انتفاضه تأکید داشتند. آن ها برای توقف انتفاضه خواستار حمله گسترده به کرانه باختری مانند اقدام آریل شارون برای توقف انتفاضه گذشته شدند. "بنت" وزیر صهیونیستی و سرکرده حزب خانه یهودی بیشتر فشارها را در این راستا به نتانیاهو وارد کرد.
حزب لیکود نیز در این راستا دچار اختلافات شدید شده بود، اما نتانیاهو رهبر این حزب سعی کرد به هر صورت که شده روند انتفاضه را با اعمال قانون مجازات دسته جمعی و تغییر قوانین تیراندازی نظامیان صهیونیست به سمت شهروندان فلسطینی، مهار کند. فریب تجار فلسطینی برای انتقاد از انتفاضه، هماهنگی با برخی روزنامهنگاران فلسطینی خودفروخته و نخبگان وابسته به تشکیلات خودگردان برای شیطنت در روند انتفاضه، اقدامات بیسابقه در ممنوعیت تحرکات جنبش اسلامی در اراضی فلسطین، افزایش فشار بر تشکیلات خودگردان برای توقف انتفاضه و درخواست از آمریکا برای کاهش بحران موجود از جمله اقدامات نتانیاهو در این زمینه بوده است.
در میان احزاب معارض، حزب اردوگاه صهیونیستی به رهبری هرتسوگ با انتقاد از عملکرد نتانیاهو در تقابل با انتفاضه خواستار در پیش گرفتن روند سازش سیاسی و مشارکت منطقهای برای حل این مشکل شد. حزب "آینده وجود دارد " به رهبری یائیر لاپید نیز نتانیاهو را به ناتوانی در مقابله با انتفاضه مردمی متهم کرده و خواستار ایجاد تحرک در روند مذاکرات شد. اما حزب اسرائیل خانه ما و سرکرده آن یعنی آویگدور لیبرمن نتانیاهو را به ضعف در تقابل با انتفاضه متهم کرده و خواستار بازگشت به سیاست ترورهای گسترده رهبران فلسطینی شد.
- توقف برنامه تقسیم مسجدالاقصی و ممانعت از هتک حرمت مسجدالاقصی توسط وزرا و اعضای کنیست رژیم صهیونیستی برای کاهش التهاب موجود .
- انتفاضه مفید بودن استراتژی راستگرایان صهیونیست برای مدیریت درگیریها بدون حل آن را زیر سؤال برد و فشارها به نتانیاهو را جهت ضرورت راهاندازی روند سیاسی افزایش داد.
- انتفاضه محاسبات کابینه راستگرای بنیامین نتانیاهو را به هم زده و تناقضات شدیدی را در داخل این کابینه در زمینه نحوه تعامل با طرف فلسطینی ایجاد کرد.
- انتفاضه تناقض بین سطوح سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی در زمینه نحوه تعامل با ملت فلسطین را افزایش داد، به گونهای که دو طرف یکدیگر را به ناتوانی در حل و فصل انتفاضه و تعامل با پرونده فلسطین متهم می کردند.
- سطوح سیاسی چندین گزینه را برای نحوه تعامل با انتفاضه بررسی میکنند، از جمله گزینهها ارائه تسهیلات لازم برای اجرای پروژههای زیرساختی در مناطق زیر نظر تشکیلات خودگردان است که از مدتها قبل تعطیل مانده است.
ب: آثار مستقیم انتفاضه در ابعاد امنیتی: نابسامانی امنیتی در سرزمینهای اشغالی پس از انتفاضه قدس به حدی رسیده که نتانیاهو به گلعاد اردان وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی دستور داد 13 گردان از نیروهای احتیاط را فراخوانده و آنها را در کرانه باختری و اراضی اشغالی 48 مستقر کند. با وجود کاهش سطح تحرکات مردمی انتفاضه قدس نسبت به روزهای اولیه، همچنان محافل امنیتی رژیم صهیونیستی نگرانی عمدهای نسبت به ناآرامیهای موجود در سرزمینهای اشغالی دارند. آنها مکرراً به مقامات سیاسی صهیونیستی توصیه میکنند که مقابله با این انتفاضه هیچ راهکار امنیتی ندارد و باید به سمت مسیرهای سیاسی برای حل این بحران پیش برود.
- وحشت سرکردگان ارتش رژیم صهیونیستی از فرسایش نیروها مانند سناریوی انتفاضه گذشته. این موضوع میتوانست مانع اساسی در مسیر اجرای طرح پنج ساله ارتش شود که آیزنکوت در ابتدای مأموریت خود تدوین کرده است.
- انتفاضه نامیدن جنبش مردمی کنونی در فلسطین باعث می شود اشغالگران مجبور به تقویت راهکارهای تقابل با آن شوند و این موضوع هزینه های آن ها را بالاتر خواهد برد.
- استمرار آمادهباش امنیتی باعث فرسایش نیروهای امنیتی بسته شده و بر بودجه رژیم صهیونیستی و این نیروها تأثیر میگذارد.
- 77% از یهودیان فلسطین اشغالی اعلام میکنند که امنیت شخصی خود را از دست داده اند. این بدان معنا است که سطح امنیت شخصی افراد به اندازه نگران کنندهای کاهش پیدا کرده است. این در حالی است که برخی حوادث باعث به تعطیلی کشاندن وسایل حمل و نقل عمومی و یا حتی مراکز آموزشی و مؤسسات اقتصادی در قدس و تلآویو شده است.
- نگرانی سطوح سیاسی از فروپاشی تشکیلات خودگردان و از بین رفتن هماهنگیهای امنیتی بین آن و رژیم صهیونیستی که از مهمترین عوامل ایجاد امنیت برای اشغالگران صهیونیست است.
- مرکز اوراد در زمینه جهان عرب در نظرسنجی که در دهم دسامبر 2015 انجام داد،اعلام میکند که 86% از فلسطینیها حملات مسلحانه بر ضد صهیونیستها را تأیید میکنند و 53 در صد از آنها مبارزه مسلحانه را بهعنوان راهکار پایان اشغالگری به رسمیت میشناسند. این رویکردهای مقاومتی از سوی شهروندان فلسطینی، سطوح بالای امنیتی اسرائیل را نگران کرده است.
ج: آثار مستقیم انتفاضه در ابعاد اقتصادی: شاید بتوان گفت بیشترین تأثیرات انتفاضه در ابعاد اقتصاد رژیم صهیونیستی قابل مشاهده است. این تاثیرات در بخش گردشگری آغاز شده و تا فروش کالاهای اسرائیلی و بورس و سرمایهگذاری ها و بازارهای تجاری و رستورانها و قهوه خانهها نیز ادامه پیدا کرده است. این تأثیرگذاری در برخی نواحی سرزمینهای اشغالی نظیر غرب قدس به حدود 70% رسیده است.
روزنامه عبری زبان "مکور ریشون" اعلام کرد که خسارتهای ماه اول انتفاضه بالغ بر 5 میلیارد شیکل (حدود 1.3 میلیارد دلار) از درآمد عمومی سرزمین های اشغالی را شامل می شود، بیشتر این مبلغ مربوط به افت شاخصها در بخش گردشگری است که درآمدهای آن به ویژه در قدس اشغالی تا حدود 50% کاهش پیدا کرده است. این بدان معنا است که اقتصاد اسرائیل در دو ماه اکتبر و نوامبر از سال گذشته بالغ بر 10 میلیارد شیکل خسارت دیده است.
از دیگر خسارتهای مستقیم رژیم صهیونیستی مجبور شدن کابینه اسرائیل به تحویل چهار میلیارد شیکل (حدود یک میلیارد دلار) پول برای جبران هزینههای ارتش از زمان آغاز انتفاضه است. این در حالی است که درآمد دولت از مالیاتها نیز حدود 1.5 میلیارد شیکل ( 4. میلیارد دلار) کاهش پیدا کرده است. این موضوع اقتصاد اسرائیل را به ورود در رکود تهدید میکند. همچنین مشاهده میشود که شاخص کاهش اقبال فلسطینیها به خرید کالاهای صهیونیستی تا 17% کاهش پیدا کرده است و همزمان قیمت شیکل نیز در برابر دلار افت کرده است.
سرنوشت انتفاضه قدس تا کنون در هالهای از ابهام قرار دارد، بیشترین احتمال این است که روند کنونی در صورتی که با اتفاقات غیرقابلپیشبینی و غافلگیریهای دراماتیک مواجه نشود، تا کوتاهمدت ادامه پیدا کند.
کابینه رژیم صهیونیستی در نحوه تعامل با انتفاضه قدس گزینههای زیر را در پیش رو دارد:
گزینه اول: یورش کامل به کرانه باختری یا برخی از مناطق آن و باقی ماندن نیروهای امنیتی صهیونیستی در این مناطق تا چند ماه آینده جهت مدیریت بحران و انتظار برای فروکش کردن آن. برخی راستگرای اسرائیلی در ابتدا این گزینه را مطرح کردند، اما در ادامه از بخشی از مطالبات خود عقب نشسته و آن را بیفایده نامیدند. البته این روند راه حل موفقیتآمیز به شمار نمیرود، چرا که هیچ اهداف قابل ملاحظهای برای حمله و تسلط از سوی نیروهای امنیتی اسرائیل وجود ندارد. از سوی دیگر بسیاری از نیروهای امنیتی و ارتش و سیاستمداران صهیونیست این گزینه را تأیید نمیکنند و آن را ناکارآمد میدانند. علاوه بر این که آنها معتقدند این گزینه میتواند به جای توقف انتفاضه، دامنه آن را گستردهتر نماید.
گزینه دوم: عقبنشینی یکجانبه و بدون توافق با تشکیلات خودگردان فلسطین از برخی مناطق کرانه باختری، درست مانند اقدامی که آریل شارون در غزه انجام داد. اسرائیلیها در این راستا هم زمان میتوانند برخی مناطق صهیونیستنشین و مناطق گستردهای از بخش "ج" را به نفع خود مصادره کنند.
مهمترین ملاحظات در مورد این گزینه شامل موارد زیر است: 1- باوجود اینکه آمریکا وارد فضای انتخاباتی شده و از حوادث منطقه غافل شده و محیط بینالمللی و منطقهای نیز توجهی به پرونده فلسطین ندارد، اما اجرای این گزینه با سختیهای بسیار زیادی مواجه خواهد شد. البته برخی طرفهای راستگرا سعی کردند آن را در نظر نتانیاهو زیبا جلوه دهند. 2- تأثیرات انتفاضه همچنان در کابینه رژیم صهیونیستی تا حدی نیست که این کابینه را مجبور به انتخاب این گزینه نماید. 3- بخشی از این طرح که متضمن پیوستن شهرکهای صهیونیستنشین به اسرائیل است، از سوی راستگرایان مورد استقبال قرار میگیرد، اما بخش دوم یعنی عقبنشینی یکجانبه از کرانه باختری از دیدگاه آنان غیرقابل قبول است و به نظر نمیرسد نتانیاهو قادر به قانع کردن شرکای خود به اجرای این طرح باشد. 4- علاوه بر اینها این طرح میتواند دامنه اعتراضات فلسطینیها را افزایش داده و انتفاضه را بیش از پیش گستردهتر کند.
گزینه سوم: حمله به نوار غزه برای منحرف کردن افکار عمومی به سمت این جبهه جهت عبور از انتفاضه در کرانه باختری است این گزینه معایب زیر را دارد: اول اینکه هزینههای نظامی آن زیاد است و مؤسسات امنیتی و نظامی اسرائیل این حمله را تأیید نمیکنند. دوم اینکه شکافهای موجود در ارتش که در نتیجه جنگ سال 2014 به وجود آمده، هنوز پر نشده است. سوم اینکه اوضاع نابسامان اقتصاد اسرائیل در حال حاضر فرصت اتخاذ این رویکرد را کاهش میدهد.
گزینه چهارم: چهارمین گزینه، همراهی با تشکیلات خودگردان و به تحرک درآوردن روند سازش جهت مهار التهاب کنونی و از بین بردن تأثیرات انتفاضه است. آنها با این اقدامات میتوانند تشکیلات خودگردان را به انجام تلاشهای بیشتر برای توقف انتفاضه وادارند.
- ساختارهای ائتلاف کابینه رژیم صهیونیستی در حال حاضر آماده اتخاذ این تصمیم نیست.
- واشنگتن اعتقاد به مفید بودن این تصمیم در سایه روی کار بودن کابینه کنونی رژیم صهیونیستی ندارد.
- مقامات تشکیلات خودگردان فلسطین ضعیف بوده و قادر به تشویق روند سازش در سقف پایین به صورت متناسب با مطالبات راستگرایان نیست.
گزینه پنجم: بررسی وحل و فصل انتفاضه از طریق تقابل در سطح متوسط با اعمال سیاستهای فشار و مهار و تسلط بر طرف های دیگر.
شاخصهای این گزینه شامل موارد زیر است:
- دستاوردهای میدانی نشان می دهد که صهیونیست ها در شرایط کنونی این روش را دنبال می کنند.
- این گزینه به نتانیاهو فرصت می دهد تا بتواند بین حفظ کابینه ائتلافی خود و بررسی و حل و فصل انتفاضه به روش معقول خود جمع ببندد. وی در عین حال به راهاندازی روند سیاسی که برخی مخالفانش او را به سمت آن فرا می خوانند، بیتوجه است.
- این روش از گزینههای دیگر سیاسی و نظامی کم هزینه تر است.
بنابر آنچه که گفته شد مشخص شد که نتانیاهو در حال حاضر گزینه خود را بر مبنای فشار و مهار انتفاضه قرار داده است و بعید است که وی در شرایط کنونی با اتخاذ سیاست فرار به جلو، جبهه نوار غزه را فعال کند، مگر اینکه انتفاضه رویکردی فراگیرتر به خود گرفته و فشارها بر کابینه اسرائیل را افزایش دهد.
الزیتونه در پایان مقاله خود چندین توصیه خطاب به گروههای فلسطینی مطرح کرده است:
1- دعوت به تعمیق وحدت ملی در راستای حمایت از انتفاضه و تقویت آن.
2- دعوت از سرکردگان تشکیلات خودگردان فلسطین به توقف هماهنگی امنیتی با رژیم صهیونیستی و ممانعت از اتخاذ هر تصمیمی در راستای تضعیف انتفاضه و تعطیل کردن آن.
3- دعوت به حمایت عربی و اسلامی و بینالمللی از پایداری ملت فلسطین و انتفاضه آن در برابر اشغالگران.