کازئوبون بعد از مدتی همکاری دریافته بود که بین «عارفان» و «تشرف‌یافتگان» تفاوت‌هایی وجود دارد. برای همین انتشاراتی گاراموند شیوه کار خود را بر روی چاپ آثار «علوم خفیه» متمرکز می‌کند.

گروه فرهنگی مشرق-آونگ فوکو با ترجمه رضا علیزاده، نشر روزنه در 1175 صفحه رقعی در نمایشگاه کتاب سال 1390 به علاقه‌مندان عرضه شد که با توجه به آوازه نویسنده مورد استقبال واقع شد. اومبرتو اکو متولد 1932 در شهر آلساندرا ایتالیاست که دکترای خود را از دانشگاه میلان در رشته ادبیات و نشانه‌شناسی دریافت کرده و در دانشگاه‌های میلان، بولونیا و... به تدریس ادامه می‌دهد. آثارش: «اثر گشوده»، «سنت اخلاقی سنت توماس»، «نام گل سرخ»، «جزیره روز قبل»، «بائودولینو»، «شعله اسرارآمیز ملکه لوانا»، «گورستان پراک» و... چاپ شده است.



اومبرتو اکو تاکنون بیش از 30 دکترای افتخاری از دانشگاه‌های مختلف دنیا دریافت کرده است.
«آونگ فوکو» مهرماه سال گذشته به زبان ایتالیایی منتشر شده است.
در سال‌های اخیر در ادبیات داستانی اروپایی و آمریکایی: «ذاتی بودن ایدئولوژیک ادبیات»، «در آرای میخائیل باختین»، «میشل فوکو» و... همچنین در آثار اومبرتو اکو به شدت به کار گرفته می‌شود و این در حالی است که نویسندگان و مترجمین از آن استقبال می‌کنند.
در این رمان، نویسنده «اول شخص، راوی، کازئوبون» در صدد است ذهنیت و پیش‌آگاهی خواننده را در مورد فرقه‌های سری، جمعیت‌های زیرزمینی و بدعت‌گزاران را با برجسته کردن «توهم توطئه» شکسته، وی را خلع سلاح کرده، آنگاه آرام آرام و به طور بطئی رازهای ایدئولوژیک خود را یکی پس از دیگری بر خواننده آشکار سازد. محوریت تردیدناپذیری جمعیت سری در این رمان «شوالیه» گری است. جمعیتی که یا «قبالایی» هستند و یا از آن دست مسیحیان که خود را یهودی می‌پندارند. شیوه داستانی اومبرتو اکو در این رمان، همخوان با نظریه‌های ادبی «میخائیل باخیتن» با عنوان «مکالمه‌گری داستانی» است که خواننده را با پیشرفت داستان، جزو متن قرار می‌دهد تا فاصله‌ای بین نویسنده-خواننده و متن از میان برداشته شود. زمان روایت داستان در یک بعد از ظهر تا پاسی از شب گذشته در موزه لوور است که کازئو بون در پناه یک فرو رفتگی پنهان شده تا بازدید کنندگان و خدمت‌کاران موزه را ترک کنند. 

امبرتو اکو نویسنده کتاب "آونگ فوکو"


زمان دوم: این زمان از آخر به اول، پله‌پله برمی‌گردد و خواننده را در کل ماجرایی که کازئوبون از سال 1954 که تحصیلات خود را در دانشگاه به پایان می‌برد و با «دبلبو» اشنا می‌شود، شرح می‌دهد. دوستی آنها ادامه می‌یابد و از سال 1972 که کازئوبون تز دکترای خود را به صورت یک کتاب به دبلبو ارائه می‌کند تا پیرامون آن در انتشارات گاراموند صحبت کنند و در صورت مثبت بودن نظر رئیس انتشاراتی، آن را منتشر کنند. در آنجا با ضلع سوم کارشناسی کتاب یعنی «دیو تالوی» که یهودی اهل میلان است آشنا می‌شوند. کتاب کازئوبون با عنوان «محاکمه معبدی‌ها» است که تحقیق مفصلی برای تدوین آن انجام شده است. شخصی به نام «آردنتی» هم کتابی درباره «شهسواران هیکل» نوشته است که اثبات می‌کند در سال 1307 فیلیپ زبیا، پادشاه فرانسه دستور بازداشت فرقه ماسونی-صلیبی را صادر می‌کند  اما «موله» رهبرشان و سی و شش نفر دیگر سوار یک گاری که با علوفه استتار شده است فرانسه را ترک می‌کنند. روز بعد آردنتی در هتل محل اقامت‌اش کشته می‌شود. در همه کتاب‌های تحقیقی موضوع مشترک آن است که همان سی و شش نفر کانون جنگ‌های صلیبی را در اورشلیم ایجاد می‌کنند که تا چهارصد سال جنگ علیه مسلمانان آغاز گردد. کازئوبون بعد از مدتی همکاری دریافته بود که بین «عارفان» و «تشرف‌یافتگان» تفاوت‌هایی وجود دارد. برای همین انتشاراتی گاراموند شیوه کار خود را بر روی چاپ آثار «علوم خفیه» متمرکز می‌کند. با آشنا شدن با شخصیت‌های عارف و تشرف‌یافته، آنها در مراسمی که از طرف فراماسون‌ها، گلگون صلیبی‌ها و شیطان‌پرستان و... برگزار می‌شده، شرکت می‌کردند و عجایب زیادی را می‌دیدند.
اغلب آنها مدعی بودند که عیسی مسیح در «قانا» با مریم مجدلیه ازدواج کرد و سلسله پادشاهی فرانسه را بنیان نهاد. در پایان دیوتالوی در بیمارستان می‌میرد و آخرین صحبت‌های او درباره زیاده‌روی‌شان در علوم باطنی است و باید تاوان بپردازند. بلبو فراری می‌شود و بعد کشته می‌شود. کازئوبون که پیش‌تر ازدواج کرده و دختری دارد، در شرف دستگیر شدن قرار می‌گیرد. او از همان‌جا که مشرف بر سالن کلیسای مجاور و نزدیک برج ایفل بود، کشته شدن همه انهایی که می‌شناخت ازجمله آلیه، بلبو و... به وسیله معبدی‌ها را دید و از آنجا فرار کرد. روز بعد حضور شوالیه‌های معبدی را در همه‌جا احساس می‌کرد. سعی کرد به تماشای طبیعت بپردازد تا بر ترس پایان ناپذیرش غلبه کند.

برآیند زمان:
1- القاء ذهنیتی به نام «توهم توطئه» به خواننده برای پاک کردن پیش‌آگاهی‌های او در صفحه‌های مختلف: «کازئوبون در این مرحله می‌فهمد که همانند نیروهای جاسوسی که با ذهنیت دشمن زندگی می‌کند و به زودی جذب آن طرف می‌شود چرا که ذهنیت را درونی کرده است. فردی در اثر نگه داشتن سگ، ابتدا شروع می‌کند با او انس و الفت، برقرار کردن و بعد مدعی می‌شود که سگش مثل خودش شده است در حالی که این خود فرد است که به سگ تغییر خوی داده است. موضوع بلبو و دیو تالوی را شدیداً تحت تأثیر قرار داده است و آنها همه هستی را در توطئه می‌بینند و.. آخرین گروهی که باید درباره‌اش تحقیق کنند «یوعی»‌ها هستند (جمله ؟؟ شده از فصل 6)» این سطور را نویسنده با تز دکترای کازئوبون شروع کرده و تشرف یافتگان قبالویی و... را به حوض تماشا می‌گذارد و در پایان هم داستان با واکنش نابود کننده معبدی‌ها، شوالیه‌های صلیبی و... به پایان می‌رسد.
2- القاء ذهنیتی برای خواننده که انواع معبدی‌ها، شیطان‌پرست‌ها و عارفان و... ایرانی و اسلامی نه‌تنها همانند هم، بلکه یاری‌رسان هم بوده‌اند: «...چیزی که هیکل قبلاً به تمامی بازگو کننده ان بود را فقط گروه کوچکی از ربّی‌ها که در فلسطین، رانده‌اند به حدس و گمان می‌دانند. آنها راز را به فرقه‌های باطنی مسلمان، صوفی‌ها و اسماعیلی‌ها و متکلّ‌مون محول می‌کنند. معبدی‌ها آن را از باطنی‌ها یاد می‌گیرند – خلاصه از فصل 81»: «...اسماعیلی‌ها همان فاطمی‌های قاهره هستند که پیشوایشان حسن صباح در قلعه الموت ظهور خود را اعلام کرد. راشدالدین سنان اولین جانشین صباح بود. در دوره او نظام الملک وزیر و جهان‌الدوله جهانگیر اتابک حمص امام جمعه به قتل رسیدند. کشیشی در شهر صور ترور شد و... معبدی‌ها با حشاشین عهد برادری بستند و آموختند و آموزش دادند، اما بیشترین تأثیر‌ها را معبدی‌ها از حشاشین گرفتند. در مورد فدائیان قلعه الموت این بوده که برای فدایی زن با شراب و حشیش فراوان بوده تا فدایی به مأموریت ترور برود و دوباره به بهشت برگردد وگرنه در جهنم خواهد بود – خلاصه شده از فصل 103» درآمیختن همه بی‌بند و باری‌ها و بدعت‌ها که بنا به ادعای نویسنده به وقوع پیوسته است. و این همان «توهم توطئه»ای است که نویسنده به خواننده هشدار می‌دهد اما خود در هزار و دویست صفحه به آن ادامه می‌دهد.
3- بعد از رمان «مسیح باز مصلوب» و فیلم آن که در دهه شصت قرن گذشته در آن جعل تاریخ به نفع یهودیان انجام گرفت جسارت صهیونیستی در فیلم و رمان «آخرین وسوسه مسیح» به اوج رسید. این مداومت با رمان و فیلم «کد داوینچی» «رمز گمشده» و... به راه خود ادامه می‌دهد و مسیحیان جعل تاریخ و شریعت مسیحی را به وسیله صهیونیست‌ها»[ رجوع شود به فیلم‌هایی چون «مسیح... میل گیبسون و...» ]با سکوت برگزار می‌کنند.
4- تبلیغات شیطانی و بدعت‌گرایانه: «...آلیه گفت هرچه را که می‌شد بدون شکستن قسم خودم به آنها، به شما نشان بدهم انجام دادم. خواستم بدانید که ادامه دهندگان دروئیدی‌ها چه کسانی هستند... دروئیه‌های شهسواران سن میکائیل هستند که قدیس میکائیل از آن گرفته شده. فرشته‌ای دوجنسیتی و باکره... خلاصه از فصل 62» در فصل‌های مختلف جریان‌های شیطان‌پرستی تبلیغ می‌شود.
5- در این رمان هم رشته افسانه‌سازی یهودیت بابلی و قبالایی مثلاً در ساختن «انسان به وسیله ربی گولم» و از مناظر مختلف پرداختن به «پروتکل‌های دانشوران صهیونیست» [خلاصه شده از فصل 73] – ادامه یافته است. در فصل‌های 92 تا 97 به جزئیات بیشتری پرداخته شده است.

×××××××××××

جمع‌بندی:
شرایط حداقلی رمان‌نویسان کشورمان چنانچه در گذشته فرهنگی‌مان داریم، باید به «حکیم» بودن و احاطه داشتن به شریعت و عرفان و علوم قدیم و جدید فراز آید. در این رمان با نویسنده‌ای روبرو هستیم که الهیات مسیحی، یهودی را به خوبی در حافظه خود دارد. تاریخ را از قرن سیزدهم تا پایان قرن بیستم را مسلط است. با این توانایی‌هاست که رمانی می‌نویسد تا در خدمت ایدئولوژی باشد.

 *مجتبی حبیبی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • م. غلامی ۰۲:۳۶ - ۱۳۹۰/۰۴/۰۲
    0 0
    متاسفانه این برادر ما کتاب را خوب نخوانده و برداشت‌هایش پر از اشتباه است: 1. آونگ فوکو مهر ماه سال پیش منتشر نشده، بلکه حداقل بیست سال از انتشار آن به زبان ایتالیایی می‌گذرد (1988). 2. ماجرای داستان نه در موزه لور که در موزة فنآوری می‌گذرد. 3. کازئوبون تحصیلات خود را نه در سال 1954 بلکه حدودا در سال‌ 1968 همزمان با انقلاب‌های دانشجویی در اروپا و زمانی که گروه‌های مبارز مختلف از دل این جنبش‌ها بیرون آمد و در فلسطین و آمریکای لاتین پا گرفت تمام می‌کند. 4. این سال‌ها همچنین مصادف است با بی‌آبرو شدن ایدئولوژی مارکسیست-لنینیستی در میان جنبش‌های دانشجویی و سرکوب قیام مردم چک‌اسلاواکی توسط تانک‌های شوروی. و به نظر می‌رسد که نویسندة این نقد تا حدودی با این ایدئولوژی‌ها سمپاتی دارد. 5. اکو اگر فرقه‌های شیطان‌پرستی و ماسونی و غیره را وارد رمان خود می کند تنها برای این است که نشان دهد همه این‌ها توخالی هستند و رازشان چیزی نیست جز بیجک بزازی. 6. تکلیف اسماعیلی‌ها و دروزی‌ها و هزار و یک مذهب ساختگی و منحرف هم که روشن است و اکو خوب نشان می‌دهد که ریشه صلای قیامت جانشینان حسن صباح و القاهر که هم‌اکنون جریان انحرافی هم با بحث ظهور به آن دامن می‌زند چیست. 7. اتفاقا این داستان از هیچ لحاظ به داستان کد داوینچی نزدیک نیست مگر در موضوع آن در جهت مخالف. 8. موضع‌گیری‌های اکو در مقابل صهیونیست‌ها باعث شده تا او را به ناروا یهودی‌ستیز قلمداد کنند. ولی او نه یهودی‌ستیز است و نه تسلیم در مقابل یهودی‌هایی که با این انگ می‌خواهند همه نویسندگان را وادار به سکوت در مقابل تحریف‌های تاریخ کنند. 9. مطالب و مصاحبه‌های مرتبطی هم که در وبسایت محترم مشرق از مخالفت اکو با نخست‌وزیر فاسد ایتالیا دیده می‌شود، سمت و سوی اخلاقی این نویسنده بزرگ را نشان می دهد. موفق باشید والسلام
  • Ziba ۰۹:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۴/۱۳
    1 0
    متاسفانه این برادر ما کتاب را خوب نخوانده -- ایشان اصلا این کتاب را نخوانده اند. برای نویسنده این نقد متاسفم که استاد اکو را اصلا نمیشناسد.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس