
به گزارش وبلاگستان مشرق، حمید خانی پور در وبلاگ "سینما و دیانت" با اشاره به اکران فیلم سینمایی "پایان نامه" نوشت: سینمای ایران خیلی بدبخت است . مصیبتهای خودش خیلی کم است این حاشیه های خاله زنکی و قطبی شدن جریانات سینمایی و تقابل ها و لج بازی ها قوز بالا قوز شده است.
32 سال است که در موازات وقوع انقلاب جریانی به وجود آمده که همه چیز نظام را هیچ می انگارد و خود را آزادی خواه مسلم و انقلاب را رژیم دیکتاتور می داند. حالا به ته خط رسیده و همه هیمنه پوشالی اش فرو ریخته و یک درصد هم تحمل صدای مخالف را ندارد. جیغ شیطانی اش بلند می شود و همچون صدای برخی حیوانات ابراز وجود می کند.
کسانی اند که 32 سال است مخالفتشان با تعصب ورزی گوش فلک را کر کرده است ولی خود متعصبند شدیدتر از جاهلان عرب . چه کسی باور می کند همه شرایط بالا در محیط فرهنگی کشورمان رخ می دهد ؟ آن هم سینمایش که هنر قرن جدید است و قرار است محصولاتش بشریت را نجات دهد. نگارنده به شخصه انتقادهای بزرگی از سیستم فرهنگی کشور دارم و داعیه دفاعیات بنده از اصل نظام نباید گمراهی بوجود بیاورد.
طرفداری که هست طرفداری از آرمانی است که باید برسیم وگرنه مخالف وضعیت موجودم . تاییداتم پیرامون آن چیزی است که باید باشد. مخلص و پیرو کسانی ام که پیگیر رساندن مردم به سمت آرمانهایند . به این دلیل تابع ایدئولوژی برترم و تابع هر آن کسی هستم که دارای ایدئولوژی برتر است. در این راستا وقتی انتخابات سال قبل را بررسی می کنیم تعجب می کنم که هنوز عده ای هستند که در تفکراتی در جا می زنند که دو سال پیش هم عقب افتاده بود و هنوز اعتقاد دارند که رایشان خورده شده و برگزیده ملت با تقلب روی کار آمده و یا نیروهای امنیتی در برابر مردم قرار گرفتند و مردم کشته شدند و به مردم جفا شد و .... که البته این تفکر جدیدا همراهانی پیدا کرده است که زمانی مدعی بودند و ثابت کردند ارزشها را دوست دارند تا زمانی که منفعتی باشد.
فیلمی ساخته شده به نام پایان نامه که داستانی شدیدا بی ربط به وقایع انتخابات دارد. چند دانشجو برای گرفتن امضاء از استادشان تعقیبش می کنند و متوجه می شوند استاد با یک گروه تیمی در ارتباط است که کارشان مدیریت فتنه و تلاش در جهت مخدوش کردن امنیت ملی در جامعه است . وقتی حضورشان لو می رود مورد تعقیب افرادی متعصب و وفادار به این گروه که قاتل هم هستند قرار می گیرند و یکی یکی کشته می شوند تا وجود گروه توسط شهادت دانشجوها به گوش مثلا نیروی انتظامی نرسد.
در این میان یکی از اعضای امنیتی از گروه جدا شده و مستقل در برابر این قاتل قرار می گیرد تا از جان دانشجویان محافظت کند . یک فیلم تماما حادثه ای و تین ایجری که می تواند در هر زمانی رخ دهد . صحنه هایی دارد که تا حدودی متمایل به ترمیناتور جیمز کامرون در امده است و بیش از هر چیزی یک فیلم حادثه ای اکشن و سرگرم کننده است.
مسلما در سینمای اکشن نباید به دنبال منطق داستانی بود و به هیچ وجه نباید یک فیلم اکشن را با جهان بیرون مقایسه کرد . بزرگترین خیانتی که به سینما می شود همین تعصبات و تنگ نظری هاست که اجازه نمی دهد هنرمند آزادانه حرکت کند.
این تنگ نظری از هر جناح و تفکری باشد تقبیح است و هنر کش محسوب می شود . چه دلیلی دارد که فیلمی با هزاران زحمت ساخته شود و در حین اکران تبلیغ شود که فیلم را نبینید ؟ به جای اینکه برای بیشتر دیده شدن فیلم ها تلاش کنند چرا جلوگیری می کنند ؟ این که نمی شود زندگی که یک انتخابات برگزار شود و 4 سال عواقبش را باید تحمل کنیم ؟
در این عمر سوزی و تلف کردن اوقات فراغت و مردم را از سرگرم شدن دور کردن چه کسی مقصر است ؟ از این سو مصیبت دیگری هم باید ذکر شود . سینمای ایران قاتل تنوع ژانر دارد . این شده که هم اکنون 80 درصد سینمای ما محدود به آپارتمان شده و هیچ کس نیز پاسخگوی این بیماری بزرگ نیست ؟ سینمای اکشن را چه کسی نابود کرد ؟
می توان قاطعانه اعلام کنم که اگر پایان نامه سیاسی هم نبود مخالف داشت. جریان سینما کش مخالف تنوع است و خواهان سینمای روشنفکرانه ای است که برای فیلمبرداری اش سه پایه هم نیاز نداشته باشد.
در یکی از برنامه های هفت دیدیم که در نظر سنجی ژانر دلخواه تماشاگران ژانر حادثه ای اول شد و این معانی زیادی را می رساند که متاسفانه توسط آقای جیرانی به چالش کشیده نشد تا این خواسته مردم آنالیز شود . بدون دلیل منطق و از سر سر سپردگی به خواسته های روشنفکرین و البته دخالت های غیر کارشناسانه مسئولین سابق این ژانر مخاطب پسند تجارتی ازبین رفت.
پایان نامه فیلم خوبی است به صد دلیل . ساخته شدنش نیاز است به هزار دلیل . ورود امثال کارگردان جوانش الزامی است . اشکالات زیادی دارد ولی از خوبی هایش کمتر است . فقط بستر موضوعش را انتخابات قرار داده و تا توانسته سعی کرده جناحی عمل نکند . فیلمبرداری خوش کادر شاپور پور امین با تدوین بد خنثی شده است و چند نمای هوایی و بالونی از دستاوردهای جدید فیلمبرداری سینمای ایران محسوب می شود . جلوه های ویژه فیلم بسیار خوش تکنیک و قابل باور است.
البته تاریکی تو ام با خلوتی دهشتناک از اشکالات فیلم است که فقط به خاطر نبود امکانات تولید استودیویی و .. می توان از آن چشم پوشی کرد . خیابان ها بسیار ساکت و بی جمعیت هستند و پرنده پر نمی زند . می توان اشکال گرفت که چرا شهر تهران اینقدر نا امن به تصویر کشیده شده است و کمی دشمنی ها و ترور ها اغراق آمیز است ؟
صداگذاری فیلم بیش از حد ضعیف است و سکوت ، هیجان لازم را برای فیلم پر تنش ایجاد نمی کند . سوژه اکشن خوبی با فیلمنامه نا منسجم هدر رفته است و فیلم خیلی بهتر از آن چیزی که هست می توانست باشد و البته مشکلات فیلمسازی در این ژانر با شرایط اختصاصی پشت صحنه پایان نامه را نباید نادیده گرفت . ولی در کل فیلمی قابل تحسین است که کلاهداری آبرومندانه خلقش کرده است و می توان منتظر آثار بهتر و بی نقص تری از ایشان در آینده باشیم .