کد خبر 50676
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۶:۴۲

(شیعیان یمن)

به گزارش وبلاگستان مشرق، محمود پیربداغی در وبلاگ "شیعیان یمن" نوشت: اصرار علی صالح برای ماندن در قدرت، یمن را بسوی هرج و مرج سوق می داد زیرا علاوه بر جوانان و مردم، علی صالح دشمنان زیادی برای خود درست کرده و توانایی مقابله با همه آنان را از دست داده بود.
علی محسن، برادران الاحمر، الحوثی، قبایل ریز و درشت، مردم جنوب و بالاخره القاعده که خطر آن توسط صالح بزرگنمایی می شد و حوادث اخیر، منجر به افزایش تحرکات آنان شده بود. در مجموع، علی صالح با بحران سازی های متعدد برای اثبات ضرورت بقای خود در مسند قدرت، وضعیت را بدانجا کشاند که بجای جلب نظر آمریکایی ها، آنان را نگران تر کرد. در نهایت وجود خودش مایه ناامنی و اضطراب شد زیرا احزاب مخالف، موافقتنامه را امضاء کرده بودند و تلاش سعودی ها و شورای همکاری هم بی نتیجه ماند و در لحظات آخر، علی صالح از امضای موافقتنامه طفره رفت.
نتیجه معلوم بود: حذف فیزیکی علی عبدالله صالح تنها راه باقیمانده بود تا زمام امور در یمن از دست آمریکا و سعودی خارج نشود. آمریکا درمانده از بازی های علی صالح، نزدیک بود در یمن قافیه را ببازد اما به روایتی موشک هدایت شونده و به روایت دیگر بمبگذاری در مسجد کاخ ریاست جمهوری، نتیجه مطلوب را برای آمریکا رقم زد و آن هم خروج علی عبدالله صالح از یمن بود. البته به این سادگی هم نبود و سعودی ها بسیار تلاش کردند.
در شب آخر، علی صالح و فرزندان و سران حزب حاکم راضی نمی شدند صالح برای معالجه به ریاض برود. اگرچه هیچگونه تصویری از مجروحیت صالح در رسانه ها منتشر نشد جز تصویر مونتاژ شده که تردیدها درخصوص عدم مجروحیت او را افزایش داد. بالاخره راضی شد به همراه اعضای خانواده، خاک یمن را بسوی ریاض ترک کند. اکنون بازگشت علی عبدالله صالح به یمن بسیار بعید بنظر می رسد. شرایط داخلی یمن و همچنین رفتار و گفتار بازیگران بین المللی و منطقه ای اینگونه نشان می دهد. لذا بهتر است دوران علی عبدالله صالح را پایان یافته تلقی کنیم و از این پس، به دوران انتقالی و برگزاری انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و اصلاح قانون اساسی یمن بپردازیم.
گزارشهای منتشر شده نشان می دهد کشورهای شورای همکاری به دنبال تغییر طرح قبلی خود و امضای نسخه جدید توسط مخالفان و علی عبدالله صالح هستند (که اکنون اسیر سعودی هاست و دیگر نمی تواند نماینده شورای همکاری و سفرا را در سفارت امارات محاصره کند) تا روند تحولات بعدی را بر اساس موافقتنامه جدید، مطابق خواست آمریکا و هم پیمانانش پیش ببرند. شواهد و قراین نیز نشان می دهد با توجه به نفوذ سنتی عربستان در یمن و تأثیرگذاری خاندان الاحمر در میان اقشار مختلف، موانع جدی بر سر راه سعودی وجود ندارد. خصوصا آنکه عبدربه با علی محسن رفاقت دیرینه دارند و موفق شدند در زمان کوتاهی آتش بس را میان نیروهای گارد و قبایل طرفدار شیخ صادق الاحمر برقرار سازند. اما این همه ماجرا نیست زیرا دولت یمن فقط در ۳۰ درصد کشور حاکمیت دارد. لذا حکومت آینده یمن، برای بسط حاکمیت و اقتدار در تمامی مناطق، باید مشارکت همه گروه ها از جمله جنبش الحوثی و مردم جنوب را به همراه داشته باشد. در غیر اینصورت ضعف دولت مرکزی منجر به تکرار گذشته و تجزیه یمن خواهد شد یعنی جنگ صعده و سرکوب جنوب و نهایتا صرف بودجه اندک کشور در راهی که پایانش ضعف و نابودی حکومت مرکزی خواهد بود.
از این رو نظام جدید یمن، الزاما به گونه ای شکل خواهد گرفت که منافع مردم یمن اقتضاء می کند و مآلا با منافع آمریکا و سعودی در تضاد خواهد بود. بنابراین در کوتاه مدت، عربستان سعودی کارگردان اصلی صحنه یمن خواهد بود و نقش اول این نمایش بر عهده برادران الاحمر است ولی آیا می توانند منافع ملی یمن را نادیده بگیرند؟ مردم یمن امروز با ۳۳ سال پیش کاملا متفاوت هستند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس